«لانتوری» ساختاری غیرخطی و متقاطع را برای روایت قصهاش انتخاب کرده
سینماسینما، سحر عصرآزاد ـ «لانتوری» قرار است از زوایای مختلف به یک موضوع ملتهب اجتماعی یعنی اسیدپاشی و ریشهیابی آن بپردازد، اما در پیچوخمهای این مسیر پرمخاطره، در حد یک بیانیه نمایشی متوقف مانده و از ظرافتهای نگاه هنرمندانه فاصله دارد.
سومین فیلم رضا درمیشیان بعد از «بغض» و «عصبانی نیستم» همچنان دغدغهمندی این فیلمساز جوان را نسبت به مسائل اجتماعی روز در ارتباط با نسل جوان دنبال میکند. درواقع ترسیم عشقهای امروزی بر بستر اجتماع و در بده بستان مستقیم با جامعه و فضای اجتماعی- سیاسی- فرهنگی موجود، نقطه مشترک فیلمهای درمیشیان محسوب میشود.
همانطور که «بغض» عشق دو جوان را بر بستر موضوع مهاجرت مورد آسیبشناسی قرار داد، «عصبانی نیستم» نیز فضای ملتهب سیاسی حاکم را برای جاری شدن عشق بین یک پسر فقیر و دختر پولدار مورد هدف قرار داد تا از ورای این بستر به روایتی جدید از عشقهای امروزی بپردازد.
اینبار «لانتوری» عشقی جنونآسا و به نوعی بیمارگون را بر بستری روانشناختی و متاثر از فضای اجتماعی-فرهنگی و معضلاتی همچون فقر، دزدی و… مورد توجه قرار میدهد، به گونهای که این عشق به واسطه یک معضل اجتماعی مورد آسیبشناسی قرار میگیرد. اسیدپاشی هرچند موضوعی جدید در جامعه ما نیست و حتی قبل از انقلاب هم موارد قابل استنادی داشته، طبعا در طول این سالها نیز افراد مختلفی درگیر شرایط برآمده از این معضل شدهاند و نمونههای قابل مشاهده آن حاضر و ناظر هستند، اما متاسفانه به دلایل مختلف این معضل به سینما و تلویزیون ما راه پیدا نکرده است.
یافتن علت این کاستی و چرایی عقب ماندن آثار نمایشی از واقعیت اجتماع، بهخصوص در سینمای ایران که مهمترین ژانر یا به گفته بهتر اصلیترین گونه سینمایی آن، گونه اجتماعی است، طبعا هدف این مطلب نیست، اما میتواند بهعنوان یک موضوع میانرشتهای مورد تحلیل و آسیبشناسی قرار بگیرد تا بر رویکردهای آتی سینمای اجتماعی ایران تاثیرگذار باشد و به پیشرو بودن آن کمک کند.
«لانتوری» همچون فیلمهای قبلی سازندهاش، بهخصوص «عصبانی نیستم»، ساختاری غیرخطی و متقاطع را برای روایت قصهاش انتخاب کرده که در آن فیلمها به واسطه تناسب با جنس درام محوری و آنچه گذشته و حال را قرینه هم قرار میداد، انتخاب درستی بود. درحالیکه باید اشاره کرد این فرم به واسطه متقاطع بودن و جابهجایی که در پیوستگی زمان و مکان ایجاد میکند، به نوعی مخاطب را وادار به پیگیری همهجانبهای میکند تا نقاط خالی روایت را در ذهن خود بسط دهد و داستان اصلی به واسطه پویایی ذهن مخاطب شکل بگیرد.
اما طبعا قرار نیست یک ساختار مشابه برای روایت هر قصهای مناسب و بهترین شیوه داستانگویی برای هر جنس درامی باشد. حتی ممکن است به کلیت کار لطمه بزند و یک ادای نمایشی و متظاهرانه تلقی شود که قصد دارد قصهای متداول و چه بسا شعاری را جور دیگر بنماید. این اتفاقی است که در «لانتوری» افتاده و فرم روایی انتخابشده برای قصه بیدروپیکر آن، منجر به یک داستانگویی روان و تاثیرگذار نشده، بلکه نمایشی از جلوههای بیرونی برای جلب توجه مخاطب و همراه کردن او با قصهای است که متاسفانه عمق ندارد و در سطح حرکت میکند.
فیلم به سبک مستندهای گزارشی که بیش از هر چیز یادآور مستندهای هشداردهنده تلویزیونی است، قصد دارد از ورای گفتوگو با شاعر، نویسنده، مددکار، وکیل، دانشجو و… به سابقه و گذشته اعضای گروه خلافکار جوانی به نام لانتوری بپردازد؛ اینکه این گروه در چه مسیری شکل گرفته و فعالیتهای خود را انجام داده، تا درنهایت رویداد ملتهب محوری که همان اسیدپاشی و درخواست قصاص است، به عنوان هسته اصلی درام مطرح شود.
