آرش شفاعی در جام جم نوشت : شاید هیچ فیلمی به اندازه ابلق و به کارگردانی نرگس آبیار از تاخیری که در اکران آن به واسطه بیماری کرونا پیش آمد، زیان نکرده باشد. زمانی که این فیلم در جشنواره فجر به نمایش درآمد، بحث جنبش هالیوودی «میتو» داغ بود و هر روز خبر و بحثی درباره این جنبش روی سایتهای خبری میآمد و اگر فیلم همان زمان، امکان اکران مییافت، از این تب رسانهای و خبری میتوانست بهره ببرد، اما اکنون فیلم زمانی روی پرده سینماها آمده که نه تنها تب جنبش یادشده در هالیوود که حتی قیل و قال نسخه ایرانی و تقلیدی آن هم فرونشسته و بسیاری از امضاکنندگان نامه مشهور زنان سینماگر، علیه رویکردهای این جنبش و تبعات آن موضعگیری کرده و از آن خارج شدهاند.
در این شرایط، توانایی و ظرفیتهای متنی خود ابلق به دادش خواهد رسید و دیگر فرامتن، کمکی به موفقیت فیلم در گیشه نخواهد کرد. اما آیا فیلم، این ظرفیت را دارد؟ قصد داریم به همین موضوع بپردازیم. ابلق مانند بسیاری از فیلمهای سالهای اخیر سینمای ایران در حاشیه شهرهای بزرگ میگذرد، اما حاشیهنگاری آن با حاشیهنگاری فیلمهایی مانند مغزهای کوچک زنگ زده و ابد و یک روز متفاوت است.
آدمهای حاشیهنشین این فیلم، انسانیتر و قابل باورتر به نمایش درآمدهاند. روی پیشانی همه آنها مهر خلافکار و دزد و قاچاقچی نخورده است. امرار معاش آنها از راه قاچاق شیشه و کوکائین نیست بلکه مردمی هستند که گرچه فقیرند، چکهایشان پاس نمیشود و ۸شان گرو ۹شان است، با ترشی انداختن و گلاب گرفتن امرار معاش میکنند، گیرم که همین آب باریکه را هم ماموران شهرداری به آنان روا نمیدارند. به عبارت بهتر، آبیار بر خلاف همکاران خود به دام سیاهنمایی و محکوم کردن یکطرفه حاشیهنشینان نرفته است.
فیلم براساس فیلمنامهای ساخته شده که برخلاف آثار دیگر کارگردان، چفت و بست محکمی ندارد. این نظر، درباره کارگردانی که خودش سابقهای طولانی در داستاننویسی دارد، کمی سنگین به نظر میرسد، اما واقعیتی که از دل اثر بیرون میآید همین است. فیلم با ریزهکاری و حوصله سعی میکند به نقطه اوجی برسد که در آن راحله (با بازی الناز شاکردوست) باید در برابر چشم همه شهادت بدهد. یک صحنه مهم و حساس که ما را به یاد داستانهای برآمده از فیلمها و رمانهای ساخته شده براساس زندگی مسیح میاندازد. اما در این نقطه اوج، فیلم ناگهان میافتد چرا که آنچه میبینیم، سادهترین و دمدستترین اتفاقی بود که میشد بیفتد.
