سینماسینما ،نیلوفر ذوالفقاری:پیام دهکردی، دانشآموخته رشته تئاتر است و اصلا عجیب نیست اگر در کارنامه فعالیتهای او تا امروز، بیش از هر فعالیتی، بازیگری در تئاتر ثبت شده است. با این حال دهکردی برای بینندگان تلویزیون و علاقهمندان به سینما هم چهره شناختهشدهای است. این شبها سریالی روی آنتن شبکه۳ رفته که به ماجرای جالبتوجه و عجیب حضور جیسون رضاییان، شهروند ایرانی- آمریکایی در کشورمان و فعالیتهای جاسوسی او میپردازد. دهکردی با نقش مایکل هاشمیان، کاراکتر این شخصیت را به نمایش گذاشته است. او که کارنامهای کمتعداد نسبت به سالهای حضورش در عرصه نمایش و تصویر دارد، میگوید گزیدهکاری انتخاب شخصی او بوده، اما بازی در گاندو را پذیرفته چون آن را فرصتی تکرارنشدنی برای خود، چه بهعنوان بازیگر و چه بهعنوان یک علاقهمند به تاریخ این سرزمین میدانسته است. گفتوگوی ما را با پیام دهکردی که این روزها مشغول تدریس بازیگری هم هست بخوانید.
چرا تا این حد گزیدهکار هستید و فاصله میان دفعاتی که شما را روی صحنه یا جلوی دوربین میبینیم زیاد است؟
این موضوع عوامل مختلفی دارد، بخشی از آن خواسته و بخشی دیگر ناخواسته است. خود من همواره کوشش کردهام تا جایی که امکان دارد گزیدهکاری کنم و بلافاصله کارها را پشت سر هم انجام ندهم. تلاش کردهام فرصتی برای خودم ایجاد کنم تا بتوانم دوباره اندوختهای جمع کنم و بعد سراغ کار جدید بروم. وقتی متناوب کار کنی حتی اگر به سرچشمههای لایزال هم وصل باشی، بالاخره جایی این اتصال قطع میشود و جوشش و خلاقیت از بین میرود. تکرارها و شباهت نقشها با یکدیگر حاصل این اتفاق است. البته که نمیتوان انکار کرد بخش بزرگی از زندگی من و همکارانم از این راه میگذرد و کارکردن در این فضا برایمان اجتنابناپذیر است، اما تلاش میکنم به تکرار نیفتم. من معتقدم بزرگی یک بازیگر به نقش اول بودن او نیست و مهم این است که حضورش حتی در یک سکانس، تأثیرگذار باشد. به همین اندازه هم معتقدم تعدد کارها اهمیت ندارد بلکه چگالی و کیفیت کاری است که انجام میدهیم. گاهی میبینیم بازیگری در یک اثر حضور دارد و همان یک کار ارزش دهها کار دیگر را دارد؛ مثل امثال سعید پورصمیمی که در آثار کمی حضور داشته اما هر نقشی که بازی کرده به اثری ماندگار در سینما تبدیل شده است.
بخش ناخواسته این گزیدهکاری چه بوده؟
گاهی کارهای خوبی پیشنهاد شده که با پروژه دیگری مقارن بوده و نتوانستهام آن را بپذیرم. گاهی هم کار را نپسندیدهام یا نقش را دوست نداشتهام چون بهنظرم چالشی برایم نداشته است. هماکنون الفبایی در فضای سینما، تلویزیون و تئاتر ما ایجاد شده که در نتیجه آن، بیشتر تیمهایی که مشغول ساخت آثار هستند با ترکیب ثابت و یکسانی کار میکنند. شرایط تولید آنقدر دشوار شده که گروههای سازنده دوست دارند زودتر کاری را به سرانجام برسانند و بهطور طبیعی سراغ گروهی میروند که کار کردن با آن را قبلا امتحان کردهاند.
