تاریخ انتشار:1399/06/06 - 08:03 تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 141295

مراسم یادبود زنده‌یاد خسرو سینایی برگزار شد.

به گزارش سینماسینما به نقل از روابط عمومی خانه هنرمندان ایران، مراسم یادبود مجازی استاد خسرو سینایی با عنوان «مثل یک مرگ شیرین» با حضور اعضای خانواده و چهره‌های عرصه فرهنگ و هنر دوشنبه ۲۰ مرداد به‌صورت زنده در صفحه اینستاگرام خانه هنرمندان ایران برگزار شد. گیزلا وارگا سینایی، فرح اصولی، محمدرضا اصلانی، همایون امامی، حمید فرخ‌نژاد، مهرداد اسکویی، علی لقمانی و حبیب احمدزاده سخنرانان این مراسم بودند و کیوان کثیریان، مدیر سینما تک خانه هنرمندان، نیز مدیریت برنامه را بر عهده داشت. بخش سوم گزارش این مراسم را بخوانید:

سینایی می‌داند در کدام کوچه تاریخ قدم می‌زند

مهرداد اسکویی درباره ویژگی‌های زنده‌یاد سینایی گفت: خسرو سینایی در اوج فرهنگ و هنر این مملکت است و در اوج بزرگی، فروتن و متواضع بود. فروتن است چون می‌داند کجاست و در کدام کوچه تاریخ قدم می‌زند؛ چون مدام در حال خواندن و یاد گرفتن است؛ چون در سخن گفتن وسواس دارد و سخن بیهوده نمی‌گوید، ایده اصلی خود را پیدا می‌کند و راجع به آن حرف می‌زند. وسواس در سخن گفتن چیزی‌ست که امروز به آن نیاز داریم و در آینده نیز نیاز خواهیم داشت. او می‌گفت خوشبختم چون با کارم خوشبخت زندگی کردم و با وجود همه رنج‌ها و درد پروژه‌هایی که نتوانستم به انجام برسانم، از آن لذت بردم. این یعنی عشق، یعنی یک جان شیفته فرهنگ و هنر روی کره زمین به دنیا می‌آید و می‌داند به چه سمتی حرکت می‌کند. سینایی می‌گفت غصه بزرگ من در لحظه خداحافظی اینست که آنچه را که نوشته‌ام و می‌خواهم فیلمش را بسازم، نتوانم بسازم.

وی ادامه داد: خسرو سینایی بیش از آنکه یک هنرمند باشد، یک چهره فرهنگی است. یعنی سرباز این خاک است در جبهه فرهنگ. فرهنگ یعنی لایه لایه و چند سویه بودن. سینایی منشور هنر و فرهنگ ایران است. خطوطی از جان شیفته‌اش عبور می‌دهد و آن‌را تبدیل به موسیقی و شعر و فیلم و نوشته می‌کند. هنر دائما در او جوشش دارد. سینایی کارمند یا کارگر هنرش نیست و مثل مورچه مشغول کار کردن و جمع کردن نیست. او هم‌چون زنبور عسل است که هر چه بر او می‌آید را به شهد تبدیل می‌کند، حتی اگر یک کار سفارشی یا کاری راجع به بسته‌بندی باشد. او می‌داند که با فرهنگ چه تاثیری می‌تواند داشته باشد و چه تاثیری از آن بگیرد.

این مستندساز اضافه کرد: پویایی و خلاقیت سینایی از کجا می‌آید؟ این پویایی حاصل تربیت تمدن درونی اوست. آجر به آجر این تمدن درونی را خودش ساخته است. کوره‌راه‌ها، پس‌کوچه‌ها، شهرها و جنگل‌های آن‌را خودش ساخته است و می‌داند یک تمدن عجیب و غریب درونی دارد. او می‌داند که این جهان درونی پایانی ندارد. چرا فروتن است؟ چون هنر جهان و فرهنگ جهانی را می‌شناسد. دانایی یک فرد چطور می‌تواند به چنین سطحی برسد؟ به هر حال زندگی خرج دارد و نیازمند کار و تلاش است؛ پس چگونه می‌تواند فیلم بسازد و موسیقی کار کند و..؟ من از میزان دانایی او شگفت‌زده می‌شوم.

