تاریخ انتشار:1396/10/10 - 00:12 تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 76078

%d8%a8%d8%a7%d8%b4%d9%88سینماسینما، محمد تاجیک – فیلم «باشو غریبه کوچک» ساخته بهرام بیضایی که محصول ۱۳۶۴ است سال گذشته  در گروه هنر وتجربه آغاز کرده که با استقبال بسیار خوبی مواجه شد.

به گزارش سینما سینما ،این فیلم داستان داستان پسری جنوبی و جنگ‌زده را روایت می‌کند که در فرار از جنگ ایران و عراق، به طور اتفاقی به شمال ایران می‌رسد و زنی گیلانی او را پناه می‌دهد.

«باشو غریبه کوچک» به تهیه کنندگی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و بازی سوسن تسلیمی، عدنان عفراویان، پرویزپورحسینی،فرخ لقا هوشمند، اکبر دودکار،رضا هوشمند و … ساخته شده است.

ماجرای ارسال هشتاد هزار نامه به تلویزیون وروزنامه ها پس از پخش  «باشو غریبه کوچک» بیضایی

علی معلم مدتها قبل در گفت وگویی با روزنامه سینما کرده ودر بخشهایی از آن حرفهای جالبی زده است .

به گزارش سینما سینما،علی معلم که در دهه شصت برنامه جنگ هنر را اجرا می کرده (برنامه ای شبیه هفت این روزها )درباره پخش برنامه ای با موضوع نقد وبررسی فیلم باشو غریبه کوچک گفته :یادم هست وقتی می خواستیم فیلم باشو غریبه کوچک را نقد وبررسی کنیم از سوی مسئولان شبکه برای ماشرط گذاشتند که این فیلم باید حتما نقد منفی شود!من آن زمان دکتر کاووسی را دعوت کردم ایشان به دلیلی برنامه هایی که قبل از انقلاب در تلویزیون منوع التصویر بودند.اما چون قرار بود درنقد باشو صحبت کنند تلویزیون قبولکرد.همان موقع بعد از پخش برنامه ،۵۵هزار نامه به همشهری رسید و چیزی حدود سی هزار نامه برای ما نوشتند و پست کردند وبه اندازه یک وانت به ما نامه رسیده بود.

ستایش حاتمی کیا از باشو

ابراهیم حاتمی کیا در مصاحبه ای با فریدون جیرانی در برنامه سی وپنج گفته است :دست بهرام بیضایی را به خاطر ساخت فیلم باشو غریبه‌ای کوچک می‌بوسم و در برابر فیلمسازی مثل کیارستمی خضوع دارم.

باشو غریبه کوچک از نمونه های برتر فیلم دینی بود اما ۴سال به علت غیر دینی بودن توقیف بود!

‘محمد رجبی’ در نشستی در جشنواره فیلم دینی رویش در سال ۹۱ گفت: سخن گفتن درباره دین شامل سه حوزه شریعت، فضیلت و حقیقت است.
به گزارش سینما سینما ،مدیر عامل اسبق بنیاد سینمایی فارابی تاکید کرد: اگر در فیلمی حرامی، حلال نشده باشد و واجبی ترک نشده باشد، از حداقل های فیلم دینی از نگاه فقه برخوردار است.
این مدیر سابق سینمایی ‘باشو غریبه کوچک’ ساخته بهرام بیضایی را یکی از نمونه های برتر فیلم دینی برشمرده و گفته بود: این فیلم نه تنها محرمات را حلال ندانسته و ترک واجبی نکرده، بلکه در نمایش صفات ممتاز فضیلت انسانی بسیار موفق عمل کرده است، اما از نگاه مدیران دولتی به عنوان یک فیلم غیردینی برای چهار سال نمایش آن ممنوع بود.

بودجه فیلم باشو…چه قدر بود ؟

حسن آقا کریمی دستیار بیضایی در فیلم باشو…گفته است : در زمان ساخت فیلم بودجه‌ی فیلم دو میلیون و هشتصد هزار تومان بود و دستمزد آقای پورحسینی دوازده هزار تومان بود در صورتی که به عدنان چهل هزار تومان دستمزد دادیم به اضافه‌ی هزینه‌ی خرید یک دوچرخه. طبیعتاً زبان فارسی نمی‌‌دانست و آقای بیضایی واقعاً اذیت شد چون برخی مواقع دست به کارهایی می‌زد که از عصبیت ناشی می‌شد.»

