تاریخ انتشار:1399/09/10 - 16:28 تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 146027

سینماسینما: در پی انتشار نامه مفصل بهروز افخمی خطاب به وزیر بهداشت با موضوع کرونا، مهدی یاورمنش گفتگویی را با دکتر مصطفی جلالی فخر، پزشک و منتقد سینما درباره محتوای نامه افخمی انجام داده که می‌خوانید:

دکتر جلالی‌فخر، پزشک و نویسنده، در رد اظهارات بهروز افخمی در مخالفت با محدودیت‌های کرونایی، گفت: «آدم‌ها باید شان تریبونی را که در اختیار دارند، حفظ کنند و منزلتش را بدانند. این‌ها چون نه آگاهی، نه صلاحیت و نه نقش مثبت دارند، نباید به حوزه تخصصی پزشکی ورود پیدا کنند. مشکل چنین افرادی از جمله آقای افخمی، این است که اصلا نمی‌دانند علم چیست.»

دکتر مصطفی جلالی‌فخر، افزون برآن‌که تخصص بیماری‌های داخلی را دارد، نویسنده و منتقد سینما هم است. 

پس از انتشار نامه جنجالی بهروز افخمی به وزیر بهداشت و درمان درباره همه‌گیری کرونا، دکتر جلالی‌فخر، پاسخی کوتاه به این نامه را در صفحه شخصی اینستاگرامش منتشر کرد.

برای آگاهی بهتر از نقطه‌نظرهای او در این‌باره، سراغش رفتیم و گفت‌وگویی را انجام دادیم.

در روزهایی که کرونا همچنان همه‌گیر است و مرگ و میر بالایی هم به بار می‌آورد، شما نقش چهره‌ها و افراد سرشناسی چون هنرمندان را که تریبون و رسانه دارند، چگونه می‌بینید؟ موافق دخالت و اظهار نظر آن‌ها در عرصه بهداشت و درمان هستید یا نه؟

در واقع نمی‌توانیم بگوییم آن‌ها اصلا نباید به این عرصه ورود نکنند یا هر گونه ورودشان به بحث، مذموم است. اتفاقا، سلبریتی‌ها و چهره‌هایی که تریبون دارند یا در فضای مجازی فعال هستند و دیده می‌شوند، می‌توانند به کادر درمان و نظام پزشکی کمک کنند، به‌شرطی که در راستای سلامت مردم حرکت کنند. آن‌ها می‌توانند آگاهی‌رسانی و اطلاع‌رسانی کنند، هشدار بدهند و راهکار ارائه کنند، البته راهکارهایی که مورد تایید متخصصان و پزشکان باشد. ما از بین هنرمندان، افراد زیادی را داریم مانند خانم الهام پاوه‌نژاد که در فضای مجازی مطرح هستند و از روز اول شیوع کرونا، در کنار کادر درمان، شروع به اطلاع‌رسانی کرده و نقش مثبت داشته‌اند.

ولی اگر کسانی باشند که از این تریبون، سوء‌استفاده کنند و بخواهند صرفا از آب گل‌آلود ماهی بگیرند، این دیگر مذموم و مطرود است. این‌ها چون نه آگاهی، نه صلاحیت و نه نقش مثبت دارند، نباید ورود پیدا کنند. نقش منفی آن‌ها چه بسا مخرب هم باشد؛ از جمله آقای افخمی.

که شما هم، به اظهار نظر ایشان، تند و تیز پاسخ دادید.

اتقاقا جواب من، اصلا تند نیست. اولین روزی که نامه ایشان به وزیر بهداشت و درمان را خواندم، واکنشی نشان ندادم و صبر کردم ببینم بازتاب‌ها چطور است، حتی انتظار داشتم آقای افخمی، آن را تکذیب بکند و بگوید آن حرف‌ها را نزده است؛ چون آن نامه، پراکنده‌گویی‌های عجیب و غریبی داشت و جمله‌بندی‌هایش هم درست نبود. بعد که دیدم تکذیب نشد، خیلی آرام و خونسرد پاسخ دادم. در کامنت‌هایی که زیر همان پست من گذاشته شد، چند نفر به منصفانه و مودبانه بودن متن اشاره داشتند؛ از جمله افشین هاشمی که نظر داده بود: «ممنون از شما که بی‌خروج از دایره ادب، پاسخی نوشتید و به قول هملت، در شان خودتان پذیرایی کردید». خیلی‌های دیگر هم گفتند، پاسخی خونسرد به نامه افخمی داده‌ام.

هدف‌تان از این پاسخ چه بود؟ از این نظر می‌گویم که بسیاری از دیگر اظهارنظرهای غیر تخصصی چهره‌های سینمایی و تلویزیونی، بی‌پاسخ می‌مانند.

