«کوه» ما را با تمرکز دور از انتظار و غیرقابل تحملی بر تصاویر از فیلمی زجرآور به فیلمی استعلایی میکشاند.
سینماسینما، منوچهر دینپرست:
شاید اولین سوالی که درباره فیلم «کوه» میتوان پرسید، این باشد که «کوه» را چگونه میتوانیم بفهمیم؟ «کوه» فیلمی بر اساس خروج از جهان مادی و فیزیکی پیرامون و کنده شدن از آن، و ورود به جهانی از تصاویر و صداها و ایدههاست. فیلم در شبکهای از تصاویر ناب استحسانی قرار گرفته و مخاطب را در فهم آن دچار سرگیجگی کرده است. چراکه مضمون فیلم نوعی دوگانگی و جدال را دستمایه قرار داده و ما دائما با نوعی انکشاف روبهروییم. جدالی از نوع رهایی و رسیدن. این کشمکش را میتوان در ساحت «نور و ظلمت» و «کفر و ایمان» و حتی «مرگ و زندگی» تفسیر کرد. اما «کوه» درصدد است تا مخاطب را در جهان واقعی و جهان خیالی فیلم رها کند. مخاطب در میانه این دو جهان باید به فهم خود از مضمون فیلم برسد. اگرچه داستان فیلم روایتی از دهقانی مفلوک و سیهروز است که در روستای متروک نفرینشده در میان کوه و قبرستان زراعت نیمبندی دارد و با وجود تاریکی مطلقی که پیرامونش را فراگرفته، تقلا میکند آفتاب را به روستای سیاه خود بازگرداند. «کوه» روایتی قرون وسطایی از سرزمینی در دامنه کوه آلپ در ایتالیاست که آگوستینو همراه همسرش نینا و پسرش جان، تنها در آن زندگی میکنند. آنها قربانی سختیهای زندگی و درگیر جدالی با طبیعت میشوند.
«کوه» مفهومی منحصربهفرد از دیدن را در مقابل ما قرار میدهد و ما را درگیر جهان فیلم میکند. منطق فهم و شناخت «کوه» نه درباره خود فیلم است و نه درباره مخاطب، بلکه رویدادی هستیشناختی است که با ارجاع به خود متجلی شده است. «کوه» کشمکشی میان جهان و زمین است. هر موقع که مخاطب با فیلم درگیر میشود و آنچه را دیده، تفسیر میکند، جهانی برای خود تفسیر میکند و در این معنا خصلت دیالکتیکی از رویداد برای خود آشکار میکند. «کوه» پیش از هر چیزی با واداشتن مخاطب به پرسش از اگزیستانس خویش ما را در فهم فیلم شریک میکند. گویی مخاطب بدون شرکت در منظومه معرفتی فیلم نمیتواند تفسیری جداگانه از فیلم ارائه کند. ما با فیلمی روبهرو هستیم که مخاطب جهان رویاروییشده را میفهمد و به خودفهمیاش توسعه میدهد. در این گشایش ما با ساحات مختلفی روبهرو هستیم که امکانات تاویلهای مختلفی از «کوه» برای ما فراهم میشود. امکاناتی که میتواند از فیلمی نازل و فرودست تا فیلمی مسحورکننده و اغواگر در نوسان باشد. سیر دیالکتیکی که در این مسیر ما را با خود میبرد، گزارهای بر این اساس است که «من فیلم میبینم، پس هستم». هست بودن ما در مضمون فیلم میتواند یکی از همان گشایشها باشد که افقهای جدیدی را روی ما باز میکند. کارگردان توانسته موقعیتی زیستی – متافیزیکی را در فیلم فراهم کند که مضمون آن در لایههای تصاویر محو میشود. در ساحت هنر سینما، زمانی که مخاطبان با فیلم روبهرو میشوند، آنها نیز خودشان و جهانشان را از طریق فیلم میفهمند و زمانی که بر عناصر سینماتوگرافیک مانند صدا یا تصویر متمرکز میشوند، کل معنای فیلم را از دست میدهند. «کوه» نیز ما را با تمرکز دور از انتظار و غیرقابل تحملی بر تصاویر و ابهت کوه و صدای پتکهای کوبنده بر تن سنگین کوه از فیلمی زجرآور به فیلمی استعلایی میکشاند.
