تاریخ انتشار:1396/01/15 - 08:19 تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 50612

باران کوثریسینماسینما، علی پاکزاد – باران کوثری بازیگر سینما معتقد است هر بازیگری خارج از وظایف هنری اش باید به جامعه و شرایطی که در پیرامونش وجود دارد توجه کند و مطالبه گر باشد. کوثری اعتقاد دارد او و هم نسلانش در مسائل اجتماعی و شرایطی که در سالهای گذشته وجود داشته است به اندازه کافی مشارکت داشته اند.

به گزارش سینماسینما، باران کوثری را به دلیل حضور در نقش های مختلف در سینما می شناسیم. اما او به مسائل اجتماعی نیز توجه ویژه ای دارد. کوثری بر این باور است، مطالبه گری یک بازیگر در حفظ او در خاطرات نیز نقش به سزایی خواهد داشت.

باران کوثری در این مصاحبه به اهمیت موضوعات اجتماعی و وظیفه یک بازیگر نسبت به آن اشاره کرده است.

باران کوثری را به عنوان بازیگری می شناسیم که به موضوعات اجتماعی اهمیت ویژه ای می دهد. چند نفری از بازیگران ما هستند که در ابتدای دهه هشتاد وارد سینما شدند و این کنشگری اجتماعی را در سالهای اخیر به خوبی از خود نشان داده اند. این نگاه اعتراض آمیز به وضعیت موجود از کجا نشات می گیرد؟ 

قسمتی از این موضوع و نگاه ما به جامعه و نسلی که در آن بزرگ شدیم مربوط می شود.  نوجوانی ما در زمان ریاست جمهوری آقای خاتمی بود. شرایط آن زمان تاثیر زیادی روی ما داشت. می توانم به جرات بگویم آن سالها بچه های هم سن و سال من همه روزنامه خوان بودند. آن زمان روزنامه های جامعه، طوس مورد اقبال قرار می گرفت که اغلب هم تعطیل می شدند و با اسم دیگری دوباره شروع به کار می کردند. مطالعه و مطالبه گری در نوجوانی ما تبدیل به یک پز شده بود. اگر آن زمان دیدگاه اجتماعی مناسبی نسبت به شرایط موجود نداشتیم ناخوداگاه از هم نسل هایمان عقب می ماندیم. بسیاری معتقد بودند در زمان اصلاحات ما جامعه آرامی داشتیم و مطالبه گری وجود نداشت. اما تمام واکنشهایی که در آن هشت سال توسط مردم به وجود آمد بذرش در دولت اصلاحات گذاشته شد. جدا از این مسائل خانواده هم تاثیر زیادی روی ما می گذاشت. تمام فعالیتهایم را اجتماعی می بینم و روی آن اسم سیاسی نمی گذارم. حتی معتقدم فعالیت های انتخاباتی هم کاملا اجتماعی است. اگر مطالبه گری و چیزهایی که ما می خواهیم امری سیاسی است عیبی ندارد پس من یک ادم سیاسی هستم؛ در صورتی که تمام این فعالیت ها مطالبات اجتماعی است که هر فردی ناخوداگاه به آن توجه می کند. اگر در کودکی کفش جدیدی می خریدم حتما می بایست کفش قبلیم را به کسی می دادم. باید یادم می بود کسانی هستند که توانایی انجام یک سری از کارها را ندارند. یا باید کتاب هایی می خواندم که آن زمان برای من کمی مشکل بود. اما وقتی می دیدم که پدرم تا این حد از کتاب خواندن من خوشحال می شود استقبال می کردم. تربیت خانوادگی تاثیر زیادی در رفتار انسانها دارد. گاهی اگر درباره موضوعی واکنش نشان ندهم دچار عذاب وجدان می شوم.