فیلمنامه در این قسمت، شوک لازم برای یک پایانبندی ماندگار و دیگرگونه را ندارد. به همین دلیل توقع مخاطب را برآورده نمیکند ضمن اینکه یکی از حساسترین لحظههای فیلم یعنی شهادت فیروزه (با بازی شادی کرمرودی) براساس یک تصادف محض زمینهچینی شده است. فیروزه و نامزدش یک روز در یکی از مجتمعهای تجاری بالاشهر، حسب اتفاق، جلال (با بازی بهرام رادان) را میبینند و فیروزه به همین دلیل علیه جلال شهادت نمیدهد. راهکار آبیار برای رهایی از این سستیهای فیلمنامه، نمادگراییهای افراطی او در طول فیلم است. نمادگراییهایی که برای اجرای آن فیلمساز زحمت زیادی هم کشیده و این سکانسها را به خوبی اجرا کرده است. ایجاد تقابلهایی، چون موش و مار، موشها و آدمها، شهربازی و محله فقیر و… و نیز نمادهایی، چون آینه، در قفل شده و … که در تمام فیلم شاهدشان هستیم و با برخی دیالوگها مانند دیالوگهای جلال درباره بیگناهی موشها کامل میشود، اما نشانهشناسی این نمادها نمیتوانند مشکل اصلی فیلم را بپوشاند. این همه نماد نمیتواند گره فیلم را باز یا حتی کمکی به آن کند. اتفاقا فیلم گاهی برخلاف نظر اصلی خود، حکم میدهد. گرچه فیلمساز سعی میکند با تشریح موقعیتی که راحله در آن گیر افتاده، او و دیگر شخصیتهای داستان را محکوم نکند؛ در پایان شخصیتی متزلزل و سازشکار از راحله نشان میدهد. این با همه تاکیدهای داستان متفاوت است. در طول داستان، راحله زنی است دارای اصول و معیارهای مشخص که به شکلی وسواسگونه، خانه کوچک و محقر خود را تمیز نگه میدارد و کوچکترین کثیفی را برنمیتابد. او همچنین سعی میکند با شکیبایی دخترش را بزرگ و به شیوهای درست تربیت کند و مشکلش را از راه علمی و اصولی حل کند و حتی با شوهر تندخو و کماعتنایش به زندگی مدارایی مدیرگونه داشته باشد. اما در نقطه اوج همه این شخصیت فرو میریزد و حتی فیلم به شکلی غیرصریح، غیرتمندی علی (با بازی هوتن شکیبا) را مشکل ساز و یکی از دلایل اصلی اتفاقات تلخی میداند که برای راحله روی داده است.
فیلمنامه در این قسمت، شوک لازم برای یک پایانبندی ماندگار و دیگرگونه را ندارد. به همین دلیل توقع مخاطب را برآورده نمیکند ضمن اینکه یکی از حساسترین لحظههای فیلم یعنی شهادت فیروزه (با بازی شادی کرمرودی) براساس یک تصادف محض زمینهچینی شده است. فیروزه و نامزدش یک روز در یکی از مجتمعهای تجاری بالاشهر، حسب اتفاق، جلال (با بازی بهرام رادان) را میبینند و فیروزه به همین دلیل علیه جلال شهادت نمیدهد. راهکار آبیار برای رهایی از این سستیهای فیلمنامه، نمادگراییهای افراطی او در طول فیلم است. نمادگراییهایی که برای اجرای آن فیلمساز زحمت زیادی هم کشیده و این سکانسها را به خوبی اجرا کرده است. ایجاد تقابلهایی، چون موش و مار، موشها و آدمها، شهربازی و محله فقیر و… و نیز نمادهایی، چون آینه، در قفل شده و … که در تمام فیلم شاهدشان هستیم و با برخی دیالوگها مانند دیالوگهای جلال درباره بیگناهی موشها کامل میشود، اما نشانهشناسی این نمادها نمیتوانند مشکل اصلی فیلم را بپوشاند. این همه نماد نمیتواند گره فیلم را باز یا حتی کمکی به آن کند. اتفاقا فیلم گاهی برخلاف نظر اصلی خود، حکم میدهد. گرچه فیلمساز سعی میکند با تشریح موقعیتی که راحله در آن گیر افتاده، او و دیگر شخصیتهای داستان را محکوم نکند؛ در پایان شخصیتی متزلزل و سازشکار از راحله نشان میدهد. این با همه تاکیدهای داستان متفاوت است. در طول داستان، راحله زنی است دارای اصول و معیارهای مشخص که به شکلی وسواسگونه، خانه کوچک و محقر خود را تمیز نگه میدارد و کوچکترین کثیفی را برنمیتابد. او همچنین سعی میکند با شکیبایی دخترش را بزرگ و به شیوهای درست تربیت کند و مشکلش را از راه علمی و اصولی حل کند و حتی با شوهر تندخو و کماعتنایش به زندگی مدارایی مدیرگونه داشته باشد. اما در نقطه اوج همه این شخصیت فرو میریزد و حتی فیلم به شکلی غیرصریح، غیرتمندی علی (با بازی هوتن شکیبا) را مشکل ساز و یکی از دلایل اصلی اتفاقات تلخی میداند که برای راحله روی داده است.
