نعمتی و فردقادری درباره فیلم «جاودانگی» توضیحاتی دادند و همچنین انتقاداتی به وضعیت فعلی سینمای ایران و حمایت نشدن فیلمسازان جوان داشتند.
به گزارش سینماسینما، مهمترین شاخصه نخستین فیلم مهدی فردقادری با عنوان «جاودانگی» فرم آن است. این کارگردان جوان در نخستین تجربه کارگردانی بلند خود شیوه پلان- سکانس را با جابهجایی زمان انتخاب کرده است، آن هم برای فیلمی با مدت زمان ۱۴۵ دقیقه. این ویژگی در عین حال که تجربه نو و تازهای در سینمای دنیا نیست اما برای سینمای ایران تجربه متفاوتی به حساب میآید. اصلا همین جذابیتهای فرمی، آناهیتا نعمتی را بر آن داشته تا به یک فیلم اولی اعتماد کند و در «جاودانگی» حضور داشته باشد. تمام اتفاقات این فیلم حول محور شش خانواده در یک شب بارانی در قطار میافتد و به عنوان نخستین گام برای فیلمسازی بلند، به گفته کارگردان تجربه سخت و لذت بخشی است. گفتوگویی با کارگردان و بازیگر این فیلم، درباره چرایی انتخاب این فرم و دشواریهای ساخت فیلمسازی به شیوه پلان- سکانس انجام شده است که البته خالی از نقد نیست.
آقای فرد قادری نخستین مواجهه شما با دنیای فیلمسازی چه زمانی بود؟
مهدی فردقادری: سال ۸۳، در دوره آموزشی انجمن سینمای جوان شرکت کردم چند ماه بعد از پایان این دوره فیلم کوتاه «تناوب» را ساختم. این فیلم در جشنواره تهران و چند جشنواره جهانی جایزه گرفت و شروع فیلمسازیام بود.
نخستین فیلم کوتاهتان به شیوه پلان-سکانس بود، فیلمنامه این کار فرمی اینچنینی را میطلبید؟
فرد قادری: آن زمان به این فکر نمیکردم فیلمنامهام چه فضایی را میطلبد. یکی از دوستانم با قطار از نیشابور به تهران آمده بود و من رفتم استقبالش. در ایستگاه او از واگن آخر داخل قطار به واگن اول میآمد و من هم همزمان در ایستگاه این مسافت را طی کردم. همان جا فکر کردم آدمهای دیگری هم در قطار همین مسافتی را که دوستم طی میکند، طی میکنند و اگر شخصی که من دنبالش میکردم یک نفر دیگر بود، چه اتفاقی میافتاد؟ آن موقع با همه ناپختگی درباره جابهجایی زمان فکر میکردم، اطلاعات سینمایی خاصی هم نداشتم و فقط یک دوره سینمای جوان را گذرانده بودم. نتیجه این درگیری ذهنی ساخت فیلم تناوب شد . این در حالی بود که من آن روزها اصلا نمیدانستم پلان- سکانس درست است یا سکانس-پلان!
فیلمی با این فرم پیش از ساخت «تناوب» دیده بودید؟
فرد قادری: اساسا آن موقعها خیلی فیلم ندیده بودم.
ظاهرا در ادامه شیوه ساخت فیلم به صورت پلان-سکانس خیلی خوشایندتان شد!
فردقادری: معمولا همه فیلمسازان با تحقیق به فرم فیلمشان میرسند. احمد شاملو در کتاب هایکو مقدمهای نوشته که خیلی جذاب است. مضمون حرف او این است که یک دانشمند علم کسب میکند تا متوجه شود زنبورعسل چطور عسل میسازد اما یک زنبورعسل اصلا به این چیزها فکر نمیکند. فیلمسازی برای من به این شکل اتفاق افتاد. اصلا فکر نمیکردم پلان- سکانس کار سختی است. خب جایزه گرفتن آن زمان برایم جذاب بود و نخستین فیلمم هم خیلی دیده شد. من ۱۹ ساله بودم. بعدها کمی مقاله درباره زمان خواندم و کمی که جلوتر رفتم دیدم نگاه من به زندگی خطی نیست، تا امروز هم فیلمنامه خطی نداشتهام. آن جملهای که میگویند ما سوژهها را انتخاب نمیکنیم و سوژهها ما را انتخاب میکنند، درباره من صدق میکند. در این میان لابهلای کارهایم فیلمی به اسم «گرامافون» دارم که از سکانس آخر شروع میشود. یک فیلم دیگر هم ساختم که در دولت آقای احمدینژاد توقیف شد. فیلم کوتاهی که ۲۸ دقیقه بود و گفتند ۹ دقیقهاش را باید حذف کنی.