جالب است گلشیفته فراهانی، ترانه علیدوستی و خود شما نیز شباهت های زیادی به هم دارید. این نوع نگاه باعث شده که برای مردم جایگاه خاصی داشته باشید و نوع نگرش و شرایطی که برای هر کدام از شماها به وجود آمد مورد توجه قرار گرفته است. این واکنش ها و موقعیتی که امروز دارید چگونه شکل گرفت؟

مایلم درباره ترانه این موضوع را بازگو کنم که او به غیر از اینکه یک مادر مجسمه ساز درجه یک دارد، پدرش آقای علیدوستی هم به شدت هنرمند است و ما در زمان کودکی فیلم و موسیقی های زیادی را از او قرض می گرفتیم و لذت می بردیم. اگر غرور نباشد باید بگویم که نسل ما خیلی ویژه بود. به دلیل خانواده و تربیتی که داشتیم و رفاقتی که در دوران نوجوانی بین ما شکل گرفته بود؛ موضع گیریهای مشترکی داشتیم. چیزی که به نظرم در نسلهای مشترک بازیگران کمتر دیده می شد. به این موضوع پایبند بودیم و اعتقاد داشتیم کسی نمی تواند جای فرد دیگری را بگیرد. برای بازی در فیلمهای مختلف با هم تعامل داشتیم. اگر یکی از ما نمی توانستیم، نفر دیگری را برای بازی در آن نقش پیشنهاد می دادیم.خوشحال می شدیم شخص دیگری نقش مورد نظر را بازی کند. رقابت سالمی با هم داشتیم. عموما هم نسبت به مسائل مختلف موضع گیری داشتیم و وا کنش نشان می دادیم.

این واکنش ها یا موضع گیریها در کشورهای دیگر و به خصوص سینمای هالیوود هم دیده می شود. برای مثال تظاهرات ضد ترامپ را دیدیم که بسیاری از هنرمندان در آن شرکت داشتند. ناخوداگاه چنین حرکاتی باعث می شود که یک هنرمند نسبت به وضعیت موجود و جامعه ای که در آن زندگی می کند احساس مسئولیت کند. به این موضوع عقیده دارید که نوع تفکر و کارهایی که هنرمندان انجام می دهند در روند زندگی مردم هم تاثیر گذار است؟

حتما. بازیگری شغلی است که بالا و پایین دارد.اگر امسال سال من نبود قطعا سال بعد اتفاقات خوبی رخ می دهد یا به عکس. تکنیک و حرفه یک بازیگر روز به روز باید بهتر شود و بازیگری که فکر کند کامل است قطعا پایان دوران حرفه ای اش را می گذراند. نمونه های زیادی از بازیگرانی داریم که آمده اند یک بازی فوق العاده از خودشان نشان داده اند و دیگر سالهاست حضور ندارند. گاهی با خودم می گویم که چرا فلانی نیست یا چرا تا این حد معمولی بازی می کند. در سطح بین المللی بازیگرانی فوق العاده ماندند که به موضوعات اجتماعی و سیاسی اطرافشان بیش از همه توجه کردند. برای مثال مارلون براندو یا رابرت دنیرو چرا ماندگار می شوند؟ نوع نگاه و دید آنها به موضوعات روزمره شان باعث شد که بازیگران درجه یک باقی بمانند. یا در ایران شما نمی توانید سیمین معتمد آریا را حذف کنید. حتی اگر سالها فیلم بازی نکند. همین الان اگر برویم در خیابان و از مردم بپرسیم که بازیگر مورد علاقه شان چه کسی هست حتما به معتمد آریا اشاره خواهند کرد. مردم موضع گیریهای هنرمندان در مواقع خاص را هیچ وقت فراموش نمی کنند. مردم علی کریمی و ناصر حجازی را هیچ وقت فراموش نمی کنند.

کمی درباره فیلمهای جشنواره و آن فیلمهایی که بیرون ماندند صحبت کنیم. همان طور که همه می دانیم فیلم آقای عیاری بیرون ماند. قطعا تجربه توقیف فیلم را به عنوان بازیگر و به این لحاظ که ارتباط نزدیکی با شخصی مثل رخشان بنی اعتماد دارید درک می کنید. اصلا حال و هوای گروهی که برای یک فیلم زحمت می کشند و بعد آن فیلم توقیف می شود چیست؟

