سینماسینما، سحر عصرآزاد: آرمین ایثاریان پس از فیلمسازی در حیطه داستانی و کوتاه به مستندسازی روی آورده است. اما «اسرار دریاچه» تنها مستندی پژوهشی درباره جغرافیایی منحصربهفرد از ایران نیست، بلکه دغدغه افزودن بر دادههای علمی و ثبت دانش جدید را داشته است. حاصل این پروژه که بیش از دو سال مراحل مختلف تحقیق و ساخت آن به طول انجامیده، فیلمی است که تاکنون در چندین جشنواره معتبر داخلی و خارجی، جوایز مهمی به دست آورده است. با ایثاریان درباره دغدغهمندیاش به مستندسازی و حاشیه و متن این تجربه گفتوگو کردم.
مستند «اسرار دریاچه» یک ویژگی مهم دارد؛ آن هم اینکه علاوه بر ثبت تاریخچه بخشی از جغرافیای این کشور، به دادههای علمی و تئوریک اضافه میکند. به گفته دیگر، تحقیق و پژوهش این فیلم تا رسیدن به فینال ادامه دارد که در سینمای مستند ایران کاری نو و خلاقانه است. درباره مواجهه خود با این ویژگی منحصربهفرد توضیح دهید.
به یک معنا در طول ساخت «اسرار دریاچه» در بدنه فیلم به تولید دانش و همافزایی علمی پرداخته میشود. ما برای ورود به داخل دریاچه تخت سلیمان به برخی اطلاعات اولیه نیاز داشتیم؛ مثل اینکه آزمایشهای مکانیک درباره آب انجام دهیم تا متوجه شویم چه مختصاتی دارد. لازم بود نقشهای از دریاچه داشته باشیم و یکسری اطلاعات اولیه در اختیارمان قرار گیرد تا بتوانیم عملیات شناسایی و ورود به آب را انجام دهیم که هیچکدام از اینها موجود نبودند.
پس بهنوعی در این مسیر از صفر آغاز کردید؟
بله، در برخی بخشها از صفر شروع کردیم. آزمایش مکانیک آب از سوی تیم متخصص دپارتمان آب دانشگاه تهران انجام شد و عملیات نقشهبرداری را با مجموعههای خصوصی که کار نقشهبرداری ژئورادار جیپیآر انجام میدادند، پیش بردیم. به هر روی من یک فیلمساز هستم و تخصصی در زمینه ژئوفیزیک، مکانیک آب، باستانشناسی و مردمشناسی ندارم. تنها اطلاعات اولیهای در اختیار دارم که بتوانم با متخصصان ارتباط برقرار کنم. با متخصصان تراز اولی که در این عرصه فعالیت داشتند، ارتباط گرفتم و آنها در کمال فروتنی اطلاعات لازم را در اختیارم قرار دادند. بسیاری از آنها همراه من به فیلد آمدند و همانجا تحقیقات را انجام دادیم. در فیلم مبنای مقایسه چشمههای ژئوترمال موجود در منطقه، بر اساس تز دکترای دکتر سروش مدبری از دانشگاه تهران شکل گرفت که در فیلم هم حضور دارند. اطلاعات مربوط به معماری سازهها و باستانشناسی و تاریخ آن منطقه را دکتر شاه محمدپور در اختیارمان قرار دادند. مباحث مربوط به پروانههای اندمیک و منحصربهفرد منطقه را در خدمت آقای علیرضا نادری بودیم. آقای مجید اسکندری درباره گیاهان خاص آن منطقه اطلاعاتی در اختیار ما قرار دادند و آقای دکتر منصور قربانی از دانشگاه شهید بهشتی درباره کانیهای منطقه با ما صحبت کردند. پروفسور دیتریش هوف، به عنوان آخرین بازمانده از گروه تحقیقات و پژوهش موسسه باستانشناسی آلمان، در این منطقه نیز همراه ما بودند که به شکل تخصصی درباره مباحث باستانشناسی آن منطقه صحبت کردند. ما در تمام این زمینهها فیلمبرداری داشتیم، اما بخشی از آنها به دلیل خط اصلی فیلم در کار دیده نمیشود و تنها عقبه و پیشینه علمی فیلم را افزایش داده است. در واقع ما به اندازه ساخت یک سریال شش قسمتی فیلمبرداری کردهایم. به همین دلیل معتقدم فیلم میتواند درباره همه این مباحث سخنی برای گفتن داشته باشد.