منظورتان از اینکه توقیف شد یعنی اینکه امکان نمایش داشت؟ مگر فیلم کوتاه در ایران امکان نمایش دارد؟
فردقادری: در هیچ جشنوارهای اجازه نمایش نداشت. ما فیلم را به جشنواره تهران دادیم که حذفش کردند و بعد هم گفتند: نمیتوانی در هیچ جشنوارهای آن را نمایش دهی. ولی خارج از ایران دیده شد. کل فیلم در آینه بود و آدمها در آینه با هم حرف میزنند. در واقع چند قصه بود با جابهجایی زمان.
این جابهجایی زمان ظاهرا از ابتدا تا امروز برای شما انگیزهای بوده تا دیده شوید، درست است؟!
فردقادری: نه اتفاقا. متاسفانه من خیلی زود راضی میشوم. در درجه اول ساختن فیلم برایم مهم بود. میخواستم فیلمی بسازم که همه اتفاقاتش در آینه است یا فیلمی بسازم که از اول به آخر است. این شیوهها برایم جالب است. تا حالا سه فیلم پلان- سکانس ساختهام. «تناوب»، «دایرههای معکوس» و «ماجرای یک شب بارانی» که در واقع تخیل فیلم «جاودانگی» از همین فیلم آخر کوتاهم میآید.
خانم نعمتی، نخستین فیلم پلان- سکانسی که دیدید یادتان است؟ اصلا قبل از «جاودانگی» فیلمی با این فرم دیده بودید؟
آناهیتا نعمتی: اصلا ندیده بودم اما این شیوه فیلمسازی برایم جالب بود. ما فیلمنامه جاودانگی را کامل نخواندیم چون کل فیلمنامه حدود ۷۰۰، ۸۰۰ صفحه بود. هر کس فقط در جریان قصه خودش قرار گرفت. در هر حال من برای چنین تجربهای هیجان زیادی داشتم و به نظرم برای هر بازیگری ممکن است یک بار این تجربه اتفاق بیفتد.
فیلم «ماهی و گربه» شهرام مکری را هم ندیده بودید؟
نعمتی: نه متاسفانه. بعدا این فیلم را دیدم. البته «جاودانگی» خیلی ربطی به «ماهی و گربه» هم ندارد چون آن فیلم اسمی پلان- سکانس است. «جاودانگی» با همه فیلمهای پلان- سکانسی که در دنیا ساخته شده فرق دارد. مهمترین ابزاری که این فیلم را از دیگر فیلمهای مشابه خود متفاوت میکند، لوکیشن قطار است. حرکت خطی دوربین در قطار و وجود واگنهای متعدد خیلی فرق دارد با اینکه تو یک فیلم پلان-سکانس را در لوکیشن باز بسازی، فضایی که بازیگرها هم امکان بیشتری برای حرکت دارند. فاصله ما با دوربین در تمام صحنهها بسیار کم بود و نکته قابل توجه این بود که تمام دیالوگهایمان را باید رو به دوربین میگفتیم. فیلم قرار نبود دوبله شود و به همین خاطر در آن فاصله کم، تپق زدن بازیگر به وضوح مشخص میشد. ساخت فیلمی با این شرایط خیلی کار سختی است.