اما واقعیت این است که این ساختار تکراری و آشنا با تکیه بر تدوین، برشهای لحظهای، صدای مداوم شاتر دوربین، جملات قصار، شعارهای مستقیم و… به شکلی افراطی و نمایشی قصد ایجاد ریتم و البته میخکوب کردن مخاطب را دارد که متاسفانه با گذر لحظاتی تماشاگر را پس میزند و دلزده میکند.
همانطور که اشاره شد، قرار نیست هر فرم روایتی در هر قصهای جواب بدهد. بهخصوص وقتی موضوع بحث یک فیلم بلند سینمایی است، نه یک مستند گزارشی تلویزیونی در ذمّ جوانان خلافکاری که از همیاری با کودکان بیسرپرست به دزدیهای رابین هودوار و اسیدپاشی میرسند.
به گفته بهتر، تکیه بر همین جلوههای نمایشی و درگیر کردن مخاطب با حاکمیت افراطی صدا، رنگ، نور، مونولوگ، ریتم و… باعث شده فیلمساز نتواند به عمق موقعیت آدمهای قصه نزدیک شود و به همین دلیل هم به اولین و کلیشهایترین گزینهها برای معرفی کاراکترها و ارتباط دادن آنها به هم بسنده کرده است. مثل گذشته کاراکترهای پاشا و باران، آشنا شدن آنها و تشکیل گروه، یا کاراکتر مریم که یک مددکار اجتماعی است و در ابتدای فیلم درگیر گرفتن رضایت یک خانواده برای جلوگیری از قصاص است و در انتها خودش در همین موقعیت قرار میگیرد.
فیلم میتوانست با انتخاب یک شخصیت محوری و تمرکز بر زوایا و اوج و فرودهای این کاراکترِ درگیرِ بحران، تبدیل به اثری سروشکلدار و منسجم شود. مثلا درباره خلافکار عاشقی مثل پاشا یا یک مددکار آسیبدیده مثل مریم باشد، درحالیکه هیچکدام از اینها نیست، اما میخواهد مدعی هر دو بهعلاوه کلی مسائل و معضلات و کاراکترهای پیرامونی باشد و همه چیز را ریشهیابی کند و به همین دلیل هم در حد یک بیانیه اجتماعی متوقف شده و در سطح باقی میماند.
لحن و بیان فیلم هم با همان نگاه نمایشی با نوعی مستقیمگویی و پند و اندرز دادن و نسخه پیچیدن همراه است که نمیتواند فقط مختص به مصاحبهشوندهها باشد، بلکه در کلیت فیلم لحاظ شده و به همین دلیل از عمق پیدا کردن و تاثیرگذاری احتمالی هم فاصله میگیرد. همه اینها در حالی است که درمیشیان در دو فیلم اجتماعی قبلی خود که مستعد همین لحن و بیان برای تاثیرگذاری بر مخاطب بودند، از حرکت در سطح فاصله گرفت و توانست با تعمیق، زوایایی را در ذهن مخاطب شکل بدهد که او را به فکر وادارد.
ای کاش درمیشیان با فاصله گرفتن از جو و حاشیههای فیلم قبلیاش و گذر از «عصبانی نیستم» که او را به اوجی زودهنگام رساند، با فراغ بال و دید باز درصدد خلق یک اثر جدید در راستای دغدغههای همیشگی خود اما با لحن و بیانی تازه و متناسب برمیآمد تا اثر جدیدش یک گام رو به جلو برای او ثبت شود، نه عقبگرد به جایگاهی که شاید بهعنوان فیلم اول یک فیلمساز جوان قابل قبول باشد، اما بهعنوان فیلم سوم، نه.