در غیاب امثال سینایی، علف‌های هرز همه جا را می‌گیرد

اسکویی ادامه داد: سینایی انسانی بسیار بااخلاق است که مانند او نداریم. ما به کی مجوز می‌دهیم فیلم بسازد؟ به کی اجازه می‌دهیم وارد این فرهنگ شود؟ اگر مراقبت نکنیم و باغبان‌های فرهنگی مثل خسرو سینایی نباشند، علف‌های هرز اینجا را می‌گیرد و بعدش هیچ کاری نمی‌توانیم بکنیم. هرچقدر هم شعار بدهیم. سینایی معلمی‌ست که دائما در ارتباط با شاگردان و فرزندانش است. او بی‌باک و نترس و جسور است چون باسواد است و تاریخ هنر و فرهنگ جهان را می‌شناسد و از ارتباط آن با ایران آگاه است. شناخت عمیق او از فرهنگ جهانی موجب عشق عمیق او به این آب و خاک و این فرهنگ شده است. او از غریبی ایران در برخی فضاهای فرهنگی آگاه است و سعی می‌کند این خلل و فرج‌ها را پر کند و برای فرهنگ ایران موثر باشد و بچه‌های این مملکت را پشتیبانی کند تا برای این فرهنگ کار کنند. چون می‌داند همه ما تا زمانی هستیم و بعد نیستیم. ما باید برای این فرهنگ کار کنیم و بعد بگوییم خداحافظ و منتظر باشیم تا نوبت‌مان برسد. خسرو سینایی تا لحظه آخر بازنشسته نشد.

وی افزود: او به قضاوت دیگران در هیچ مرحله‌ای از زندگی‌اش اهمیتی نمی‌داد؛ چه در زندگی خصوصی و شخصی و چه در زندگی حرفه‌ای و کاری و چه در عمل‌های فرهنگی‌اش. او هم‌چنین به جایزه و تشویق اهمیتی نمی‌داد و کار خودش را می‌کرد. سینایی در اوج دیدن‌ها، سراغ کار دیگری می‌رفت. ما کسی نداریم که این‌گونه به سمت جاده خاکی برود در حالی‌که نتیجه آن معلوم نیست. تک تک فیلم‌های او از دهه چهل را ببینید؛ مسیرهای متفاوتی را انتخاب می‌کند که نمی‌داند راه به کجا می‌برد. او و افرادی دیگر در دهه چهل پیشنهاداتی مطرح می‌کنند که هنوز در سینمای ما تازگی دارند و ما امروز هم جرات نمی‌کنیم دست به چنین کارهایی بزنیم.

سینایی بر خلاف عقایدش عمل نمی‌کرد

این هنرمند عکاس ادامه داد: خسرو سینایی شاعر بود؛ شاعری که فیلم ساخت یا فیلمسازی که شعر گفت یا انسانی که شاعرانه زندگی کرد یا شعری که در جان و ذهن او ریشه کرد بود. از خانواده سینایی خواهش می‌کنم اگر یک ورق از شعرها یا دستنوشته‌های او از آنچه درباره فرهنگ نوشته وجود دارد، آن‌را تبدیل به کتاب کنند. ما تشنگان اندیشه و نگاه او به فرهنگ این مملکت هستیم. سینایی هنرمندی متعهد بود. ما در دهه‌های اخیر کلمه متعهد را زیاد بکار می‌بریم ولی نمی‌دانم اساسا چقدر به این کلمه فکر می‌کنیم. سینایی هیچوقت درگیر هنر بازاری نشد؛ هیچگاه درگیر کاری نشد که برخلاف عقایدش باشد. او هنرش را ارزان نفروخت.

وی افزود: سینایی سخت و عاشقانه زندگی کرد؛ همیشه می‌گفت ای‌کاش پشتیبانی وجود داشت تا می‌توانستم فیلم‌هایی که دلم می‌خواهد مثل «قطار زمستانی» را بسازم. «قطار زمستانی» در کاسه ذهن او ماند و رفت به جهان سایه‌ها و خاطره‌ها. من شاکر هر آن چیزی هستم که او به من و این سرزمین و مردم داد و خاطره‌سازی کرد. ای‌کاش آخرین فیلمنامه او هم به جهان ما می‌آمد و اثرگذار می‌شد و حداقل این غصه را با خودش به جهان سایه‌ها نمی‌برد.

بنیاد خسرو سینایی تاسیس شود

اسکویی در پایان گفت: من به خانواده سینایی غبطه می‌خورم که عمری در کنار او زندگی کردند و حالا هم با خاطرات او زندگی می‌کنند. از خانواده سینایی خواهش می‌کنم اگر چیزی از خسرو سینایی هست، از امکان ساخت فیلم و امکان انتشار و..، آن‌را از این فرهنگ دریغ نکنند. اگر مسئولان همت کنند می‌توانیم خانه خسرو سینایی را تاسیس کنیم. سینایی مثل یک عارف به تمام معنا هر آنچه داشت را بذل و بخشش می‌کرد. باید خیابانی در تهران و جایی در ساری به اسم خسرو سینایی نامگذاری شود و این وظیفه ماست. فرهنگ ایران باید این خاطره را تا ابد حفظ کند و امیدوارم داشته‌های او در خانه خسرو سینایی گردآوری شود تا شاگردانی که فرصت حضور در کنار او را نداشتند بتوانند از آن بهره ببرند.