یعنی فرم فیلم از محتوا و فیلمنامه برای شما جذابتر بود؟
نعمتی: همان طور که فیلم را دیدید من در «جاودانگی» نقش زنی را بازی میکنم که بعد از چند ناکامی، حالا توانسته فرزندش را نگه دارد و باردار است. به همین خاطر همسرش شیرینی نذر کرده که در قطار پخش کند. البته این تمام ماجرا نیست و آقای فردقادری برایم کمکم گفت که این زن و تمام شخصیتهای حاضر در قطار گذشتهای دارند و به نوعی سرنوشتشان به یکدیگر شبیه است. جذابیت اولیه این فیلم برای من این نبود که قرار است به شیوه پلان- سکانس ساخته شود. از ابتدای حضورم در این فیلم، همهچیز با یک کشف و شهودی اتفاق افتاد و همین مساله برایم جذاب بود. این فیلم برایم مساله ناشناختهای بود که یکباره در آن قرار گرفتم. فکر نمیکنم لوکیشن دیگری جز قطار باشد که بتوان دوربین را با این نقطهگذاریهای مشخص در آن حرکت داد. آن هم نقطهگذاریها و زمانهای مشخصی که در آن قرار است بازیگرها به هم برسند. همه این اتفاقها شبیه قوانین ریاضی بود. مثلا آقای فرد قادری گفت کوپه چهار واگن یک برای شماست. برای من سوال بود که چه فرق میکند چه کسی در کدام کوپه باشد و بعد فهمیدم که همه اینها تعریف شده بود. یا مثلا همه دیالوگهای فیلم خیلی کوتاه بود، همهشان هم بر یک وزن ثابت بود. مثلا دیالوگ من با کلمه انتهایی دیالوگ نفر قبلی شروع میشد. کارگردان فرمول عجیب و غریب و خاص خودش را داشت. به هر حال این فیلم تجربه سخت، ترسناک و در عین حال جذابی بود. البته من بارها گفتهام که از کارهای متفاوت استقبال میکنم و دوست ندارم خودم را تکرار کنم مگر اینکه ناخواسته به چنین فضایی برسم.
از چه زمانی به این تصمیم رسیدید؟
نعمتی: خیلی وقت است. تقریبا از سال ۸۵ که در فیلم «پارکوی» بازی کردم، این تصمیم را گرفتم. من کارم را با سینما و فیلم «هیوا» رسول ملاقلیپور در سال ۷۷ شروع کردم و بعد از آن هم در فیلمهایی چون «دلباخته» و «زندانی ۷۰۷» بازی کردم. بعد از ازدواج دیگر فیلمی کار نکردم جز سریال «مسافر» و این سوءتفاهم پیش آمد من کارم را از تلویزیون و با سریال «مسافر» آغاز کردم. در حالی که اینچنین نبود. من پیش از بازی در این سریال در حوزه سینما فعالیت داشتم، اما خب سریال «مسافر» خیلی دیده شد با این همه سینما همیشه برایم اولویت بود. از همان موقع هم کار کردن در تلویزیون را دوست نداشتم به خاطر همین وقتی بازی در سریال «روزهای زندگی» پیشنهاد شد آن را نپذیرفتم.
چرا حضور در تلویزیون برایتان جذابیت ندارد؟
نعمتی: اصلا مدیومش را دوست ندارم، از همان اول هم دوست نداشتم. به نظرم دیالوگهای سریالهای تلویزیونی و اتفاقات آن خیلی کلیشهای است و هیچوقت برایم جذابیت نداشت. رنگ سینما و فضایش برایم جذابتر بود. البته من تئاتر هم کار کردم و آن هم دنیای خودش را دارد. وقتی در فیلم «پارکوی» و بعد از آن «زن دوم» در سنی بزرگتر از سن واقعیام بازی کردم، به دنبال تجربه کردن تفاوت در سینما بودم. همین چیزها در سینما برایم جذاب است، نه اینکه با همان شکل و شمایل خودم در فیلمی بازی کنم. همان موقع هم خیلی دوست داشتم، در همهچیز، از صدا و گریم گرفته تا سن و نقش متفاوت باشم و اساسا نقش، چیزی برای گفتن داشته باشد.
و به نظرتان نقشی که در «جاودانگی» برای شما در نظر گرفته شده بود، این تفاوتها وجود داشت؟!
نعمتی: قصه «جاودانگی» قصه سادهای بود اما وقتی من گذشته شخصیت را شنیدم، قصه برایم جذابتر شد. ما داستان کلی فیلم را پله پله فهمیدیم، نه اینکه آدمهای کم هوشی باشیم، نه! به نظرم هر کسی که هنرپیشه میشود آدم باهوشی است اما ما نمیتوانستیم همه اتفاقات فیلم را یکباره در کنار هم داشته باشیم. بحث جابهجایی زمان و فیلمبرداری و لوکیشن قطار، کار را دشوار میکرد. ما در قطار تمام مدت به هم میخوردیم و خیلی وقتها گم میکردیم که حالا نوبت دیالوگ چه کسی است. شاید بهانه اول حضورم در فیلم، شیوه ساخت آن یعنی پلان- سکانس بود اما بعدا چیزهای دیگر هم به جذابیت کار اضافه کرد.
