به همان اندازه که خود نقش در من جان دارد کارگردان هم با من و در من حضور دارد.
همیشه فاصله ای هست، به قول سهراب «دچار باید بود» ما هم با تجویز جناب سپهری دچار می شویم که فاصله کم شود.
همیشه معتقد بودم این کارگردان است که دقیقا بر جزئیات اشراف دارد و یکی شدن بازیگر با نقش را می فهمد و بازیگر را به سمت نقش سوق می دهد و پس از این مرحله، بازیگر است و چشمه زلال نقش.
به هر حال کارگردان را به عنوان دانای کل و کسی که بیناتراست، قبول دارم. درست است که کارگردان نقش را در ذهن خود می سازد؛ ولی این بازیگر که نقش خود را در نقش می دمد، اما این کارگردان است که می گوید چگونه نفس بکش، چگونه راه برو ، چگونه حرف بزن.
او همه این ها را می گوید؛ ولی این بازیگر است که درون خود را می کاود و آنچه را می بیند بازی می کند و تجلی اندیشه کارگردان می شود، به هر حال همیشه در پی بده بستان با کارگردان و طبیعت اطراف خود بوده ام.
بله.
بله، این مساله به اصل اعتماد و شناخت بازیگر و کارگردان از یکدیگر مربوط می شود. احمدجو از آن آدم هایی است که واقعا به من اطمینان داشت و گاهی اوقات مرا به حال خودم می گذاشت و در بیشتر موارد هر دو راضی بودیم.
همیشه هر زمانی که کاری انجام می دهم از پذیرفتن کار دیگر پرهیز دارم. چه در سینما و چه در تلویزیون.
هر وسوسه ای باید از درون بجوشد. من از شما و دیگران بیشتر می دانم که چقدر می دانم و چقدر توانایی و دانایی دارم. دنبال نام و نشان هم نبوده ام. اصلا بازیگری و کارگردانی ۲قطب جدا از هم هستند. به هم مربوط هستند؛ اما ۲نقطه جدا و به قولی از بزرگی آفتاب امید و اقبال هم در یک زمان واحد بر هر ۲قطب نمی تابد. هنوز من در پاشویه اقیانوس بازیگری غرقم و از خیلی از رموز آن ناآگاهم. بگذارید همین بار سنگین بازیگری را به مقصد برسانم. همین ما را بس. به قول حافظ «مرد این بار گران نیست دل مسکینم.»
من عرض کردم ۲قطب جدا، اما منکر انجامش نیستم. در تمام دنیا بسیار پیش آمده که بازیگری، کارگردان کار خودش هم بوده است. از ابتدای تولد سینما، از چاپلین گرفته تا وودی آلن؛ به هر حال هنرمندانی بوده اند که هر ۲عرصه را مدیریت کرده اند.
در گذشته یک پزشک عمومی، همه مسائل را در مورد روح و جسم انسان تشخیص می داد؛ اما به دلیل اهمیت مساله طبابت و تشخیص، پزشکان امروز سراغ تخصص رفته اند و این کار درست تر است؛ اما هنرمندانی که همه موارد را می دانند و اساسا بلد هستند و علم و دانش و تکنیک و حوصله بسیاری از جنبه های بازیگری و کارگردانی را در خود سراغ دارند، چرا که نه؟ می توانند وارد همه این عرصه ها هم بشوند.
نه، موافق نیستم.
مگر هدف این نیست که با نشان دادن بهترین ها، انسانی برتر را نمایش دهیم؟ من همیشه به یکی شدن دل ها و دست ها می اندیشم. حالا دیگر چه فرقی می کند که تلویزیون باشد سینما؟ تئاتر باشد یا رادیو؟ مهم اندیشه های ناب انسانی است که در پشت هر کدام از این رسانه هاست. من به وفاق بیشتر اهمیت می دهم. دیده ام که گاه تلویزیون سیاه مشقی است برای سینما؛ اما به نظر من هر دو اینها، دست های یک دوست هستند. دوستی، وحدت و همدلی این دو دست می شود «صدای عالمگیر».
