سپیده آرمان در روزنامه هنرمند نوشت :
فیلم «موقعیت مهدی» روایتی از زندگی فرمانده لشکر ۲۱ عاشورا، «مهدی باکری» است. قهرمان درون گرایی که نامش را روی یکی از اتوبان های شهر تهران گذاشته اند و پیکرش هنوز در آبهای اروند خفته است. سومین فرزند مفقود خانواده ای که یکی از آنها در رژیم پهلوی کشته شد و دوتای دیگر در جنگ ایران و عراق. انتخاب سوژه زندگی نامه یکی از فرماندهان جنگ در سینمای ما، فی نفسه انتخاب جسورانه ای است چون پرداخت شعارزده و کلیشه ای خطری است که همواره در کمین فیلم های این ژانر نشسته است. بسیاری از فیلم های ساخته شده در این ژانر، به دلیل پرداخت سطحی در بیان ایدئولوژی، بدل به آثاری یک سویه و دم دستی می شوند که بقایشان در سینما از زمان اکران فراتر نمی رود. «هادی حجازیفر» بعد از بازی در ایستاده در غبار، ماجرای نیمروز، رد خون و بیهمه چیز و نگارش فیلمنامه آتابای، برای کارگردانی اولین فیلمش سراغ زندگی شهید «مهدی باکری» رفته است. فیلم با یک نگاه سطحی میتوانست به آن جرگه پرتعداد فیلمهای جنگی سینمای ایران بپیوندد که هیچ کس یادگاری جز صدای بمب و خمپاره و تکان های دوربین از آن به خاطر ندارد، اما حجازی فر با اجتناب از ساختار حماسی در فیلم، نگاهی مینی مال را پیش رو قرار می دهد. مینیمالیسم جاری در «موقعیت مهدی» باعث می شود که مخاطب با کاراکتر «مهدی باکری» همذات پنداری کند و با جنبه زمینی این شخصیت روبرو شود. انتخاب زبان آذری به عنوان زبان فیلم هم ریسکی است که «هادی حجازی فر» خوب از پس آن برآمد. پس از فیلم آتابای که به زبان آذری روایت شده بود، حجازی فر زبان دومین فیلم نامه بلند سینمایی خود را هم آذری انتخاب کرد اما این زبان به گونه ای به جان فیلم و کاراکترهایش نشسته است که گویی اگر فیلم به زبان دیگری روایت می شد، تاثیرگذاری حال حاضر را نداشت.
فیلم نامه «موقعیت مهدی» به صورت مشترک توسط حجازیفر و ابراهیم امینی نوشته شده است، ابراهیم امینی که نوشتن فیلم نامه های فیلم های ابتدایی محمدحسین مهدویان را در کارنامه خود دارد. قصه ساختاری اپیزودیک دارد. اپیزودهایی از برهه های مختلف زندگی مهدی باکری، از خواستگاری وازدواج گرفته تا لحظه شهادت. از همان ابتدا شخصیتپردازی قصه خودنمایی می کند. شخصیت پردازی مینیمال «مهدی باکری» در کنار بازی درونگرای «هادی حجازی فر» در قامت فردی مذهبی؛ از مدل نشستن در جلسه آشنایی با همسرش گرفته تا نگاه ها و نوع بیان، تصویری ملموس و دوست داشتنی از «مهدی باکری» می سازد. ژیلا شاهی هم در جایگاه صفیه همسر مهدی باکری بسیار خوش نشسته است و نوع بازی درونگرا و روان او در کنار بده بستان های مناسب با هادی حجازی فر از مولفه های برجسته فیلم است.
اپیزودِ دوم فیلم؛ «من مهدی باکری نیستم» قصه دوستی دو پسر نوجوان در میدان جنگ است که هر کدام در گروهانی مجزا فعالیت میکنند. روحالله زمانی، که پیشتر در خورشید (مجید مجیدی) نقش آفرینی تحسین برنگیزی داشت، در تلاش برای پیداکردن و بازگرداندن پیکر بی جان دوستِ شهیدش است، این در حالی است که «مهدی باکری» بازگشت پیکر حمید برادر شهیدش را منوط به بازگرداندن پیکرهای سایر شهدا کرده است. سکانس در آغوش گرفتن پیکر نوجوان شهید توسط دوست نوجوانش به نظر تاثیرگذارترین لحظه فیلم است، لحظه ای که با فلاش بک خاطرات دوستی این دو نوجوان همراه می شود. در اپیزود پایانی اختلاف نظر «مهدی باکری» با سایر فرماندهان به نمایش در می آید و در دیالوگ: «همین که شما زنده برگشتین، من زنده برگشتم، یعنی امکان مقاومت بود.» به تجلی می رسد. در نهایت تنهایی «مهدی باکری» در جزیرهی مجنون که ما را به یاد تنهایی متوسلیان در ایستاده در غبار می اندازد، آنجایی که گوشی را در میان غبار بالا می گیرد تا آن طرف خطر صدا را بشنود و نیروهای کمکی ارسال کند.