اصرار برای ساخت فیلم در قطار حتما دلیل خاصی داشته است! به خاطر اینکه قطار را نماد زندگی بگیرید، این کار را کردید؟
فردقادری: بله، اما در کنار این، قطار فضای محدودی دارد و لوکیشن یک خطی است. من بعد از ساخت «تناوب» تحقیق درباره این مدل از فیلمسازی را آغاز کردم و این شیوه همیشه برایم جذاب بود.
به نظرم محدودیت لوکیشن به قطار، کار را برای شما راحتتر کرده است. ساخت فیلمهای پلان- سکانس در لوکیشن باز، کنترل بیشتری را میطلبد.
فردقادری: اتفاقا از نظر من ساخت فیلم پلان- سکانس در فضای محدود سختتر است. من تجربه ساخت فیلم در فضای باز را سر «ماجرای یک شب بارانی» داشتم. وقتی شما در یک فضای محدود پلان- سکانس میسازید با دو مساله طرف هستید. یکی اینکه از لحاظ قصه، پرداختن به اینگونه فیلمها خیلی سخت است. وقتی قرار است در یک فضای دایره شکل قصه تعریف کنید و این قصه مدام به گذشته برمیگردد، خیلی کار سادهانگارانهای است، چرا که فضای زیادی برای برگشت به گذشته دارید. اما در لوکیشنی چون قطار، من ناچار بودم در یک خط مستقیم به گذشته رفت و برگشت داشته باشم و در حالی که دقیقه ۲۰ فیلم با ۱۰۰ آن یکی است، فضایی برای دور زدن نداشتم. مساله بعدی این است که از لحاظ فنی هم ساخت یک فیلم در قطار به شیوه پلان- سکانس سختتر است. در این گونه فیلمها دوبله اتفاق رایجی است اما ما خود را مقید کردیم که حتی یک کلمه از دیالوگها هم دوبله نشود.
نعمتی: در «جاودانگی» ما حتی یک دیالوگ پشت به دوربین نداریم. اصلا باید پشت صحنهای میبود که بتوانیم شرایط ساخت این فیلم را توضیح دهیم.
فردقادری: شعاع حرکتی دوربین در قطار هم مهم بود. ما خیلی درگیر این بودیم که دوربین به در و دیوار نخورد. در اغلب بخشهای فیلم دوربین به عقب حرکت میکرد و فیلمبردار هم به در و دیوار میخورد! برای راحتی حرکت او بعضی از دستگیرههای قطار را هم برداشتیم. نورپردازی هم که مشکلات خودش را داشت و حتی از فیلمبرداری سختتر بود. معمولا بیشتر فیلمهای پلان- سکانس را در روز میگیرند اما کل «جاودانگی» در شب اتفاق میافتد.
با توصیف چنین شرایطی یک جایی به این نقطه میرسیم که چرا شما در نخستین تجربه کارگردانی فیلم بلندتان، با این شرایط فیلم میسازید؟ آن هم در شرایطی که محتوای ریخته شده در ظرفی که انتخاب کردید، همخوانی ندارد و محتوا خیلی کم است! اگر شما برای مخاطب فیلم ساختهاید که باید بگویم مخاطب در ۹۰ درصد متوجه جابهجایی زمانی و ربط داستانکها به قصه اصلی نمیشود!
فردقادری: البته اگر برای مخاطب بسازم!
یعنی هدفتان فقط تجربه کردن است؟!
فردقادری: به سرانجام رسیدن این بازی پیچیده برایم جذاب بود و اهمیت مخاطب اولویت بعدی من است. پیش از ساخت این فیلم خیلیها به من گفتند ساختن آن محال است. من از این مدل فیلمسازی لذت میبرم و به ثمر رسیدن این اتفاق محال خوشحالم کرد.
شما که از این مدل فیلمسازی در فیلمهای کوتاهتان لذت برده بودید! آن تجربهها کافی نبود؟
فردقادری: بله، اما دوست داشتم این لذت را گسترش دهم و تجربه کردن آن برایم جاهطلبانهتر شد. از طرفی تعریف ما از مخاطب میتواند متفاوتتر باشد. یک موقع از مخاطبی که «من سالوادور نیستم» میبیند حرف میزنیم که مطمئنم ۱۰۰ درصد متوجه «جاودانگی» نمیشود و یک موقع درباره مخاطبی که «Inception» و «۲۱ گرم» میبیند، حرف میزنیم که قطعا «جاودانگی» را میفهمد.
