تاریخ انتشار:1404/07/03 - 12:17 تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 211718

سینماسینما، شهاب شادمان؛

در روزگاری که سینمای ایران با چالش‌های جدی در زمینه‌ی سرمایه‌گذاری، ممیزی و سلیقه‌سازی گروه‌های محدود مواجه است، گفت‌وگو با فیلمسازی چون امیرقاسم راضی می‌تواند روشن‌کننده‌ی بسیاری از واقعیت‌های ناگفته باشد. او که تجربه‌ی کار در اروپا و دریافت جوایز معتبر بین‌المللی را در کارنامه دارد، برخلاف بسیاری، راه بازگشت به وطن را برگزیده و تلاش کرده در همین خاک، روایت‌های شخصی و فرهنگی خود را به تصویر بکشد. در این گفت‌وگو، راضی بی‌پرده از دشواری‌های تولید فیلم، سرنوشت پرماجرای فیلم «چای سرد»، نسبت سینمای ایران با سرمایه‌گذاران غیرحرفه‌یی، و جایگاه فراموش شده ی فیلم کوتاه سخن می‌گوید. او از تجربه‌های جهانی خود، از غرورآفرینی «گل سرخی از آفریقا» تا حس غربت در وطن، با صراحت و تلخی روایت می‌کند. خواندن این گفت‌وگو فرصتی است برای شناخت یکی از چهره‌های مستقل و کم تر شنیده‌شده‌ی سینمای ایران.

آقای راضی، شما با وجود موفقیت‌ها و جوایز بین‌المللی، چرا باز هم به ایران بازگشتید؟

– وقتی اوایل دهه‌ی هشتاد به ایران آمدم، این سوال‌ها را بسیار بسیار از من می کردند و نتیجه، جواب این پرسش شد. هنگام ساخت فیلم «هفت شب»، در بحرانی ترین شرایط، مادرم را از دست دادم. من سال‌ها به دو زبان فارسی و هلندی می‌نوشتم و فکر می کردم و این رنج بود برای من، احساس می کردم در خلاء به سر می برم. دنبال بهانه‌یی بودم برای تثبیت احوال خودم و آنچه که مرا درگیر روح و روانم کرده. وقتی فیلم من جایزه سازمان ملل را دریافت کرد از ایران به من در هلند زنگ زده شد (آقای حسنی یا ابوالحسنی) و در مورد فیلم و یا اکران و یا خرید فیلم صحبت کرد. سپس اقای محمد اطیابی بعد از اکران فیلم در فیلم فستیوال رتردام خواست فیلم در جشنواره‌ی فجر بنمایش در بیاید. این آیده ال من بود فیلم در ایران برای تماشاچی ایرانی. من به جشنواره‌ی فجر دعوت شدم بعد از اکران موفق آن آقای هوشنگ مرادی کرمانی خواست فیلم در جشنواره‌ی اصفهان نمایش داده شود. من فیلم را واگذار کردم به ایشان و رفتم. اما رفتن من با این استقبال مرا ترعیب به ماندن و کار کردن در ایران کرد و من برگشتم.

فیلمسازی در ایران چه دشواری‌هایی دارد که باعث کم‌ کاری شما شده است؟

— طبیعتا بزرگ ترین مشکل بعد از ممیزی، سرمایه است. از آنجائی که سرمایه در اختیار عده‌یی خاص هست که واقعا و صرفا قصدشان فقط و فقط تجارت است، مثل نمایشگاه داران اتومبیل و آهن فروشان و بساز و بفروش ها و قصاب ها که تکلیفشان خوشبختانه روشن است، اقلا می دانیم که آن ها صرفا قصد تجارت دارند و چند عکس یادگاری با سلبریتی ها !!!!!!! … و گروه دوم کسانی هستند که پول های خاص (پول کثیف) و رانتی و. …. متاسفانه و یا خوشبختانه من در هیچ کدام از این دو گروه قرار نمی گیرم. مثل گروهی کوچک از اهالی سینما. متاسفانه تکلیف سینما را همین دوگروه مشخص می کنند. شاید حتی تکلیف سینما و هنر و فرهنگ را هم غیر مستقیم، همین دو گروه مشخص می کنند. و اینچنین است که سلیقه‌ی تماشاچی را هم همین دو گروه رقم می زنند و سینما و هنر را به ناکجاآباد سوق می دهند.

درباره ی فیلم «چای سرد» بگویید؛ چرا چهار سال در محاق ماند؟

– در سال۱۴۰۱ فیلم «چای سرد» را به تهیه کنندگی و با سرمایه گذاری شخصی خودم، ساختم. حدود یک ماه کار تصویربرداری به طول انجامید و «چای سرد» در اوایل سال ۱۴۰۲ مراحل فنی و تدوین خود را به پایان رساند. سپس نسخه نهایی فیلم توسط شواری پروانه‌ی نمایش برای اکران مورد بازبینی قرار گرفت. اما درکمال ناباوری در اردیبهشت ۱۴۰۲ به من اعلام شد که فیلم مشکل دارد و باید در شورای تطبیقی نیز مورد بررسی بگیرد. در نهایت در تیرماه ۱۴۰۲ گفته شد: برای «چای سرد» نمی توانند مجوز اکران و پروانه نمایش صادر کنند!

