زینب علیپور: بسیاری از بازیگرانی که سالهاست در این عرصه فعالیت می کنند، از شرایط حاکم بر بازیگری که مدتی است ایجاد شده گله مندند. اتفاقی که مختص سینما نیست و به تلویزیون هم راه پیدا کرده است.
شهرام عبدلی بازیگری که این روزها سریال «سر دلبران» را روی آنتن شبکه یک دارد و درصدد اجرای یک نمایش پس از ماه رمضان است، در گفت و گو با بانی فیلم در خصوص فعالیت های اخیرش و حضورش در این سریال و نقشی که ایفا کرده به نکاتی اشاره کرد که در ادامه می خوانید:
گویا قرار است به زودی یک نمایش را به عنوان کارگردان روی صحنه ببرید؟
– بله مدتی است مشغول تمرین یک تئاتر به نام «دلاک ها» هستم که اوایل تیر در پردیس تئاتر شهرزاد روی صحنه خواهد رفت. این کار به قلم فرهاد نقدعلی نوشته شده و به کارگردانی من و با بازیگرانی چون: عمار تفتی، بهرام ابراهیمی، جمشید صفری، علی عطایی روی صحنه خواهد رفت. البته خودم هم در این کار بازی خواهم کرد.
با این حساب این کار بازیگر خانم ندارد!
– نه اما زن پوش داریم.
درباره متن این نمایش هم توضیح می دهید؟
– «دلاک ها» یک کار کمدی است و نمایشنامه آن درباره یک حمام قدیمی است که یک سری دلاک قرار است جشن دامادی در آن برگزار کنند که از طرف حکومت به آنها خبر می رسد که دلاک پادشاه فوت کرده و چهل روز حمام تعطیل است.
فکر می کنم مدتی است در زمینه کارگردانی تئاتر کار نکرده اید. این طور نیست؟
– حدود دو سال بود که تئاتر کارگردانی نکرده بودم.
دلیل خاصی داشت؟
– وضعیت سالن ها خیلی مناسب نبود و سالن ها بی جهت شلوغ است و همه به سمت تئاتر هجوم آورده اند.
به نظر شما دلیل این اتفاق چیست؟
– شاید به این دلیل است که برخی بازیگران در سینما و تلویزیون کم کار شده اند و به سمت تئاتر می آیند.
اگر به این دلیل باشد که شما عنوان کردید، خب با کار در تئاتر که نمی توان امرار معاش کرد!
– به هر حال برخی استارها پولشان را از جای دیگر در می آورند و اینجا برای خودنمایی می آیند. اینکه بگویند ما هم تئاتر کار می کنیم!
و به تعبیری پز روشنفکری!
– بله که بگویند ما تئاتریها! بازیگر سینما سراغ دارم که دو تئاتر کار کرده و می گوید ما تئاتریها! اما من در همین کار بهرام ابراهیمی را سراغ دارم که ۵۰ سال است تئاتر کار می کند و بالای ۱۲۰ نمایش کار کرده است. پس اگر این دوستان می گویند ما تئاترهیا، پس چنین افرادی چه بگویند؟!
شما هم سالهای بسیاری است در این زمینه فعالیت می کنید.
– بله ۲۷ سال است تئاتر کار می کنم. می توانم بگویم همه بچه های ما در این گروه بالای بیست سال است که تئاتر کار می کنند.
در کنار بحث تئاتر که مطرح کردیم، به سریال «سر دلبران» برسیم و بازخوردی که از سریال در بین همکاران و مردم گرفته اید.
– به نظرم بازتاب خوبی داشته است. چون تکیه کلام هایی که من در این سریال دارم، مثل «کم آوردم» و «حله» را در خیابان می شنوم و وقتی من را می بینند، به شوخی می گویند. این نشان می دهد که سریال را می بینند. اما به هر حال تلویزیون در این سالها افت مخاطب داشته و دارد. این حقیقت را نمی توان کتمان کرد. مخاطب کار ما آنهایی هستند که تلویزیون می بینند. چون یک سری هستند که به هر دلیلی تلویزیون تماشا نمی کنند. انگار که برایشان افتخار است که بگویند ما تلویزیون تماشا نمی کنیم و تلویزیون در خانه ما خاموش است!
