سید عبدالجواد موسوی در خبرآنلاین نوشت : هوشنگ ابتهاج که حالا چند وقتی دست کم پیشوند زنده یاد را هم باید به آن اضافه کنیم سال ها بود که ردای شیخ و قطب بر تن داشت.
اگرچه از چنین عناوینی آشکارا متنفر بود و صراحتا از مرید و مرادی بیزاری می جست اما گیس و ریش سفید و گذراندن عمری بابرکت آن هم در غیاب غول های شعر معاصر که رفتن تک تکشان را به چشم دید از او پدیده ای ساخت که دیگر فقط یک شاعر ممتاز نبود بلکه نماینده شعر بود. مصداق شعر بود. مفهوم شعر بود و شاید درست تر این است که بگوییم: خودِ شعر بود. تاریخ هم بود. از کودتای بیست و هشتم مرداد تا دست کم چند سال پیش را با سروده های او به خاطر می آوریم. از روزگارانی که نسیمی بوی فروردین نمی آورد تا ایران ای سرای امید تا نی نامه و دیگر شکواییه ها و قضایای ریز و درشتی که رد پای سایه در تمامی آن ها مشهود است. و علاوه بر این ها گره خوردن کلام او با بانگ و آهنگ. کمتر صدای خوشی را در این چند دهه شنیده ایم که با کلام او همراه نشده باشد.
از خوانندگان جوان که با اجازه و بی اجازه سر وقت شعرش می رفتند تا استخوان خرد کرده ها هرجا که می خواستند شعری از معاصران بخوانند بی درنگ یا سراغ او می رفتند یا سراغ سیمین بهبهانی. و چه قدر آواز و تصنیف که با صدای او در جان ما نشست و چه قدر از ما حتی حرفه ای هامان در شعر و ادب سخن او را با دیگر بزرگان اشتباه گرفته ایم. نمونه مشهورش آن چه حضرت شفیعی کدکنی نقل می کند درباره اخوان، که وقتی مثنوی: باز شوق یوسفم دامن گرفت، را با صدای سحرآمیز شهرام ناظری عزیز و آن موسیقی جادویی لطفی بزرگ می شنود هیجان زده می شود و به شفیعی زنگ می زند که: محمد رضا این کجای مثنوی معنوی است که من پیدایش نمی کنم! بقیه و اصل حکایت را اگر نخوانده اید در حالات و مقامات م.امید ببینید که حقیقتا خواندنی است.
غرض این که ابتهاج به ویژه این اواخر به جایگاه و پایگاهی دست یافته بود که شاعر را با او می شناختند. چنان که خیلی از مردم جهان حتی اگر سینما هم نرفته باشند سینما را با آنتونی کوئین می شناسند. فضای مجازی که آمد ابتهاج یخش بیشتر گرفت و رسما از سایه بیرون آمد و به خورشید بدل شد. حالا حتی آن ها که اصلا نمی دانستند شعر چیست و شاعر چه شکلی است بریده هایی از صدا و سیمای او را برای همدیگر می فرستادند و شعرخوانی ها و مصاحبه هایش را به اشتراک می گذاشتند. خدایش بیامرزاد که از بزرگان و نیکان روزگار ما بود. این اندک صرفا عرض ارادتی بود به آن بزرگ از باب ادب و احترام. سخن بیشتر بماند برای مجالی دیگر. یاحق.
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
نظر شما
پربازدیدترین ها
- آیا رونالدو وارد دنیای «سریع و خشمگین» میشود؟/ دیزل: ما برای او نقشی نوشتیم
- داستان پرسر و صدای «بیسر و صدا»
- نقش و جایگاه چهرهپردازی در سینمای ایران
- مقایسه فیلمنامه «کوچک جنگلی» تقوایی با سریال افخمی/ از پژوهشِ روایتمحور تا روایتِ موردپسند صداوسیما
- تاریخچه سریالهای ماه رمضان از ابتدا تاکنون/ در دهه هشتاد ۴۰ سریال روی آنتن رفت
آخرین ها
- استوری سحر دولتشاهی از پشت صحنه «هزار و یک شب»
- از «بادکنک سفید» تا «طعم گیلاس» در نیویورک
- پرویز شهبازی و سینمای مولف
- معرفی برگزیدگان بیست و چهارمین جشن حافظ؛ «پیر پسر» چهار جایزه گرفت/ سه جایزه برای «تاسیان»
- نقش هوش مصنوعی در باز طراحی کسب و کارها در ۲۰۲۶
- نمایش مناسبات داخل زندانها در سریالهای نمایش خانگی چگونه است؟
- «کفایت مذاکرات»؛ شوخیهای نخنما
- چهلوسومین جشنواره جهانی فیلم فجر؛ آزمونی جدی و نگاهی رو به آینده
- نمایش «بانو»ی داریوش مهرجویی در بنیاد حریری
- مستند «جستجو در تنگنا»؛ چیزی که شور زندگی خلق میکند
- «افسانه فیل»؛ سوار فیلی بزرگ و سفید، که انگار همهی راه را بلد بود
- سینمای ما چه سرسبز بود!/به بهانه نمایش نسخه بازسازی شده سارا مهرجویی در موزه سینما
- «کج پیله» وقتی زنها از پوست خودشان، خارج میشوند
- «راه دیگهای نیست»؛ خشونت مرهم زخم
- تحلیلی بر افت ژانر وحشت با تمرکز بر چهارگانه «احضار»/ این فیلم، ترسناک نیست
- «فریاد زیر آب» و موجی که فروکش نکرد
- پیشبینیهای جدید نشریه واریتی برای اسکار ۲۰۲۶
- «سرِ انقلاب»؛ خنده در اتاق بازجویی، نمایش فروپاشی قدرت
- جزئیاتی درباره فیلم جدید ایناریتو/ «دیگر» با بازی تام کروز یک سال دیگر اکران میشود
- نمایش تمام موزیکال «رابین هود»
- «الکترون» نامزد بهترین فیلم جشنواره انگلیسی شد
- تحلیل روانکاوانه فیلم «دوستداشتنی»؛ این رابطه دوست داشتنی نیست
- نمایش «برادران کارامازوف»؛ وفادار به روح اثر نه کالبد
- درباره کامران فانی و ترجمهای ناب/ مرغ دریاییِ فانی
- فیلم کوتاه «شامیر» نامزد بهترین فیلمبرداری جشنواره امریکایی شد
- درمان از نگاهی دیگر؛ وقتی سرطان، بازیگر صحنه زندگی میشود
- گاو خشمگین ۴۵ ساله شد
- «زیر درخت لور»؛ تصویری از انزوا و شکاف عاطفی
- «جستوجو در تنگنا»؛ انگار این همه چیزی باشد که از شهر و دیوارهایش به میراث بردهایم
- حمید طالقانی درگذشت