سینایی بر اساس نیازهای خاص هر فیلم تصمیم می‌گرفت

پس از آن علی لقمانی ضمن تسلیت به خانواده سینایی و دوستداران فرهنگ ایران گفت: خسرو سینایی مقهور این نمی‌شد که آیا داریم فیلم مستند می‌سازیم یا داستانی، یا مثلا اگر قرار است پروداکشنی داشته باشیم پس لیستی بگذاریم و بگوییم چه کسی تحت چه عنوانی در کار حاضر شود. نگاه او این‌گونه بود که هر پروژه خاص به چه چیزهایی نیاز دارد و بر اساس نیاز تصمیم می‌گرفت و عمل می‌کرد. یعنی مثلا اگر کاری به گریم نیاز نداشت، می‌گفت چرا باید یک تیم گریم داشته باشیم که هم آنها به زحمت بیفتند و هم به پروژه فشار بیاید؟ ما فیلم سینمایی داستانی کار کرده‌ایم بدون اینکه گریم جدی داشته باشد و فیلم کوتاه مستند کار کرده‌ایم با گریم خیلی پیچیده و اساسی.

وی ادامه داد: خسرو سینایی این‌گونه نگاه نمی‌کرد که چون گریم عادت مالوف است پس ما هم باید سراغش برویم. در فیلم مستند «میان سایه و نور» هم گریم داریم هم طراحی لباس و هم جلوه‌های ویژه. اما در فیلم «در کوچه‌های عشق» گریم نداریم و فیلم «یار در خانه» هم گریم آنچنانی نداشت. پس سینایی این‌طور فکر نمی‌کرد که چون داریم فیلم می‌سازیم بنابراین تمام عوامل از همه تخصص‌ها باید حضور داشته باشند. همه اینها به تناسب کار شکل می‌گرفت. اگر گونه‌ای از فیلم بود که می‌خواستیم مخاطب با واقعیت و فضای واقعی روبرو شود، سراغ تصنع نمی‌رفت.

سعه صدر سینایی

مدیر تصویربرداری «گواهان تاریخ» در پاسخ به سوال کثیریان درباره روحیه مشورت‌پذیری سینایی توضیح داد: همکاری من با خسرو سینایی با فیلم «یار در خانه» در سال ۶۶ شروع شد. از همان ابتدای کار شاهد روی باز و سعه صدر او بودم. سینایی بسیار شنوا بود و بر اساس اینکه طرف مقابلش کیست قضاوت نمی‌کرد. ابتدا حرف را می‌شنید و تجزیه و تحلیل می‌کرد. اگر به نظرش درست نمی‌آمد، دلیلش را توضیح می‌داد و اگر به نظرش موجه می‌آمد واقعا آن‌را می‌پذیرفت. گوینده سخن برای او تفاوتی نداشت و به آنچه مطرح می‌شد توجه می‌کرد. سینایی فضایی ایجاد می‌کرد که افراد اگر پیشنهاد یا انتقادی برای ارتقاء کار دارند آن‌را مطرح کنند.

لقمانی ادامه داد: فیلمساز در دوران حرفه‌ای کارش به دلایل مختلفی ممکن است فیلم بسازد. برخی فیلم‌ها سفارشاتی است که به فیلمساز می‌رسد. اما در مورد سینایی وقتی چیزی آزارش می‌داد و احساس می‌کرد لازم است آن‌را مطرح کند، کارش را شروع می‌کرد. یعنی برای ساخت فیلمی مانند «دستگاه» یک دغدغه و نگرانی یا تعهد نسبت به چیزی موجب می‌شد فیلمی بسازد تا شرایطی را ثبت و ضبط کند.

زیستن در کنار سینایی لذت‌بخش بود

وی اضافه کرد: رابطه خسرو سینایی با برخی از همکارانش به‌تدریج آنقدر نزدیک شده بود که افراد نسبت به او احساس خویشاوندی پیدا می‌کردند. فارغ از فضای کار هم آنقدر با افراد مراوده و بده بستان نزدیک داشت و صمیمیت ایجاد می‌شد که به نوعی احساس می‌کردید عضوی از خانواده او هستید. پس طبیعی است که وقتی ما را صدا می‌زد تا کاری را شروع کنیم بلافاصله او را همراهی می‌کردیم. ضمن اینکه به شخصه همواره از کار کردن با خسرو سینایی لذت برده‌ام. در واقع فکر نمی‌کردم که صرفا دارم کار می‌کنم بلکه آن‌را تجربه‌ای در زندگی‌ام می‌دانستم که ممکن است دیگر پیش نیاید؛ تجربه‌ای که به شکوفایی ذهن و وجودم کمک می‌کرد.

