تاریخ انتشار:1398/04/03 - 19:16 تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 115346

سینماسینما، اسدالله غلامعلی

در نگاه نخست فیلم «بنفشه آفریقایی» یک فیلم متفاوت، دل‌نشین و تحسین‌برانگیز است. ایده جنینی فیلم در سینمای ایران واقعا کم‌نظیر است. زنی متاهل (شکوه) شوهر سابقش (فریدون) را به خانه‌اش می‌آورد تا از او مراقبت کند. پیرمرد به خانه می‌آید و یک مثلث عشقی شکل می‌گیرد؛ شکوه، رضا (شوهر شکوه) و فریدون! فیلم به واسطه همین ایده که نیروی محرکه اولیه است، مخاطب را تا نیمه راه با خود همراه می‌کند. شوخی‌هایی که به واسطه رفتارهای دو مرد با هم پیش می‌آید و هم‌چنین عاشقانه‌های شکوه و رضا، باعث دل‌پذیر شدن فیلم می‌شود. رنگ‌ها و ترکیب‌بندی قاب‌ها فیلم را چشم‌نواز می‌کند، اما یک نکته اساسی جا می‌ماند. فیلم کم دارد و فیلمنامه از کشمکش و ماجراهایی در راستای پیرنگ اصلی تهی است. هیچ رخدادی دراماتیزه نمی‌شود. انگار داده‌هایی را به یک کامپیوتر داده‌اند، ولی کلید اینتر را نمی‌زنند. در واقع طرحی وجود دارد که به فیلمنامه‌ای دراماتیک بدل نشده است. به عنوان مثال، در فیلم مسئله دختری که می‌خواهد با پسری فرار کند، مطرح می‌شود، ولی فقط مطرح می‌شود و هیچ اتفاق دیگری جز زندانی شدن شکوه (که آن هم به‌سادگی حل می‌شود) رخ نمی‌دهد. فریدون می‌خواهد دوباره ازدواج کند، ولی ناگهان می‌میرد. نگاه کنید، مدام ماجرا خلق می‌شود، ولی در نطفه خفه می‌شود، یا مسئله غیرتی شدن رضا که با یک قهر و آشتی ساده پایان می‌یابد.

با دیدن فیلم ناخودآگاه یاد آرزوی چزاره زاواتینی افتادم که فیلمی بسازد که در آن هیچ اتفاقی نیفتد. فیلم «بنفشه آفریقایی» انگار آرزوی برآورده‌شده زاواتینی است. همه آدم‌ها خوب‌اند و هیچ مشکل جدی‌ای برای هم ایجاد نمی‌کنند. چند شوخی، چند خاطره‌بازی، چند دیالوگ عاشقانه، چند رفتار خنده‌دار و چند دعوای سطحی. فقط همین! مونا زندی حقیقی در دومین اثرش نشان می‌دهد کارگردانی منضبط و بادقت است و مفهوم میزانسن را می‌فهمد، اما متاسفانه در فیلمنامه دچار مشکل جدی است. انگار می‌ترسد شخصیت‌هایش را در شرایط سخت و ناگوار قرار دهد. انگار نمی‌خواهد بحرانی عمیق ایجاد شود و آدم‌ها دچار چالش عمیقی در زندگی‌شان شوند. فیلمنامه «بنفشه آفریقایی» در عین حال که شبیه به روایت‌های کلاسیک است، ولی نقاط عطف و گره‌گشایی ندارد. در عین حال که می‌تواند شبیه به خرده‌روایت‌های سینمای مدرن باشد، ولی نه ابهامی در فیلم وجود دارد و نه خرده‌پیرنگ‌های معنادار. «بنفشه آفریقایی» فیلمی زیبا و فکرشده است، اما فقط به خاطر چند مورد؛ رنگ‌ها، پرداختن به عشق و کهن‌سالی و بازی‌های درجه یک بازیگران که الحق رضا بابک بی‌نظیر است. «بنفشه آفریقایی» یک ایده اولیه است که می‌توانست در یک فیلم کوتاه بهتر خودنمایی کند.

منبع: ماهنامه هنروتجربه

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

نظر شما


آخرین ها