مسعود ریاحی :یادداشت حاضر سعی دارد اشارت کند به مولفهها و نکات مشترک پررنگ برنامه تلویزیونی هفت در این چند برنامه گذشته؛ برنامهای که بعد از ماهها روی آنتن رفت، البته با تغییرات بسیاری؛ چه در بخش سردبیری و چه در بخش اجرا و فرم برنامه.
اولین اتفاق بزرگ برای هفت، که با تغییر در اجرا و سردبیری حادث شده است، فقدان وجود واژه زنده زیر آرم شبکه سه است؛ واژهای که خبر از وقوع همزمان آنچه در تلویزیون به مثابه عالم خیال میبینیم با آنچه در واقعیت اتفاق میافتد، میدهد. سردبیر و مجری مدعی است که علل آن را توضیح داده است. حال صرفنظر از بدیهی بودن وجود و توضیح علتها برای چنین تغییری، باید با متر و معیاری به آن ورود کرد و از برنامه هفت پرسید علت چنین تغییری چیست، نه مجری آن. بدیهی است که انتظار میرود برنامه هفت توضیحاتی در این زمینه بدهد؛ توضیحی که با توجه به امکانافزایی برنامه تولیدی نسبت به برنامه زنده حادث میشود و نشان دهد در پی دستیابی به چه بوده که زنده بودن، آن امکان را به او نمیداده است و در مقابل امکانات و مزیتهای برنامه زنده، چه امکانی بر برنامه فراهم میشود که در قیاس کیفی، زنده بودن قافیه را میبازد و سرانجام از زیر آرم شبکه، حذف میشود. به هجو کشیدن چنین تغییری و توجهزدایی از تولیدی بودن، که به صورت تکرار جملات کلیشهای(امیدوارم این تکه در نیاد توی مونتاژ، این تکه را درمیاریم) در طول برنامه گفته میشود، یک بامزگی منسوخ شده است.
مولفه مهم دیگر، حضور بدونوقفه بهروز افخمی است؛ چه سمعی(اشاره به نریشن و صداگذاری بر تصاویر ارائه شده)، چه بصری. نکته در مدت حضور نیست، بلکه در شکل حضور است. افخمی در مقام بهروز افخمی ظاهر شده است، نه در مقام یک مجری برنامه تلویزیونی. ارجاعات میهمانان به شخص، فیلمها و گذشته او در مقام بهروز افخمی است. اما نکته بدیهی و پیشپا افتادهای که رعایت آن با توجه به تولیدی بودن برنامه و وجود امکان مونتاژ، وجود دارد، سوالبرانگیز است و فرضیه سهلانگاری ناشی از زنده بودن برنامه را با توجه به تولیدی بودنش، به امری عمدی بدل میکند. نمود بیرونی چنین حضوری، اشاعه اعتقادات شخصی اوست؛ آن هم در رسانه ملی. بهعنوان مثال بارز، در برنامه جمعه شب ۲۹ آبان بهروز افخمی دهها بار اعتقادش را مبنیبر اینکه «سینما؛ یعنی سالن سینما، سینما؛ یعنی مخاطب، علت مرگ سینما، فیلم بد ساختن است و فیلم خوب با تعداد بلیتهای بهفروش رفتهاش مشخص میشود» و درنهایت خطرناکترین اعتقادش مبنیبر اینکه «سینما صرفا و صرفا یعنی سرگرمی» بیان کرد. حال چند سوال مطرح میشود؛ اول اینکه گزاره مطلقگویانه سینما؛ یعنی سرگرمی، براساس کدام متر و معیار است؛ شخصی یا برمبنای یک رویکرد فکری جمعی که مورد توافق همگان است؟ تعریف از سرگرمی چیست؟ آیا میتوان با هنر چنین برخوردی کرد و آن در قالب گزارههای مطلق تبیین کرد و اینکه آیا این کار، تنزل هنر به سرگرمی و تنزل هنرمند به سرگرمکننده نیست؟ سوای دفاع مجری از طرح چنین بحثی، سوال مهمتر این است که آیا متر و معیار برای حد زدن بر یک فیلم، تعداد تماشاگران است و بس؟ چنین معیار سادهانگارانهای، حتی مفهوم ساده زمان را نادیده میگیرد، که آیا فیلمهای پرتماشاگر قبل انقلاب موسوم به فیلمفارسی، که اصولا با این اعتقاد باید فیلمهای خوبی باشند، الزاما در حال حاضر با توجه به بیمخاطبی یا کممخاطبیشان، هنوز فیلم خوبی محسوب میشوند؟یا اینکه خوب و بد بودن کاملا وابسته به زمان اکران آن فیلم است؟ ارائه چنین اعتقادی در مقام یک مجری در رسانه ملی آن هم به کرات، یکشبه موتیف و تکرر معنا ایجاد خواهد کرد؛ یک اعتقاد شخصی تزریق و دیکته شده و قضاوتی غیرحرفهای در مقام یک مجری. بهنظر میرسد دفاعیه مجری مبنیبراینکه «اگر منتقدان ناراضیاند، نبینند» یک دفاعیه منسوخ شده است و بیشتر در زمانهایی مشاهده میشود که مولفان در دفاع از اثر شخصیشان یا فرار از پاسخگویی نسبت به منتقدان میگویند و حال شنیدن چنین پاسخی از مجری برنامه تلویزیونی از رسانه ملی، جای سوال دارد.