لقمانی ادامه داد: وقتی به من تلفن می‌زد و می‌گفت فیلمنامه‌ای هست که آن‌را بخوانی، بدون اینکه بدانم تهیه‌کننده کیست و قرار است چه اتفاقی بیفتد، می‌پذیرفتم. یعنی آنچه به‌عنوان قواعد حرفه‌ای شناخته می‌شود بر روابط ما حاکم نبود؛ در وهله اول زیست با خسرو سینایی بود که اهمیت داشت؛ زیستی که از لحظه لحظه آن لذت می‌بردم و این چیزی‌ست که کمتر برای آدم اتفاق می‌افتد. شما ممکن است درگیر پروژه‌ای شوید و دستمزد بالایی هم دریافت کنید اما بعدش بگویید عمرم هدر رفت. در حالی‌که همان دستمزد هم در نهایت برای اینست که از زندگی لذت ببریم. پس اگر شرایطی وجود دارد که لذت‌بخش است، چرا از آن استفاده نکنیم؟ یکی دیگر از ویژگی‌های سینایی در کار این بود که پاساژهایی برای عوامل اصلی فیلم قرار می‌داد تا بر اساس توانایی و خلاقیت‌شان، از آنچه خودش طراحی کرده بود فراتر روند و این مساله فضای کاری را شیرین‌تر و جذاب‌تر می‌کرد.

روز به روز تنهاتر می‌شویم

این فیلمبردار در بخش دیگری از صحبت‌هایش گفت: فکر می‌کنم به مرور زمان اهمیت آثار خسرو سینایی از جهت آموزشی درک خواهد شد. ایشان خوشبختانه در جاهای مختلف از جمله در شهرهای دورافتاده کارگاه برگزار می‌کرد. البته پس از باغ فردوس دیگر علاقه‌ای به تدریس به شیوه کلاسیک نداشت. فیلم‌های او نیز می‌توانند به‌عنوان منابع آموزشی مورد استفاده قرار بگیرند، هرچند ممکن است از برخی فیلم‌ها خوشمان بیاید و از برخی خوشمان نیاید یا ایراداتی داشته باشند.

وی افزود: سینایی در کلاس‌هایش صرفا بر اساس تئوری‌ها تدریس نمی‌کرد بلکه هر تئوری به شکل عملی تفسیر می‌شد و هیچ چیز روی هوا نبود. او در کلاس‌هایی که در باغ فردوس برگزار می‌شد فیلم‌های خودش را نمایش می‌داد و ایرادات کار خودش را هم به شاگردانش توضیح می‌داد، یعنی به دانشجویانی که مقهور او بودند. خسرو سینایی در حوزه آموزش سینما فعال بود و این جنبه کار او کمتر دیده شده که امیدوارم در آینده بیشتر مورد بحث قرار بگیرد. او به‌عنوان استاد مستندسازی ما خیلی سخت‌گیر و در عین حال مهربان بود و ارتباط بسیار خوبی با شاگردانش داشت.

لقمانی در پایان گفت: سینایی هنرمندی چند وجهی و دارای تخصص‌های مختلف بود و این باعث آسان‌تر شدن کار من به‌عنوان فیلمبردار می‌شد چون به کاری که می‌کردم آگاهی داشت. با وجودی که همه چیز از پیش طراحی و تعیین شده بود، اما آنقدر انعطاف‌پذیر بود که به تناسب موضوع یا شرایط، تغییرات لازم را ایجاد می‌کرد و این یکی دیگر از ویژگی‌های خسرو سینایی بود. محدودیت امکانات و بودجه و زمان باعث می‌شد روش‌های درست و بهتری برای پیشبرد کار پیدا کند. با رفتن سینایی یکی از عناصر موثر در فرهنگ‌مان را از دست دادیم و روز به روز تنهاتر می‌شویم. ما به خسرو سینایی مدیونیم و این مدیران فرهنگی هستند که باید ببینند خانواده سینایی برای تاسیس بنیاد خسرو سینایی به چه چیزهایی نیاز دارند و آنها را فراهم کنند.

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

نظر شما


آخرین ها