آیدین سیارسریع_در جهت تولید آثار سفیدنما برای ارسال به جشنواره های خارجی و مقابله با سیاه نمایی موجود در فیلم های ایرانی ما سیناپس یک فیلمنامه مطلوب و کاملا سفید و مطابق با واقعیات جامعه را برای ارسال به اسکار سال بعد نوشته ایم که در اینجا برای اولین بار منتشر می کنیم:
رعنا و عماد یک زوج بازیگر تئاتر هستند. آنها در خانه شان نشسته اند و در مورد تاثیر کلم بروکلی بر پیشگیری از سرطان پانکراس صحبت می کنند که ناگهان متوجه لرزش شدید ساختمان می شوند. عماد با آرامش عینکش را از چشم بر می دارد و می گوید: رعنا جان! این لرزشی که مشاهده می فرمایید در اثر فروریزش زمین است که یک امر کاملا طبیعی است و در همه جای دنیا ممکن است اتفاق بیفتد، لذا نباید با سرزنش مسئولین زمینه سوءاستفاده رسانه های بیگانه را فراهم نمود.
رعنا: راست می گویی عماد. پس تا تو چایت را می خوری من می روم وسایل را جمع کنم تا به خانه ای دیگر برویم.
رعنا و عماد به خانه ای دیگر که بابک همکارشان در تئاتر به آنها معرفی کرده است می روند.
شب آن روز وقتی رعنا و عماد به همراه اعضای تیم در اتاق گریم تئاتر نشسته اند تعدادی از افراد نظارت و ارزشیابی می آیند و می گویند: ما سه مورد را اصلاح کردیم، یک پرده را هم کلا حذف کردیم. ناراحت که نشدید؟
عماد می گوید: این چه حرفیست؟ خیلی هم خوشحال شدیم. ای کاش می شد به طور کلی اجازه اجرای این نمایش های منحط غربی را در سالن های تئاتر کشور نمی دادید تا هنر کشور بیش از پیش متعالی گردد.
افراد نظارت و ارزشیابی می گویند «دیگه نه در این حد» و می روند. رعنا زودتر از عماد به خانه می رود تا در جهت گرم کردن کانون خانواده شامی مهیا سازد، عماد هم در جهت استحکام بنیان خانواده از سوپرمارکت اجناسی تهیه می کند. ناگهان زنگ خانه به صدا در می آید و رعنا در را باز می کند و خود به حمام می رود. اما غافل از این که کسی که پشت در بوده نه عماد بلکه پیرمردی مشکوک می باشد. پیرمرد با قلبی خسته از پله ها بالا می آید و وارد خانه می شود. جوراب هایش را در می آورد و نزدیک حمام می شود. چند ضربه با دست به در حمام می کوبد، رعنا می گوید: شما که هستید؟ پیرمرد می گوید: من پیرمرد حکیم و وارسته ای می باشم که تصویر سفید و زیبایی از ایران به نمایش جهانیان می گذارم. دخترم! چرا وقتی آیفون را می زنی ابتدا نمی پرسی کیه؟ شاید پیرمردی شیطان صفت -که البته ایرانیان اینگونه نیستند- پشت در باشد! رعنا می گوید: کاملا حق با شما می باشد پدرجان. پیرمرد می گوید: آفرین. حالا که درس گرفتی من با پاهای خونین خود از پله ها پایین می روم و وانتم را بعنوان جایزه نزد شما می گذارم. رعنا: تو رو خدا شرمنده نکنید. پیرمرد: نه بابا این چه حرفیه.
مدتی بعد عماد به خانه بر می گردد و با رد خون بر پله ها مواجه می شود. خود را به سرعت به خانه می رساند و می بیند رعنا ناراحت و افسرده گوشه ای کز کرده است.
عماد: چه شده است رعنا؟
رعنا ماجرای ورود پیرمرد مهربان را تعریف کرده و از این که بدون کسب اطلاع از هویت اشخاص در خانه را باز می کند ابراز ندامت و از موقعیت خود حین ورود پیرمرد اظهار شرمندگی می کند.
عماد می گوید: اگر در حمام پوشش مناسبی داشتی کار به اینجا نمی کشید.
و در پایان به عنوان حسن ختام جمله ای کلیدی را می گوید که منتقدان را به حیرت وا داشته و توطئه جشنواره های خارجی را خنثی می کند:
باز خدا را شکر که ما در کشور این معضلات را نداریم و افراد می توانند به راحتی در را باز کنند و به حمام بروند، اگر در کشورهای دیگری این اتفاق می افتاد معلوم نبود سرنوشتت چگونه رقم می خورد!
تصویر فید آوت می شود و همه چیز به خوبی و خوشی به پایان رسیده و تصویر زیبایی از کشور به جهانیان ارائه می گردد.