ماجرای پرتاب سنگ ترازو به سمت بیضایی!

مدتها قبل برگـی از خـاطـرات بـه روایـتِ سـوسـن تـسـلـیـمـی در محیط مجازی و در صفحه علاقه مندان بهرام بیضایی منتشر شده که در نوع خود قابل توجه است.به گزارشسینما سینما سوسن تسلیمی دراین باره گفته است :«…یک بار هنگام فیلمبرداری فیلمِ « باشو غریبه ی کوچک » یکی از محلی ها در صحنه ی بازار لج کرده بود و مغازه اش را نمی بست .
تسلیمی می افزاید :هر چه می گفتیم امروز تعطیل است ، فقط چند دقیقه مغازه ات را ببند یا لااقل داخلِ مغازه ات بشین، قبول نمی کرد که هیچ ، بعد هم یک سنگ بزرگ ده کیلوییِ ترازویش را پرت کرد طرف بهرام ! که اگر جا خالی نمی داد ، می توانست فاجعه به بار آورد …
او همچنین نوشت :خلاصه از جایش تکان نخورد و در فیلم هم هست ! اما بقیه ی روستائیان که در فیلم بازی کردند رابطه ی خیلی خوبی با بیضائی داشتند . زمانی که بیضائی می آمد می گفتند آقایِ مهندس آمد!»
فیلم سینمایی باشو غریبه کوچک یکی از آثار برجسته بهرام بیضایی کارگران مطرح سینما است که در دهه ۱۳۶۰ تهیه شد و به یکی از بهترین فیلمهای زمان خود تبدیل شد. این فیلم داستنان زندگی کودکی سیه چرده از جنوب کشور است که به صورت اتفاقی و با پنهان شدن در پشت یک کامیون به شمال کشور می آید و زندگی جدیدی را در میان یک خانواده شمالی آ غاز می کند و به عضو جدید این خانواده روستایی که مردشان در جبهه است تبدیل می شود .

روایت غزاله علیزاده از باشو غریبه کوچک 

غزاله علیزاده در یادداشتی درباره باشو غریبه کوچک نوشته ودر بخشهایی از آن نوشته است : معماری فیلم باشو غریبه کوچک به شکل ساعت شنی است . نقاط ضربدر فرضی به بهم جواب می دهند . کلیتی تفکیک ناپدیر می سازند . یکپارچه ترین فیلم بیضایی است .حذف هر نما به درونمایه لطمه می زند . صحنه ای اضافه ندارد.

سوسن تسلیمی: «باشو غریبه کوچک» فیلمی در ستایش صلح و دوستی‌ست

سوسن تسلیمی که سالهاست در کشور سوئد زندگی می‌کند؛ ۱۹ خرداد سال ۸۶ در گفتگویی با شبکه بی‌بی‌سی انجام داده؛ فیلم باشو غریبه کوچک را فیلمی در ستایش صلح و دوستی معرفی می‌کند و می‌گوید: سال ۱۳۶۴، در گیرودار جنگ ایران و عراق، ایده فیلم باشو غریبه کوچک را در طرح کوتاهی، با بیضایی در میان گذاشتم و او هم که در آن زمان در اندیشه ساخت فیلمی درباره بچه‌ها بوده، آن را می‌‌پذیرد و پرورش می‌‌دهد: زنی گیلانی، بچه جنگ‌زده‌ای از جنوب را در پناه خودش می‌گیرد: “این فیلم را با تمام وجودم می‌‌فهمیدم. البته به دلیل اینکه نقش اول فیلم زن بود، همان مشکلات همیشگی در کار وجود داشت. یادم می‌آید در این فیلم، نوعی از دویدن را اختراع کردم که بدنم تکان نخورد تا صحنه‌های فیلم سانسور نشود!”