شاید بتوان فیلم را در قامت فیلمی شاعرانه از نوع سیر و سلوک یا سفر درونی به آفاق و انفس یا حتی کشف و شهودی دانست و تاویلی عرفانی مبتنی بر آرای عرفای ژندهپوش و گزیدهگو و رنجکشیده داد. اما نمیتوان از طرحریزی کارگردان برای دریافتی آرمانی از فیلم رها شد. سرکوب نفرینشده دهقان در قامتی که گویی صلیبی بر دوش میکشد، بیشتر بازگوکننده تصاویر قدیسان قرون وسطایی است تا نمایش فیلمی از روستایی که میخواهد در زمین زراعیاش چغندر بکارد. کارگردان با قرار دادن مخاطب در کانون فیلم و احاطه او از تصاویر و صداها او را در کنشی فراتاریخی و متافیزیکی قرار میدهد. گویی پیش از آنکه ما بخواهیم بفهمیم که فیلم چه میگوید، باید بفهمیم که فیلم چه میخواهد. کارگردان با قرار دادن موقعیتی تاریخی در بستری فرهنگی داستانی از زندگی، انسانی تکین و تنها را که یکتنه در برابر کوه ایستادگی میکند، برای ما روایت میکند. اما روایت او فقط روایت اوست و ما نیز میتوانیم افقی جدید از «کوه» برای خود بسازیم. دمدستیترین افق ما افق شاعرانه فیلم است. گویی با منظومهای از ابیات تغزلی روبهرو هستیم که بیت به بیت کام دلربای ما را با خود شیرین میکند و فرجام آن را در رسیدن به نور و رهایی از ظلمت میبینیم. اما با رویدادی روبهرو هستیم که انکشاف آن را باید از جا کندن کوه در نظر داشت. فریادهای هولناک آگوستینو در کوه و چهرهای که لحظه به لحظه قدسی میشود و با رسیدن به نور با چهرهای نورانی که از افق کوه فروپاشیده شده به زمین مینگرد، روبهرو هستیم. رنج آگوستینو و تلاش او برای دستیابی به نور، رنجی از نوع تغییر سرنوشت نفرینشده است و ژست قدیسی آن را باید به نظاره نشست. خط داستانی فیلم ما را با خود همراه نمیکند، بلکه ما درون مغاک فیلم فرو میرویم و درنهایت این چهره اصطکاکشده به نور آمیخته، نمایشی از دستیابی به حقیقت را برای ما آشکار میکند. مناسک جنونآمیز کوهکن را در درگیری مخاطب با کانون فیلم میتوان تفسیر کرد. جنونی که بیشتر به معنای ملاحظه کردن، تعمق کردن و نگریستن معنا میشود. «کوه» متلاشیشده نادری از جنس محاسبهگری نیست، بلکه بیشتر تفکر از نوع انکشافی است.
ماهنامه هنر و تجربه
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
- یادداشت امیر نادری درباره «سامی»/ روح جنوب در فیلم موج میزند
- جشنواره فیلم ارمنستان به پایان رسید؛ اهدای زردآلوی طلایی و نقرهای به دو سینماگر ایرانی/ تقدیر از امیر نادری
- اعطای جایزه به «تهران، یک تاریخ ناتمام» در جشنواره زردآلوی طلایی
- امیر نادری رئیس هیئت داوران جشنواره ارمنستان شد
- به هر سازی رقصیدیم غیر از ساز دل خویش/ این بهاریه نیست، نامهای است برای امیروی امیر نادری
- سینماگران ایرانی برای اسکار ۲۰۲۵ چقدر شانس دارند؟
- این هنر و تجربه آنتی ویروسی ست بر فیلم های به هرقیمت مسخره
- تحقق آرزوی چندساله فعالان انیمیشن در هنرو تجربه
- پیام تصویری امیرنادری برای مراسم هفتمین شب قتل مهرجویی و محمدیفر
- «ساز دهنی» در بخش «ونیز کلاسیک» جشنواره ونیز به نمایش در میآید
- اکران «دونده» در جشنواره فیلم ویسکانسین آمریکا
- آثار کیارستمی، شیردل، گلستان، نادری، بنیاعتماد و… در ایتالیا اکران میشوند
- بالن نقرهای جشنواره سه قاره برای «درب»
- سینما در ذات خود معترض است/ بررسی تاریخچه «سینمای اعتراضی» در ایران در گفتوگو با احمد طالبینژاد
- در قالب نسخه ترمیمشده؛ «دونده» پس از ۳۸ سال روی پرده میرود/ اکران ویژه در آمریکا
نظر شما
پربازدیدترین ها
- فوت خواننده پیشکسوت موسیقی نواحی گیلان/ ناصر مسعودی درگذشت
- نگاهی به فیلم «بیسر و صدا»؛ ایده خلاقانه، مسیر اشتباه
- حقایقی درباره بازمانده ساخته سیف الله داد/ماجرای توقیف فیلم بازمانده به دلیل حجاب!
