تاریخ انتشار:1398/10/04 - 12:01 تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 127860

سپیده آرمان در ماهنامه فیلم نوشت :
ماه پیش در ادامه نمایش نسخه‌های ترمیم شده فیلمهای قدیمی سینمای ایران در خانه سینما، مادیان (علی ژکان) به نمایش در آمد. فیلم گذشته از زیبایی لوکیشن‌ها و نماهایی که شرایط جوی و محدودیتهای فنی آن روزهای سینما ساخت‌شان را دشوار می‌کرد، نکته مهمی را مطرح می‌کرد که به نظر می‌رسد هدف اصلی ساخت آن بوده است: خشونت علیه دختران و زنان.
رضوانه سوار بر مادیانش در یکی از روستاهای شمال به همراه برادرش رحمت راهی محل سکونت دختر نوجوانش گلبوته است که به تازگی وضع حمل کرده. در مسیر، سرگذشت خود را مرور می‌کنند و سالی را به خاطر می‌آورند که باران محصول سالانه برنجشان را از بین می‌برد و رضوانه برای تامین غذا برای خود و چهار فرزندش درمانده می‌شود. رحمت، گلبوته دختر نوجوان خواهر را به مردی به نام قدرت که زنی نازا دارد معرفی می‌کند و قدرت می‌پذیرد که در ازای یک مادیان، با گلبوته ازدواج کند. خشونت از ابتدای فیلم چاشنی رویدادهاست. در ابتدا رضوانه را می‌بینیم که با خشم ناشی از فقر، کودکانش را که فرط گرسنگی بدقلقی می‌کنند و غذا می‌خواهند، با بی‌رحمی کتک می‌زند. او که بیوه است باید گوش به فرمان آقابالاسری به نام برادر که پس از پدر و شوهرش حاکم زندگی اوست باشد. رحمت با مقداری آذوقه که هفتگی به او می‌دهد زندگی رضوانه را در اختیار گرفته اما پس از مدتی از دادن همان اندک آذوقه هم سر باز می‌زند و خواهرزده نوجوانش را به قدرت که چند برابر او سن دارد پیشنهاد می‌دهد.
ازدواج اجباری و ازدواج کودکان که پس از گذشت چند دهه هنوز هم سوژه فیلمها می‌شود در مادیان حکم مبادله پایاپای کالابه‌کالا را دارد. در جایی از فیلم رحمت ضربالمثلی به کار می‌برد با این مضمون که وقتی سالها خرج شکم مادیان (کنایه از گلبوته) می‌شود در جایی باید از او بهره برداری کرد. این ضرب‌المثل و قیاس دختر و مادیان هنوز هم در میان برخی از روستاییان مرسوم است!
یکی از صحنه‌های تکان‌دهنده فیلم جایی‌ست که رحمت گلبوته را پس از فرار (در پی خواستگاری قدرت) پیدا می‌کند و در اتاقی در بسته با شلاق به جانش می‌افتد و پس از کتکی مفصل، او را نیمه‌جان رها می‌کند. قدرت پشیمان برمی‌گردد و مادیان را هم با خود می‌برد. اما سرانجام گلبوته تقدیر و منطق مردسالاری را می‌پذیرد. پس از عقد گلبوته و قدرت، هنگامی که گلبوته پشت قدرت سوار بر اسب از رودخانه عبور می‌کند، در میان تلاطم‌های رودخانه، او که از تکان‌های شدید اسب ترسیده دستانش را دور کمر قدرت حلقه می‌کند و قدرت لبخندی از رضایت می‌زند. او چاره‌ای جز آویختن به طناب مردسالاری ندارد و قدرت نیز طبعا احساس قدرت می‌کند. رحمت مادیان را حق خود می‌داند چون او بوده که برای گلبوته مشتری پیدا کرده است. او به‌زور مادیان را از خانه رضوانه می‌برد و رضوانه برای پس گرفتن مادیان در کوچه‌های روستا تقلا می‌کند. رحمت در مقابل روستاییان با شلاق به جان خواهرش می‌افتد و اهالی روستا رضوانه را که برای دفاع از خود و احقاق حق فریاد می‌زند «بی‌حیا» خطاب می‌کنند! همان تفکری که همچنان ادامه دارد و از زن می‌خواهد در برابر ستم مردانه صبر و سکوت پیشه کند.
پایان غم‌انگیز فیلم نشان می‌دهد که رضوانه با وجود این اعمال رحمت با نابرادرش که این همه به او و فرزندش ظلم کرده همچنان ارتباط دارد و حالا هم خوشحال و خرسند همراه او به دیدار گلبوته‌ای می‌رود که به‌تازگی مادر شده است. در خانه قدرت می‌بینیم که همسر اول او مهربانانه پرستاری هووی جوانش را می‌کند و همه خوش و خرم به زندگی ادامه می‌دهند. از اظهارات ژکان چنین برمی‌آید که پایان فیلم با نیت یک «هپی‌اند» توسط مدیران وقت سینما به فیلم‌ساز تحمیل شده اما همین پایان تحمیلی هم با وجود لبخند کمرنگ گلبوته روبه‌دوربین، بسیار تلخ و معنادار است تلخ‌تر از یک پایان تراژیک.

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

نظر شما


آخرین ها