وی ادامه می‌دهد: باشو غریبه کوچک، در سال ۱۳۶۹، پس از پنج سال توقیف، اکران می‌شود. من آن موقع دیگر در ایران نبودم. این فیلم، به دلیل نگاه انتقادی به اصل و نفس جنگ، در زمان خودش نمایش داده نشد. فیلمی بود در ستایش صلح و دوستی. خیلی دلم می‌خواست آن را در ایران و در میان تماشاگران ایرانی می‌دیدم. بخصوص اهالی گیلان، چراکه اولین بار بود که در تاریخ سینمای ایران، در یک فیلم ایرانی به طور جدی از زبان گیلگی استفاده می‌شد. بدون اینکه از این زبان به‌عنوان وسیله‌ای برای ایجاد خنده و شوخی استفاده شود. برای من بازی در این فیلم، ابراز ستایش و قدردانی‌ای بود از مادربزرگم که مرا از کودکی و پس از مرگ نابهنگام مادرم، منیره تسلیمی که از بازیگران مهم تئاتر و سینمای ایران در سال‌های ۱۳۲۰ و ۱۳۳۰ بود، بزرگ کرد. برایم این فیلم ادای احترامی بود به همه بازیگران زن تئاتر گیلان که در آن سال‌ها با وجود همه مشکلاتی که برای بازیگران زن وجود داشت؛ روی صحنه رفتند و تهمت‌های ناروا را به جان خریدند ولی به دلیل عشق به حرفه نمایش به راهشان ادامه دادند.

وی ادامه می‌دهد: من به جز فیلم مادیان، دیگر فیلم‌هایی را که در ایران بازی کرده‌ام در شرایط معمولی و در کنار تماشاگران عادی روی پرده ندیده‌ام.

گزیده‌ای از نقدهای خارجی روی فیلم باشو غریبه کوچک:باشو شهادتی است بر قدرت عشق

باشو غریبه کوچک ۲۳ بهمن ماه ۱۳۶۸ و ابتدا در تهران و رشت به نمایش درآمد. دوره‌ای که باشو اکران شد، زمانی بود که درخشش سینمای ایران بر پایه حضور فیلم‌هایی که کودکان را در محور خود قرار می‌دادند کم‌کم شروع شده بود و اگرچه هنوز حضور سینمای ایران برای جشنواره‌های خارجی تبدیل به یک عادت نشده بود اما سینمای ایران با «دونده» و «خانه دوست کجاست» قدم در راه موفقیت گذاشته بود.
در این شرایط نمایش فیلم در اروپا و آمریکا در سال ۱۹۹۰ باعث دیده شدن فیلم شد و بعضی از مهم‌ترین روزنامه‌ها یا مجلات سینمایی روی «باشو، غریبه کوچک» نقدها و ریویوهایی منتشر کردند.به گزارش سایت هنروتجربه ،در زیر نمونه‌ای این از نقدها را از روزنامه لس آنجلس تایمز و مجلات لس آنجلس ویکلی و کایه دو سینما به صورت خلاصه شده آورده‌ایم که خواندن آن خالی از لطف نیست.

————-

«آن‌چه در این فیلم چشمگیر است (دست‌کم برای تماشاگر غربی) نحوه گشوده شدن عقده باشو و توسعه ناهموار رابطه او با نایی است، بدون آن‌که آشکارا به روان‌شناسی او پرداخته شود؛ کاری که تنها از طریق بازی و حرکات به انجام می‌رسد. سرعت فیلم باشو تا حدی کند است(گاه گویی با زمان واقعی همپایی می‌کند)، اما ظواهر بی‌تکلف فیلم- مناظر روستاهای شمال ایران، ارتباط نایی با پرندگان از طریق تقلید صدای آنان، ظهور رویاگونه مادر مرده باشو، کوشش‌های پسرک برای تسریع بخشیدن به رشد گیاهان با آواز خواندن و معالجه بیماری سخت نایی با آواز – شباهت متزاید باشو و نایی و قدرت عاطفی پیچیده و ناخودآگاه رابطه آنان را تکمیل می‌کند.»
الا تیلور ، مجله لس آنجلس ویکلی ، ۸ ژوئن ۱۹۹۰