برخی فیلم‌های کوتاه و بلند شما از جمله «گل سرخی از آفریقا» در آلمان، هند و ونکوور کانادا، اسپانیا، فرانسه و …. با استقبال زیادی روبه‌رو شدند. تجربه‌ی نمایش کارتان در این کشورها که فرهنگ‌های متفاوتی هم داشته اند؛ چه تأثیری بر نگاه شما گذاشت؟

-استعاره و تمثیل و ادبیات سینمایی شرقی، همیشه برای غربی ها جذاب بوده. فرهنگ غنی شرق و سینمای ایران همیشه جذابیت بصری و روایتی برای اهالی غرب داشته. قاعدتا نگاه و جهان بینی من هم ابتدا برگرفته از سرزمین مادری ام بوده و خواسته و ناخواسته در فیلم هایم خودنمایی می کرد و در واقع با واکنش بیننده ی غیر ایرانی من تازه متوجه عنصرهای فرهنگی سرزمین خودمان می شدم که در فیلم های من تبلور پیدا کرده بود و توجه بی نظیر آن ها من را بیش تر متوجه داشته های فرهنگی خودمان می کرد. و این بسیار غرور انگیز بود.

جایگاه فیلم کوتاه را در ایران چگونه می‌بینید؟

-جالبه در اروپا فیلم کوتاه را این طور خطاب می کنند: «فیلم سینمایی کوتاه- پیش نمایش فیلم بلند» یعنی فیلمی که در سینما به نمایش در می آید و پیش از نمایش فیلم بلند یک فیلم کوتاه نمایش داده می شود. عبارتی هست که می گویند: هر چقدر شرایط سخت تر می شود، خلاقیت در استعاره و تمثیل بیش تر خودنمایی می کند. اینجا به فیلم کوتاه آن قدر بی محلی شد که خودش جای خودش را باز کرده است. فیلم کوتاه چنان جهان سینما را درمی نوردد که در هر گوشه‌یی نشان سینمای فیلم کوتاه ایران را می توان دید. این یعنی سینمای فیلم کوتاه جایگاه خودش را پیدا کرده است، هرچند هنوز اینجا غیر منصافانه به آن بی توجهی می شود.

چه تصویری از آینده‌ی سینمای ایران در ذهن دارید؟

– فعلا همین حال و اکنون را بچسبیم که دارد آینده را رقم می زند! فیلم هایی که فقط با چند بازیگر تکراری و یکی دوتا فوتبالیست و خواننده و اینفلوئنسرها و شبیه سلبریتی ها که در خدمت سرمایه گذاران خاص هستند و قصدشان مثلا خنداندن تماشاچی است، تکلیف و آینده سینما را رقم می زند. سینمایی که کمدی نامیده می شود.

اگر دوباره به گذشته برگردید، باز هم انتخاب‌تان فیلمسازی در ایران است؟

– بله. همان طور که به اروپا رفتم و مصرانه ایستادم تا فیلم خودم را ساختم و تصورم بر این بود که با آنچه که آموخته ام، حالا می توانم در ایران بهترین فیلم هایم را بسازم و برگشتم . همه ی اسناد و مدارک موجود است که در انجا هم موفق بودم. فیلم گل سرخی از آفریقا در رده‌ی «صد سال سینما و صد فیلم برگزیده» در آلمان به نمایش درآمد. با همه وجود برگشتم و تا اینجا، در ایران فیلم بسازم . اما … اما…… اینجا اول از همه، خوداهالی سینما -به تجربه دریافتم- تا جایی که توانستند، آدرس اشتباه به من دادند!… و سعی کردند تا به من بگویند که شما را نمی‌بینیم! من البته ترجیح می‌دهم و دلم می.خواهد سفالگر بشوم یا راننده‌یی باشم در جاده ها و شهر را هرگز نبنیم. این اواخر وقتی که همه داشته هایم را برای اخرین فیلم خودم گذاشتم، مقدمات بازگشت به روستا را در ذهنم فراهم کرده بودم تا بروم و چوپانی کنم! باور کنید، حتی به همین منظور، روستای رحیم آباد را هم پیدا کرده بودم.

فیلم «گل سرخی از آفریقا» یکی ازموفق‌ترین کارهای شما بود. آیا فکر می‌کنید فیلم «چای سرد» هم بتواند چنین تجربه‌یی را برای شما رقم بزند؟ 

-راستش من اینجا در ایران بیش‌تر غریب هستم. برای موفقیت و دیده شدن یا دیده نشدن و میزان پیشرفت یک فیلمساز، در ایران، موانع و چالش‌های زیادی وجود دارد. در حقیقت، برای موفقیت یک فیلمساز، علاوه بر کار و تلاش خود فرد، عوامل دیگری نیز در ایران تعیین کننده است. انگار در ایران برای «دیده نشدن» بستر مناسب تری فراهم است!

لینک کوتاه

 

آخرین ها