تاریخ انتشار:۱۳۹۷/۰۱/۲۱ - ۱۴:۴۵ تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 84040

قبل از شروع گفت‌وگو وضعیت مشخص می‌شود؛ «لطفا سؤال شخصی نپرسید». این را کاترینا بایوناس، مدیر برنامه‌های پنه‌لوپه کروز، می‌گوید.

به گزارش سینماسینما، «شرق» به نقل از مجله «اِل» در ادامه نوشت: عجیب است! چطور می‌شود از بازیگری که سال ٢٠١۴ از سوی مجله «اسکیره» به‌عنوان جذاب‌ترین هنرپیشه دنیا برگزیده شده، سؤال شخصی نپرسید؟ چطور می‌شود درباره خاویر باردم، همسر پنه‌لوپه که با هم یکی از عاشقانه‌ترین زوج‌های هنری دنیا را تشکیل داده‌اند، نپرسید؟ اصلا چه‌ شده که پنه‌لوپه‌ کروز این شرط را برای خبرنگاران مختلف می‌گذارد که در گفت‌و‌گوها از او سؤال شخصی نپرسند؟ زندگی برای این هنرپیشه لاتین در سن ۴٣ سالگی متفاوت شده است؛ او حتی از دنیای هالیوود هم فاصله گرفته و نزدیک مرزهای خداحافظی از دنیای سینما و دور از فرش قرمز معروف سینمای آمریکا، تصمیم به اداره زندگی‌اش گرفته است.

پنه‌لوپه حالا فقط فیلم‌هایی را بازی می‌کند که قلبش به او دستور می‌دهد و حاضر نیست هر سناریویی را بپذیرد. با همین سخت‌گیری‌ها بوده که در نقش دوناتلا ورساچه بازی کرده است؛ در سریال «داستان جنایی آمریکایی» که از ژانویه امسال سری جدیدش به نمایش درآمده است. او با وسواس زیادی بازی در فیلم «پابلو دوست‌داشتنی» (اسکوبار) را پذیرفته و کنار خاویر باردم بازی کرده است؛ فیلمی که روایت‌گر زندگی پابلو اسکوبار است (باردم در آن فیلم نقش مافیایی را بازی می‌کند و پنه‌لوپه هم نقش خبرنگاری را ایفا می‌کند که عاشق او می‌شود). سرانجام هم که پنه‌لوپه تصمیم گرفت در آخرین فیلم سینمایی‌اش در «تودوس لو سابن» (همه می‌دانند) اثر تازه اصغر فرهادی، کارگردان مستعد ایرانی که فیلم خاطره‌انگیز «جدایی…» را ساخته است، کار کند؛ فیلمی که او دوباره کنار خاویر باردم بازی می‌کند: «نوع زندگی امروزی‌ام باعث شده بیش از گذشته به نقش‌هایی که قرار است بازی کنم، فکر کنم. وقتی آدم بداند بعد از فیلم‌برداری و شب که به خانه می‌رسد زندگی آرام و باثباتی انتظارش را می‌کشد، می‌تواند با فراغ بال بیشتری در نقش‌هایش فرو برود».

پنه‌لوپه حرف‌هایش را با این جملات شروع می‌کند و در ادامه می‌گوید: «زمانی فکر می‌کردم باید از تجربیات شخصی‌ای که به دست می‌آورم در نقش‌هایی که بازی می‌کنم، استفاده کنم. این‌طوری همه‌چیز را با هم قاطی می‌کردم. حالا اما برای خودم حدومرز تعیین کرده‌ام؛ یک طرف دنیای خیالی و فیلم است و طرف دیگر واقعیت. وقتی سر فیلم‌برداری هستم تمام توانم را به‌ کار می‌گیرم ولی به‌محض اینکه کار فیلم‌برداری تمام می‌شود، به زندگی طبیعی خودم برمی‌گردم».

