مسعود کیمیایی در متنی به مناسبت موفقیت اصغر فرهادی در کسب جایزه اسکار برای او نوشت.
به گزارش سینماسینما، در متن این یادداشت آمده است: «ما… عاشقان نوجوان فقیری بودیم که هرآنچه داشتیم رؤیا بود.
پولهای خرد برای ما پول بود.
پولهای فلزی برای سلمانی، حمام. جوراب، لباس که سالانه بود و فقط برای عید بود و آن دستبرد بیگناه از جیب پدر و آن پولهای خرد که میان پاشنهکش و ناخنگیر میان دو انگشت باید ماهرانه و بیصدا گیر میکرد که پدر را از خواب بعدازظهر بیدار نکند، پدر سالهای بعد گفت همه را میدانسته حتی برای سینما.
سه تومان کافی بود.
حالا لالهزار، سینما رکس، ماجرای نیمروز، سینما مایاک که سقفش با دیوارهایش چادر بود.
دوازده تا گری کوپر اسکار برده. مینوشتند سکار الف آن کنار دو میشد دوازه سکار. گری کوپر رفت میان رؤیاها
اسپنسر تریسی دو سال پشت هم ۳۸-۳۹ اسکار برد
دوتاییها خیلی کم بودند.
کاترین هپبورن، چرا فردریک مارچ دواسکاری با بوگارت در فیلم «ساعات ناامیدی» نقش دوم بازی کرد؟
ارنست بورگناین سیاهیلشگر فیلم ورا کروز، یک نقش خوب، ۱۹۵۵، مارتی قصاب را بازی کرد اسکار یک گرفت داره میره برای دومیش و حالا خیلیهای دیگر
اما داستان ما ادامه داشت
باز همان لالهزار بود و سینما رکس راهرفتن و راهرفتن و بلیت یک تومان و هشت ریال
اسکار و اسکار
ما بزرگتر شدیم، من دستیاری کردم، به رؤیاها میخواستم نزدیک شوم، جانکندن بود و همان فقر و رؤیا، دو اسکاریها را چندتایی در مولنروژ دیدم.
گری کوپر، ویلیام وایلر، بیلی وایلدر، رؤیاهای من به اندازه یک سلام به آنها به این دنیا میآمد و باز رؤیا میشد.
حالا… اصغر فرهادی دو اسکاره شد
اصغر فرهادی خودمون، خودم، یک دو اسکاری رفیق ما شد.
حالا میفهمم آنهمه رویا و راز در آسمان بیستاره ما، یک جایی، در آستانه پیری من از راز بیرون آمد و شد اصغر فرهادی، من هم همراه دوستانم که ساختیم، جون کندیم تا سهم من شد «گوزنها» و «سرب» و «جرم»… و «قاتل اهلی»
این راه پر از تیغههای حسادت است، باید روی آنها راه رفت و لبخند زد، احترام آنهایی که راه گشودند که اصغر فرهادی این معرفتها و دانستگیها را خوب دارد و کار کرده و کار کرده یک سینماگر بلد و پاکیزه که در هر دستش یک اسکار دارد.
همان اسکار روزگاری که از ذهن ما با تیغ هم تراشیده نشد.
اصغر فرهادی را حسادت نکنیم… عشق کنیم. آزار ندهیم
حتی بازی را از ترامپ بردن خوش است.
اصغر فرهادی جای عزیزی را در آسمان راز و رویای من گرفت و گفت رویا همیشه رویا نمیماند، من هستم.
اسکارت را دادی به کسانی بگیرند که زمین را بسیار کوچک دیدند.
زمین را نقطهای در جهان دیدند که انسان در آن گم بود.
حالا تو با من در لالهزاری… با هم راه رفتهایم… پولهایمان را روی هم شمردیم، من با لهجه تهرانی و تو اصفهانی، چه خوشیم.
هر دو داریم از انگلیسی حرفزدن دور میشیم.
میگن خیلی بهدردبخوره.
حالا تو با من در لالهزاری، چرا هنوز هم آن رویا را داریم، من از اسکار میگویم
تو میگویی با من.
اصغر معرفت میگه یکی از اوناییرو که بردی بده به من.»