البته عده ای هم می بینند و ادعا می کنند نمی بینند!
– بله این مسئله که همیشه وجود دارد. ادعا می کنند نمی بینند، اما در برخوردها می توان متوجه شد که می بینند. به هر حال نظر شخصی شان است. اما من همیشه از تلویزیون استفاده می کنم و به خاطر بچه هایم ۲۴ ساعته تلویزیون در خانه ما روشن است. به هر حال تلویزوین رسانه ای است که نمی توان از خانه حذفش کرد. هرکسی می تواند بر مبنای سلیقه خودش برنامه مــــورد علاقه اش را دنبال کند. به عنوان مثال شبکه مستند شبکه فوق العاده خوبی است و مستندهای خیلی جذابی پخش می کند. من به شخصه دیدم که اغلب مغازه دارها شبکه آی فیلم و یا نمایش نگاه می کنند.
اتفاقا شما در این زمینه به نکته خوبی اشاره کردید. اگر در بیمارستان ها و اماکن عمومی کانال ها را روی آی فیلم و نمایش تنظیم می کنند، به دلیل بازپخش سریال های دهه های گذشته است که هنوز هم برای مخاطب جذاب تر از برخی سریال های امروزی است!
– بله هنوز هم به من می گویند چرا سریالی مثل «خط قرمز» و یا «رستگاران» کار نمی کنی؟
اغلب همان کارگردان ها و نویسندگان همواره فعالیت می کنند. اما آن اتفاق دیگر تکرار نمی شود. به نظر شما دلیلش چیست؟
– در کنار گسترده شدن فضای رسانه به هر حال کیفیت کارها هم در این زمینه تاثیر گذار است. به عنوان مثال وقتی «پایتخت» پخش می شود، همه کانال را عوض می کنند و این سریال را تماشا می کنند. باید کمی منصف باشیم. خب اینها همان کسانی هستند که سریال های جم را هم تماشا می کنند. پس سریالی مثل «پایتخت» تا این حد برایشان جذاب هست که بارها تماشا کنند. بنابراین کار خوب و با کیفیت ساخته شود، تماشا می کنند و لذت می برند.
پس می توان گفت کارها با کیفیت نیستند که مخاطب ندارند، وگرنه مردم گاردی نسبت به تلویزیون ندارند.
– آن افرادی که به تلویزیون گارد دارند، چهل سال است که دارند. با آنها کاری نداریم. ما درباره اکثر مخاطبان صحبت می کنیم. همان افرادی که در دهه ۸۰ که «خط قرمز» پخش می شد، حدود ۹۰ درصد این سریال در قسمت های ۱۷- ۱۸ بیننده داشت. یعنی نود درصد مردم، نه نود درصد از افرادی که تلویزیون تماشا می کنند. بنابراین خودمان این درصد بیننده را با کیفیت کارهایمان از دست دادیم. چون در کارهایمان هیجان وجود ندارد. اما هنوز هم درباره «خط قرمز» صحبت می کنند. به این دلیل که موضوعش بدیع بود. بنابراین مسوولان تلویزیون باید یک مقدار جسارتشان را بیشتر کنند و به موضوعات خاصی بپردازند. چون در حال حاضر شرایط به گونه ای است که اگر بخواهیم درباره هر موضوعی کار بسازیم، می گویند در این باره نساز، به فلان موضوع نپرداز، این دیالوگ را حذف کن و…
این است که یک کار در نظارت ها چه هنگام نگارش فیلمنامه و چه در اجرا و چه هنگام پخش با سانسور مواجه و یک سری سکانس ها حذف می شود. ضمن اینکه مخاطب موضوعی را که دوست دارد، در این کارها نمی بیند. باید منصف باشیم و به مخاطب حق بدهیم. چون باید موضوع او را درگیر کند تا با سریال همراه شود.