دستاورد این مستند در افزایش بار علمی درباره جغرافیای منطقه چه بود؟
خوشبختانه این فیلم موفق شده در بستر خود تولید دانش داشته باشد. ما موفق شدیم نقشه سهبعدی دریاچه تخت سلیمان را دربیاوریم. بستر دریاچه با سیستمهایی شناسایی و عمقسنجی شد و زمانی که این اعداد به هم متصل شدند، شکل پلکانی سطح تا بستر را برای ما مشخص کردند و میزان عمق را در بخشهای مختلف دریاچه نشان دادند. در حقیقت دریافتیم حفرههای بسیاری وجود دارد که آب از آن قسمتها وارد میشود و یکی از آنها اصلی و بزرگتر از بقیه است و این چشمه عظیم از این طریق پر میشود. پس از به دست آوردن این اطلاعات، آمادگی آن را به دست آوردیم که وارد آب دریاچه شویم. در نزدیکی دریاچه تخت سلیمان، چشمه دیگری وجود دارد که در حال حاضر خاموش است و به آن کوه زندان سلیمان گویند. ما به اتفاق یک تیم صخرهنورد وارد حفره درون این کوه شدیم و از طریق مشابهت دادن چشمههای رسوبی سعی کردیم به پیشینهای دست پیدا کنیم که بتوانیم بر اساس آن دریاچه را شبیهسازی کنیم، چراکه طبق نظر دکتر مدبری، فرایند رشد و شکلگیری این چشمههای رسوبی به یکدیگر شبیه است. به این ترتیب، ما از مشابهت این پدیدههای ژئوترمال متوجه شدیم با چه ماهیتی طرف هستیم. پس از آن برای ورود به آب دریاچه و شناسایی و فیلمبرداری از آن آماده شدیم.
این سوال برایم به وجود آمده که با توجه به اینکه قبل از این مستند، چند فیلم کوتاه و داستانی ساخته بودید، دغدغه رفتن سراغ این سوژه و این مکان آن هم با این گستردگی و لزوم پژوهش، از کجا به ذهن شما رسید؟
اگر بخواهم جرقه اصلی را مطرح کنم، به زمان دانشجویی من بازمیگردد. من در دانشگاه کارگردانی سینما خواندهام و در دانشگاه دیگری هم کارشناسی فلسفه دارم.
تصورم این بود که در حوزه زمینشناسی هم مطالعاتی داشته باشید.
خیر، متاسفانه یا خوشبختانه زمینشناسی نخواندهام. زمان تحصیل از سوی دانشگاه، دانشجویان را برای شناسایی مناطق تاریخی بااهمیت و شگفتانگیز به سفرهای علمی میبردند و یکی از این سفرها در سال ۷۵، ۷۶ به منطقه تخت سلیمان بود. این منطقه به لحاظ مختصات بصری و طبیعی شگفتانگیز بود. ما با تعدادی از محلیها صحبت کردیم که از آنها حرفهای عجیب و متناقضی شنیدیم. آنها میگفتند هیچ فردی تاکنون به عمق این آب دست نیافته و با همان میزان دانش و دیدگاه، این پرسش در ذهن ما به وجود آمد که به چه دلیل با وجود امکانات موجود، تاکنون این اتفاق نیفتاده است؟ این جرقه همان لحظه در ذهنم روشن شد. سالها گذشت تا من فیلمساز شدم و این جرقه به حسی تبدیل شد که اگر میتوانستم مستندی در ارتباط با این خطه بسازم، اثر قابل توجهی میشد و ما نخستین گروهی بودیم که موفق میشدیم به اعماق آب این دریاچه رفته و تصاویری را به ثبت برسانیم. این انگیزه موجب شد طرحی را آماده کنیم و به معاونت علمی فناوری ریاستجمهوری ارائه دهیم. آقای مهندس نیری هم پروپوزال را قبول کردند و آقای دکتر ستاری طرح را پسندیدند و آقای مهندس کرمی از ما پشتیبانی کردند تا این کار به سرانجام رسد. البته این پروژه به کمک وام انجام شد و این همان ریسک بزرگی بود که من انجام دادم. به طور معمول زمانی که یک سرمایهگذار پای کار میآید، دیدگاههای تجاری هم دارد که به طور مثال یک فیلم داستانی را با فلان میزان هزینه بسازد و رقمی هم برای فروش فیلم حاصل شود. ریسک من جایی بود که با خودم فکر کردم اگر بتوانم این فیلم را با مختصاتی که در ذهن دارم بسازم، قطعا مجموعههای علمی همچون موسسه نشنال جئوگرافیک، بیبیسی یا دیسکاوری این مستند را خریداری میکنند و قطعا قابلیت پخش، نمایش و فروش آن وجود دارد. به همین دلیل ریسک کردم و از معاونت علمی فناوری ریاستجمهوری وام گرفتم که البته پول ما زود تمام شد و مجبور شدم مابقی مبالغ مورد نیاز را از سرمایه شخصی مهیا کنم. بالاخره زمانی که فیلم تمام شد، ما به وضع شدن تحریمهای جدید رسیدیم. ما حتی قرارداد اندیای و پیشقراردادی با نشنال جئوگرافیک برای خرید داشتیم که متاسفانه بحث تحریمها موجب شد بگویند که نمیتوانند قراردادی با یک ایرانی داشته باشند و پولی به ما پرداخت کنند. از ما خواستند صبر کنیم و ما همچنان در حال صبر کردن هستیم!
