نازنین متیننیا
من نمیدانم نویسندهها و کارگردانهای سینمای ایران دقیقا در همین روزها چه دغدغههایی دارند و دنبال چه سوژههایی هستند، اما میخواهم به آنها توصیه کنم که همین حالا، هر آنچه در ذهنشان هست، رها کنند و سری به هشتگ «مهدی خلجی» در توییتر بزنند. هشتگی که به آنها قصهای بسیار عجیب با فراز و فرودهای بینظیر و البته «حیرتانگیز» میدهد و فیلم که نه، میتوانند بالاخره سریال هیجانانگیزی بسازند که همپای سریالهای هالیوودی خواب و خوراک را از مخاطب بگیرد. میخواهم توصیه کنم که برای روایت هم از سالهای دور شروع کنند؛ اوایل دهه هشتاد که چهرهای به نام «م.ش» سروکلهاش در مطبوعات پیدا شد و «روزنامهنگار» نام گرفت و کمی بعد هم یکباره «فعال سیاسی» شد. ضمنا میشود یک «فلشبک» زد به دهه شصت و هفتاد و زندگی نوجوانی را مرور کرد که وارد حوزه علمیه میشود و تا اواخر دهه هفتاد دروس قدیمه میخواند و همزمان به کلاسهای فلسفه اساتید نامآشنا میرود. به همین روزهای آخر اسفندماه که شخصیت زن و مرد، کمی پیر شده و جاافتاده در ویلایی چند میلیون دلاری در امریکا مشغول زندگی هستند. زن روی مونیتور لپتاپ زل زده به نام خودش که به عنوان متهم پرونده «شرکت بازرگانی پتروشیمی» نوشته شده و مرد هم همزمان مشغول مصاحبه با یک شبکه خبری است و میگوید «باید تحریمها علیه ایران بیشتر شود.» اینجا میشود قصه را به ایران برگرداند، جایی که دادگاه متهمان یک پرونده اختلاس، برگزار میشود و زن به عنوان متهم ردیف ۶ و متهمی که سال گذشته خبر فرارش به کانادا ثبت شده، غایب اصلی آن است. همین چند تصویر کافی است تا داستان «حیرتانگیز» شروعی داغ و توفانی داشته باشد و تماشاگر بخواهد بداند که چطور ممکن است و چه شده که این دو نفر در روایتی ۳۰ ساله به یکدیگر برسند و چطور ممکن است که دو نفر بتوانند با کاسبی تحریم، از دو نقطه کاملا متفاوت شروع کنند و همدیگر را در واشنگتن بیابند. اما وقتی مخاطب یادش بیفتد که در ابتدای تیتراژ، جمله «براساس یک داستان واقعی» را دیده، باور میکند که همه این «چرا» و «چطور»های ذهنیاش واقعا رخ داده و از پس همه سالهایی که مردم ایران با تحریم درگیر بودند و سختی معیشت به آنها فشار میآورد، آدمهایی از جنس شخصیتهای قصه ما سود چند میلیارد یورویی به جیب زدهاند (سود که چه عرض کنم اسمش را بگذاریم دزدی در روز روشن) و همچنان هم به دنبال منفعت خود بر طبل جنگ و تحریم میکوبند تا چند میلیارد یورو دیگر از لابیهای عربستانسعودی و صهیونیستی بگیرند و بیتفاوت به سرنوشت هشتاد میلیون هموطن و یک وطن، برای زندگی مشترکشان آرزوهای دور ببافند. فیلمساز هوشیار ایرانی میتواند در این قصه ردپاها را به مردم نشان دهد؛ ردپای آدمهایی که روزی روزگاری این طرف مرزها به گروهها و جریانهای مختلف سیاسی و عقیدتی دور و نزدیک شدند تا به واسطه آنها راحتتر چاههای دزدی و اختلاسشان را بکنند و وقتی حسابی آنها را پر کردند، فلنگ را ببندند و بروند آنطرف و همراه جماعت اپوزیسیونی که هنوز چشم و دلش از کمبودها و سختیهای مردم کشورش پرنشده و از هر فرصتی برای آسیبزدن استفاده کنند و اگر زورشان رسید سر آن طرفیها را هم کلاه بگذارند. حالا چطور میشود که مردم گرفتار این جماعت دزد و اپوزیسیون میشوند، آنهم سوالی است که بعید است در یک فیلم یا سریال جواب درخوری برایش پیدا کرد. اما اتفاقا بد نیست اگر در این سریال یک قسمت هم به روزنامهنگارها و اهالی رسانههای رسمی ایران اختصاص داده شود. به ما روزنامهنگارهایی که سالهاست در این تحریریهها ماندهایم و دیگر همه میدانند که چقدر درباره خطرات و تهدیدها و فشارها به رسانههای رسمی نوشتهایم و گفتهایم که در جهان اطلاعات آزاد، بستگی رسانههای رسمی مخاطرات زیادی دارد. به اندازه کافی هم تصویر برای این ماجرا هست. مثلا میشود سراغ همان هشت سال دولتی رفت که تحتنظرش مدیرعامل شرکت پتروشیمی اختلاس کرده و از آغاز فشارها به رسانههای رسمی و روزنامهنگارها اشاره کرد و اینکه شاید اگر رسانههای ایران از همان دوران درگیر فشار نمیشدند، گزارشهای آنها راه را برای اختلاسگر موردنظر میبست یا اگر اعتماد مردم به رسانه ملی بیشتر بود و رسانه ملی درگیر بازیهای سیاسی نمیشد، مرد اپوزیسیون قصه نمیتوانست به همین راحتی پا به یک شبکه خبری خارجی بگذارد و گستاخانه نسخه ببافد که «رژیم» باید عوض شود و «تحریم» بهترین دواست. بله، این قصه «حیرتانگیز» است، این اماها و اگرها، چون و چراها البته عجیب است. اما متاسفانه واقعیت دارد و تلخی این واقعیت اینجاست که هزینه همه این داستان از جیب مردمی است که این روزها و در آستانه سال نو با گرانی دست و پنجه نرم میکنند و این جمله «خدا به داد برسد سال بعد را» از دهانشان نمیافتد. مردمی که برعکس اقلیتی که دزدی میکنند یا به اسم اپوزیسیون مقابل دوربین شبکههای ماهوارهای میآیند، زندگی زیر پرچم
سه رنگ این سرزمین را با شرافت ادامه میدهند و امیدوارند این قصههای حیرتانگیز و عجیب بالاخره روزی تمام شود و تمامیت ارضی و اتحادشان هیچوقت آسیب نبیند. پایان واقعی این سریال هم باید همین باشد که هست.
