تاریخ انتشار:۱۴۰۰/۱۰/۲۹ - ۱۰:۵۰ تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 167939

 سینماسینما: بهاءالدین مرشدی (داستان نویس) در روزنامه ایران نوشت :

اسمش آدم را جلب می کند. وقتی هم می فهمی قرار است فیلمی را ببینی که اقتباس شده از یک نمایشنامه خارجی است دقیق تر می شوی که قرار است چه اتفاقی رخ دهد در این میان. سینما در همین روزها هم شلوغ است. بازی پرویز پرستویی یا هدیه تهرانی این جمعیت را به سینما کشانده یا چیز دیگری است نمی دانم اما برای من اول از همه اسم فیلم جذبم کرد و بعد گفتم خب حالا بروم و بازی این بازیگرها را ببینم. «بی همه چیز» ساخته محسن قرایی است و اقتباسی است از نمایشنامه «ملاقات بانوی سالخورده» نوشته فردریش دورنمات. به اقتباس و اتفاق هایش کاری ندارم اما می خواهم به وقتی بپردازم که یک فیلم از یک اثر خارجی برگردان می شود. اولین چیز در این بین باید ایرانیزه شدن آن باشد. چطور فضا باید ایرانی شود و قابل باور باشد که تماشاگر قبول کند دارد یک ماجرای ایرانی می بیند. به سراغ فیلم «اژدها وارد می شود» ساخته مانی حقیقی می روم. وقتی این فیلم را می بینید اصلا فکر نمی کنید فضا ناآشناست. او همه المان ها را بومی کرده و فیلمی خوش ساخت ارائه داده است.«امابی همه چیز» کمی در باورپذیر کردن لنگ می زند. یعنی چنین روستایی در باور من نمی گنجد. اینکه یک زن با این پیشینه به یک روستا بیاید و از گرسنگی و قحطی استفاده کند و خواسته اش را پیش ببرد و هیچ کس هم حرفی نزند. یعنی تا سطح نماد شدن خوب پیش رفته اما در واقعیت پذیری دچار بحران است. یعنی هدیه تهرانی پا به روستایی می گذارد که روزی از آن طرد شده و حالا در پی انتقام است. تا اینجا درست اما اینکه همه روستا علیه پرستویی قد علم می کنند برایم عجیب است. البته خب شاید این مشکل من است که باورپذیری ام دچار مشکل است. دیر باورم می شود که این اتفاق ممکن است در یک روستای ایران رخ دهد. اما اینکه فیلم خوش ساخت است شکی ندارم. اینکه خوب پیش می رود و بحران ها را هم خوب طراحی کرده هم شکی نیست؛ این است که ترجیح می دهم درباره اش حرفی نزنم و بگویم فیلمی خوش ساخت دیده ام که مرا روی صندلی سینما نشاند و فکر نکردم که دارم خسته می شوم.

یک امای دیگر هم این میان وجود دارد که گمان می کنم مربوط به هدایت بازیگر است. کارگردان یا بازیگردان وظیفه دارد بازی های درستی از بازیگرهایش بگیرد. قرایی این کار را کرده اما بازی متفاوتی از بازیگر ها نگرفته. اصلا نمی دانم باید بازی متفاوتی از بازیگر گرفت؟ یا کدام بازیگر این توانایی را دارد که بازی متفاوتی از خودش بروز دهد؟ یا کدام بازیگر این قابلیت را دارد که بتواند بازی های متفاوتی داشته باشد. گنده های بازیگری دنیا هم دچار این تکرارها می شوند یا این مساله مخصوص سینمای ایران است؟

این است که فیلمی خوش ساخت در سینما دیدم با بازی هایی تکراری. طنزی تلخ. موضوعی جذاب و اجتماعی و پرکنش و پرکشش که بخشی از آن مربوط است به اقتباسی بودن آن که بزنگاه ها در نمایشنامه اصلی درست و بجاست. شاید هم دارم بی انصافی می کنم و باید بگویم چه فیلم خوبی در سینما دیدم و امیدوارم از این دست فیلم ها در سینمای ایران بیشتر ساخته و اکران شود و این تراژدی شکل گرفته از همان اول تراژدی نباشد. اصلا حالا که به سینمای ایران فکر می کنم به یاد فیلم «اجاره نشین ها» ساخته داریوش مهرجویی افتادم و با خودم فکر کردم که آن فیلم کمدی است یا تراژدی؟

برچسب‌ها:

لینک کوتاه

نظر شما


آخرین ها