خب این موضوعی که مطرح کردید، به عدم مخاطب شناسی کارگردانان و نویسندگان برمی گردد و یا مسائل مالی؟
– هر دو در این زمینه تاثیرگذار است، اما مخاطب شناسی مهم تر است. چون در طول تاریخ ما هنرمندان و شعرا و نویسندگانی را داشتیم که لبه تیغ حرکت کردند، اما خلاقانه و هنرمندانه عمل کرده اند. از این رو برخی خطوط قرمز و محدودیت ها متعلق به نظام و قانون کشور است. اما برخی از آنها سلیقه ای است. از این رو مسوولان و هنرمندان می توانند به یک نیتجه ای در کار برسند که بتوانند با توجه به یک سری خطوط قرمز کار پرمخاطب بسازند. اگر «خندوانه» و «دورهمی» را مثال بزنیم، تا چند سال پیش کسی جرات نداشت چنین برنامه های بسازد و مسائلی را در آنها مطرح کند. اما مطرح شد و هیچ اتفاقی هم نیفتاد و به کسی هم برنخورد. در سریال سازی هم می توان چنین کارهایی انجام داد، بدون اینکه به کسی بربخورد و یا اتفاق خاصی بیفتد. البته در این میان فکر می کنم فقط شبکه نسیم است که یک کارهایی می کند. البته یک مقدار نسبت به قبل افت کرده است. بنابراین اگر «خندوانه» به همین منوال ادامه پیدا کند، درگیر همان مسائلی می شود که برای «نود» به وجود آمد. هر ۵ سالی که بچه های ما بزرگ می شوند و نسل جوان که می آیند، طبیعتا سلیقه ها هم عوض می شود. جوان تر ها به چیزهایی می خندند که برای ما خنده دار نیست و یا چیزهایی برایشان مهم است که برای ما نیست. بنابراین باید خودمان را به روز و همپای آنها کنیم. این همان نکته ای است که مدتی پیش رهبر هم به آن تاکید داشتند که باید نیروهای جوان وارد عمل شوند. باید این جوان گرایی در مسوولان ما هم صورت بگیرد.
مشکل مدیریت ما در تلویزیون و نهادهای دیگر همین است. فکر می کنند نسخه ای که سی سال پیش جواب داده، الان هم مورد استفاده است!
– دقیقا. مثل پزشکانی که پیر شده اند و برای هر بیماری یک سری دارو از گذشته تا به امروز تجویز می کنند.
از این مسائل که بگذریم، کمی به سریال بپردازیم. پیش از پخش «سر دلبران» عده ای تصور می کردند که این سریال می تواند عنوان پرمخاطب ترین کار را از آن خود کند. به نظر شما چرا این اتفاق نیفتاد؟ و اینکه در برخوردهایی که با شما دارند، به چه بخش از کار نقد دارند؟
– تا جایی که من در جریان هستم و شنیدم عده ای می گویند چرا ریتم کار کند است و بزرگترین مشکل از نظر مردم این است که اتفاق عجیبی در سریال رخ نمی دهد. مردم دچار این اتفاق شده اند که مدام به دنبال مثلث عشقی هستند و یا فلانی بیماری اش بهبود پیدا می کند. درگیر چنین مسائلی هستند و متاسفانه خیلی گرایش به سنت ها و آیین های گذشته خودمان ندارند. اما به نظر من در این سریال به گونه ای چنین مسائل مهمی مطرح می شود. من فکر می کنم مخاطب سریال ما بیشتر افراد میانسال هستند تا جوان ترها و به دلیل طرح مسائلی که در این سریال وجود دارد، این افراد بهتر می توانند ارتباط برقرار کنند. ضمن اینکه به نظر من می شد که به بچه داستان ها بیشتر پرداخت. چون تعدد شخصیت ها زیاد است. اما در کل من راضی هستم.