چون نگران دیگر کسانی بودم که تریبون دارند و ممکن است در شرایطی نامتعادل، اظهارنظری ناجور در چنین عرصه حیاتی بکنند. آدم‌های این چنینی، اگر خودشان هم مشکلی دارند، اطرافیان دلسوزشان باید مراقبت کنند چنین اتفاق‌هایی نیفتد. قبلا هم داشتیم که یکی از فیلمسازان مشهور، به‌خاطر شرایط روحی که در یک لحظه داشتند، توهین‌هایی به جامعه پزشکی کردند.

شاید برخلاف شما، آن‌ها این اظهار نظرها را توهین‌آمیز ندانند.

بحث سر این است که آدم‌ها باید شان تریبونی را که در اختیار دارند، حفظ کنند و منزلتش را بدانند. آقای افخمی، رویه‌شان در سال‌های اخیر به این گونه بوده که حرف‌های عجیب و غریبِ عصبانی کننده بزنند تا در تیتر خبرها بیایند و بازتاب پیدا کنند. در حالی که یک هنرمند، باید با اعتبار آثاری که می‌آفریند دیده شود و نه با حواشی، کما این‌که این حواشی زودگذر است.

آقای افخمی، سالهاست فیلم خوبی نساخته و کار درخوری نکرده است و به جایش، اظهارنظر جنجالی می‌کند. حالا در برخی موارد مثل جشنواره کن و صادق هدایت و …، ایشان ابراز نظرهایی کرده که نامتعارف و عجیب و غریب بوده و خیلی‌ها پاسخ داده‌اند؛ ولی در نهایت یک نظر اشتباه در عرصه فرهنگ و هنر بوده است. ولی وقتی وارد حوزه سلامت وپزشکی می‌شود و درباره همه‌گیری کرونا نظر می‌دهد، امر خطرناکی است. این‌که بگوید  ۴۰۰ تا ۶۰۰ کشته در روز اهمیتی ندارد، پیشگیری از کرونا را زیر سوال ببرد و خواستار برچیده شدن محدودیت‌ها شود، دیگر یک اظهارنظر عادی و بی‌خطر نیست. در جامعه، متاسفانه آدم‌های خطرناک که مثل ایشان فکر می‌کنند، کم نیستند و حالا می‌آیند می‌گویند بفرما، فلانی هم که شهرت دارد، این حرف را زده است و می‌آیند این فضای مسموم را دنبال می‌کنند. برای همین باید به این حرف‌ها، حتما پاسخی داده شود.

یک از ادعاهای آقای افخمی در نامه به وزیر بهداشت، این است که اگر یک در هزارِ جمعیت هر کشور، بر اثر کووید ۱۹ بمیرند، در واقع آن‌وقت، همه جمعیت کشور، این بیماری را گرفته‌اند و مصونیت کامل شده است. ایشان این محاسبه را بر اساس آمار انگلستان و آمریکا انجام داده است و نتیجه گرفته اگر مرگ و میر کرونا در ایران به ۸۵ هزار نفر برسد، همه‌گیری به پایان خواهد رسید.

این بحث مصونیت گله‌ای، همان آغازِ شیوع کرونا، مطرح و رد شد، سازمان بهداشت جهانی هم آن را رد کرد. مصونیت گله‌ای برای ویروسی مثل کرونا که مدام در حال جهش است، علائم تازه و متنوع نشان می‌دهد و کشندگی دارد، به هیچ وجه صدق نمی‌کند. جدا از این، غیر اخلاقی است، چون ما زمانی می‌توانیم از مصونیت گله‌ای در برابر یک ویروس حرف بزنیم که این قدر کشنده نباشد.

آقای افخمی چطور می‌تواند به راحتی بگوید ۴۰۰ تا ۶۰۰ کشته در روز، فاجعه نیست؟ ایشان فیلمساز است، یک پلان را تصور کند که ۶۰۰ جنازه کنار هم ردیف شده باشد؛ این مثل این است که هر روز یکی دو هواپیمای مسافربری در کشور سقوط کند. ما اگر در یک سال، چهار سقوط داشته باشیم، آن صنعت هواپیمایی دیگر امکان فعالیت ندارد و تعطیل خواهد شد. ما برای سقوط هر هواپیما، به درستی عزای عمومی اعلام می‌کنیم و ایشان آن را عددی مهم نمی‌داند.

در این مورد هم ایشان می‌گوید ۸۵ درصد مرگ و میرها، مربوط به سالمندان است و این افراد اگر کرونا هم نمی‌گرفتند، تا پایان سال به دلیلی دیگر درمی‌گذشتند.

ایشان اشتباه می‌کنند، مگر ایشان پیشگو است، مگر می‌شود همچین حرف بی‌ربطی زد؟ چه بسا این درگذشتگان، می‌توانستند سال‌های سال زندگی کنند. برای همین تا دستیابی به یک واکسن موثر و تزریق همگانی آن، باید پیشگیری را جدی دانست تا جان بیشتری از سالمندان و کسانی که بیماری زمینه‌ای دارند، حفظ شود. چرا که کرونا یک ویروس جدید است و شناخت کمی از آن وجود دارد. در همین چند ماه هم، بارها جهش پیدا کرده است و حتی بعید نیست به ویروسی تازه تبدیل شود که نامش را کووید ۲۰ بگذارند.