یک شاکردوست خوب دیگر
بازی الناز شاکردوست در فیلمهای اخیرش به استانداردی رسیده که نمیتوان از آن چشم پوشید. اصولا نرگس آبیار کارگردانی است که از بازیگرانش بازی خوبی میگیرد و در این فیلم هم بازی همه بازیگران (حتی بازیگری مانند بهرام رادان که به بازیهای اغراق شده و پر از خودنمایی او عادت کردهایم) کنترل شده و خوب است. اما الناز شاکردوست باز هم در برابر هوتن شکیبا قرار میگیرد و شاهد بازی متفاوت این دو بازیگر هستیم. جالب اینجاست که ابلق درست در زمانی اکران شده که فیلم دیگری از این دو بازیگر (تی تی به کارگردانی آیدا پناهنده) هم در حال اکران است و میتوان تفاوت بازی این دو را در فیلمی دیگر از کارگردانی دیگر (و این بار هم یک کارگردان زن) مقایسه کرد و دید. در میان بازیگران البته باید از بازی و گریم متفاوت و خوب گلاره عباسی هم حرف زد که برای این فیلم سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل زن را از سی ونهمین جشنواره فیلم فجر دریافت کرد.
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
نظر شما
پربازدیدترین ها
- وقتی زن تبدیل به «ناموس» میشود/ نگاهی به فیلم «خورشید آن ماه»
- چهره تلخ عشق یک سویه/ نگاهی به فیلم «در دنیای تو ساعت چند است؟»
- اختصاص سینماسینما/ سه فیلم ایرانی در جشنواره فیلمهای برتر سال ۲۰۲۴ مجله تله راما
- بخش رسمی جشنواره کن شروع به کار کرد
- درباره آثار ایرج رامینفر/ تکیه بر پشتوانه نظری، برای رسیدن به نقاط قوت
آخرین ها
- آغاز دور جدید حراج شمارههای رند همراه اول
- میزبانی جشنواره تورین از سه فیلم ایرانی
- روایتی عاشقانه از زهره ومنوچهر
- فروش «گلادیاتور» به ۲۲۰ میلیون دلار رسید/ «شرور» در هفته اول اکران صدرنشین گیشه جهانی سینما شد
- «جسدهای جاندار» در گالری ثالث؛ آثار مسعود کیمیایی تماشایی میشود
- «سلام آنا» به جشنواره داکا میرود
- جایزه فرانسویها برای «در سرزمین برادر»
- دومین جایزه بینالمللی یک بازیگر در یک هفته؛ فروغ قجابگلی، بهترین بازیگر جشنواره آمریکایی شد
- درخواست هواداران: هنگام تماشای فیلم «شرور» فعلاً همخوانی نکنید
- داستان کوتاه/ بومرنگ
- دعوت دبیر جشنواره جاده سبز از مستند سازان
- گزارشی از فیلمهای پرمخاطب جهانی؛ ۱۰ فیلم پرفروش سال ۲۰۲۴ همه دنباله هستند!
- فصل سوم «آقای قاضی» ساخته میشود/ تولید سیتکام در دستور کار سیمرغ
- گزارشی از گیشه سینماها؛ ۳ فیلم کودک و نوجوان در میانِ ۵ فیلم صدرنشین گیشه در هفته گذشته
- بیست و سومین جشن حافظ برگزیدگانش را شناخت/ تقدیر از یک عمر فعالیت هنری مرتضی عقیلی
- «انسان سالم»؛ زنِ سالم
- «لیلی و مجنون»؛ داستانی که در هر عصر روایان خویش را میطلبد
- جشنواره فیلم جهانی آسیایی به «در آغوش درخت» جایزه داد
- انتشار اولین تصویر سعید آقاخانی و آناهیتا افشار در «خاتی»
- نمایش مستند «کارون – اهواز» در جشنواره نیجریهای
- مراسم رونمایی از کتاب «بیتا؛ درختها ایستاده میمیرند» / گزارش تصویری
- درباره آثار ایرج رامینفر/ تکیه بر پشتوانه نظری، برای رسیدن به نقاط قوت
- در آستانه سالگرد درگذشت بیتا فرهی؛ «بیتا؛ درختها ایستاده میمیرند» رونمایی شد
- پایان کار مجید زینالعابدین؛ سرپرست بنیاد سینمایی فارابی منصوب شد
- موتمن: سردر سینماهای کشور شبیه تئاتر بولینگ عبدو شده است/ فارابی را تعطیل کنید
- مستند لهستانی از جشنواره هلندی جایزه گرفت/ ایدفا برندگان خود را شناخت
- بخش رسمی جشنواره کن شروع به کار کرد
- نکوداشت مقام فرهنگی و هنری علی اکبر صادقی؛ هنرمندی که هنر و اندیشه اش رنگ کهنگی نمی گیرد
- چهاردهمین حضور بینالمللی «آخرین حرکت»؛ فیلم شهاب حسینی در بخش اصلی فستیوال بزرگ سالرنو ایتالیا
- انتخاب هیات رییسه جدید انجمن تهیهکنندگان مستقل سینما