نکته دیگر اینکه به نظر شما کاووس که شما ایفاگر این نقش بودید، خیلی زود متنبه نشد؟!
– البته متنبه نشده و باز هم گاف هایی از روی سادگی می دهد. در قسمت های بعد قطعا با این موضوع روبرو می شوید.
پس شما در شخصیت پردازی ایرادی به کار ندارید؟
– نه چون در مشورت هایی که با کارگردان و نویسنده داشتیم، به این نتیجه رسیدیم که کاووس از روی سادگی اش دست به چنین کارهایی می زند و هوش اجتماعی پایینی دارد.
و رگه هایی از طنز هم در بازی او دیده می شود.
– بله باید فقط رگه هایی از طنز باشد. چون اگر بیشتر از این بود، به تیپ تبدیل می شد و به سمت لودگی پیش می رفت. بنابراین من سعی کردم این اتفاق در بازی نیفتد.
و نقدی که من به سریال دارم، درباره عصبیت و پرخاشگری شخصیت های این سریال است که مشخص نیست از کجا نشات می گیرد!
– شاید دلیلش این است که نویسنده می خواسته موقعیت اجتماعی را به تصویر بکشد. به عنوان مثال از صبح شما خیلی ها را می بینی که مدام به دلیل اتفاق هایی که در طول روز می افتد، عصبانی هستند. بنابراین بی شباهت به مسائل روز جامعه نیست و از این نظر فکر می کنم قابل توجیه است.
شاید این موضوع درباره شخصیت های دیگر صدق کند. اما ما همواره روحانی ها را در آثار نمایشی افراد موق که بسیار آرامش دارند، دیده ایم، نه عصبی و بداخلاق!
– خب تفاوت و ویژگی این سریال همین نکته است که بیننده وارد زندگی و دغدغه ها و مسائل شخصی سلیم می شود.
و اینکه چرا هیچ کدام از اهالی یزدی صحبت نمی کنند؟
– من شنیده ام که این تصمیم مخصوصا گرفته شد. چون با لهجه کار کردن سریال را خاص یک منطقه می کرد و ممکن بود مخاطب عمومی اش را از دست بدهد. در صورتی که این سریال متعلق به همه مردم کشور است. ضمن اینکه مشکلی که برای سریال «پایتخت» درباره لهجه و شخصیت ها به وجود آمد، برای این کار هم به وجود می آمد. اما چیزی که به نظر من مهم است، این است که باید این سریال فصل بندی می شد و در ۳۰ قسمت خلاصه نمی شد. چون گنجایش این را داشت که ۱۰۰ قسمت باشد و به همه شخصیت ها بهتر و بیشتر پرداخته شود.
و از فضای کار در یزد و پشت صحنه کار بگویید.
– فضای کار خوب بود و من یزد را دوست داشتم و دلم برای انجا تنگ شده وقتی سریال را می بینم. اما ۸- ۹ ماه از تهران و خانواده دور بودیم و سختی این کار همین نکته بود. وگرنه پشت صحنه خوبی داشتیم و دوستی و رفاقت خوبی بین ما بود. با هم پشت صحنه گپ می زدیم و همین ارتباط دوستانه به مقابل دوربین هم منتقل شد. هیچ تنشی در این چند ماه نداشتیم و خیلی خوب و دوستانه کار کردیم که نشان از مدیریت آقای لطیفی بود. کار خوبی بود و برای من هم خاطرات خوبی داشت. چون اگر این اتفاق در پشت صحنه نمی افتاد، در داستان شکل نمی گرفت و کار خوب پیش نمی رفت.
و اینکه چرا کم کار شده اید و بیشتر در کارهای اپیزودیک حضور دارید؟
– کار خوبی پیشنهاد شود، قطعا بازی می کنم. اما خب به خیلی چیزها بستگی دارد. به هر حال برخی باندبازی ها و گروه بندی ها هم روی این کار تاثیرگذارند. شما اگر به کارهایی که ساخته و پخش می شوند، دقت کنید، متوجه این موضوع می شوید.