نکته مشهود دیگر هفت، نادیده گرفته شدن مخاطب است، بهطوری که هیچ سخن مستقیم و غیرمستقیمی خطاب او نیست. هیچ ارجاع برون برنامهای و هیچ توجهی به حضور او در پشت تلویزیون و در خانه نیست و چنین فرمی (تولیدی بودن)، به مثابه مانعی برای ارتباط بیواسطه مخاطب با برنامه است. حتی کلیشه سلام کردن نیز از برنامه نقد فراستی شنیده نمیشود. در کل نشانههای بسیار ناچیزی برای ارجاع به مخاطب و مشارکتطلبی از او حتی به سادگی وجود سوالات معمول اسمی در برنامه نیز وجود ندارد.
نکتهای که در حضور بیوقفه افخمی مشهود است، در مورد فراستی نیز صدق میکند. برنامه نقد او در این چند برنامه گذشته به نوعی تکصدایی و فقدان نظرات متفاوت دچار شده است، بهطوری که میهمانان، در تقابل یا همصدایی با فراستی معنا مییابند و بهطور کل نظری مستقل از فراستی، نوعی تاویل اشتباه از فیلم است. از طرفی دیگر، با اندکی سادهانگارانه بهنظر میرسد که بتوان در ۲۰ دقیقه تا نیم ساعت دو فیلم را مورد نقد قرار داد؛ آن هم بهشکلی که در برنامههای اخیر مشاهده شده است؛ که عمده وقت اندک نیز به خلاصهگویی و توضیح فیلم میگذرد، نه نقد در معنای واقعی کلمه.
بهطور کل، برنامه هفت در شکل جدیدش، به دو مرکزیت دچار شده است؛ یکی افخمی و دیگری فراستی و ظاهرا دیگران در این برنامه در کنار این افراد معنا خواهند یافت. حال با توجه به امکانات برنامههای تولیدی که میتوانند در کاهش زمان مرده و ارتقای کیفی مباحث با توجه به امکان ویرایش و مونتاژ، موثر واقع شوند، انتظار میرود برنامه هفت، با توضیحی که در کیفیتش خواهد داد، نه شفاهی، منتقدان و مخاطبان را در زنده نبودن و مرکزیتزایی و… توجیه کند.
