تاریخ انتشار:1399/03/22 - 14:22 تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 137185

سینماسینما، ابراهیم عمران 

حیات و ممات گویندگان خبر رادیو و تلویزیون جدا از آنچه بدانها محول شده است در باب خواندن؛ گویا انگاره های دیگری نیز دارد که سر بزنگاه های خاص، خود را نشان می‌دهد. گویی مجریان خبر و گزارشگران فقط در دایره مشخصی از رفتارهای تایید شده می توانند، نظر و دیدگاه خاص داشته باشند و اگر در جایی غیر از این جعبه جادو حرف و دل گفته ای بر زبان آورند؛ مستوجب عتاب و ِعقاب بالا دستی ها قرار خواهند گرفت. اینکه گوینده نوستالژیک سالهای دور و نزدیک مان به خواننده ی لوس انجلس نشین ارادت داشته باشد؛ پر واضح است که این مهر و دوستی به تن صدا و آهنگی است که می‌شنود و درواقع دل دادگی شخصی به فرد نمی تواند معنا یابد که اگر آن فرد در جایی یا ترانه ای بر خلاف آداب و رسوم کشورمان، موضعی خاص گرفت؛ المحاله دنبال کنندگانش در ایران جوابگو اگر نباشند؛ دست کم می بایستی تاوان دل دادگی شان را بپردازند. بسیارند خواننده های داخلی و خارجی که زندگی شخصی و نوع تفکرشان با آنچه در اینجا رسمیت دارد؛ منافات عظیمی دارد ولی نمی توان صرف ِ آن دوستداران صدا و یا آهنگی را ناصواب پنداشت و از دور خارج کرد. هر چند گوینده بنا بر گفته خویش؛ سالهاست به این صدا عشق و ارادت دارد؛ ولی آیا نباید دست کم بابت این همه سال؛ سکوت و چیزکی نگفتن، حتی تشویق هم شود؟ نه به راستی آیا این نگره جای پرسش نیست؟ درست است که امکانات مجازی این سالها؛ قابل قیاس با دهه ها قبل نیست؛ ولی کم هم نبودند افرادی که در سازمان بوده اند و بابت همچین مواردی، توبیخ و اخراج شده اند. چه که در مراسم خصوصی و یا عمومی، حضور داشته اند و یا چیزی گفته اند و یا شنیده‌اند و پای لرزش هم نشسته اند که “شهریارانی” بوده اند در زمان خویش و ” آتش افروزی” ها می داشتند. اینکه در تازه ترین اینگونه مشتاقی و مهجوری، فردی مورد نوازش قرار گیرد به صواب نیست. فردی که به هر حال بر خلاف منویات درونی اش؛ سالها با میزان و متر سازمان حرکت کرده و حتی شاید در مکانها و جاهای عمومی نیز ؛ آن وجه رسمی بودن خویش را نیز فراموش نکرد و شاید از آن ناحیه نیز خرده و ایرادهایی بر او وارد باشد که جای این نوشته کوتاه نیست. اگر همین امروز از کلیت سازمان عریض و طویل رادیو و تلویزیون بخواهند نام پنج خواننده محبوبشان را بی دغدغه بیان کنند بدون شک چهار فرد از این فهرست، در ایران نیستند و آن یک نفر باقی مانده داخلی نیز اگر جزو مغضوبین داخلی نباشد؛ جای تعجب است! پس اگر اینگونه باشد آیا همه این افراد باید تاوان بدهند و جوابگوی چرایی این دوست داشتن ها باشند؟ چرا اصرار است که هر امری را سیاسی صرف کنیم و از آن برای بخشنامه های چهار خطی، استفاده کنیم که بگوییم این بخشنامه ها هم از الی کارتابلها بیرون آیند و روزی بکار؟ نه، صواب آن است حریم شخصی هر فرد تا آنجاییکه از خطوط محرز قرمز عبور نکرده حفظ شود و دل مشغولی های ذهنی شان هم مورد احترام.

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

نظر شما


آخرین ها