پس تحریمها به طور مستقیم روی پروژه شما هم اثر گذاشته است.
دقیقا همینطور است. قرار بود یک موسسه دولتی آمریکایی با یک ایرانی قرارداد ببندد و پولی را پرداخت کند که تحریمها موجب شد در عمل فروش فیلم متوقف شود. هرچند ما همچنان امیدواریم اتفاقات خوبی رقم بخورد.
بعد از پذیرش پروپوزال از سوی معاونت علمی فناوری ریاستجمهوری روند ساخت فیلم چگونه پیش رفت؟
در سال ۹۴ نخستین قسط وام ما پرداخت شد و با آن رقم ساخت این مستند آغاز شد. ممکن است تجربیات دوستان در مجموعههای دولتی متفاوت با یکدیگر باشد، اما من به کمک وام و کمک دلسوزانه این دوستان کارم را بهخوبی پیش بردم. فیلم به سرانجام رسید و در طول این سالها یک تیم بسیار بزرگ ۷۰، ۸۰ نفره با این پروژه همراه بودند. تیم ما در مقاطع مختلف بزرگ و کوچک میشد و در برخی مقاطع به حداقل ۱۵ نفر و حداکثر ۸۰ نفر میرسید. همه این دوستان وفادارانه و مشفقانه همکاری کردند تا من این فیلم را بسازم و این تصور که برویم فیلمی بسازیم و دستمزدی دریافت کنیم، وجود نداشت. همگی یک میل و رغبت درونی داشتند که کمک کردند ما فیلم را به پیش بریم، مثل پویان آقابابایی، مدیر فیلمبرداری که بهواقع از جان مایه گذاشت. البته نتایج خوبی هم حاصل شد و این فیلم تاکنون دو جایزه اصلی فیلمبرداری، را دریافت کرده است.
در کنار حضور موفق در جشنوارههای داخلی، در جشنوارههای خارجی معتبر هم حضور و بازتابی متناسب با استانداردهای فیلم داشتهاید؟
این فیلم تاکنون در سه جشنواره خارجی حضور داشته است؛ جشنواره تِرس در بارسلون اسپانیا، جشنواره لیرا در لیسبون پرتغال و جشنواره آلامتز در جمهوری چک، که از جمله معتبرترین جشنوارههای علمی در سراسر جهان است. در واقع ما با برگزیده شدن رسمی از میان بیش از ۱۵۰۰ فیلم علمی از سراسر دنیا، به مرحله نهایی رقابت ۴۰ فیلم رسیدیم و با تولیدات دیسکاوری، بیبیسی و نشنال جئوگرافیک رقابت کردیم. بازتابهایی هم که از این متخصصان دریافت کردیم، این بود که فیلم در سطح و تراز جهانی است، اما بههرحال باید مجموعهای پخش آن را به عهده بگیرد. پخشکنندههای ایرانی عموما در عرصه فیلمهای داستانی فعالیت میکنند و در زمینه مستند تجربه یا علاقه چندانی ندارند.