بانی فیلم
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
نظر شما
پربازدیدترین ها
- با موافقت شورای پروانه فیلمسازی؛ ۶ فیلمنامه پروانه ساخت سینمایی گرفتند
- درباره یک خبر بی نهایت وحشتناک و غم انگیز
- سومین جشنواره چندرسانهای میراثفرهنگی به پایان رسید/ برگزیدگان دو بخش سینما و تئاتر معرفی شدند
- فشار سیاسی و خروج یک فیلم از داوری آکادمی؛ موافقت اردن با درخواست آذربایجان برای خروج «سرزمین شیرین من» از اسکار
- شکستِ دنباله «جوکر»؟ «جوکر: جنون مشترک» به نقطه صفر رسید
آخرین ها
- تاد هینز رئیس هیئت داوران جشنواره فیلم برلین شد
- پس از جنجال حرفهای مدیر جشنواره کمرایمیج؛ استیو مک کوئین رفت/ کیت بلانشت ماند
- ابوالفضل جلیلی مطرح کرد؛ حضور در کلاس بازیگری عامل موفقیت نیست
- نمایش بلندترین سکانس پلان سینمای مستند ایران در آمریکا
- کدام سینما واقعی تر است ؟
- پیدا شدن جسد یک بازیگر در خانهاش
- دیدار اصغر فرهادی با علاقهمندان فیلمهایش در استانبول
- فیلمی که اطلاعاتش مخفی نگه داشته شده؛ لوپیتا نیونگو به فیلم کریستوفر نولان پیوست
- «کتابخانه نیمهشب» روی صحنه میرود
- سه نمایش برای مستند «۹۹-۱۹» در یک هفته
- با موافقت شورای پروانه فیلمسازی؛ ۶ فیلمنامه پروانه ساخت سینمایی گرفتند
- درباره فیلم جدید رابرت زمکیس/ «اینجا»؛ یک قرن را طی می کند، اما بدون حرکت دوربین
- سوینا منتشر میکند؛ نسخه ویژه نابینایان «مورد عجیب بنجامین باتن» با صدای مهدی پاکدل
- «پینگو» بعد از ۱۸ سال بازمیگردد
- جوایز اصلی فستیوال فیلم هانوی به «بی سر و صدا» رسید
- درباره یک خبر بی نهایت وحشتناک و غم انگیز
- نمایش وقتی الاغا عاشق میشوند / گزارش تصویری
- تریلر قسمت هشتم منتشر شد؛ «مامویت غیرممکن» با تام کروز پایان مییابد؟
- ستاره اسکندری: ساخت «خورشید آن ماه» مسئولیت اجتماعی من بود
- «سودابه»؛ فیلمی برخلاف ذائقهسازی مرسوم سینمای ایران
- سیزدهمین جشن مستقل سینمای مستند به شیوه «آکادمی» داوری میشود
- یادداشتی کوتاه در مورد تئاترِ ناصدا..
- درباره ساخته جدید علی عباسی/ امتحان نهایی «شاگرد»
- زندگینامه بیتا فرهی منتشر میشود
- هانس زیمر: خلق موسیقی برای فیلم «بلیتز» و چالشهای نوای جنگ جهانی دوم
- شکستِ دنباله «جوکر»؟ «جوکر: جنون مشترک» به نقطه صفر رسید
- فشار سیاسی و خروج یک فیلم از داوری آکادمی؛ موافقت اردن با درخواست آذربایجان برای خروج «سرزمین شیرین من» از اسکار
- رالف فاینز و ژولیت بینوش بار دیگر همبازی می شوند
- مرجان اشرفیزاده: برگزاری جشنواره میراثفرهنگی در شهرهای کوچک آنها را به قطب گردشگری تبدیل میکند
- به زبان ترکی؛ «بند ناف» در استانبول روی صحنه میرود