با این توضیحات، گاندو چه ویژگیای داشت که شما را برای بازیگری در آن ترغیب کرد؟
گروه کار و فضای حاکم بر آن برای من اهمیت زیادی دارد، بخش مهمی از تصمیمام برای بازی در گاندو به این موضوع برمیگردد. گاندو عوامل حرفهای و خوبی داشت و فیلمنامه هم قوی بود، اما مهمتر از همه خود شخصیت مایکل هاشمیان بود که برایم استثنایی بود. من عاشق تاریخ، فلسفه، روانشناسی و جامعهشناسی هستم. هروقت فرصتی باشد در این حوزهها مطالعه میکنم. تاریخ معاصر ایران را خیلی دوست دارم و بعضی فعالیتهایم مربوط به همین علاقهمندی است. فکر میکنم بسیاری از اتفاقات، محصول حافظه تاریخی ضعیف ماست که سراغ مطالعه تاریخ نمیرود و فراموش میکند که چه اتفاقاتی در گذشته برایش افتاده است. شخصیت مایکل هاشمیان که همان جیسون رضاییان است، یکی از افراد مهم در تاریخ معاصر ماست. او در سال ۹۳ به اتهام جاسوسی بازداشت میشود، ماجراهای معروفی که مستندات آن هم وجود دارد اتفاق میافتد و بعد هم در یک تبادل عجیب، به آمریکا برمیگردد. از این نظر نقش بهنظرم فرصتی استثنایی بود، نه فقط برای من بهعنوان یک بازیگر بلکه برای من بهعنوان یک عاشق این سرزمین، تاریخ و نگاههای جامعهشناسی. فکر کردم اگر بتوانم نقش یک خائن را با همه وجودم بازی کنم موفق بودهام و این میتوانست خدمتی باشد که به وطنم کردهام. احساس کردم این نقشی است که اگر خوب ایفا شود میتواند برای تاریخ این سرزمین عبرتآموز باشد.
بعضی افراد معتقدند رضاییان جاسوس نبود. نظر شما در اینباره چیست؟
بعضیها میگویند رضاییان در فضای بازداشت متهم به جاسوسی شده و در واقعیت اینگونه نبوده است. من بهعنوان یک فرد تئاتری که قرار نیست پدیدهها را قضاوت خطی بکند و نگاه رادیکال داشته باشد، سؤالات سادهای را مطرح میکنم. اگر جیسون رضاییان جاسوس نبوده، یعنی دولت آمریکا حاضر است برای آزادی هر شهروند ایرانی-آمریکایی که به اتهام جاسوسی بازداشت شده، یک میلیارد و ۷۰۰میلیون دلار پول نقد بپردازد؟ ۲۳ گروگان ایرانی را آزاد کند؟ وزیر امورخارجه در استقبال از او سخنرانی کند و بعد هم به کاخ سفید و ضیافت رئیسجمهور برود؟ اگر نمونه دیگری از این اتفاق وجود داشت، تردیدها نسبت به جاسوسبودن او را میپذیرفتم اما این سؤالات آنقدر ساده و در عین حال واضح است که هرقدر هم مثبتاندیش باشیم نمیتوانیم واقعیت جاسوسی و خائن بودن این فرد را نادیده بگیریم. تاریخ این سرزمین، زخمخورده خیانتهاست و جیسون رضاییان یکی از کوچکترین خائنانی است که از گذشته تا همین امروز به این کشور آسیب رساندهاند.
نقش بهنظر خودتان منفی بود؟
اتفاقا در بازی کردن این نقش اصلا به طرف نشان دادن یک هیولا نرفتم. طراحی نقش بسیار سمپات است و از این کار هدف داشتم. در فیلم «در همین نزدیکی» هم همین رویه را انتخاب کردم و در نقش متفاوت فرشته مرگ طوری ظاهر شدم که مخاطب با خود بگوید مگر میشود این فرشته تا این حد ساده و نزدیک باشد؟ مایکل هاشمیان هم تصویری عادی دارد که باعث میشود مخاطب بگوید مگر میشود فردی با این ویژگیها خائن باشد؟ این نقش فرصت ممتازی بود که برای آن ۲۵کیلو وزن اضافه کردم و سراغ یادگیری لهجه رفتم تا هرچه طبیعیتر و باورپذیرتر باشد.