«در دهکده‌ای آتش گرفته دوربین پسرکی را دنبال می‌کند که موفق می‌شود سوار ماشینی باری شود که پس از گذشتن از پهنه‌های بیابان به شمال سرسبز ایران می‌رسد و پسرک نزدیک دهکده‌ای کنار دریای خزر از ماشین باری پیاده می‌شود. این پسرک سیاه‌چرده و خوش‌ترکیب کودکی ده سال به نام باشوست که می‌توانست بیگانه‌ای از سیاره دیگر باشد. روستاییان که شیوه زندگی‌شاندر طول هزارسال تغییر چندانی نکرده، لهجه عربی پسرک را نامفهوم می‌یابند و پسرک هم لهجه آنان را نمی‌فهمد و به علت پوست تیره‌اش او را به زغال تشبیه می‌کنند. حتی نایی (سوسن تسلیمی) با اجزای صورت مشخص، زیبا و سخت‌کوش، که دو بچه کوچکش باشو را در مزارع یافته‌اند، به او سنگ می‌اندازد. اما معلوم است که این«مادر زمین» زیبا سرانجام او را می‌پذیرد.
در حرکات و استعداد آتشفشانی تسلیمی و در مهربانی و خشم و طنز او نشانه‌های بسیاری از آنا مانیانی وجود دارد. این هنرپیشه درخشان و عفراویان بااستعداد این فیلم را از سطح احساسات بازی فراتر می‌برند. شکوفایی عشق نایی به باشو با تلاش کودک برای یافتن پایگاهی در سرزمینی کاملا غریبه و محیطی دشمن‌خو به موازات هم پیش می‌روند.
باشو غریبه کوچک شعفی ناب است که در آن حرکت اشتباهی نیست و خنده و اشک را به هم می‌آمیزد. هر حرکت دوربین ، حتی نحوه قرار گرفتن آن و ترکیب کلی فیلم، هر قطع و وصل فیلم دقیق و صحیح است و به بازگویی روایت کمک می‌کند. باشو غریبه کوچک در نهایت شهادتی است به قدرت عشق در استحاله انسان‌ها و فراتر بردن ابعاد تجربه، تعلیم و قومیت. هرچند اندکی از دو ساعت کمتر است، باشو ( که مجله تایمز آن را مناسب بزرگسالان تشخیص داده و برای کودکان آن را خشن دانسته) همواره سرزنده و مطلوب است و همان‌قدر که بی‌عیب است فروتن است.»
کوین توماس ، روزنامه لس آنجلس تایمز ، ۸ ژوئن ۱۹۹۰

«.. آن‌جا که باشو در میان اشک و آه و رجعت به گذشته داستان خود را برای زنی حساس که حتی زبان او را نمی‌فهمد تعریف می‌کند، فیلم به تراژدی یونانی نزدیک می‌شود. باشو فیلم نمایش‌نامه‌نویس و فیلم‌ساز ایرانی، بهرام بیضایی، است که منتقدان در سال ۱۹۸۰ فیلم «چریکه‌ی تارا» او را در کن تحسین کرده‌اند. مسلما پس از «آن سوی آتش» کیانوش عیاری، «خانه دوست کجاست؟» و «کلوزآپ» عباس کیارستمی، سینمای ایران هنوز برای غافلگیر کردن ما برگ‌هایی در آستین دارد. در باشو، دو پلان به راستی حیرت‌انگیز وجود دارد، دو تصویر میخکوب‌کننده، نه تصاویری ثابت بلکه پلان‌هایی که خود بازیگران در آن ثابت می‌شوند و تماشاگر در برابر زیبایی و هوشمندی سینمای بیضایی می‌ماند: در تعلیق کامل در ریتم متعالی فیلم، در برابر دو سطح پرتنش، در برابر دو لحظه تاریخ.
تنش فیلم بالا می‌گیرد: باشو از بمباران گریخته است، خانه و خانواده‌اش سوخته، در کامیونی از جهنم دود و خاکستر جان به در برده است. انفجارهایی تازه، بسیار دورتر از آن‌جا وادارش می‌کند که از کامیون بیرون جهد. اکنون در ایرانی ناشناس است، ایرانی سبزآبی، ایرانی کوهستانی، خود را در شالیزاری می‌یابد، ویتنام است؟ جنگ است یا صلح؟ دو بچه با سگی بازی می‌کنند؛ باشوی خفته را می‌یابند، دودزده، دودی پوست. «مامان» کل پرده از چهره زن نگران پر می‌شود. زنی که چشمانش در کادر هندسی روسری سفیداش قاب شده است و با هریک از دستان یک طرف روسری‌اش را گرفته است. نگاه نگران زن به سوی فرزندان است؛ و نگاه مشکوک به سوی آن بیگانه. تاثیر این پلان ثابت به قدری زیاد است که این حرکت در عین سکوت متضمن حرکت هم هست. ضرورت داستان (ضرباهنگ تدوین) به زیبایی لحظه‌ای صدمه نمی‌زند…»
کایه دوسینما، شماره ۴۴۰، آوریل ۱۹۹۱

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

نظر شما


آخرین ها