اما داستان و پیچیدگی «Inception» آنقدر جذاب هست که مخاطب مجاب شود برگردد و فیلم را چندبار ببیند!
فردقادری: من نمیخواهم «جاودانگی» را با فیلمهای دیگری مقایسه کنم. اما به این نکته توجه کنیم که مخاطب فیلم را در هنر و تجربه میبیند و قطعا من برای مخاطب ساده انگارانه فیلم نمیسازم.
اما به نظر من شما در طرح داستان و فیلمنامه ضعف دارید و این هم ربطی به ساده انگارانه بودن مخاطب ندارد. مثلا خانم نعمتی به شماره کوپهها و الزام بازیگرها برای حضور در کوپه خاص خودشان اشاره کردند و این در حالی است که مخاطب آنقدر سردرگم میشود که متوجه این مساله نمیشود! دیگر اینکه شما میگویید گروه بازیگری داستان فیلم را به تناوب متوجه شدند، در چنین شرایطی چطور توقع دارید مخاطب ظرف مدت دو ساعت و نیم همه پیچیدگیهای فیلم را بفهمد و از آن لذت ببرد؟!
فردقادری: خیلی چیزهای دیگر در فیلم وجود دارد که ممکن است مخاطب متوجه آن نشود. مثلا اینکه فندکها و سیگارهای تمام بازیگران مرد یک شکل و تعداد پکهایی که به سیگار میزنند برابر است. من توقع ندارم که مخاطب متوجه همه این چیزها بشود اما مطمئنم در ناخودآگاه او تاثیر میگذارد. طبیعی است که بازیگرها باید به تناوب متوجه اتفاقات میشدند، چون آنها جزیی از یک جهان بودند که نباید حواسشان بیش از اندازه پرت شود. ندیدم کسی با دقت فیلم را دیده باشد و متوجه نشانهها نشده باشد.
بهتر نبود به جای تمرکز بیش از اندازه بر این نشانهها که معتقدم مخاطب متوجه خیلی از آنها نمیشود، روی فیلمنامه بیشتر وقت میگذاشتید؟ فیلمنامه برای کسی که میخواهد در نخستین فیلم بلندش تجربه متفاوتی داشته باشد، ضعیف است. به نظرم شما آنقدر درگیر فرم بودید که محتوا را فراموش کردید!
فردقادری: راستش من روی فیلمنامه هم تمرکز داشتم. البته نظرتان قابل احترام است من با نظر شما درباره کلیت داستان مخالفم اما به دیالوگنویسی فیلم جدیدم باید بیشتر توجه کنم. اگر به عقب برمیگشتم قطعا «جاودانگی» را با همین قصه میساختم اما در نوشتن دیالوگها یکسری تغییرات ایجاد میکردم.
اگر برگردید عقب باز هم «جاودانگی» را در ۱۴۵ دقیقه میساختید؟
فردقادری: فیلم ساختن بالای دو ساعت خیلی منطقی نیست و من دیگر فیلمی با این مدت زمانی نمیسازم. اما همین زمان فیلم هم برمیگردد به فلسفه داستان «جاودانگی.» در این فیلم من شش قصه دارم که برای تعریف هر کدامشان به ۲۳ دقیقه زمان نیاز دارم. کمتر از این نمیتوانستم شخصیتهای هر قصه را تعریف کنم.
رشته تحصیلی شما چیست؟
فردقادری: در دبیرستان ریاضی خواندم.
فکر نمیکنید این ذهن تقسیم شدهتان با نفس هنر تناقض دارد؟ یعنی ممکن نیست کارگردانی بتواند شخصیتهای داستانش را در پنج دقیقه معرفی کند؟
فردقادری: شاید من بلد نیستم این کار را انجام دهم. به نظرم هر کس حق دارد فیلم خودش را بسازد. اصلا سینمای امریکا برای این موفق است که در آن هر کس جهان خودش را دارد و شبیه خودش فیلم میسازد. تو وقتی میتوانی موفق باشی که فیلمسازیات شبیه زندگیات باشد. اگر شما فکر میکنید ریاضی در این فیلم زیاد است به نظرم این هم بخشی از هنر است. یک مکانیک هم هنرمند است. تعریف هنر آنقدرگسترده است که ما نمیتوانیم به تعریف قطعی برسیم.