با پیشینهای که در ذهن بینندگان تلویزیونی وجود دارد، ساختن و بازی کردن در سریالی با تم پلیسی و امنیتی بهنظرتان ریسک نبود؟
فکر میکنم در این مورد فیلمنامه خیلی مهم است. وقتی فیلمنامه را خواندم متوجه شدم که قصه تلاش میکند به جای خیالبافی و قلب واقعیت، واقعنگر باشد. البته که در این راه موانع و دشواریهایی پیشرو بوده. چیزی که میبینید ۱۰درصد از واقعیت است و به بخش زیادی از ماجرا بهدلیل ملاحظات امنیتی، اجازه پرداختن نداشتهایم. کارگردان و تهیهکننده عزمشان را جزم کرده بودند که اثری واقعی و باورپذیر بسازند. البته نظرات مختلفی وجود دارد. من پیش از این هم تجربه بازی در نقش پلیسی چاق، طرفدار چای و با تکیهکلام مشخص را بازی کردم که مورد استقبال قرار گرفت، چون مردم پلیسی را میدیدند که برایشان آشنا بود. همان موقع هم گلهمندیهایی وجود داشت که چرا با پلیس شوخی شده، درحالیکه بهنظر من این تصویر برای بیننده بسیار باورپذیر بود. با این تجربه مطمئن بودم که در این سریال هم نقشها برای بیننده قابل باور خواهند بود. شخصیتهای منفی هیچکدام منفی بازی نشدهاند.
ماجرای سانسورهای چند قسمت اخیر سریال چه بود؟
سریال در قسمتهای اخیر از این سانسورها آسیب دید و مردم هم از این اتفاق جریحهدار و دلشکسته شدند. آندسته از کسانی که گاندو را دنبال میکنند و آقازادههای درگیر فساد هستند، فکر میکنند منظور دولت است و واکنش نشان میدهند، درحالیکه این آسیبها فقط الان متجلی شده و باید به گذشته برگردیم تا ببینیم چه اتفاقی افتاده که به اینجا رسیدهایم؟ پدیده آقازادگی در دورههای مختلف مثل یک توده سرطانی شکل گرفته، گسترش یافته و به بقیه پیکره سرایت کرده است. هجمههای اخیر که میگویند این سریال دولت را هدف قرار داده بیاساس است. در نهایت این سریال در نظام جمهوری اسلامی ساخته شده نه در دولت اسرائیل و رژیم صهیونیستی. اگر میخواهیم به نقطه رشد برسیم باید مواجهه با خودمان را صادقانه انجام دهیم و اشتباهاتمان را بپذیریم. پیشفرض ذهنی ما این است که بدون اشکال و اشتباه هستیم، درحالیکه اگر بپذیریم ما هم اشتباه میکنیم، این واکنشها اتفاق نمیافتد. اگر جامعه به طرف آگاهی حرکت کند دیگر هر جریانی نمیتواند آن را به گمراهی بکشاند. در چنین جامعهای اتفاقا سریال گاندو سانسور نمیشود، ربنای شجریان پخش میشود و جامعه به سمت دانایی حرکت میکند. اما وقتی نقد و بیان واقعیت را برنمیتابیم، به ضعف فرهنگ دامن زدهایم و شرایط را برای همین کوتولهها و آقازادهها بهتر کردهایم.
با توجه به اینکه کارگردانی تئاتر خواندهاید، چرا تعداد تئاترهایی که ساختهاید کم است؟
کارگردانی تئاتر برای من مثل شعر است. من شعر مینویسم، اما حرفهام شاعری نیست. در این سالها شعرهای زیادی از ذهنم تراوش شده و آنها را نوشتهام. کارگردانی برایم چنین حسی دارد، اگر احساس کنم نمیتوانم حرفم را در هیچ قالب دیگری بزنم کارگردانی به کمکم میآید؛ مثل آخرین نمایشی که ساختهام، «مرگ و پنگوئن» که پیش از این هم گفتم آخرین حرف من با جامعه است. کارگردانی تئاتر برایم همراه با ملاحظه و تأمل بوده است.
