روزنامه جوان نوشت :سینمای ایران دچار مبتذلگرایی عجیبی شده و مقصرِ اصلی این فاجعه وزارت ارشاد است که به سادگی به هر فیلمنامهای اجازه ساخت میدهد و این میشود که سینمای ایران روز به روز دچار افت ساختاری و محتوایی میشود. واقعاً کدام یک از فیلمهای کمدی که از اول امسال اکران شدهاند از نظر مضمونی و ساختاری استانداردهای لازم را داشتهاند؟ آیا اصلاً فیلمسازانِ کمدی به ساختار و محتوا توجه دارند؟ و چرا سازمان سینمایی که متولی سینما در کشور است نسبت به این وضعیت بیاعتناست. آیا سیاستگذاری برای بهبود کیفیت آثار سینمایی جزو وظایف سازمان سینمایی نیست؟چند روزی میشود فیلم نیوکاسل به نمایش درآمده است که اساساً یک تلهفیلم نخنما شده است، اینکه چرا باید چنین فیلمی به عنوان یک اثر کمدی در سینما اکران شود قطعاً یک موضوع چالشبرانگیز محسوب میشود.
نیوکاسل یک اثر شلخته و بیمحتواست که هدف و رویکردش مشخص نیست البته مشخص است که این اثر فیلمنامه کاملی نداشته و فیلمسازش بر اساس موقعیتسازی و دیالوگ آن را ساخته است چراکه این فیلم به هیچ وجه چارچوبهای لازم برای ساخت یک کمدی را رعایت نکرده و فقط دیالوگ و موقعیتسازیهای بیمنطق باعث شده است این فیلم جلو برود. محسن قصابیان در کارنامه هنریاش چند تلهفیلم ساخته و همین باعث شده او با رویکرد تلهفیلم سازی نیوکاسل را بسازد.فیلمساز با یک طرح چند خطی منسوخ شده یک خانه با چند همسایه را جلوی دوربین برده است و قصد داشته از طریق کمدی به مقوله بحرانهای اجتماعی نزدیک شود، اما نتیجه آن یک فیلم شلوغ و بیاساس شده است؛ فیلمی هجو که اساساً هیچ پیامی در آن نیست و حتی نمیتواند یک طنز تلویزیونی باشد. استفاده کردن از تیپ و موقعیت هم باعث نشده که نیوکاسل بتواند مخاطب را بخنداند یا اینکه بخش درام فیلم به دلیل شرایط ساکنان خانه مخاطب را احساسی کند.
قطعاً حضور بهرام افشاری کمک بزرگی به فیلم بوده که در چند مقطع باعث خندهای آرام شود که آن هم به دلیل فیزیک و نوع دیالوگگویی افشاری است وگرنه هیچ کدام از بازیگران فیلم نمیتوانند تاثیری روی مخاطب بگذارند، البته انتخاب بازیگران هم یکی از مهمترین ضعفهای نیوکاسل است.بازیگران فیلم تلویزیونیاند و اضافه کنید که چند نابازیگر هم در این فیلم هستند که باعث شدهاند فیلم به مراتب از یک تلهفیلم هم ضعیفتر شود. اینکه چرا فیلمساز برای نقش دکتر از یک بازیگر ناشناخته استفاده کرده که نمیتواند دیالوگ بگوید باعث تعجب است! گاهی خودِ فیلمسازان باعث میشوند تا فیلمشان هیچ نکته استانداردی نداشته باشد.
اینکه چند بازیگر تلویزیونی و چند نابازیگر را با یک طرح چند خطی ضعیف در یک خانه رها و فکر کنیم داریم فیلم سینمایی میسازیم تفکر اشتباهی است که مسئول اصلی آن وزارت ارشاد و سازمان سینمایی است. سینما با تلویزیون تفاوت دارد و پرده سینما نابلد بودنِ فیلمساز در کارگردانی را لو میدهد. در نیوکاسل هیچ چیز مشخص نمیشود. اینکه ارتباط فرید با نازنین چیست؟ گروه موسیقی چه نقشی در فیلم دارد؟ کتایون چرا با کسی در ارتباط نیست و خودش را در آن اتاق حبس کرده؟ آن افغانستانی و به دنیا آمدن بچهاش چه کارکردی در فیلم دارد؟ اگر دکتر و برادرش (و آن سکانس دعوای باسمهای را) از فیلم حذف کنیم چه اتفاقی رخ میدهد؟ هیچ. اساساً فیلم نیوکاسل بر اساس هیچ ساخته شده که اگر هر کدام از آن ساکنان را حذف کنیم یا چند سکانس را از فیلم دربیاوریم هیچ اتفاقی برای فیلم نمیافتد. زمانی که یک فیلم از نظر داستان و شخصیت هویت نداشته باشد دیگر نمیشود آن فیلم را مورد ارزیابی یا نقد جدی قرار داد.