به نظرم تحصیل در رشته سینما و ساخت فیلم داستانی باعث شده از تمهیدات دراماتیک کارکرد هوشمندانهای در یک مستند پژوهشی ببرید. مثل نریشنی که خودتان میگویید؛ با اینکه شیوهای متداول است، اما ماهیت دراماتیک به آن دادهاید. نریشن با ورود به منطقه و جغرافیایی جدید ابتدا با ذکر باورها، افسانهها و اساطیر رایج شروع میشود و بعد ریشههای علمی آن را میکاود. این شیوه روایت که مخاطب را از دل قصهگویی و افسانهسرایی به جهان علم و واقعیت میبرد، جذابیت هوشمندانهای وارد کار کرده است. طی چه پروسهای به این مدل روایی رسیدید؟
من از ابتدا میدانستم داستان چیست و در فیلم چه خواهد گذشت. اصولا قصهگو هستم و این جنبهای که در فیلم بروز پیدا کرده و شما به شکلی دقیق به آن اشاره کردید، به این دلیل است که از ابتدا داستان را به این شکل میدیدم. یکی از چالشهای ما در این پروژه، باورها و قصههایی بود که در طول سالیان در این منطقه، فرهنگ شفاهی مردم را شکل داده و بخشی از آن به مختصات آنجا برمیگردد. وجه دیگر تیغ برنده علم است که وقتی وارد میشود، ممکن است بسیاری از باورها را رد کرده یا آنها را دستخوش تغییر کند. از آنجا که من به قصه، داستان و جنبه اسرارآمیز این منطقه علاقه بسیاری داشتم، تلاش کردم تیغ برنده علم، آن باورها را تخریب نکند. یعنی ما بگوییم این ایدهها وجود دارد و دانش امروزی هم این موارد را مطرح میکند. در حقیقت باورها و علم در کنار یکدیگر حرکت کنند؛ بدون آنکه فرهنگ افواهی و شفاهی مردم به هیچ انگاشته شود و جنبههای علمی، اسطورهها را بیاعتبار کند. حرکت روی این مرز باریک کار سختی بود که من در روایت با آن روبهرو بودم و پس از دریافت بازخوردها، دریافتم که در این مسیر عملکرد موفقی داشتهایم و فیلم قضاوت نمیکند.
این روند کمک کرده ما از دل تاریخ عبور کنیم و با نگاه امروز با رویدادها مواجه شویم. به نوعی سفری بر بستر تخیلپردازی را تجربه میکنیم که تیزی بار علمی فیلم را میگیرد. طبیعی است که ما در افسانهها شنیدهایم که مثلا در کوه زندان سلیمان، دیوهایی هستند که ناله میکنند و اگر فردی موقع غروب به آن منطقه برود، بازنخواهد گشت. ما میدانیم که اینها افسانه هستند، اما بههرحال جذاب به نظر میرسند. چه باید میکردیم که هم این جذابیت را داشته باشیم و از سویی دیگر فیلم دارای تسلط و اقتدار علمی باشد؟ به همین دلیل فیلم را با پرداختن به باورهای منطقه آغاز کردیم. همانطور که در فیلم دیدهاید، روی سنگها تصاویری پیدا میکنیم که میتواند تصویر همان دیوها باشد. این موارد در فیلم پررنگ شد و اشاره کردیم که مردم میگویند اینها دیو هستند و نمونهها را نشان دادیم. دکتر مدبری هم در اینباره میگوید جریان اسپیرال باد در حفره مخروطی شکل صداهایی تولید میکند که مردم آن صداها را به دیوهای دربند نسبت میدهند. در حقیقت دو نگاه در اینباره وجود دارد که یکی دارای جذابیت داستانی و بصری است و دیگری دارای اقتدار علمی.
البته جذابیتهای صوتی نیز مکمل این دو وجه میشوند تا تخیل مخاطب بیشتر درگیر شود.
بله، با صداگذاری آقای جواهریزاده که به شکلی مسلط آن را انجام داد، موفق شدیم اوهام و صداهای نگرانکننده و اسرارآمیز را در آن بخش داشته باشیم که بهتدریج این صداها میرود و رویکرد علمی وارد میشود و این نکته مطرح میشود که ممکن است این صداها به واسطه جریانات اسپیرال و مارپیچی باد باشند، هرچند ما آن نظریه را هم رد نمیکنیم؛ شاید دیوهایی باشند که این صداها برآمده از آنها باشد! اما ما در آن عمق دیوی ندیدیم و چهبسا دیوها با دلسوزی به سمت ما حملهور نشدند، شاید لطف خدا بود که آنجا بلایی بر سر ما نیامد! افرادی هستند که به این منطقه رفته و مسموم شدهاند، اما واقعیت این است که مسمومیت به دلیل وجود گاز گوگرد است. حتی عمق دریاچه مفروش از اجساد انواع پرندگان و جانوران بود که تصاویر برخی از آنها بسیار ناراحتکننده بود و من در فیلم اشاره تصویری به آنها نداشتم و تنها تصویر پرندگان سالم را نشان دادم. نکته دیگر اینکه امکان نداشت دریابیم هر یک از این اجساد چند سال است که از بین رفتهاند، چراکه ترکیبات گوگرد موجب شده باکتریهایی که باعث فساد اجساد میشوند، در آن بخش رشد نکنند و اجساد حیوانات فقط پلاسمولیز شده و آب بدنشان خشک شده است. این روند نوعی ریسک بود و من نمیدانستم چنین شیوهای جواب میدهد یا خیر؟ یک مستند یا علمی است یا اسطورهای و ساخت فیلمی که از داخل اسطوره وارد علم شود و برگردد، بهنوعی ریسک محسوب میشد که خوشبختانه این ریسک جواب داد و مخاطب با فیلم ارتباط گرفت.