*بخشی از شعر «وهم سبز» فروغ فرخزاد
ماهنامه هنر و تجربه
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
- در آستانه شش سالگی سوینا؛ نسخه ویژه نابینایان «نرگس» با صدای باران کوثری منتشر میشود
- «غبارزدگان» رونمایی شد
- با صدای رخشان بنیاعتماد، لیلی گلستان، جهانگیر و باران کوثری؛ نسخه صوتی داستان «تیستو سبزانگشتی» منتشر میشود
- «رگهای آبی»؛ با فروغ، رزومهای برای باران
- نوید محمدزاده با کارگردانی خودش روی صحنه میرود
- سه پوستر فیلم «شهر خاموش» را حذف کردند/ تلاش برخی فیلمسازان برای حذف سینمای ایران از جشنوارههای جهانی
- سوینا (سینمای نابینایان) منتشر میکند؛ ۲ داستان کوتاه با صدای باران کوثری
- اکران فیلمی با بازی باران کوثری
- واکنش روحالله سهرابی به ادعای جهانگیر کوثری؛ کی و کجا برای اکران فیلمتان مراجعه کردهاید؟
- جهانگیر کوثری: باران کوثری هم ممنوع از تصویر است هم ممنوع از خروج هم ممنوع از پوستر
- فیلمی به تهیهکنندگی نوید محمدزاده در جشنواره لوکارنو
- چشیدن طعم نابرابری/ نگاهی به فیلم «عامهپسند»
- ترانه تنهایی/ نگاهی به فیلم «عامه پسند»
- صدداستان؛ برنامه تازه سوینا/ انتشار سه داستان کوتاه با صدای باران کوثری
- آکتور ایرانی در شبکه آرته فرانسه
نظر شما
پربازدیدترین ها
- فوت خواننده پیشکسوت موسیقی نواحی گیلان/ ناصر مسعودی درگذشت
- نگاهی به فیلم «بیسر و صدا»؛ ایده خلاقانه، مسیر اشتباه
- حقایقی درباره بازمانده ساخته سیف الله داد/ماجرای توقیف فیلم بازمانده به دلیل حجاب!
- بیانیه انجمن بازیگران سینما در واکنش به وقایع اخیر و هتک حرمت هنرمندان/ پژمان بازغی استعفا داد
- تاریخچه سریالهای ماه رمضان از ابتدا تاکنون/ در دهه هشتاد ۴۰ سریال روی آنتن رفت
آخرین ها
- ماجرایِ ظریفِ وزارت خارجهی سوئیس
- فیلم-کنسرت «هری پاتر»و «ارباب حلقهها» به آخرین اجرای پاییزی رسیدند
- پوستر «باد زرد – ونگوگ» رونمایی شد
- مولف بودن در آینه مکتب نقد عمیقگرا
- نگاهی به فیلم سینمایی «سامی»؛ دوربین به مثابه سمفونی برای سفری طولانی
- معرفی برندگان هیئت ملی نقد آمریکا ۲۰۲۵/ «یک تصادف ساده»؛ بهترین فیلم بینالمللی/ «نبردی پس از دیگری» ۵ جایزه گرفت
- ۱۵ اثری که برای فهرست اولیه اسکار فیلم بینالمللی شانس بالاتری دارند
- تأملی بر حضور نوری بیلگه جیلان در جشنواره جهانی فیلم فجر؛ داور غایب
- بیانیه کانون کارگردانان سینما درباره بازداشت سینماگران در مهمانی خصوصی
- واکنش رضا کیانیان به گزارش تاریخ سه هزار ساله زیر چرخ لودرها
- اعلام مستندهای دو بخش از نوزدهمین جشنواره «سینماحقیقت»
- واکنش کانون کارگردانان سینمای ایران به حکم جعفر پناهی
- شروودِ تالار وحدت؛ جایی که ماهان حیدری قهرمانان آینده را پیدا میکند
- تورج اصلانی داور جشنواره ترکیهای شد
- سروش صحت و علی مصفا «بیآتشی» را روایت کردند
- سام درخشانی هم استعفا داد
- نمایش موزیکال «رابین هود» / گزارش تصویری
- حلقه منتقدان فیلم نیویورک منتخبان ۲۰۲۵ خود را اعلام کرد/ «نبردی پس از دیگری»، بهترین فیلم شد؛ پناهی، بهترین کارگردان
- جشنواره جهانی فیلم فجر۴۳؛ در ایستگاه پایانی «درس آموختهها» بهترین فیلم شد/ جایزه ویژه داوران به کارگردان ژاپنی رسید
- «خرگوش سیاه، خرگوش سفید» به چین میرود
- گاتهام ۳ جایزه به «یک تصادف ساده» داد/ «نبردی پس از دیگری» بهترین فیلم جوایز مستقل نیویورک شد
- بیانیه انجمن بازیگران سینما در واکنش به وقایع اخیر و هتک حرمت هنرمندان/ پژمان بازغی استعفا داد
- مصائب افزایش سن ، از جولیا رابرتز تا نیکول کیدمن
- تام استاپارد؛ نویسندهای که جهان را از نو صحنهپردازی کرد
- نگاهی به فیلم «پارتنوپه»؛ زیبایی از دست رفته
- توقیف سکوی پخش «بازمانده» پس از انتشار ویدیوی بدون مجوز
- «سمفونی باران» کلید خورد
- «ناتوردشت» به باکو میرود
- از جدال اندیشه تا لبخند روی ردکارپت
- گفت وگو با کارگردان مستند «مُک» به بهانه حضور آن در جشنواره سینما حقیقت