نیوکاسل حتی از نظر اجرا هم ضعفهای بزرگی دارد و انتخاب نماهای آن برای قاب سینما نیست، حتی تدوین هم نتوانسته شلختگی سکانسها را نظم دهد و این نشانی از ضعف فیلمساز است. بازیگران فقط در قاب رفت و آمد دارند و کارگردان نسبت به بازی گرفتن بیتفاوت بوده است.تمامی بازیگران این فیلم همان نقشهای گذشته خود را تکرار میکنند، البته به مراتب ضعیفتر! فیلمی مثل نیوکاسل که با خامدستی کامل ساخته شده اساساً نباید در سینما اکران شود چراکه در حد و اندازه قاب سینما نیست و این تشخیصی است که باز باید سازمان سینمایی بدهد. وزارت ارشاد موظف است جلوی ساخت چنین آثار مبتدیانهای را بگیرد تا از این طریق فیلمسازان کیفیت کار خود را ارتقا دهند.فیلمسازی نباید تا این اندازه کاری ساده و دمدستی فرض شود و لازم است شأنیت آن به عنوان یک هنر صنعت در کشور حفظ شود. نیوکاسل و فیلمهایی شبیه آن جایگاهی در سینمای ایران ندارند، این فیلمها بعد از پایان به سرعت از ذهن مخاطب پاک میشوند.
لینک کوتاه
نظر شما
پربازدیدترین ها
- آیا رونالدو وارد دنیای «سریع و خشمگین» میشود؟/ دیزل: ما برای او نقشی نوشتیم
- داستان پرسر و صدای «بیسر و صدا»
- «سرِ انقلاب»؛ خنده در اتاق بازجویی، نمایش فروپاشی قدرت
- مقایسه فیلمنامه «کوچک جنگلی» تقوایی با سریال افخمی/ از پژوهشِ روایتمحور تا روایتِ موردپسند صداوسیما
- حقایقی درباره فیلم سرب ساخته مسعود کیمیایی به بهانه نمایش آن از تلویزیون
آخرین ها
- «شمعی در باد»؛ جسورانهترین فیلم نیمه اول دهه هشتاد
- مهتاب ثروتی و مرجان اتفاقیان به «خاکستر خیال» پیوستند
- «جزیره آزاد»؛ خداوندگار خودخوانده جزیره آزاد
- جیمز کامرون: از سلطه هوش مصنوعی میگریزم/ «آوارتار۳» و شروع افتخارآمیز اکران
- بازیگر آمریکایی خودکشی کرد
- «قمرتاج»؛ از ثبتِ واقعیت تا سازماندهی روایت
- «یک تصادف ساده»، فیلم مورد علاقه باراک اوباما
- مدیران تلویزیون به جای اینکه نقدها را بپذیرند به انتقاد از منتقدان می پردازند
- آخرین قاب یک کارگردان در «سینماحقیقت۱۹»/ احسان صدیقی درگذشت
- «شهر خاموش»؛ طلسم فاوست بر فراز شهر
- واکنش روزنامه هفت صبح به مصاحبه اخیر مهران مدیری : از برج عاج خود پایین نیامد
- استوری سحر دولتشاهی از پشت صحنه «هزار و یک شب»
- از «بادکنک سفید» تا «طعم گیلاس» در نیویورک
- پرویز شهبازی و سینمای مولف
- معرفی برگزیدگان بیست و چهارمین جشن حافظ؛ «پیر پسر» چهار جایزه گرفت/ سه جایزه برای «تاسیان»
- نقش هوش مصنوعی در باز طراحی کسب و کارها در ۲۰۲۶
- نمایش مناسبات داخل زندانها در سریالهای نمایش خانگی چگونه است؟
- «کفایت مذاکرات»؛ شوخیهای نخنما
- چهلوسومین جشنواره جهانی فیلم فجر؛ آزمونی جدی و نگاهی رو به آینده
- نمایش «بانو»ی داریوش مهرجویی در بنیاد حریری
- مستند «جستجو در تنگنا»؛ چیزی که شور زندگی خلق میکند
- «افسانه فیل»؛ سوار فیلی بزرگ و سفید، که انگار همهی راه را بلد بود
- سینمای ما چه سرسبز بود!/به بهانه نمایش نسخه بازسازی شده سارا مهرجویی در موزه سینما
- «کج پیله» وقتی زنها از پوست خودشان، خارج میشوند
- «راه دیگهای نیست»؛ خشونت مرهم زخم
- تحلیلی بر افت ژانر وحشت با تمرکز بر چهارگانه «احضار»/ این فیلم، ترسناک نیست
- «فریاد زیر آب» و موجی که فروکش نکرد
- پیشبینیهای جدید نشریه واریتی برای اسکار ۲۰۲۶
- «سرِ انقلاب»؛ خنده در اتاق بازجویی، نمایش فروپاشی قدرت
- جزئیاتی درباره فیلم جدید ایناریتو/ «دیگر» با بازی تام کروز یک سال دیگر اکران میشود