منبع: شرق
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
- پیشبینیهای جدید نشریه واریتی برای اسکار ۲۰۲۶
- مسعود کیمیایی: حالم خوب است/۲۰ روز دیگر کار جدیدم را شروع می کنم
- اولین اخبار غیر رسمی درباره فیلم اصغر فرهادی
- نقد و بررسی «دندان مار» در بنیاد حریری بابل
- متفاوتترین بدمن تاریخ سینمای ایران
- «فروشنده» در آینه مکتب نقد عمیقگرا / فیلمی که مخاطبانی فراگیر دارد
- پیشبینی اسکاری سردبیر هالیوود ریپورتر؛ فیلم پناهی برای اسکار چقدر شانس دارد؟
- «ارتفاع پست»؛ پرواز اضطراب و امید بر فراز خاکِ ایران
- یادداشت محمد حقیقت/ رکوردشکنی «یک تصادف ساده» در فرانسه/ نگاهی به فروش فیلمهای سه فیلمساز مهم
- یک اثر ایرانی دیگر در اسکار ۲۰۲۶؛ فیلم شهرام مکری نماینده تاجیکستان شد
- فیلمی درباره کشتار نانجینگ؛ چین «محکوم به حق» را به اسکار فرستاد
- آغاز فیلمبرداری «داستانهای موازی» در پاریس
- بازگشت آقااسفندیار با واکنش به بیانیه هیات انتخاب کمیته اسکار
- برای شرکت در نود و هشتمین دوره؛ هند، فیلم اسکورسیزی را به اسکار معرفی کرد
- جعفر پناهی خطاب به آکادمی اسکار: انحصار دولتی در انتخابِ نماینده بخش بینالمللی را بشکنید
نظر شما
پربازدیدترین ها
- آیا رونالدو وارد دنیای «سریع و خشمگین» میشود؟/ دیزل: ما برای او نقشی نوشتیم
- نقش و جایگاه چهرهپردازی در سینمای ایران
- داستان پرسر و صدای «بیسر و صدا»
- مقایسه فیلمنامه «کوچک جنگلی» تقوایی با سریال افخمی/ از پژوهشِ روایتمحور تا روایتِ موردپسند صداوسیما
- تاریخچه سریالهای ماه رمضان از ابتدا تاکنون/ در دهه هشتاد ۴۰ سریال روی آنتن رفت
آخرین ها
- «قمرتاج»؛ از ثبتِ واقعیت تا سازماندهی روایت
- «یک تصادف ساده»، فیلم مورد علاقه باراک اوباما
- مدیران تلویزیون به جای اینکه نقدها را بپذیرند به انتقاد از منتقدان می پردازند
- آخرین قاب یک کارگردان در «سینماحقیقت۱۹»/ احسان صدیقی درگذشت
- «شهر خاموش»؛ طلسم فاوست بر فراز شهر
- واکنش روزنامه هفت صبح به مصاحبه اخیر مهران مدیری : از برج عاج خود پایین نیامد
- استوری سحر دولتشاهی از پشت صحنه «هزار و یک شب»
- از «بادکنک سفید» تا «طعم گیلاس» در نیویورک
- پرویز شهبازی و سینمای مولف
- معرفی برگزیدگان بیست و چهارمین جشن حافظ؛ «پیر پسر» چهار جایزه گرفت/ سه جایزه برای «تاسیان»
- نقش هوش مصنوعی در باز طراحی کسب و کارها در ۲۰۲۶
- نمایش مناسبات داخل زندانها در سریالهای نمایش خانگی چگونه است؟
- «کفایت مذاکرات»؛ شوخیهای نخنما
- چهلوسومین جشنواره جهانی فیلم فجر؛ آزمونی جدی و نگاهی رو به آینده
- نمایش «بانو»ی داریوش مهرجویی در بنیاد حریری
- مستند «جستجو در تنگنا»؛ چیزی که شور زندگی خلق میکند
- «افسانه فیل»؛ سوار فیلی بزرگ و سفید، که انگار همهی راه را بلد بود
- سینمای ما چه سرسبز بود!/به بهانه نمایش نسخه بازسازی شده سارا مهرجویی در موزه سینما
- «کج پیله» وقتی زنها از پوست خودشان، خارج میشوند
- «راه دیگهای نیست»؛ خشونت مرهم زخم
- تحلیلی بر افت ژانر وحشت با تمرکز بر چهارگانه «احضار»/ این فیلم، ترسناک نیست
- «فریاد زیر آب» و موجی که فروکش نکرد
- پیشبینیهای جدید نشریه واریتی برای اسکار ۲۰۲۶
- «سرِ انقلاب»؛ خنده در اتاق بازجویی، نمایش فروپاشی قدرت
- جزئیاتی درباره فیلم جدید ایناریتو/ «دیگر» با بازی تام کروز یک سال دیگر اکران میشود
- نمایش تمام موزیکال «رابین هود»
- «الکترون» نامزد بهترین فیلم جشنواره انگلیسی شد
- تحلیل روانکاوانه فیلم «دوستداشتنی»؛ این رابطه دوست داشتنی نیست
- نمایش «برادران کارامازوف»؛ وفادار به روح اثر نه کالبد
- درباره کامران فانی و ترجمهای ناب/ مرغ دریاییِ فانی





