تاریخ انتشار:1396/09/30 - 08:15 تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 75434
مسعود کیمیایی در یادداشتی درباره دعوت از ناصر ملک‌مطیعی برای حضور در تلویزیون تاکید کرده حالا دیر‌ شده است.

به گزارش سینماسینما، با این‌که هیچ کدام از برنامه‌های تلویزیونی با حضور ناصر ملک‌مطیعی دیشب پخش نشد، مسعود کیمیایی در یادداشتی به دعوت از این بازیگر پیشکسوت واکنش نشان داد. او نوشت:

«شنیدم که از ناصر ملک مطیعی دعوت شده تا بعد از سال‌ها میهمان یک برنامه تلویزیونی (دورهمی) شود. اتفاقی که شاید می‌بایست خیلی پیشتر از اینها می‌افتاد و حالا دیگر دیر است. دیری که همیشه هست و انگار قرار نیست هیچ وقت تمام شود.

نخستین فیلمی که ملک مطیعی بازی کرد در سال ۱۳۲۷ بود اما در سال ۱۳۲۹ بود که به شکل جدی وارد سینما شد و با فیلم «ولگرد» واقعاً بازیگری را وارد سینمای ملی کرد. او در «ولگرد» تحول و حتی افسون بازیگری را وارد سینما کرد. همچنان که تا قبل از عباس جوانمرد و گروه تئاتر ملی، ما تئاتر نداشتیم، ملک مطیعی هم بازیگری را وارد سینما کرد و این، بسیار نکته باریکی است چون او چشم‌انداز تازه‌ای از بازیگری را نشان سینمای ایران داد.

این سال‌ها بسیاری از غیبت او در سینمای ایران گفته‌اند اما من می‌خواهم از وجه دیگری به این ماجرا بپردازم. اگر ملک مطیعی نبود چه اتفاقی برای سینمای ایران می‌افتاد؟ او حاصل تصمیم سینمای دوره خود است، همان طور که سینمای امروز ما تصمیم دوره خودش است. سینما در ایران همیشه دولتی بوده، چه قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب.

بخش عظیمی از آنچه که در سینمای ما اتفاق افتاده همیشه دیکته حکومت‌ها بوده به همین جهت است که ما همیشه خیلی سخت فیلم ساخته‌ایم. بازیگر هم از این قاعده مستثنی نیست، او هم به نوعی باید این روند را ادامه دهد مگر اینکه سازنده و مؤلف باشد. اگر نقش‌های خوبی بازی نمی‌کند، آیا پیشنهاد خوبی بوده و او رد کرده؟ مگر چقدر حق انتخاب داشته؟ مگر سینمای ما سالی چهار فیلم خوب تولید می‌کند که حالا بازیگر بخواهد از بین آنها نقشی را انتخاب کند یا نکند؟ برای همین مؤلف بودن ناصر ملک مطیعی در چنین وضعیتی است که اهمیت پیدا می‌کند.

نباید در قبال غیبت این هنرمند بی اعتنا باشیم. او در تمام این سال ها فرصتی نیافت تا هنرش را دوباره عیان کند. باید بگویم استعداد ناصر ملک مطیعی تمام این سال‌ها در تنگناها و محدودیت‌ها پنهان ماند.

حالا بعد از گذشت این همه سال، چه مدالی می‌خواهید بر گردن او بیاویزید؟ متأسفم، بغض امانم نمی‌دهد که ادامه دهم…»

منبع: روزنامه ایران

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

نظر شما


آخرین ها