نسل جوانی که تازه وارد حوزه سینما شدند، چقدر دنبال متفاوت بودن هستند؟
نعمتی: خیلی کم. بعضی از فیلمسازان جوان ما از سینماگران قدیمی و معتبری چون مرحوم علی حاتمی و عباس کیارستمی الهام میگیرند. یادم میآید وقتی کارم را شروع کردم کم پیش میآمد کار اول فیلمساز جوانی متفاوت باشد، همه فکر میکردند هر کسی که قرار است وارد حوزه کارگردانی سینما شود باید چند فیلم بسازد تا از آنها یک فیلم خوب بیرون آید و از اول نمیتواند حرفهای و متفاوت باشد. اما خب الان قضیه فرق میکند و مثلا خود من در سالهای اخیر بیشتر همکاریام به فیلمسازان اول و دوم ختم شده است. روزی که به بازی در فیلم آقای کیمیایی دعوت شدم به خود ایشان هم گفتم دلم میخواهد یک کاراکتر به معنای واقعی و همان تصویری که از زنهای قدرتمند در فیلمهای شما وجود دارد، بازی کنم و دوست ندارم صرفا در فیلم تان حضور داشته باشم. اما خب تفاوت نقش، داستان و فرم فیلمسازی در این سالها بیشتر در آثار فیلمسازان اول و دوم اتفاق میافتد. متاسفانه فضای سینمای ما کارگردان را به سمت تکرار کردنش پیش میبرد. وضعیت در سینمای ایران به گونهای است که به کارگردان میباورانند اگر فیلم متفاوتی نسبت به آثار قبلیاش بسازد، در گیشه موفق نخواهد شد. کاری که با آقای عطاران کردند و درباره فیلم اخیر او «دراکولا» گفتند فروش قابل توجهی نداشته است! خوب او خواسته کار متفاوتی انجام دهد و بر چه اساس میگویید فیلمش نفروخته؟ یا بارها به من گفتهاند به درد این نقش نمیخوری و نباید آن را بازی کنی، اصلا به این توجه نمیکنند من چه تلاشی برای متفاوت بازی کردن در نقشهایی که به قول آنها به من نمیخورد، داشتهام. من فکر میکنم اشکال اساسی به سینماگران برمیگردد و همین میشود که بازیگرها و فیلمسازان ما مدام خودشان را تکرار میکنند. همین حالا شما نگاه کنید آقای نوروزبیگی به عنوان تهیهکننده «جاودانگی» این فیلم را رها کرده و تمام تمرکزش را روی اکران «سلام بمبئی» گذاشته است! چرا؟ پس چه کسی باید از فیلمساز جوان حمایت کند؟ این جوان از راه فیلمسازی نان میخورد و اگر حمایت نشود، در ادامه دنبال ساخت فیلمهای تکراری و امتحان پس داده میرود. سینماگران خودشان را مطابق با جریان فیلمسازی موجود در سینما میکنند. اما به نظرم ما باید با این جریان یک شکل مبارزه کنیم.
فرد قادری: ببینید در سینمای دنیا نه من را میشناسند و نه خانم نعمتی را. اما در جشنواره فیلم رم برخورد با فیلم «جاودانگی» خیلی متفاوتتر از اینجا بود. در سینمای ایران چه اتفاقی میافتد؟ اول اینکه فیلم را از جشنواره فجر کنار میگذارند. البته نمیخواهم وارد بحث جشنواره فجر شوم. اما حرفهای متناقضی از هیات انتخاب شنیدم، یکی گفت فیلم را ندیده، دیگری گفت فیلم را دیده اما دوست نداشته، آن یکی گفت چون پلان- سکانس بود، از جشنواره بیرون ماند. خلاصه هرکس یک حرفی زد. جالب است بگویم در جشنواره فجر سال گذشته آقای نوروزبیگی شش فیلم داشت و هر شش فیلم از جشنواره کنار گذاشته شد. «جاودانگی» هم از بخش فیلمهای اول کنار گذاشته شد و گفتند باید در بخش هنر وتجربه به نمایش درآید. نخستین پیام جشنواره و سینمای ایران به فیلمسازی نمیخواهد مثل بقیه و شبیه یکی از موجهایی که در سینما راه افتاده یعنی موج فیلمهای آقای اصغر فرهادی، فیلم بسازد، این است که باید در گروه هنر و تجربه قرار بگیرد. در گروه هنر و تجربه هم چیدمان هیات انتخاب غلط است، اینکه کسی بگوید من فیلمی را نمیبینم چون دوست ندارم خوب نباید در هیات انتخاب این گروه قرار بگیرد.