«موقعیت مهدی» هرچند فیلمی بیوگرافی درباره مهدی باکری است، اما در این میان چیزی که برای فیلمساز مهم تر است، موقعیتی است که مهدی در آن قرار گرفته و نه شخصیت او. فضاسازی؛ یکی از بارزترین نقاط قوت «موقعیت مهدی» است که ردای فیلمسازی کاربلد را بر تن «هادی حجازی فر» کرده است. پرداخت به سبک زندگی در دهه شصت با تعمق در جزئیات هم تصویری باور پذیر از فضا قصه در ذهن مخاطب می سازد. هادی حجازی فر که پیش از این در بازیگری و فیلم نامه نویسی توانایی های خود را نشان داده بود با «موقعیت مهدی» خبر از تولد کارگردان جدیدی از موج نوی کارگردانان موفق سینمای ایران داده است.
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
نظر شما
پربازدیدترین ها
- آیا رونالدو وارد دنیای «سریع و خشمگین» میشود؟/ دیزل: ما برای او نقشی نوشتیم
- داستان پرسر و صدای «بیسر و صدا»
- نقش و جایگاه چهرهپردازی در سینمای ایران
- مقایسه فیلمنامه «کوچک جنگلی» تقوایی با سریال افخمی/ از پژوهشِ روایتمحور تا روایتِ موردپسند صداوسیما
- تاریخچه سریالهای ماه رمضان از ابتدا تاکنون/ در دهه هشتاد ۴۰ سریال روی آنتن رفت
آخرین ها
- واکنش روزنامه هفت صبح به مصاحبه اخیر مهران مدیری : از برج عاج خود پایین نیامد
- استوری سحر دولتشاهی از پشت صحنه «هزار و یک شب»
- از «بادکنک سفید» تا «طعم گیلاس» در نیویورک
- پرویز شهبازی و سینمای مولف
- معرفی برگزیدگان بیست و چهارمین جشن حافظ؛ «پیر پسر» چهار جایزه گرفت/ سه جایزه برای «تاسیان»
- نقش هوش مصنوعی در باز طراحی کسب و کارها در ۲۰۲۶
- نمایش مناسبات داخل زندانها در سریالهای نمایش خانگی چگونه است؟
- «کفایت مذاکرات»؛ شوخیهای نخنما
- چهلوسومین جشنواره جهانی فیلم فجر؛ آزمونی جدی و نگاهی رو به آینده
- نمایش «بانو»ی داریوش مهرجویی در بنیاد حریری
- مستند «جستجو در تنگنا»؛ چیزی که شور زندگی خلق میکند
- «افسانه فیل»؛ سوار فیلی بزرگ و سفید، که انگار همهی راه را بلد بود
- سینمای ما چه سرسبز بود!/به بهانه نمایش نسخه بازسازی شده سارا مهرجویی در موزه سینما
- «کج پیله» وقتی زنها از پوست خودشان، خارج میشوند
- «راه دیگهای نیست»؛ خشونت مرهم زخم
- تحلیلی بر افت ژانر وحشت با تمرکز بر چهارگانه «احضار»/ این فیلم، ترسناک نیست
- «فریاد زیر آب» و موجی که فروکش نکرد
- پیشبینیهای جدید نشریه واریتی برای اسکار ۲۰۲۶
- «سرِ انقلاب»؛ خنده در اتاق بازجویی، نمایش فروپاشی قدرت
- جزئیاتی درباره فیلم جدید ایناریتو/ «دیگر» با بازی تام کروز یک سال دیگر اکران میشود
- نمایش تمام موزیکال «رابین هود»
- «الکترون» نامزد بهترین فیلم جشنواره انگلیسی شد
- تحلیل روانکاوانه فیلم «دوستداشتنی»؛ این رابطه دوست داشتنی نیست
- نمایش «برادران کارامازوف»؛ وفادار به روح اثر نه کالبد
- درباره کامران فانی و ترجمهای ناب/ مرغ دریاییِ فانی
- فیلم کوتاه «شامیر» نامزد بهترین فیلمبرداری جشنواره امریکایی شد
- درمان از نگاهی دیگر؛ وقتی سرطان، بازیگر صحنه زندگی میشود
- گاو خشمگین ۴۵ ساله شد
- «زیر درخت لور»؛ تصویری از انزوا و شکاف عاطفی
- «جستوجو در تنگنا»؛ انگار این همه چیزی باشد که از شهر و دیوارهایش به میراث بردهایم