به خوبی این شرایط را درک می کنم. فیلم «قصه ها» نمونه خوبی بود تا متوجه شوم توقیف یک فیلم تا چه حد دردناک است.عموما فیلم های که مادر من تا به امروز ساخته است درگیر سانسور شده اند. به یاد ندارم که  فیلمی را مادرم ساخته باشد و به راحتی اکران شده باشد. به شخصه بسیاری مواقع در معرض سانسور قرار گرفته ام. یک زمان بود که به پدرم می گفتیم فیلمهایی که تهیه می کند را باید ببریم و بگذاریم داخل انباری چون مجوز نمی گرفت. البته «عصبانی نیستم» هم فیلم بسیار خوبی در کارنامه کاری من بود که متاسفانه مردم نتوانستند آن را ببینند. چیزی که آزارم می دهد این است که برای همه ما توقیف و سانسور یک امر عادی شده در صورتی که این ویروس، حذف کردن و کنار گذاشته شدن باعث می شود که سینما ضربه بخورد. به راحتی از کنار توقیف و مسائلی شبیه به این عبور می کنیم. سرمایه و زمان ما در این شرایط از بین می رود. ما درباره چه کسانی صحبت می کنیم. درباره بیضایی بزرگ می گوییم که سالهاست فیلم نساخته یا آقای تقوایی و مادر خود من که دیگر انگیزه ای برای ساخت فیلم ندارد و ترجیح می دهد همان کار مستند را دنبال کند یا خود آقای عیاری که سالها فیلم نساختند.

شاید سال ها طول بکشد تا بتوانیم این تعداد کارگردان حرفه ای و درجه یک را در کنار هم داشته باشیم….

دقیقا. نیمه دوم دهه شصت یا اوایل دهه هفتاد را نگاه کنید که چه فیلمهای خوبی به نمایش گذاشته می شد. تمام این کارگردان ها آن سالها فیلم های خوبی می ساختند و کار می کردند. دوران وزارت فرهنگ آقای خاتمی پویایی سینمای ایران بود. سئوال من این است که جواب عمر افراد و کاری که انجام می دهند را چه کسی می دهد؟ ما همیشه نگران کارهایی که تا به امروز به وقوع پیوسته هستیم. هیچ وقت دنبال جوابی برای چیزهایی که از دست داده ایم نیستیم.

باران کوثری سی و یک ساله است و برای بازی در فیلم «خون بازی»و «کوچه بی نام» دو بار سیمرغ کسب کرده است. شاید اگر امروز در فیلمی حضور پیدا کند و درخشان باشد چیز جدیدی برای داوران جشنواره نباشد. برعکس بازیگران و فیلم سازان جوان هستند که جشنواره نگاه ویژه ای به آنها دارد. یعنی زمانی که از یک حدی در بازیگری و فیلم سازی عبور کنید کسب جایزه سخت تر می شود. عموما نگاه جشنواره را در سالهای اخیر به جوانان فیلم اولی مساعد تر نمی بینید؟

چرا اینطور نگاه نمی کنی که ما جوانانی داریم که به حدی درجه یک هستند که باید جایزه بگیرند و برنده باشند. من این موضوع را می گذارم به حساب هوشمندی بچه هایی که به تازگی وارد سینما شده اند.

منظورم این است که دیگر سخت به امثال باران کوثری سیمرغ می دهند؟

من این سختی را خیلی دوست دارم. البته کارگردانان جوان را تشویق می کنم. اما نقدی هم دارم. الان به دلیل فراگیر شدن مدیا و امکانات هر کسی حتی با یک گوشی موبایل هم می تواند فیلم بسازد. شاید آن چیزی که می سازد از لحاظ تکنیکی درست باشد اما دغدغه مند نیست. اما نباید دچار این توهم شوند که کارگردانان خوبی هستند. ناخوداگاه زمانی که شما با یک کارگردانان نسل قبل کار کنید می بینید که تسلط و تبحر ویژه ای در فیلم سازی دارند. حالا همه توجه ها به تکنیک است. کارگردانان جوان باید توجه داشته باشند که فیلمسازی فقط تکنیک نیست بلکه فیلمنامه، توجه به قصه فیلم و شخصیت پردازی از موارد بسیار مهم هستند. تلفن های زیادی به من می شود و پیشنهاد بازی می دهند اما می گویند که ما دورخوانی نداریم و در لحظه قصد داریم فیلم  بسازیم! که من این موضوع را باورم نمی شود. یعنی راجع به شخصیت نباید حرف بزنیم. امکانات باعث شده که چنین تصوراتی شکل بگیرد. به همین دلیل «سد معبر» برای من ارزش دارد چون محسن قرایی تسلط زیادی روی شخصیت ها داشت.اصرار به تمرین داشت و فضا و دغدغه ای که برای ساختن این فیلم داشت گاهی از تکنیک هم برایش مهم تر بود. این جنس از فیلم سازی را بیشتر می پسندم.

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

نظر شما


آخرین ها