بهعنوان یک تئاتری، از استقبال عمومی و همهگیر شدن این هنر در سالهای اخیر خوشحال هستید؟
تئاتر در کشور ما هنر جوانی است. کمّینگری که در سالهای اخیر اتفاق افتاده از منظر کمّی خوشحالکننده است. زمانی بود که هر شب ۴ تئاتر اجرا میشد اما حالا هر شب نزدیک به ۱۵۰نمایش روی صحنه میرود. مردم هم کمکم عادت میکنند تئاتر ببینند. اما اگر فقط به کمّینگری بسنده شده و به ترویج نگاههای سطحی منجر شود، کیفیت کارها پایین میآید و این اتفاق نگرانکنندهای است. اگر آثاری که بتوانند ایجاد پرسش و تبیین مسئله کنند، هشدار بدهند و تلنگر بزنند، ساخته نشوند، تنها سراغ وجه تفننی تئاتر میرویم. نگرانی دیگر این است که تنوع آثار تئاتری در یک یا ۲رویکرد تجمیع شود و مثلا آثاری ببینیم که یا کمدی و یا فاخر هستند. همه ژانرها و گونههای تئاتری، از تئاتر موزیکال و دانشگاهی گرفته تا تئاتر تجربی و حرفهای، باید وجود داشته باشند تا بتوانیم بگوییم مسیر درستی را طی کردهایم. در مجموع از این موضوع خوشحالم و فکر میکنم تئاتر همیشه به نیروی تازه نیاز دارد.
هماکنون از اوضاع فرهنگی موجود رضایت دارید؟
من فکر میکنم فرهنگ ما به حال خود رها شده است. اینکه در کلام مسئولان ما مدام از فرهنگ صحبت میشود در حد همان کلام باقی مانده است. ما با بروز این موضوع سر و کار داریم. نمیتوانیم مدام از فرهنگ دم بزنیم، اما مثلا آمار بزهکاری روزافزون باشد یا در جلوههای ساده روزمره اثری از بافرهنگی دیده نشود. ای کاش همان اندازه که در دنیا در حوزه اطلاعات و امنیت قدرتمند و غرورآفرین هستیم، در فرهنگ هم شاهد این موضوع بودیم. بسیاری از بحرانهایی که جامعه به آن دچار است و جامعهشناسان را هم نگران میکند، محصول این است که فرهنگ را به حال خود رها کردهایم. اگر فرهنگ جزو برنامهها و اولویتها بود، بسیاری از مشکلات راحتتر مدیریت میشد.
سال گذشته که بلیتهای گرانقیمت تئاتر فروخته شد منتقدان پرسیدند که چطور این هنر با این هزینهها و غیرقابل دسترس شدن، میخواهد در حوزه فرهنگ اثرگذار باشد؟ نظر شما چیست؟
اگر این اتفاق به تکصدایی منجر شود، این انتقاد درست است اما اگر چندصدایی وجود داشته باشد، من اشکالی نمیبینم که ما همزمان تئاترهای گرانقیمت و با رویکرد تجاری هم داشته باشیم. ولی اگر همهچیز به همینجا محدود شود، این رخداد پیکره تئاتر را متزلزل میکند و به آن آسیب میزند؛ ضمن اینکه اگر این پول وارد چرخه اقتصاد تئاتر شود، اتفاق مثبتی است، اما متأسفانه همیشه این اتفاق نمیافتد. تئاتر ایران پیکره نحیفی دارد و ممکن است از این اتفاقات آسیب ببیند.
در همه دنیا تئاترهایی هم اجرا میشود که همه مردم توان تماشای آنها را ندارند؛ هرچند در مورد آنها هم تمهیداتی اندیشیده میشود تا مخاطبی که درآمد پایینی دارد شانس تماشای تمرینات پیشاجرا را داشته باشد. اگر عدالتی در این زمینه وجود داشته باشد، به اجرا درآمدن چنین تئاترهایی اشکالی ندارد. اما معمولا شاهد بیعدالتی هستیم که ناگهان یک نمایش هم پشتوانه دولتی دارد و هم پشتوانه خصوصی و کل شهر هم با پوسترها و بیلبوردهای آن جلد میشود ولی نمایشی دیگر حتی نمیتواند یک بیلبورد داشته باشد.