منبع : اعتماد

لینک کوتاه
مطالب مرتبط
نظر شما
پربازدیدترین ها
- انتقاد صریح کمال تبریزی و علیرضا رییسیان از بهرام رادان
- مرگ ناگهانی و غم انگیز بازیگر خردسال فیلم یه حبه قند
- تاریخچه سریالهای ماه رمضان از ابتدا تاکنون/ در دهه هشتاد ۴۰ سریال روی آنتن رفت
- از دنیای عجیب، اما نه چندان عجیب سینما/ کارگردانانی که نمیتوانند اجاره خانهشان را بدهند
- صحبتهای رئیس هیئت داوران جشنواره برلین/ همه فیلمها سیاسیاند
آخرین ها
- خبرگزاری قوه قضاییه اعلام کرد؛ سریال «تاسیان» توقیف شد
- با پیشتازی «آنورا» در جوایز؛ برندگان جوایز اسپریت معرفی شدند
- مصائب زن بودن/ درباره «تاسیان» و قضاوتهای زودهنگام
- معرفی منتخبان مرحله اول داوری جشن مستند/ اختتامیه ۱۲ اسفند برگزار میشود
- یادبودی برای شاهپور عظیمی در «حکیم نقد ایران»
- جایزه بزرگ اسکار کسبوکارهای خاورمیانه به همراه اول رسید
- دو تصویر از تاریخ دوبله ایران
- جشن ۱۹ سالگی کانون ادبی زمستان برگزار شد؛ اهدای مدال سال به شهره سلطانی و مهدی یغمایی/ ایرج مهدیان تجلیل شد
- «مسیح پسر مریم» مینی سریال شد
- معرفی نخستین برندگان جشنواره برلین؛ جایزه بزرگ بخش مسابقه نسل به فیلم ایرلندی رسید
- در برنامه «خط فرضی» مطرح شد؛ خستگی از ما به نسل بعد از ما منتقل شده/ در زیر زمین، شهر دیگری وجود دارد
- نگاهی به سریال تاسیان؛روزی روزگاری ایران
- معرفی پلتفرمهای هوشمند سلامت همراه اول بهعنوان اپلیکیشنهای برگزیده
- انتقاد سازندگی از گفتوگوی کمال تبریزی با ایسنا/ داوران بر اساس مصلحت رای دادند نه کیفیت
- وداع با صدای ماندگار دوبله؛ بدرقه منوچهر والیزاده به خانه ابدی/ دوبلوری بدون جایگزین
- لوئیس بونیوئل فیلمساز در تبعید و صدو بیست و پنج سالگی
- فوت یک هنرمند پیشکسوت؛ عبدالرضا فریدزاده درگذشت
- شاهپور هنوز هست
- فیلمی در نوبت عید فطر به اکران اضافه نمیشود/ اسعدیان: پیشنهاد شورای صنفی نمایش برای بلیت، بیشتر از ۱۰۰ هزار تومان بود
- از دنیای عجیب، اما نه چندان عجیب سینما/ کارگردانانی که نمیتوانند اجاره خانهشان را بدهند
- با دستور وزیر ارتباطات، پروژههای ارتباطی همراه اول در روستاهای استان قزوین افتتاح شد
- جشنواره علیه جشنواره
- جایزه تجلی اراده ملی جشنواره فیلم فجر / گزارش تصویری
- گامی دیگر در جهت حذف سینما از سبد خانوادهها/ افزایش قیمت بلیت؛ ضربه مهلک به سینمای ایران
- مدیرعامل بهمن سبز: چه کسی بلیت ۲۲۰ هزار تومانی پیر پسر را میخرد؟!
- انتقاد صریح کمال تبریزی و علیرضا رییسیان از بهرام رادان
- اعطای تندیس «سازمان سبز برتر» به همراه اول
- پنجمین دوره «طرح پژوهانه همراه» با حمایت از دانشجویان نخبه کلید خورد
- نگاهی به سریال «جانسخت»؛ منتظر غافلگیری بمانیم یا نه؟
- کنسرت نمایش «ژن زامبی» از فردا میآید/بلیت ۵ روز اول به پایان رسید