- «رابین هود»؛ افسانهی شیرین مرد شریف قانون شکن!
- بیانیه انجمن بازیگران سینما در واکنش به وقایع اخیر و هتک حرمت هنرمندان/ پژمان بازغی استعفا داد
آخرین ها
- ماجرایِ ظریفِ وزارت خارجهی سوئیس
- فیلم-کنسرت «هری پاتر»و «ارباب حلقهها» به آخرین اجرای پاییزی رسیدند
- پوستر «باد زرد – ونگوگ» رونمایی شد
- مولف بودن در آینه مکتب نقد عمیقگرا
- نگاهی به فیلم سینمایی «سامی»؛ دوربین به مثابه سمفونی برای سفری طولانی
- معرفی برندگان هیئت ملی نقد آمریکا ۲۰۲۵/ «یک تصادف ساده»؛ بهترین فیلم بینالمللی/ «نبردی پس از دیگری» ۵ جایزه گرفت
- ۱۵ اثری که برای فهرست اولیه اسکار فیلم بینالمللی شانس بالاتری دارند
- تأملی بر حضور نوری بیلگه جیلان در جشنواره جهانی فیلم فجر؛ داور غایب
- بیانیه کانون کارگردانان سینما درباره بازداشت سینماگران در مهمانی خصوصی
- واکنش رضا کیانیان به گزارش تاریخ سه هزار ساله زیر چرخ لودرها
- اعلام مستندهای دو بخش از نوزدهمین جشنواره «سینماحقیقت»
- واکنش کانون کارگردانان سینمای ایران به حکم جعفر پناهی
- شروودِ تالار وحدت؛ جایی که ماهان حیدری قهرمانان آینده را پیدا میکند
- تورج اصلانی داور جشنواره ترکیهای شد
- سروش صحت و علی مصفا «بیآتشی» را روایت کردند
- سام درخشانی هم استعفا داد
- نمایش موزیکال «رابین هود» / گزارش تصویری
- حلقه منتقدان فیلم نیویورک منتخبان ۲۰۲۵ خود را اعلام کرد/ «نبردی پس از دیگری»، بهترین فیلم شد؛ پناهی، بهترین کارگردان
- جشنواره جهانی فیلم فجر۴۳؛ در ایستگاه پایانی «درس آموختهها» بهترین فیلم شد/ جایزه ویژه داوران به کارگردان ژاپنی رسید
- «خرگوش سیاه، خرگوش سفید» به چین میرود
- گاتهام ۳ جایزه به «یک تصادف ساده» داد/ «نبردی پس از دیگری» بهترین فیلم جوایز مستقل نیویورک شد
- بیانیه انجمن بازیگران سینما در واکنش به وقایع اخیر و هتک حرمت هنرمندان/ پژمان بازغی استعفا داد
- مصائب افزایش سن ، از جولیا رابرتز تا نیکول کیدمن
- تام استاپارد؛ نویسندهای که جهان را از نو صحنهپردازی کرد
- نگاهی به فیلم «پارتنوپه»؛ زیبایی از دست رفته
- توقیف سکوی پخش «بازمانده» پس از انتشار ویدیوی بدون مجوز
- «سمفونی باران» کلید خورد
- «ناتوردشت» به باکو میرود
- از جدال اندیشه تا لبخند روی ردکارپت
- گفت وگو با کارگردان مستند «مُک» به بهانه حضور آن در جشنواره سینما حقیقت