منبع: بی قانون
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
- دیدار اصغر فرهادی با علاقهمندان فیلمهایش در استانبول
- سینمای ملی ایران را تعریف کنید و شکل آن را بکشید
- سینماگران ایرانی برای اسکار ۲۰۲۵ چقدر شانس دارند؟
- سینماگران ایرانی در اسکار ۲۰۲۵ چقدر شانس دارند؟
- تمجید مدیر نتفلیکس از فیلم اصغر فرهادی
- فرهادی تجریباتش را در اردن به اشتراک میگذارد
- ترایبکا ۲۰۲۴ برندگانش را معرفی کرد/ انیمیشن ایرانی برنده شد
- فرهادی داور جشنواره ترایبکا شد
- صعود مقاومت ناپذیر و حیرت انگیز آقای کارگردان/ نگاهی به فیلم «چهارشنبه سوری» به مناسبت سالروز تولد اصغر فرهادی
- شهاب حسینی؛ تنوع در پذیرش نقش، تناقض و شتابزدگی در واکنشها
- بزرگداشت اصغر فرهادی در جشنواره کلمبیایی
- دعوت هندیها از اصغر فرهادی
- با حکم دادگاه؛ «قهرمانِ» فرهادی تبرئه شد
- جشنواره بلگراد به اصغر فرهادی جایزه داد
- بزرگداشت اصغر فرهادی در جشنواره بلگراد
نظرات شما
پربازدیدترین ها
- با موافقت شورای پروانه فیلمسازی؛ ۶ فیلمنامه پروانه ساخت سینمایی گرفتند
- درباره یک خبر بی نهایت وحشتناک و غم انگیز
- یادداشتی بر فلسفه دوستی بر پایه «چشمانت را ببند»/ در جستوجوی دوست
- پس از جنجال حرفهای مدیر جشنواره کمرایمیج؛ استیو مک کوئین رفت/ کیت بلانشت ماند
- با احکامی جداگانه از سوی رائد فریدزاده؛ حسینی و شفیعی معاون شدند/ ایلبیگی به موسسه سینماشهر رفت
آخرین ها
- «کارون – اهواز» در مراکش
- رونمایی از پوستر انیمیشن «شنگول و منگول» در آستانه اکران
- درباره «اتاق بغلی» اثر پدرو آلمودووار/ مرز باریک دوستی و مرگ زیر جهانی از زندگی و رنگ
- استادان و کارگاههای «سینماحقیقت۱۸» را بشناسید
- بر مبنای آمار سمفا؛ روند صعودی فروش سینماها در هفته گذشته نزولی شد
- محمد شکیبانیا رئیس سیزدهمین جشن مستقل سینمای مستند شد
- گفتوگو با محمد مقدم درباره سینمای مستند/ فیلم مستند، جهانی است ساختگی؟
- با احکامی جداگانه از سوی رائد فریدزاده؛ حسینی و شفیعی معاون شدند/ ایلبیگی به موسسه سینماشهر رفت
- کارگردان «سه جلد»: اقتصاد سینمای ایران را چند سکانس رقص میگرداند
- نمایش دو مستند از ناصر تقوایی در موزه سینما
- ترجمه اختصاصی سینماسینما/ کونان اوبراین، میزبان اسکار ۹۷ام خواهد بود
- «کارمند جماعت» رونمایی میشود
- یادداشتی بر فلسفه دوستی بر پایه «چشمانت را ببند»/ در جستوجوی دوست
- دنزل واشینگتن از دنیای بازیگری خداحافظی میکند
- تاد هینز رئیس هیئت داوران جشنواره فیلم برلین شد
- پس از جنجال حرفهای مدیر جشنواره کمرایمیج؛ استیو مک کوئین رفت/ کیت بلانشت ماند
- ابوالفضل جلیلی مطرح کرد؛ حضور در کلاس بازیگری عامل موفقیت نیست
- نمایش بلندترین سکانس پلان سینمای مستند ایران در آمریکا
- کدام سینما واقعی تر است ؟
- پیدا شدن جسد یک بازیگر در خانهاش
- دیدار اصغر فرهادی با علاقهمندان فیلمهایش در استانبول
- فیلمی که اطلاعاتش مخفی نگه داشته شده؛ لوپیتا نیونگو به فیلم کریستوفر نولان پیوست
- «کتابخانه نیمهشب» روی صحنه میرود
- سه نمایش برای مستند «۹۹-۱۹» در یک هفته
- با موافقت شورای پروانه فیلمسازی؛ ۶ فیلمنامه پروانه ساخت سینمایی گرفتند
- درباره فیلم جدید رابرت زمکیس/ «اینجا»؛ یک قرن را طی می کند، اما بدون حرکت دوربین
- سوینا منتشر میکند؛ نسخه ویژه نابینایان «مورد عجیب بنجامین باتن» با صدای مهدی پاکدل
- «پینگو» بعد از ۱۸ سال بازمیگردد
- جوایز اصلی فستیوال فیلم هانوی به «بی سر و صدا» رسید
- درباره یک خبر بی نهایت وحشتناک و غم انگیز
oخدانکشتت سیارسریع بعدازخوشحالی اسکارفرهادی عزیز این طنزواقعا چسبید کلی خندیدم دمت گرم وپاینده باشی.