سعید مروتی در همشهری نوشت :نمایش «دانتون» در فرانسه موجی از اعتراض را به همراه داشت. یکسال قبل آندره وایدا با فیلم «مرد آهنین» نخل طلای کن۱۹۸۱ را به خانه برده بود و حالا فرانسویها به اینکه یک لهستانی بخش مهمی از تاریخ کشورشان را با تحریف روایت کرده بود، اعتراض داشتند. همه آنچه مخالفان درباره دانتون میگفتند میتوانست جزء محسنات فیلم محسوب شود. بعدها گفته شد وایدا در روایتش از انقلاب فرانسه، بیشتر از نقل تاریخ، با لحن پیشگویانه به سرنوشت کشور خودش لهستان اشاره میکرد. اینکه اختلافها و دشمنیها راه اصلاح را میبندد و آنها که بهنام جمهوری و دموکراسی نهضتی بهراه انداختهاند، به اعمال بیشترین سرکوب و کشتار میپردازند. دورانی که وایدا در فیلم دانتون روایتش کرده به دوره حکومت ترور مشهور است؛ دورهای که درنهایت باعث میشود از دل جمهوری، ناپلئون بناپارت سردربیاورد.
آندره وایدا بهواسطه نمایش فیلمهایی چون «مرد مرمرین» (۱۹۷۸) و «مرد آهنین» (۱۹۸۲) در ایران میان سینماروها کارگردانی آشنا بود. اوج خاطره ایرانیها در دهه۶۰ از وایدا به اکران عمومی دانتون در سینما عصر جدید بازمیگردد. دانتون فیلم محبوب بسیاری از سینماروهای آن سالها بود که بهندرت امکان دیدن فیلمهای روز دنیا را در سینماها مییافتند. دوبله بسیار خوب دانتون و صداپیشگی درخشان منوچهر اسماعیلی بهجای ژرار دوپاریو هم بر محبوبیت فیلم در ایران تأثیرگذار بود.
سکانس برگزیده: «سرم را به مردم نشان دهید زیرا که دیدنی است.» این شاید معروفترین دیالوگ فیلم باشد؛ جملهای که ژرژ دانتون (ژرار دوپاریو) لحظاتی قبل از اینکه سرش زیر گیوتین برود، بر زبان میآورد. فیلم بیش از هر چیز به رابطه دانتون و ماکسیمیلیان دوروبسپیر (پشتونیاک) میپردازد. ۲ رفیق قدیمی که سر آرمان هایی مشترک کنار یکدیگر مبارزه کردهاند و حالا میان فرزندان انقلاب اختلاف افتاده است. وایدا نشان میدهد که چگونه کینه و حسد اطرافیان، رابطه دانتون و روبسپیر را چنان خراب میکند که در نهایت روبسپیر به اعدام دوستش رضایت میدهد. آنچه وایدا به تصویر میکشد بر تزلزل، تردید و عذاب وجدان روبسپیر حکایت دارد.
دانتون و یارانش اعتقاد دارند پس از آنها روسپیر هم به تیغ گیوتین سپرده خواهد شد. لحظه خروج دانتون و رفقایش از زندان و اعزامشان به محل اعدام، دوربین با حرکت از پشت نردهها حس خفقان را افزایش میدهد. حرکت گاری که دانتون در آن قرار دارد با نمایی همراه میشود که زاویه پایین فیلمبرداریشده و کیفیتی حماسی به صحنه میبخشد؛ چنانکه گویی دانتون با وجود حرکت به سمت قتلگاهش، در نهایت پیروز خواهد شد. به تعبیری او جانش را از دست میدهد ولی در عوض خوشنامی در تاریخ را به دست میآورد. گفتههای دانتون خطاب به روبسپیر آینده نزدیک او را یادآور میشود: «به زودی به ما ملحق میشوی. یارانت به تو نیز وفا نخواهند کرد. گیوتین به زودی ارزانی تو هم خواهد شد.» در نمایی باز وقتی شاهد عبور دانتون و یارانش از خیابانهای پاریس هستیم، مردم را ساکت و منفعل مییابیم؛ مردمی که تماشاگر تاریخاند، نه نقشآفرینش. بعد از چند نمای متحرک با حرکتهای افقی دوربین که سوژه (دانتون) را تعقیب میکنند، نوبت به صحنه اعدام میرسد و این بار شاهد حرکتهای عمودی دوربین هستیم که گیوتین را دنبال میکنند. سرهای قطع شده و خونهایی سرازیر میشوند. خونها از سکو پاک و گیوتین دوباره به بالا میرود و همزمان دانتون وارد کادر میشود. وایدا نمای درشت دانتون را به تصویری از روبسپیر قطع میکند که در بستر بیماری است و پارچه سفیدی را به سرش میکشد. برش وایدا این احساس را منتقل میکند که روبسپیر توان دیدن صحنه مرگ دانتون را ندارد. دوباره به صحنه اعدام بازمیگردیم. باز هم حرکت همزمان دوربین با گیوتین را میبینیم. سر دانتون قطع میشود و دوربین به حرکت افقیاش ادامه میدهد تا به پایین سکوی اعدام میرسد؛ به نمایش ریختن خون بر زمین و پایههای چوبی. سر بریده دانتون به مردم نشان داده میشود. ماجرا تمامشده ولی روبسپیر خوشحال نیست و صراحتا از شکست انقلاب و باطلبودن خیالی به نام دموکراسی و جمهوری میگوید. فرزندان انقلاب از بین میروند. دانتون میانهرو تحمل نمیشود و روبسپیر هم کمی بعد قرار است سرنوشتی مشابه او پیدا کند. روایت وایدا از تاریخ فرانسه تلخ و ناامیدکننده است.