یادمان نرود ما هم روزگاری جوان بودیم و جوان آمدیم. پس براساس این اصل، جوان باید بیاید ، تر و تازه و شاداب. ما نیاز داریم به نیروهای تازه نفس و قبراق که با اندیشه بیگانه نباشند و رنج انسان های دیگر، صیقل روح آنها شود، اما هر آمدنی باید درست باشد توقع نداشته باشند که یک شبه ستاره شوند و همه نگاه ها به سوی آنها سر بخورد و حرف ها و دل ها از او بگویند. باید ساده آمد و سخت و سر به زیر رفت.
زمانی که ما کار را شروع کردیم، دروه زحمت بود و عصر ابتکار نسل جوان امروز باید بداند که چگونه نسل گذشته روزگار گذرانده اند.
جوان در کنار داشتن قد و قامت افراخته باید تکنیک بداند ، کتاب بخواند ، تئاتر ببیند و ما هم شاید عرق ریزان روحش باشیم. بازیگران جوان برای این که از نسل پیش تر ، سرتر باشندباید بیاموزند و بسیار هم بیاموزند.
ممکن است چیزی از ما سرتر داشته باشند اما عشق را از ما کمتر دارد. از داشته ها در عوض شتاب نابسامانی دارد و بسیار دارد. پاره ای اوقات کسانی دویدند و فکر کردند با هر وضعیتی که شده با حرکتی «شرم وار» بازیگر می شوند. یا مثلا جوانان علاقه مند به جذابیت سینما به من که می رسند می گویند: خیلی دلمان می خواهد بازیگر شویم. بله ، همه دلشان می خواهد سریع، بدون زحمت و تلاش بازیگر شوند و من به همه حق می دهم و به همه آنها احترام می گذارم . بعضی ها به من می گویند چگونه می توانند باشتاب – مثلا همین فردا – بازیگر شوند و من می گویم: ۴۰ سال کار کردم تا به عرصه رسیدم. برو عزیز دلم دست کم درسش را بخوان و راه و رسمش را بدان.
بی شمار شدند و چه بسیار که نشدند.
من هنوز نوپا قدم هستم. هنوز شاگردم. دیرآموزی میانسال که هنوز در پی شاگردی است. ما را از این دایره بی سواد بی سرانجام رها کنید، لطفا! گرچه اهل زیاده گویی نیستم؛ ولی این بار راجع به این موضوع اتفاقا می خواهم بگویم و موجز هم می گویم که جوان چون جوان است نباید اصول را زیر پا بگذارد، آداب ادب را نداند، حرمت نگذارد و… جوان باید پویا و نواندیش و قناعت گر باشد. قانع در زمین و بردبار در آسمان . جوان اگر خود را دریابد و اگاهانه انتخاب کند، نیازی به تدریس من بی سواد ندارد. این عرصه، سواد می خواد و من در آن حد نیستم که معلم باشم، من فقط یک بازیگرم. این جمله را از همه کسانی که بازیگر بودن را بلد بودند و شعار خود می دانستند یاد گرفتم، از فنی زاده زنده یاد تا همیشه با ارزش اما به اسم پنهان «همایون ایرانیوی».