فیلم را پس از ورود به منطقه، با قابهایی از ساکنان با سن، جنس و… مختلف آغاز میکنید و در پایان هم با همین تصاویر فیلم را به انتها میرسانید. این ساختار برآمده از یک نگاه سینمایی دراماتیک است. این تمهید برآمده از چه نیازی در فیلم بود؟
به نظرم در تمام فراز و فرودهای تاریخی که کشور ما داشته، نکته اصلی و حائز اهمیت خودِ مردم، پایداری و حضور آنها در دالانهای تاریخی است. از این نظر مردمی که در روستای نصرتآباد یا روستاهای اطراف همچون بابانظر و تخت سلیمان زندگی میکنند، در حقیقت تاریخ زنده آن منطقه هستند. به همین دلیل به این موضوع فکر کردم که فیلم با آنها شروع و با آنها به اتمام برسد. در حقیقت این افراد بخش اصلی و زنده این منطقه هستند و تمام خاطرات شفاهی از طریق آنان سینهبهسینه منتقل شده است. از این منظر فکر کردم این ساختار میتواند درست باشد تا بگوییم مردم منطقه هستند که تمام این داستان را حمل میکنند. مادربزرگها و پدربزرگها قصهها و داستانهایی در این زمینهها روایت میکنند، و بهنوعی نسلهای بعدی را شیفته تاریخ خود کردهاند.
مثل خود شما که جذب افسانههای این منطقه شدید و انگیزه برای ساخت این مستند پیدا کردید.
بله، دقیقا ۲۰ و اندی سال پیش همین اتفاق برای من رخ داد. تلاش کردم ترکیب سنی این افراد را از کودک و زن و مرد تا پیرمرد لحاظ کنم. در این منطقه ترکها و کردها با یکدیگر ازدواج کردهاند و همه هر دو زبان را میدانند. مردمان دوستداشتنی و جذابی هستند که اگر با ما همراه نمیشدند، نمیتوانستیم این فیلم را به سرانجام برسانیم. البته به دلیل محدودیت زمان و فشردگی فیلم، به بخش کوچکی از این موارد اشاره کردیم، وگرنه با همه این آدمها صحبت کردیم و هر یک برایمان خاطراتی تعریف کردند که از جنبه مردمشناسی اهمیت زیادی دارد، اما به این دلیل که محور کار ما اکتشاف دریاچه بود، در فیلم قرار ندادیم.
به نظرم چالش مهم شما حفظ همین محور اکتشاف دریاچه و در نظر گرفتن نسبت بقیه اتفاقات با این خط اصلی بوده است. با این گستردگی مضامین، چطور توانستید به این تمرکز، آن هم در تایم یک ساعت و ۱۰ دقیقه برسید؟
دقیقا همینطور است. واقعیت این است که اگر شما هم از این منطقه بازدید کنید، در زمانی کوتاه به جذابیتهایی برمیخورید که هرکدام تاریخی پشت سر دارند. اما اگر با هدف ساخت یک فیلم به منطقه بروید، با مجموعه سازههایی فروریخته و تخریبشده مواجهید که باید مخاطب را به خود جذب کند. یکی از چالشهای ما این بود که چگونه به سازوکار بصری برسیم که مخاطب داستان را بشنود، تصاویر مرتبط را ببیند و در عین حال مرز میان اسطوره و دانش را نیز به سلامت طی کنیم. به همین دلیل به بحث ثبت تغییرات در منطقه رسیدیم و همان تایم لپس یک ساله را ایجاد کردیم. از آنجا که ما با سوژه ایستا و بیتحرکِ بازماندههای باستانی مواجه بودیم، ساختار فیلم را به سمت تصویرگری پویا و پرحرکت بردیم که شاید در مجموع پنج پلان ثابت هم نداشته باشیم. تمام پلانهای ما متحرک هستند تا مخاطب را در جریان فراز و فرود این اثر درگیر کنیم. پلانهایی که میتوان گفت هر یک از آنها که میزانسنهای در امتداد قاب دارند، سه یا چهار لایه هستند؛ به این معنا که مثلا وقتی در حال فیلمبرداری در تونل بودیم، سیستم نور را برای داخل تنظیم میکردیم و با سیستم تری اکسس که قابل برنامهریزی بود، یک بار پلان را میگرفتیم. برای بار دوم با همان مختصات آن پلان تکرار میشد، اما اینبار سیستم نور را برای بیرون طراحی میکردیم، برای بار سوم هم این سیستم روی ابرها طراحی میشد. درنهایت در پُست پروداکشن این پلانها روی هم افتادند و شما وقتی یک پلان را مشاهده میکنید، در عمل سه یا چهار لایه دارد که کار سنگینی روی آنها انجام شده است. این روند باعث دریافت نکته دیگری شد؛ چراکه همواره سر کلاس به هنرجویان و دانشجویان تاکید دارم که جزئیات یک فیلم را میسازند. در این پروژه با این نکته مواجه بودم که خودم تا چه اندازه به این نکات وفادار هستم؟ این جزئیات که مانند یک فرش ریزبافت در کنار هم چیده شدند، عملا در نمایش نشان دادند که این ایده درست و تاثیر آن به گونهای است که در طول فیلم مخاطب جذب میشود.
