تاریخ انتشار:1401/05/21 - 12:30 تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 179446


سید رضا صائمی منتقد سینما در اینستاگرام خود نوشت : نفرت از وضع موجود، خود به معیار و میزان برخی تبدیل شده برای سنجش و داوری درباره چهره های آشنا و بزرگ حوزه فرهنگ و هنر تا در حکمی تحکم آمیز، به زعم خود از آنها آشنایی زدایی کرده و با برملاء کردن گذشته آنها بت شکنی کنند!….آنها دقیقا به بازتولید ماهیت و کارکرد همان ایدئولوژی های دست می زنند که خود آن را نقد و نفی می کنند!….مثلا گرایش های چپ هوشنگ ابتهاج را در چیپ ترین تحلیل های خصمانه به چماقی بدل می کنند و بر سرش می زنند تا به گمان خویش، نه شخصیت سایه که بخش سایه شخصیت او را احضار کنند و وجدان عمومی سوگوار از مرگ او را به وجدانی معذب و شرم سار تبدیل نمایند!…

فقدان درک تاریخی در تحلیل رخدادها، موجب می شود تا مدارک تاریخی برای محکوم کردن یک هنرمند و روشنفکر فراهم شود و نفرت از وضع موجود هم چون بنزینی بر آتش بر شعله این خشم بدمد و آفرین گفتن ها با نفرین کردن ها تعویض شود!…در این نگاه، میشل فوکو هم چون پینوکیو است که باید دماغ درازش را به نمایش گذاشت!…که او هم اوایل انقلاب، در مقاله “ایرانی ها چه رویایی در سر دارند” ایران انقلابی را روح جهان بی روح تعبیر کرده بود!….

با عینک امروز، وضعیت دیروز را دیدن، با تجربه اکنون، رخدادهای گذشته را تجزیه کردن و با منطق معاصر به نطق و نقد دیروز پرداختن و بی توجه به تاریخمندی گفتارها و گفتمان ها، کارنامه و کاراکتر یک شخصیت را در یک مقطع تاریخی فریز کردن و آرزوهای ناکام خود را در ترازوی کارنامه دیگری سنجیدن، نه روشنگریست نه مبارزه!….فخیم نمایاندن خود نیست، عقیم کردن خِرد در فهم تاریخمند رخدادهاست!….طرف به اندازه یک بیت ابتهاج، تاثیری در تاریخ نداشته، آنگاه با ارجاع ارتجاعی به فهم تاریخی از او، “سایه” را خائن و بی مایه جلوه می دهد!….تا خود را جلوتر از مردمی بداند که در سوگ شاعر خود سخن می گویند!….کج خیال بودن، رادیکال شدن نیست!…گاهی جلوه های رجحان یافتگی در جامعه، بازنمایی عقب ماندگی از جامعه است!…به قول نیما یوشیج: آنکه غربال بدست دارد، از عقب کاروان می آید!

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

نظر شما


آخرین ها