لینک کوتاه
مطالب مرتبط
- اندر احوالات هوش مصنوعی
- حاشیههای جشنواره فیلم فجر/ از دست دادن رضا بابک با مرضیه برومند تا سوءاستفاده از صدا و تصویر شکیبایی
- همزمان با ولادت امام رضا (ع) منتشر شد؛ خاطرات صدرعاملی از عزت الله انتظامی و خسرو شکیبایی
- گریه خسرو شکیبایی برای امام حسین (ع) در پشت صحنه «دلشکسته»
- خسرو شکیبایی با الگو از آیتالله خامنهای به شهید مدرس رسید
- حقایقی درباره فیلمهای شب و هرشب تنهایی : فیلمهایی درباره ۱۷میلیون زائر
- چرا شکیبایی و عبدی بیجایگزین هستند
- توضیح «منیژه محامدی» درباره یک ادعا
- برترینهای سینمای ایران در صد سال اخیر به انتخاب نویسندگان سینماسینما/ بخش نهم
- برترینهای سینمای ایران در صد سال اخیر به انتخاب نویسندگان سینماسینما/ بخش پنجم
- خاطره جالب پوران درخشنده از خسرو شکیبایی در فیلم «عبور از غبار»/ فایل صوتی
- سینماسینماست/ نگاهى به بازی زندهیاد خسرو شکیبایی در فیلم “هامون” به مناسبت یازدهمین سالروز درگذشت او
- عزتالله انتظامی کنار خسرو شکیبایی آرام گرفت
- قسمش میدهم به خوابم بیاید /گفتوگو با همسر و پسر خسرو شکیبایی، ۱۰ سال پس از مرگی که هنوز باورش نکردهاند
- یادداشت داریوش مهرجویی برای دهمین سال درگذشت حمید هامون/ عاشق بازیگری بود
نظر شما
پربازدیدترین ها
آخرین ها
- نگاهی به سریال تاسیان؛روزی روزگاری ایران
- معرفی پلتفرمهای هوشمند سلامت همراه اول بهعنوان اپلیکیشنهای برگزیده
- انتقاد سازندگی از گفتوگوی کمال تبریزی با ایسنا/ داوران بر اساس مصلحت رای دادند نه کیفیت
- وداع با صدای ماندگار دوبله؛ بدرقه منوچهر والیزاده به خانه ابدی/ دوبلوری بدون جایگزین
- لوئیس بونیوئل فیلمساز در تبعید و صدو بیست و پنج سالگی
- فوت یک هنرمند پیشکسوت؛ عبدالرضا فریدزاده درگذشت
- شاهپور هنوز هست
- فیلمی در نوبت عید فطر به اکران اضافه نمیشود/ اسعدیان: پیشنهاد شورای صنفی نمایش برای بلیت، بیشتر از ۱۰۰ هزار تومان بود
- از دنیای عجیب، اما نه چندان عجیب سینما/ کارگردانانی که نمیتوانند اجاره خانهشان را بدهند
- با دستور وزیر ارتباطات، پروژههای ارتباطی همراه اول در روستاهای استان قزوین افتتاح شد
- جشنواره علیه جشنواره
- جایزه تجلی اراده ملی جشنواره فیلم فجر / گزارش تصویری
- گامی دیگر در جهت حذف سینما از سبد خانوادهها/ افزایش قیمت بلیت؛ ضربه مهلک به سینمای ایران
- مدیرعامل بهمن سبز: چه کسی بلیت ۲۲۰ هزار تومانی پیر پسر را میخرد؟!
- انتقاد صریح کمال تبریزی و علیرضا رییسیان از بهرام رادان
- اعطای تندیس «سازمان سبز برتر» به همراه اول
- پنجمین دوره «طرح پژوهانه همراه» با حمایت از دانشجویان نخبه کلید خورد
- نگاهی به سریال «جانسخت»؛ منتظر غافلگیری بمانیم یا نه؟
- کنسرت نمایش «ژن زامبی» از فردا میآید/بلیت ۵ روز اول به پایان رسید
- «نبض» روی میز تدوین
- نسخه ویژه نابینایان «مادیان» با صدای رعنا آزادیور منتشر میشود
- منوچهر والیزاده درگذشت
- ۱۲ نقشی که برنده اسکار شدند اما قرار بود به بازیگران دیگری داده شوند
- آیا باید از اینفلوئنسرها ترسید؟
- با رونمایی احتمالی فیلم در جشنواره کن؛ تام کروز با «ماموریت غیرممکن» خداحافظی میکند
- باید جلوی تصمیمات پشت پرده درباره سینمای ایران گرفته شود/ چه کسی باید مشکل شرعی «قاتل و وحشی» را حل کند؟
- نشان سیف الله داد چه نسبتی با بهرام افشاری و ملیکا شریفی نیا دارد؟
- فانتزیهای سورئال و کمدیهای پیچیده از جنس سروش صحت/نگاهی به فیلم «صبحانه با زرافهها»؛
- فیلم «قاتل»؛ تولدی دوباره
- «زیبا صدایم کن»؛ ملودرامی احساسی