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
- زن ۸۰ ساله یهودی سوژه فیلم جدید بهروز افخمی شد
- افخمی: «بی بدن» را به جای «صبح اعدام» وارد مسابقه کنید
- شوکرانِ خنده در عزا/ درباره بهروز افخمی
- لبخندزنان در میان اتاقهای خونآلود/ درباره بهروز افخمی و حضورش در خانه مهرجویی
- با حضور بهروز افخمی؛ سرهنگ ثریای واقعی مهمان اولین برنامه «از سرگذشت» میشود
- افخمی ماجرای اعدام طیب حاج رضایی را میسازد
- له له زدن برای تیتر شدن/ درباره اظهارات ابوالقاسم طالبی
- واکنش کانون کارگردانان به توهین طالبی و افخمی به زنان در برنامه «هفت»/ این مضحکه را تعطیل کنید
- واکنش بدیعی و ضیاییپرور به حرفهای طالبی؛ دیده شدن به هر قیمت/ توهین به نیمی از جمعیت کشور
- میتو به جشنواره فیلم فجر هم رسید/ رونمایی از تیزر «استاد» همزمان با نخستین نمایش فیلم
- رونمایی از پوستر «استاد» در آستانه چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر
- صدور پروانه ساخت سینمایی برای سه فیلمنامه
- بهروز افخمی مجری «هفت» شد
- تدوین «استاد» به پایان رسید
- سینماگران حاضر در نشستهای تخصصی جشنواره فیلم کوتاه تهران معرفی شدند
نظر شما
پربازدیدترین ها
- با موافقت شورای پروانه فیلمسازی؛ ۶ فیلمنامه پروانه ساخت سینمایی گرفتند
- درباره یک خبر بی نهایت وحشتناک و غم انگیز
- یادداشتی بر فلسفه دوستی بر پایه «چشمانت را ببند»/ در جستوجوی دوست
- پس از جنجال حرفهای مدیر جشنواره کمرایمیج؛ استیو مک کوئین رفت/ کیت بلانشت ماند
- با احکامی جداگانه از سوی رائد فریدزاده؛ حسینی و شفیعی معاون شدند/ ایلبیگی به موسسه سینماشهر رفت
آخرین ها
- «کارون – اهواز» در مراکش
- رونمایی از پوستر انیمیشن «شنگول و منگول» در آستانه اکران
- درباره «اتاق بغلی» اثر پدرو آلمودووار/ مرز باریک دوستی و مرگ زیر جهانی از زندگی و رنگ
- استادان و کارگاههای «سینماحقیقت۱۸» را بشناسید
- بر مبنای آمار سمفا؛ روند صعودی فروش سینماها در هفته گذشته نزولی شد
- محمد شکیبانیا رئیس سیزدهمین جشن مستقل سینمای مستند شد
- گفتوگو با محمد مقدم درباره سینمای مستند/ فیلم مستند، جهانی است ساختگی؟
- با احکامی جداگانه از سوی رائد فریدزاده؛ حسینی و شفیعی معاون شدند/ ایلبیگی به موسسه سینماشهر رفت
- کارگردان «سه جلد»: اقتصاد سینمای ایران را چند سکانس رقص میگرداند
- نمایش دو مستند از ناصر تقوایی در موزه سینما
- ترجمه اختصاصی سینماسینما/ کونان اوبراین، میزبان اسکار ۹۷ام خواهد بود
- «کارمند جماعت» رونمایی میشود
- یادداشتی بر فلسفه دوستی بر پایه «چشمانت را ببند»/ در جستوجوی دوست
- دنزل واشینگتن از دنیای بازیگری خداحافظی میکند
- تاد هینز رئیس هیئت داوران جشنواره فیلم برلین شد
- پس از جنجال حرفهای مدیر جشنواره کمرایمیج؛ استیو مک کوئین رفت/ کیت بلانشت ماند
- ابوالفضل جلیلی مطرح کرد؛ حضور در کلاس بازیگری عامل موفقیت نیست
- نمایش بلندترین سکانس پلان سینمای مستند ایران در آمریکا
- کدام سینما واقعی تر است ؟
- پیدا شدن جسد یک بازیگر در خانهاش
- دیدار اصغر فرهادی با علاقهمندان فیلمهایش در استانبول
- فیلمی که اطلاعاتش مخفی نگه داشته شده؛ لوپیتا نیونگو به فیلم کریستوفر نولان پیوست
- «کتابخانه نیمهشب» روی صحنه میرود
- سه نمایش برای مستند «۹۹-۱۹» در یک هفته
- با موافقت شورای پروانه فیلمسازی؛ ۶ فیلمنامه پروانه ساخت سینمایی گرفتند
- درباره فیلم جدید رابرت زمکیس/ «اینجا»؛ یک قرن را طی می کند، اما بدون حرکت دوربین
- سوینا منتشر میکند؛ نسخه ویژه نابینایان «مورد عجیب بنجامین باتن» با صدای مهدی پاکدل
- «پینگو» بعد از ۱۸ سال بازمیگردد
- جوایز اصلی فستیوال فیلم هانوی به «بی سر و صدا» رسید
- درباره یک خبر بی نهایت وحشتناک و غم انگیز