همشهری

لینک کوتاه
مطالب مرتبط
- کیهان : هرکس از سریال گاندو انتقاد کند خائن است
- انتقاد روزنامه ایران از انتخاب عجیب شبکه ۳
- یادداشتهای جشنواره سینماحقیقت/ نگاهی به مستندهای «بر کرانههای کاسپین» و «گاندو»
- واکنش رهبر انقلاب به گلایه ظریف از تخریبهای سریال گاندو
- من خودم به حسن روحانی رای دادم/گفت وگو با کارگردان گاندو
- روایت باشگاه خبرنگاران از واکنش جیسون رضائیان و همسرش به «گاندو»
- گاندو و خواجه تاجدار
- روزنامه وطن امروز : گاندو توانست خیابانها را خلوت کند
- واکنش ظریف به شباهت شخصیتش در «گاندو»: اصلا تلویزیون نگاه نمیکنم
- طعنه و کنایه هوشنگ گلمکانی: کلاهگیس در «گاندو» مجاز است و در «کاناپه» نه؟
نظر شما
پربازدیدترین ها
- انتقاد صریح کمال تبریزی و علیرضا رییسیان از بهرام رادان
- مرگ ناگهانی و غم انگیز بازیگر خردسال فیلم یه حبه قند
- تاریخچه سریالهای ماه رمضان از ابتدا تاکنون/ در دهه هشتاد ۴۰ سریال روی آنتن رفت
- از دنیای عجیب، اما نه چندان عجیب سینما/ کارگردانانی که نمیتوانند اجاره خانهشان را بدهند
- صحبتهای رئیس هیئت داوران جشنواره برلین/ همه فیلمها سیاسیاند
آخرین ها
- با پیشتازی «آنورا» در جوایز؛ برندگان جوایز اسپریت معرفی شدند
- مصائب زن بودن/ درباره «تاسیان» و قضاوتهای زودهنگام
- معرفی منتخبان مرحله اول داوری جشن مستند/ اختتامیه ۱۲ اسفند برگزار میشود
- یادبودی برای شاهپور عظیمی در «حکیم نقد ایران»
- جایزه بزرگ اسکار کسبوکارهای خاورمیانه به همراه اول رسید
- دو تصویر از تاریخ دوبله ایران
- جشن ۱۹ سالگی کانون ادبی زمستان برگزار شد؛ اهدای مدال سال به شهره سلطانی و مهدی یغمایی/ ایرج مهدیان تجلیل شد
- «مسیح پسر مریم» مینی سریال شد
- معرفی نخستین برندگان جشنواره برلین؛ جایزه بزرگ بخش مسابقه نسل به فیلم ایرلندی رسید
- در برنامه «خط فرضی» مطرح شد؛ خستگی از ما به نسل بعد از ما منتقل شده/ در زیر زمین، شهر دیگری وجود دارد
- نگاهی به سریال تاسیان؛روزی روزگاری ایران
- معرفی پلتفرمهای هوشمند سلامت همراه اول بهعنوان اپلیکیشنهای برگزیده
- انتقاد سازندگی از گفتوگوی کمال تبریزی با ایسنا/ داوران بر اساس مصلحت رای دادند نه کیفیت
- وداع با صدای ماندگار دوبله؛ بدرقه منوچهر والیزاده به خانه ابدی/ دوبلوری بدون جایگزین
- لوئیس بونیوئل فیلمساز در تبعید و صدو بیست و پنج سالگی
- فوت یک هنرمند پیشکسوت؛ عبدالرضا فریدزاده درگذشت
- شاهپور هنوز هست
- فیلمی در نوبت عید فطر به اکران اضافه نمیشود/ اسعدیان: پیشنهاد شورای صنفی نمایش برای بلیت، بیشتر از ۱۰۰ هزار تومان بود
- از دنیای عجیب، اما نه چندان عجیب سینما/ کارگردانانی که نمیتوانند اجاره خانهشان را بدهند
- با دستور وزیر ارتباطات، پروژههای ارتباطی همراه اول در روستاهای استان قزوین افتتاح شد
- جشنواره علیه جشنواره
- جایزه تجلی اراده ملی جشنواره فیلم فجر / گزارش تصویری
- گامی دیگر در جهت حذف سینما از سبد خانوادهها/ افزایش قیمت بلیت؛ ضربه مهلک به سینمای ایران
- مدیرعامل بهمن سبز: چه کسی بلیت ۲۲۰ هزار تومانی پیر پسر را میخرد؟!
- انتقاد صریح کمال تبریزی و علیرضا رییسیان از بهرام رادان
- اعطای تندیس «سازمان سبز برتر» به همراه اول
- پنجمین دوره «طرح پژوهانه همراه» با حمایت از دانشجویان نخبه کلید خورد
- نگاهی به سریال «جانسخت»؛ منتظر غافلگیری بمانیم یا نه؟
- کنسرت نمایش «ژن زامبی» از فردا میآید/بلیت ۵ روز اول به پایان رسید
- «نبض» روی میز تدوین