پنه‌لوپه حالا دل‌مشغولی دیگری هم دارد؛ فرزندانش: «باید مواظب بچه‌هایم باشم و از آنها مراقبت کنم. آنها درخواستی ندارند که در معرض دید رسانه‌های مختلف باشند».

پنه‌لوپه، لونا و لئوناردوی چهار و هفت ساله را دارد که تحول زیادی در زندگی‌اش به وجود آورده‌اند: «من آدمی هستم که نگران همه‌چیز می‌شوم. حالا این نگرانی متوجه خودم است و برایش هم دلایل روشنی دارم. مثل هر مادر دیگری هر تصمیمی که قرار است در زندگی‌ام بگیرم، با حضور فرزندانم ارتباط مستقیمی دارد. دیگر در هر فیلمی نمی‌توانم بازی کنم و فیلم‌هایم را با فکر‌کردن به فرزندانم انتخاب می‌کنم: اینکه مکان و زمان فیلم‌برداری کجا باشد و چقدر زمان ببرد. ضمن اینکه دیگر نمی‌توانم هر نقشی را بازی کنم و هر پیامی را به مخاطب بدهم. حالا دیگر مسئولیت دارم».

با این‌حال، وقتی هنرپیشه باشی، خیلی ساده نیست هر صحنه‌ای را بازی نکنی. در «پابلو دوست‌داشتنی» به‌ نظر می‌رسد فیلم‌برداری بعضی از صحنه‌ها به دلیل هیجان و احساسات زیادی که در آن وجود داشته، کار سختی است. خاویر باردم برای بهتر فرو‌رفتن در نقشش مجبور شده از پروتزهای مصنوعی استفاده کند تا صورتش را زمخت‌تر نشان دهد. حالا چه اتفاقی می‌افتد وقتی به مرد زندگی کروز چهره و زندگی تبهکارانه‌ای می‌دهند؟ «بعضی وقت‌ها به خودم می‌گفتم اگر بتوانیم از بعضی از صحنه‌های این فیلم با موفقیت عبور کنیم، کار مهمی کرده‌ایم».

«پابلو دوست‌داشتنی» تنها فیلم پنه‌لوپه با باردم نیست. این دو در فیلم «همه می‌دانند» اصغر فرهادی هم دوباره کنار هم قرار گرفته‌اند؛ طوری که انگار دیگر برای پنه‌لوپه بازی‌کردن کنار خاویر راحت‌تر شده است: «راستش را بخواهید نمی‌توانم بگویم بازی‌کردن کنار خاویر ساده‌تر یا سخت‌تر از بازی‌کردن کنار بقیه هنرپیشه‌هاست. برای من فرقی نمی‌کند. زمان فیلم‌برداری همان اضطراب و نگرانی همیشگی را دارم، درست مثل این است که می‌خواهم اولین فیلم سینمایی‌ام را بازی کنم. وقتی آدم سراغ این شغل می‌آید، مدام با چیزهای جدید روبه‌رو می‌شود. به‌هر‌‌حال همین قدر که این حرفه می‌تواند تعادلت را به هم بریزد، می‌تواند مهیج هم باشد».

پنه‌لوپه با‌این‌حال هنوز هم صحنه‌هایی را بازی می‌کند که آدم را نگران سلامتی‌اش می‌کند؛ در همین فیلم «همه می‌دانند» اصغر فرهادی، کار به جایی می‌کشد که مجبور می‌شوند برای پنه‌لوپه آمبولانس خبر کنند چون او در آستانه بیهوش‌شدن بود. خودش نمی‌خواهد زیاد به این موضوع بپردازد ولی برای کارش دلیل مشخصی دارد: «اصغر انسان فوق‌العاده‌ای است. آدم دلش می‌خواهد دل‌و‌جانش را برای او بگذارد. بعضی وقت‌ها حتی از دل‌ و‌ جان هم بیشتر … ».