در طول روایت، دو بار سراغ تمهیدات بصری از جنسی متفاوت رفتهاید. یک بار جایی که تاریخ منطقه را از دل جنگها روایت میکنید و یکسری فیلمها و تصاویر آرشیوی با محوریت جنگهای کهن پخش میشود و جایی دیگر نریشن از دیوها میگوید و با تصویرسازی از این صحنهها مواجه میشویم. به نظرم این دو بخش با بقیه کار یکدست نمیشود. نگران این عدم همخوانی نبودید؟
ما ابتدا تصمیم داشتیم آن جنگها را بازسازی کنیم؛ در واقع میخواستم این صحنهها را به شکل ترکیب لایو اکشن و انیمیشن بسازم. اما انجام این کار هزینه زیادی به دنبال داشت و ما در نیمه راه متوجه شدیم پولمان تمام شده است. درنتیجه مجبور شدیم سراغ آرشیو برویم و از آن تصاویر استفاده کنیم. همچنین استوری بورد بخشهای مربوط به تصویرگری را خودم ترسیم کردم و توضیح دادم که چه اتفاقی باید در این تصاویر بیفتد و تصویرگر کار نیز همان را به شکلی دقیق برای ما طراحی کرد. بخشهای دیگری را نیز از آرشیوها تامین کردیم. البته باید بگویم «اسرار دریاچه» در مجموع کمتر از دو دقیقه تصاویر آرشیوی دارد و باقی این پروسه در تولید ساخته شده است.
به دلیل همین ناهمخوانی است که این دو دقیقه در یک ساعت و ۱۰ دقیقه فیلم به چشم میآید. هرچند متوجه تلاش شما برای ایجاد تنوع و جذابیت بصری برای مخاطب هم هستم.
به شکل منطقی وقتی شما درباره تاریخ یا اسطورهای همچون حکمرانی حضرت سلیمان در این منطقه صحبت میکنید، تصویری از آن وجود ندارد. یا نباید درباره آن صحبت کنیم، یا وقتی درباره آن صحبت میکنیم، مجبوریم چیزی را نشان دهیم. من هم مجبور شدم این تصویر را ترسیم کنم. اما قطعا اگر میتوانستیم صحنههای جنگ را بازسازی کنیم، نتیجه بهتری حاصل میشد.
یکی دیگر از کشفیات فیلم شما یک آبزی جدید است که تصاویری هم از آن ثبت کردهاید. آیا توانستید آن را ثبت علمی کنید؟
بله، ما با یک جانور آبزی جدید و احتمالا خطرناک مواجه شدیم که گونهای از سختپوستان است. تلاش بسیاری کردیم که برای نمونهبرداری این جانور را از آن منطقه به سمت بالا بیاوریم، اما موفق نشدیم. بههرحال آن جانور توانسته بود خود را با آب سمی دریاچه که آرسنیک دارد، سازگار کند و از این جهت منحصربهفرد و خطرناک بود.
