سینماسینما، پدرام عبهر:
«تنگهی ابوقُرَیب» نفسگیرترین فیلم جنگی سینمای ایران است؛ فیلمی که شاید برای نخستینبار در سینمای ایران، جنگ را در کنار فداکاریها و ازخودگذشتگیها، با همهی واقعیتهای خونین و غیرانسانی و خشونتبارش بیرحمانه امّا قدرتمند و هنرمندانه به تصویر میکشد. «تنگهی ابوقُرَیب» یک فیلم جنگی تمامعیار است، و شاید حتّی جنگیترین فیلم جنگی تاریخ سینمای ایران. با این حال، فیلم در ستایش جنگ نیست و با این جمله که «جنگ برنده نداره. تو جنگ فقط کسایی برنده میشن که اسلحه میفروشن.»، بر رویکرد ضدّ جنگش تأکید مضاعف هم میکند. با این حساب، «تنگهی ابوقُرَیب» را ضدِّ جنگترین فیلم جنگی سینمای ایران هم میتوان دانست.
«تنگهی ابوقُرَیب» با یک پلانسکانسِ درخشان آغاز میشود تا از همان ابتدا بدانیم که با فیلمی سر و کار داریم که قرار است با دقّت به ترسیم جزییات بپردازد. در پلانسکانس آغازین فیلم، مردمی را میبینیم که ظاهراً آرام و بیدغدغه کنار شط نشستهاند و گپ میزنند و بازی میکنند و از آن لحظاتِ فراغت لذّت میبرند. دیالوگی را هم روی حرکت آرام و شناور دوربین میشنویم که گفتگویی است دوستانه و صمیمانه بین دو نفری که در انتها وارد کادر میشوند و کمکم درمییابیم که مجید و حسن (جواد عزّتی و امیر جدیدی)، دو دوست و همرزم، دو تن از قهرمانان اصلی فیلماند. با این حال، جملهای که در ابتدای فیلم درج میشود و از نبردی سرنوشتساز حکایت میکند، و نیز جزییاتی که در پسزمینه میبینیم، همچون جیپِ جنگی یا دودی که به هوا بلند شده، حاکی از آن است که این آرامش، آرامش قبل از طوفان است. سکانس افتتاحیه، چهار همرزم (عزّتی، جدیدی، آذرنگ، سلیمانی) را از سنین و شهرهای مختلف معرّفی میکند که از خاطرات و خانواده و دلخوشیها و مشکلاتشان میگویند و میخندند و هویجبستنی میخورند و از مرخّصیای که قرار است بروند حرف میزنند و نهایتاً بلند میشوند و میروند و دوربین به جای آنکه دنبالشان برود لحظاتی میماند تا این شخصیتها و این حسّ و حال بهخوبی در تماشاگر درونی شود و بعد کات. سکانس بعد، التهاب ذرّهذرّه آغاز میشود. دو شخصیت اصلی دیگر، یعنی فرمانده (مهدی پاکدل) و علی (مهدی قربانی)، نوجوانی که پدرش شیمیایی شده و مادرش او را به عزیز (علی سلیمانی) سپرده تا او را با خود به جبهه بیاورد تا عکسی بگیرد و کمکی کند، خیلی موجز معرّفی میشوند و کمکم از مقدّمه عبور میکنیم و آرامش را پشت سر میگذاریم و نخستین نشانههای طوفان را حس میکنیم. دشمن قصد عبور از تنگه را دارد و اگر چنین شود، ظاهراً به راحتی تا دزفول و اندیمشک پیش میآید و به همین خاطر، گردانِ خسته و تازه از نبرد برگشته، به ناچار باید قید استراحت و مرخّصی را بزند و برای پسراندن دشمن، عازم تنگهی ابوقریب شود. گردان که اعزام میشود، طوفانی که منتظرش بودیم، آغاز میگردد و وقتی هم آغاز میشود، دیگر تا پایانِ فیلم فروکش نمیکند. نفستان را بند میآورد و تا انتها، شاید به جز لحظاتی کوتاه، فرصتِ نفسکشیدن نمیدهد. با پلانسکانسهای جسورانه و دیوانهوارِ پرسروصدا و پربازیگر و پرحرکت و اکشنش میخکوبتان میکند و با اسلوموشنها و سوپراسلوموشنهای بهموقع و چشمنوازش عمیقترین تأثیر را بر روح و روانتان میگذارد و در نهایت، با موسیقی حماسی حامد ثابت، پایانبندی درخشانش فرا میرسد، امّا فیلم و شخصیتهایش در ذهن شما به پایان نمیرسند.