وودی‌ آلن که در «ویکی کریستانا بارسلونا» با پنه‌لوپه کار کرده، درباره‌اش می‌گوید: «نمی‌توانم از روبه‌رو به او نگاه کنم چون بسیار شکننده است».

پدرو آلمودار که پنه‌لوپه او را «عمو پدرو» خطاب می‌کند، هم درباره این هنرپیشه می‌گوید: «پنه‌لوپه آدمی بسیار احساسی است. او خوش‌شانس است که شغلی را برگزیده که می‌تواند صحنه‌های بسیار بدیعی را برای یک شخصیت عادی به وجود بیاورد. اگر نخواهیم بگوییم بیش از اندازه رنج می‌کشد، باید بگوییم رنج بسیار زیادی را تحمل می‌کند».

حالا آیا به خاطر همین احساسات زیاد و شکننده‌بودنش است که تصمیم گرفته به کشور محل تولدش برگردد؟ «اسپانیا را دوست دارم. مادرید را دوست دارم. در خیابان مردم خیلی خوش‌رو و خون‌گرم هستند. در لس‌آنجلس وقتی مجبور می‌شوی همه مسیر را با ماشین بروی، بین تو و شخصیت‌ها فاصله زیادی می‌افتد».

او برای اصرار بازی‌کردن در شهر مادرید یا اسپانیا دلایل خاصی دارد. احتمالا به خاطر همین دلایل است که اصغر فرهادی هم آخرین اثرش را در اسپانیا فیلم‌برداری کرده تا این هنرپیشه را در فیلم داشته باشد. پنه‌لوپه نیاز زیادی دارد تا کنار انکارنا، مادر و الگوی زندگی‌اش باشد؛ زنی قوی و خودساخته که در یکی از محله‌های مادرید آرایشگاه و سالن زیبایی دارد. دیگر دلیلی که پنه‌لوپه را وابسته به مادرید کرده، حضور خواهرش مونیکا است اما این هنرپیشه می‌گوید دلایل دیگری هم دارد: «به خاطر دوستانم هم هست. من ارتباطم را با دوستان ١۴ ‌سالگی‌ام هنوز حفظ کرده‌ام!».

بازگشت به اسپانیا برای او شبیه به بازگشت به اصل خویش است؛ درست مثل اینکه یک جنگجو پس از مدت‌ها ماجراجویی فرصتی برای استراحت‌کردن به دست می‌آورد. پنه‌لوپه اتفاقا خیلی زود و در سن ١۶‌ سالگی کارش را با بازی در تلویزیون و سینمای اسپانیا شروع کرد. اوایل دهه ٢٠٠٠ بود که او راهی هالیوود و تبدیل به یک ستاره بین‌المللی شد. او در فیلم‌های زیادی که با بودجه‌های هنگفتی ساخته می‌شدند، بازی کرد تا اینکه داستان عاشقانه‌اش با تام کروز به وجود آمد؛ با‌این‌حال عشق به اسپانیا برای او بالاتر از بقیه عشق‌هایش بود و این آلمودار بود که پنه‌لوپه را «نجات» داد. پدرو برای بازی در فیلم «بازگشت» که سال ٢٠٠۶ اکران شد، پنه‌لوپه را دوباره احیا کرد. سال ٢٠٠٩، وودی‌ آلن او را در فیلم «ویکی کریستانا بارسلونا»، اسپانیایی‌ترین فیلم این کارگردان مشهور، بازی داد که برایش اسکار بهترین نقش دوم را به همراه داشت. چه خوش‌یمن بود اسپانیا! در زمان فیلم‌برداری او با خاویر باردم آشنا شد که سال ٢٠١٠ با هم ازدواج کردند. چرخه با تولد فرزندان این دو کامل شد تا ارتباط پنه‌لوپه با کشور، خانواده و اصالتش استحکام بیشتری داشته باشد.

لینک کوتاه

نظر شما


آخرین ها