آیا مجموع بار علمی که این فیلم به همراه داشته، ثبت شد و توانستید این دانش جدید را که با کمک دانشمندان و کارشناسان به دست آمده، وارد اطلاعات ثبتشده منطقه کنید؟
متاسفانه هنوز این امر محقق نشده، چراکه اکران فیلم بهتازگی آغاز شده است. به طور مثال بحث نقشههای دریاچه با اطلاعاتی که درباره مختصات آن به دست آوردیم، از سوی تیمی از دانشگاه تهران انجام شد و آن گزارش توسط همان دانشگاه تهران به ثبت رسید و آنها در صورت لزوم از این موارد استفاده خواهند کرد. بخشهایی هم به درخواست سازمان میراث فرهنگی در اختیارشان قرار خواهد گرفت. اما اینکه این اطلاعات مورد استفاده قرار گرفته یا خیر، اطلاع دقیقی درباره آن ندارم. شاید لازم باشد طی مکانیسمی این موارد به مقالهای تبدیل شود و در اختیار دانشجویان قرار گیرد. به هر روی ما در مرحله پایلوت کار هستیم و ممکن است در عملیات نقشهبرداری، آزمایش آب و غیره آزمون و خطایی انجام شده باشد و گروههایی دیگر در این زمینه تحقیقات دیگری را انجام دهند.
بخشی که دوربین شما کف دریاچه را کندوکاو میکند و ناگهان با یک جمجمه برخورد میکنیم، صحنه دلهرهآور و تکاندهندهای است که حس مواجهه با یک کشف جدید را واقعی میکند. توانستید به اطلاعاتی درباره زیست مردمان گذشته منطقه برسید؟
پروفسور دیترش هوف آلمانی به ما گفته بودند حتی اگر آنجا هیچچیز هم پیدا نکنیم، حداقل با ۸۰۰، ۷۰۰ جسد مواجه خواهیم شد. در طول بالغ بر ۱۸۰۰ سال، اگر سالی یک میلیمتر هم رسوب ایجاد شده باشد، یک متر و ۸۰ سانتیمتر رسوب روی آنها را پوشانده است. یعنی آنچه ما میبینیم، به طور مثال سنگهای بزرگی هستند که تکهای از آنها از زیر رسوبها بیرون مانده است. به هر روی لازم است روی این موضوع کار تخصصی انجام شود که از عهده من خارج است. اینکه افراد با چه مختصاتی در آن منطقه زندگی کردهاند، حائز اهمیت است، اما واقعیت این است که ساختمانها در آن منطقه طی ادوار مختلف روی یکدیگر ساخته شدهاند و حتی مصالح ساختمانهای جدیدتر از سازههای قبلی گرفته شدهاند. این بناها گاهی بیشکل هستند و نمیتوان به طور دقیق گفت هر یک به چه دورهای اختصاص دارد.
به نظرم نوعی کمتوجهی به این منطقه مثلا در قیاس با منطقه تخت جمشید دیده میشود و جای تعجب است که چرا تخت سلیمان با این قدمت تاریخی و ویژگیهای جغرافیایی تاکنون مورد توجه و کشف اصولی قرار نگرفته است؟
البته که در ابعاد تاریخی و باستانشناسی، نیروهای متخصصی فعالیتهایی را تاکنون انجام دادهاند، اما من هم با شما موافقم که آنطور که باید، مورد کشف و بازشناسایی قرار نگرفته است.
منبع: ماهنامه هنروتجربه
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
- مهدی شامحمدی: اکران آنلاین تاثیری بر تعداد مخاطبان مستند نداشت/ مستند اجتماعی همیشه پر مخاطب است
- بازخوانی یک قتل از پیش طراحی شده/ نگاهی به مستند «ترور سرچشمه»
- گفت آن گلیم خویش بدر میبرد ز موج/ وین جهد میکند که بگیرد غریق را/ نگاهی به مستند «صبیه»
- آبشخورِ آهوانِ تشنه!/ نگاهی به مستند «مُغیسُف»
- نمایش ۶ فیلم مستند ایرانی در برنامه انجمن آسیایی نیویورک
- نگاهی به مستند «زیر این چتر باران میبارد»/ چیزی خزنده و مرموز راه پیدا کرده به دفتر مدیری مسئول
- «کاغذپارهها» از اول بهمن اکران عمومی میشود
- خبرهای تازه از «اکران حقیقت»/ نمایش چهار مستند در بهمن ماه
- صنوبرهایِ شیرین، در همنوازیِ عشق