بهرام توکّلی پس از فیلم متفاوت و ابزورد «من دیهگو مارادونا هستم»، که به نظرم آنچنان که شایسته بود دیده نشد، و پروژهی بلاتکلیف «برف سرخ»، و در واقع پس از سه سال دوری از سینمای ایران، امسال با فیلمی بازگشته که دیگر نمیتوان نادیدهاش گرفت. فیلمی که به معنای واقعی کلمه «سینمایی» است و باید آن را بر پردهی عریض سینما تماشا کرد. «تنگهی ابوقُرَیب» مجموعهای است از پارامترهایی که همگی درست و حسابشدهاند. بازیها بهطور یکدست درخشاناند، شخصیتپردازی و گریم و طرّاحی صحنه و لباس و جلوههای ویژه هم که حرف ندارند.
امّا سه عاملی که بهطور خاص شایستهی تحسین و تقدیرند، و تاثیر بهسزایی در خلق این فیلم نفسگیر دارند عبارتند از فیلمبرداری، طرّاحی صدا، و تدوین است. پلانسکانسهای بعضاً ۴-۵ دقیقهای با دوربین روی دستی که به همراه رزمندههای اسلحه و آرپیجی به دست در میدانِ جنگ این سو و آن سو میدود، حکایت از جسارت و جاهطلبی کارگردان و البتّه کاربلدی فیلمبردار پرسابقهی فیلم (حمید خضوعی ابیانه) دارد. در میان فیلمهای این روزها که پر از اشکالات صداگذاری هستند و گاهی حقیقاً گوشخراشند، «تنگهی ابوقُرَیب» با آن همه سر و صدا و داد و فریاد و توپ و خمپاره، چنان حرفهای صدابرداری و صداگذاری شده، که صدای فیلم لحظهای هم آزارتان نمیدهد و همپای تصاویر، لحظاتی نفسگیر را رقم میزند. لحن یکپارچهی فیلم و شناور بودن و نفسگیر بودنش را نیز تا حدّ زیادی میتوان مدیون تدوین خوب میثم مولایی دانست. امّا بیشک بدون فیلمنامهی عالی و کارگردانی فوقالعادهی بهرام توکّلی، «تنگهی ابوقُرَیب» هرگز به چنین جایگاهی نمیرسید.
نکتهی آخر اینکه، اگر احیاناً از تکانهای شدید دوربین سرگیجه میگیرید و حالتان بد میشود، به احتمال زیاد باید از تماشای این فیلم صرفنظر کنید.