آقای افخمی، در نامه خود، در همین زمینه می‌گوید اگر ابتلا به ویروس کووید  ۱۹، مصونیت چند ساله نمی‌دهد، چرا پس جهان دنبال کشف و تولید واکسن است؟

اولا مکانیزم واکسن متفاوت از مصونیت ناشی از ابتلا است. واکسن‌ها بر اساس متدهایی تهیه می‌شوند که هدفش، ایجاد یک نیروی محافظ متراکم در بدن است؛ این باعث خواهد شد با ورود ویروس، سیستم محافظتی بدن، به شدت تحریک شود. واکسن هپاتیت، آبله و … همین کار را می‌کنند.

بعد، چه کسی گفته است کووید ۱۹ مصونیت نمی‌دهد که ایشان آن را به پزشکان نسبت داده است. همان‌طور که قبلا گفتم، این ویروس جدید است و دانشمندان هنوز دارند روی آن تحقیق می‌کنند. باید بگذاریم علم، راهش را ادامه بدهد؛ دانش پزشکی، همیشه در طول زمان، نشان داده است راهکارهای بهتری برای مقابله با بیماری‌ها کشف می‌کند.

مشکل این است افرادی مثل آقای افخمی، اصلا نمی‌دانند علم چیست. کسانی مثل ایشان نمی‌دانند تحقیق یعنی چه؟ پروپوزال چیست؟ مقاله علمی یعنی چه؟

مثال می‌زنم؛ برای این‌که اثبات کنیم تریاک سرطان‌زا هست یا نه، در همین ایران خودمان، یک کار پژوهشی، ۲۰ سال طول کشید تا به نتیجه رسید. یک تیم ایرانی به ریاست دکتر ملک‌زاده، از سال ۲۰۰۰ با یک نقشه ۲۰ ساله، روی ۵۰ هزار شرکت کننده که هشت هزار نفرشان تریاک مصرف می‌کردند، دست به تحقیق زد و اثبات کرد تریاک سرطان‌زا است. حالا یکی هیجانی بگوید من چهار تا معتاد می‌شناسم که سرطان نگرفته‌اند، یا ادعا کند تریاک ضدِ کرونا است و برویم بین همه مردم پخش کنیم تا بِکشند تا به ویروس کووید ۱۹ مبتلا نشوند، خیلی بی‌ربط است.

فرایند تولید علم، زمان‌بَر و پیچیده است و همین طور الکی نمی‌توان نظر داد. آیا اگر کتاب هاریسون را دست آقای افخمی بدهیم، حتی می‌تواند مثل یک بچه پیش دبستانی، از عکس‌های آن لذت ببرد؟

کسانی مثل آقای افخمی یا مثل آن کسی که کتاب هاریسون را آتش زد، چطور می‌آیند در باره پزشکی نظر می‌دهند؟ همه جای جهان، مداخله در امور پزشکی، جرم است. ولی ما چون وزیرهای بهداشت‌های قدرتمندی نداشته‌ایم تا این موارد را پیگیری کنند، باعث شده هر کسی به راحتی وارد بحثِ تخصصی پزشکی شود.

کووید ۱۹، ویروسی جدید است، رفتارهای متفاوتی از خودش نشان داده و خواهد داد و هیچ‌کس نمی‌تواند نظر قطعی علمی درباره‌اش بدهد؛ آن‌وقت چطور یک نفر خارج از جامعه علمی، می‌آید و نظر می‌دهد؟ در ادامه هم بگویند علم پزشکی ناکارآمد است و برویم عنبر نسا دود کنیم. این‌ها نمی‌دانند علم چیست.

در بسیاری از کشورها جهان، مثل ایران، معنی دقیق کار و اظهارنظر علمی درست درک نشده است. چه باید کرد؟

ما سالهاست کاری جدی برای آگاهی‌بخشی عمومی در این عرصه نداشته‌ایم. متاسفانه، یک جریان آگاهی‌گریزی در جامعه به وجود آمده است که شناختی از علم ندارد و دستخوش هیجان‌های زودگذر و بی‌پایه می‌شود.

این آدم‌ها، دیواری کوتاه‌تر از پزشکی پیدا نکرده‌اند و هر حرفی را می‌زنند. دخالت در امور پزشکی، متاسفانه بدون هزینه شده است. ما هنوز وزیر قدرتمندی نداشته‌ایم تا در برابر این رفتارها و حرف‌های غلط ایستادگی کند؛ نتیجه‌اش، نظرپراکنی‌های بی‌اساس مثل نامه‌ بهروز افخمی می‌شود.

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

نظر شما


آخرین ها