- مستندهای بخش مسابقه اصلی «ایدفا» معرفی شد
- شهرت یا آرامش / مستند «مزرعه کلارکسون»؛ پیچوخمهای مزرعهداری
- یک هشدار زیبا / مستند «سالی که جهان تغییر کرد»؛ حال خوش طبیعت وقتی انسان در قرنطینه بود
- قدیمیترین تصاویر عزاداریها و مجالس آذری زبانها در مستند «صادق الوعد»
- نه فرشتهام، نه شیطان
- مردی که نمیخندید ولی میخنداند! / «باستر بزرگ»؛ مستندی درباره مرد صورت سنگی
نظر شما
پربازدیدترین ها
- ردپای یک کارگردان مؤلف / نگاهی به فیلمهای کوتاه سعید روستایی
- وقتی زن تبدیل به «ناموس» میشود/ نگاهی به فیلم «خورشید آن ماه»
- چهره تلخ عشق یک سویه/ نگاهی به فیلم «در دنیای تو ساعت چند است؟»
- موقعیت فیلمهای ایران و سینماگران فراملی در فرانسه
- با نظرسنجی از ۱۷۷ منتقد فیلم؛ نشریه ایندی وایر برترینهای سال ۲۰۲۴ سینما را معرفی کرد
آخرین ها
- حذف فرهنگ از سبد طبقه متوسط؟/ هزینههای سبد فرهنگی خانواده ۴نفره در تهران چقدر است؟
- نکوداشت زنده یاد اکبر عالمی و بزرگداشت مهدی رحیمیان در آیین معرفی برندگان هفتمین جایزه پژوهش سال سینما
- با پیشتازی «۴۷» و «مخفیانه»؛ نامزدهای جوایز اسکار سینمای اسپانیا معرفی شد
- همزمان با سالگرد اولین نمایش عمومی «قیصر»؛ بزرگداشت مسعود کیمیایی برگزار میشود
- دو خبر از جشنواره بینالمللی تئاتر فجر؛ زمان بازبینی حضوری و انتخاب نهایی آثار بخش دیگرگونههای نمایشی/ آغاز ثبتنام اصحاب رسانه و منتقدان
- برگزاری نمایشگاه پشت دریای وهم
- حضور همراه اول با مجموعهای از سرویسهای فناورانه در نمایشگاه تلکام ۲۰۲۴
- بازگشت جنابخان به تلویزیون همراه با محسن کیایی
- «در آغوش درخت» بهترین فیلم بلند سینمای جهان جشنواره هندی شد
- نکوداشت خسرو خسروشاهی در جشنواره فیلم رشد
- «شهر خاموش» و «شناور» در شبکه نمایش خانگی
- به پاس یک عمر دستاورد سینمایی؛ خرس طلایی افتخاری برلین به تیلدا سوئینتون اهدا میشود
- کنسرت نمایش ایرج، زهره، منوچهر / گزارش تصویری
- حقایقی درباره محمد نوری به بهانه سالروز تولد او/ مردی که از شکست هراس نداشت
- ذلت ماندن یا لذت رفتن و رستن!
- جدول فروش سینمای ایران در آخرین روز پاییز/ پنج فیلمی که از ابتدای امسال بیش از ۱۰۰ میلیارد فروختند
- نمایش «دِویل» تمدید شد/ آغاز اجرای نمایش «تشنگان» از ۴ دی
- شایعه فروش آثار تجسمی مربوط به فروغ فرخزاد و سهراب سپهری/ سریال و فیلم مستند سهراب و فروغ به زودی کلید میخورد
- نامزدی یک فیلم کوتاه ایرانی-آمریکایی در جوایز آکادنی فیلم سوئد
- نشست خبری بزرگداشت فروغ فرخزاد / گزارش تصویری
- درباره سه مستند سینماحقیقت/ از جسارت نمایش عریان اعتیاد تا عشق به سینما در اتاق آپارات
- به خاطر نقش برجسته در صنعت سینما؛ کریستوفر نولان و همسرش، شوالیه و بانوی فرمانده شدند
- چرا «لیلی» سریال «داییجان ناپلئون» زشت بود؟/ پاسخ ناصر تقوایی را بخوانید
- «تیآرتی» ترکیه آغاز به کار کرد؛ صداوسیما هنوز در فکر سانسور است
- سیمرغ مردمی به جشنواره فیلم فجر بازگشت
- بستههای ویژه شب یلدای همراه اول با هدیه دیجیتال معرفی شد
- آنونس رسمی عاشقانه «عزیز» رونمایی شد
- با نظرسنجی از ۱۷۷ منتقد فیلم؛ نشریه ایندی وایر برترینهای سال ۲۰۲۴ سینما را معرفی کرد
- احمد رسولزاده و «بنهور» در بیست و هفتمین قسمت «صداهای ابریشمی»
- درباره «بی همه چیز»؛ درامی پیچیده با شخصیتهایی چندلایه