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
- نمایش ده فیلم از فیلمسازان دفاع مقدس در محوطه باز موزه سینمای ایران
- تقابل تجارت و واقعیت/ نگاهی به فیلم «روز صفر»
- «روز صفر»؛ مرز باریک صعود و سقوط
- بهرام توکلی سریال «مترجم» را میسازد
- داوران بخش مسابقه ملی جشنواره فیلم کوتاه تهران معرفی شدند
- آغاز داوری/ یادداشت داوران جشنواره فجر خطاب به مخاطبان سینما
- داوران بخش «سودای سیمرغ» جشنواره فیلم فجر معرفی شدند
- بهترین فیلمهای تاریخ سینمای ایران از نگاه نویسندگان سینماسینما (۳)/ شادی حاجی مشهدی، الناز راسخ
- تهیهکننده «نون خ» تکذیب کرد/ نویسندهای به عوامل تولید این سریال اضافه نشده است
- بهرام توکلی به نویسندگان«نون.خ۳» پیوست
- معرفی فیلمهای سینمایی آخر هفته تلویزیون
- انتشار نخستین عکس از ساعد سهیلی در «روز صفر»
- بدون کانسپت/ نگاهی به فیلم «تختی»
- جزئیات آرای ۱۰ چهره موثر سینما در سال ۱۳۹۷ آکادمی سینماسینما/ رتبه نهم: بهرام توکلی
- سعید ملکان «روز صفر» را میسازد/ صدور سه مجوز ساخت
نظر شما
پربازدیدترین ها
- آیا رونالدو وارد دنیای «سریع و خشمگین» میشود؟/ دیزل: ما برای او نقشی نوشتیم
- داستان پرسر و صدای «بیسر و صدا»
- «سرِ انقلاب»؛ خنده در اتاق بازجویی، نمایش فروپاشی قدرت
- مقایسه فیلمنامه «کوچک جنگلی» تقوایی با سریال افخمی/ از پژوهشِ روایتمحور تا روایتِ موردپسند صداوسیما
- حقایقی درباره فیلم سرب ساخته مسعود کیمیایی به بهانه نمایش آن از تلویزیون
آخرین ها
- «شمعی در باد»؛ جسورانهترین فیلم نیمه اول دهه هشتاد
- مهتاب ثروتی و مرجان اتفاقیان به «خاکستر خیال» پیوستند
- «جزیره آزاد»؛ خداوندگار خودخوانده جزیره آزاد
- جیمز کامرون: از سلطه هوش مصنوعی میگریزم/ «آوارتار۳» و شروع افتخارآمیز اکران
- بازیگر آمریکایی خودکشی کرد
- «قمرتاج»؛ از ثبتِ واقعیت تا سازماندهی روایت
- «یک تصادف ساده»، فیلم مورد علاقه باراک اوباما
- مدیران تلویزیون به جای اینکه نقدها را بپذیرند به انتقاد از منتقدان می پردازند
- آخرین قاب یک کارگردان در «سینماحقیقت۱۹»/ احسان صدیقی درگذشت
- «شهر خاموش»؛ طلسم فاوست بر فراز شهر
- واکنش روزنامه هفت صبح به مصاحبه اخیر مهران مدیری : از برج عاج خود پایین نیامد
- استوری سحر دولتشاهی از پشت صحنه «هزار و یک شب»
- از «بادکنک سفید» تا «طعم گیلاس» در نیویورک
- پرویز شهبازی و سینمای مولف
- معرفی برگزیدگان بیست و چهارمین جشن حافظ؛ «پیر پسر» چهار جایزه گرفت/ سه جایزه برای «تاسیان»
- نقش هوش مصنوعی در باز طراحی کسب و کارها در ۲۰۲۶
- نمایش مناسبات داخل زندانها در سریالهای نمایش خانگی چگونه است؟
- «کفایت مذاکرات»؛ شوخیهای نخنما
- چهلوسومین جشنواره جهانی فیلم فجر؛ آزمونی جدی و نگاهی رو به آینده
- نمایش «بانو»ی داریوش مهرجویی در بنیاد حریری
- مستند «جستجو در تنگنا»؛ چیزی که شور زندگی خلق میکند
- «افسانه فیل»؛ سوار فیلی بزرگ و سفید، که انگار همهی راه را بلد بود
- سینمای ما چه سرسبز بود!/به بهانه نمایش نسخه بازسازی شده سارا مهرجویی در موزه سینما
- «کج پیله» وقتی زنها از پوست خودشان، خارج میشوند
- «راه دیگهای نیست»؛ خشونت مرهم زخم
- تحلیلی بر افت ژانر وحشت با تمرکز بر چهارگانه «احضار»/ این فیلم، ترسناک نیست
- «فریاد زیر آب» و موجی که فروکش نکرد
- پیشبینیهای جدید نشریه واریتی برای اسکار ۲۰۲۶
- «سرِ انقلاب»؛ خنده در اتاق بازجویی، نمایش فروپاشی قدرت
- جزئیاتی درباره فیلم جدید ایناریتو/ «دیگر» با بازی تام کروز یک سال دیگر اکران میشود





