تاریخ انتشار:1398/04/01 - 12:59 تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 115117
سینماسینما، شهروند نوشت:

سه هفته پیش مینی سریال «چرنوبیل» با کسب امتیاز ۷/۹ از ۱۵۰‌هزار کاربر، صدرنشین مطلق سایت‎ ‎IMDB ‎بود و امروز با افزایش کاربرها به ۲۵۰‌هزار نفر، امتیاز موفق‌ترین مینی سریال تاریخ ‏تلویزیون و شبکه‎ HBO – ‎تا این لحظه البته – به ۶/۹ کاهش پیدا کرده است. «چرنوبیل» با همین ‏امتیاز فعلی نیز رتبه نخست جدول را در اختیار دارد، اما آنهایی که با نظام رتبه‌بندی در‎ IMDB ‎آشناهستند، خوب می‌دانند این کاهش ۱/۰‌درصدی آن هم طی کمتر از یک ماه چه معنایی در خود نهفته ‏دارد. خلاصه این‌که طرفداران‎ BB ‎یا همان «برکینگ بد» معروف دل‌خوش دارند که احتمالا تا چند ‏هفته دیگر با ادامه سیر نزولی امتیاز‌ «چرنوبیل» – که رابطه مستقیمی با افزایش مخاطبان آن دارد – ‏والتر وایت و جسی پینکمن و دیگر رفقا قرار است دوباره صدر جدول را از آن خود کرده و به ریش ‏‏«چرنوبیل» و‎ GOT ‎و هرچه که هست بخندند! هرچند که به‌هرحال قیاس «برکینگ بد» (با ۵ فصل، ‏‏۶۲ اپیزود و امتیاز ۵/۹ اخذ شده از یک‌میلیون و ۲۲۰‌هزار کاربر) با یک مینی سریال ۵ اپیزودی ‏خیلی هم منطقی نیست چه آن‌که ناگفته پیداست در مدیومی چون تلویزیون تفاوت بین «خوب ماندن» در ‏‏۶۲ اپیزود با «خوب بودن» در ۵ اپیزود (منهای همه افتراق‌های هنری، از ژانر تا بقیه موارد)، چیزی ‏در حد فاصله‌ زمین تا کهکشان آندرومداست! اما به‌هرحال وقتی مینی سریالی ۵ اپیزودی که داستان خود را در ۵۰۰ دقیقه (فقط ۱۲۰ دقیقه ‏بیشتر از فیلم پرفروش «انتقام‌جویان: آخر بازی») تعریف می‌کند تا این میزان مورد توجه قرار ‏می‌گیرد، برای کشف دلایل آن باید پارامترهای مختلف – سوای قابلیت‌های هنری و دراماتیک – را مورد ‏توجه قرار داد.

اگر بخواهیم روراست باشیم «چرنوبیل» قبل از هر چیز یک اثر استاندارد است، اما این ‏قطعا برایش حُسن تلقی نمی‌شود زیرا «استاندارد بودن» در سپهری که مینی سریال‌هایی از این دست در ‏آن تولید شده و می‌شوند (شبکه‎ HBO،‌هالیوود و…) نه یک امتیاز که حداقل شرط ممکن برای ‏اختصاص بودجه، آغاز روند تولید و پخش جهانی است. شروع جذاب و پرتاب شدن به دل فاجعه، بسط ‏مناسب داستان، ورود تاثیرگذار شخصیت‌ها، ریتم مناسب و حذف حشو و زواید، تلفیق به اندازه واقعیت ‏و خیال، موفقیت در ایجاد حس تعلیق ناشی از بروز فاجعه انسانی، و… همه و همه از «چرنوبیل» یک ‏اثر استاندارد، خوش ساخت و درگیرکننده را پدید آورده‌اند، اما همان‌طور که اشاره شد کم نیستند آثاری که ‏چنین خصوصیاتی داشته و آن‌چنان مورد اقبال واقع نشدند. پس چه شد که داستان انفجار رآکتور شماره ۴ ‏نیروگاه اتمی ۳۲۰۰ مگاواتی چرنوبیل در غرب اتحاد جماهیر شوروی (اوکراین فعلی) ۳۳‌سال پس از ‏بروز فاجعه این گونه مورد توجه قرار گرفت و باعث شد رسانه‌ها بار دیگر این پرونده قدیمی را از ‏بایگانی راکد و خاک خورده خود بیرون بکشند؟

جواب درست شاید تنها یک واژه باشد: «ترس»! ترس ‏از یک مصیبت اتمی دیگر شبیه آن‌چه در چرنوبیل اتفاق افتاد و تا مدت‌های مدید کل قاره اروپا را ‏تحت تأثیر خود قرار داد. این‌که در سریال می‌بینیم پشت‌بند رسانه‌ای شدن ماجرا، ۲۰۰۰ کیلومتر آن‌سوتر ‏یعنی در آلمان مدارس تعطیل شده و از تردد کودکان در فضای باز جلوگیری می‌شود بیانگر تأثیر ‏ویرانگری است که این فاجعه ۳ دهه قبل بر روی ساکنان یک قاره گذاشت. درواقع مینی سریال‎ HBO ‎کابوسی را برای جهان خصوصا اروپایی‌ها زنده کرد که مدت‌ها بود فراموشش کرده بودند. وقتی ساکنان ‏برخی کشورها با داشتن دو یا سه نیروگاه اتمی فعال، بعد از دیدن «چرنوبیل» در شبکه‌های مجازی از ‏دچار شدن به «فوبیا» سخن به میان می‌آورند، تصور حال و روز یک فرانسوی با بیش از ۵۰ نیروگاه ‏اتمی در اطراف و اکناف کشورش نباید کار چندان سختی باشد. درنهایت استقبال از «چرنوبیل» را ‏شاید باید یک پیام تلقی کرد و گویی مخاطبان‌ با داغ کردن رتبه‌ آن در سایتی چون‎ IMDB ‎قصد دارند به ‏دولتمردان خود هشدار داده و بگویند «حواس خود را جمع کنید، خطر درست زیر بینی‌تان است!» اما ‏فارغ از تمام این حواشی، «چرنوبیل» در متن خود هنوز هم یک سریال خوش ساخت و حرفه‌ای است ‏هرچند برای توصیف دقیق آن شاید مدد گرفتن از کلام عارف بلخ چندان خالی از لطف نباشد که فرمود: ‏‏«نازنینی تو ولی، در حد خویش‎!…»

منبع: شهروند، علی اناری/ روزنامه‌نگار

برچسب‌ها:

لینک کوتاه

نظر شما


آخرین ها