نعمتی: یا اینکه بگویند در جشنواره سال گذشته آقای مجیدی یک سیمرغ اضافه به آقای نوروزبیگی داده و او سیمرغهایش را گرفته پس فیلمهایی که در تهیهکنندگی آنها را برعهده داشته کلا از جشنواره کنار بگذاریم، واقعا اتفاق عجیبی است!
فردقادری: جشنوارهای که در آن فیلمها با تلفن داخل و خارج میشوند به نظر من هیچ ارزشی ندارد حتی اگر «جاودانگی» در آن جشنواره باشد. جشنوارهای که به جای اینکه به کیفیت آثار توجه کند، به تلفنهایی که آدمها به هم میزنند توجه دارد، به درد نمیخورد. پیام دوم از سمت هیات انتخاب هنر و تجربه بود. «جاودانگی» حتی اگر فیلم بدی هم باشد، باز هم فیلم هنر و تجربه است و یکی از طولانیترین پلان- سکانسهای دنیاست و کسی نمیتواند منکر این مساله شود. برای من جالب است منتقدی که سالها نقد مینویسد و در هیات انتخاب هنروتجربه است میگوید این فیلم سلیقه من نیست و… .
نعمتی: هیچ حمایتی از کارگردان «جاودانگی» نکردند. آقای فردقادری خودش تمام مسائل مربوط به اکران و سئانسهای فیلم را پیگیری کرد. واقعا خندهدار است! فیلمی که به شبکه نمایش خانگی آمده، همچنان در گروه هنر و تجربه روی پرده است. کجای دنیا چنین روالی مرسوم است؟! با این کار حق افرادی چون فرد قادری را میخورند! یا مثلا فیلم «فروشنده» همچنان در گروه هنر و تجربه اکران است. فکر میکنید برای آقای فرهادی مهم است که الان فیلمش در هنر و تجربه روی پرده است؟ ایشان باید بگوید اجازه ندارید فیلم من را پخش کنید و بگذارید فیلمسازان جوان فیلمشان را روی پرده بیاورند! فیلمسازی برای ساخت یک اثر ۱۰ سال زحمت کشیده و کلی تفکر پشت اثر اوست، اصلا فیلمش سلیقه خیلیها هم نیست اما حق دارد اثرش را اکران کند. حق فیلمسازان جوان را نخورید! آنقدر این جوانها را سرکوب میکنند، آن هم در سنی که باید پایه و اساس زندگی شان را بچینند. بعد میبینیم عکس هنرمندان را در بیمارستان و به عنوان افراد کم بضاعت در رسانهها منتشر میکنند و میگویند فلانی کارتنخواب شده است! نتیجه کارهایی که امروز با جوانان هنرمند میکنند، در آینده همین میشود. میبینید! برای هیچ کدام از این مشکلات جوابی نیست و اگر به من باشد در این سینما را تخته میکنم!
فرد قادری: پیام سوم را هم حوزه هنری به ما میدهد. در حال حاضر نازلترین کمدیهای جهان که الان در سینمای ایرن اکران هستند و میتوانند با نازلترین کمدیهای دنیا رقابت کنند در سینماهای حوزه هنری اکران میشوند، اما «جاودانگی» را در سینما سوره اصفهان پخش نمیکنند! بعد هم میگویند حوزه هنری اصلا در اصفهان سینما ندارد! اگر سالن ندارید چرا جاودانگی را در شورایتان دیدهاید و شخصا به من گفتید که فیلمت را پخش نمیکنیم؟ برخورد چهارم هم نحوه اکران «جاودانگی» در هنر و تجربه است. کسانی که فیلم من را در جشنواره فجر رد کردند، الان برای چینش فیلم من در هنر و تجربه تصمیم میگیرند! در هنر و تجربه در هر شرایطی هفت نفر به صورت ثابت تصمیمگیرندهاند و این منطقی نیست. همه این اتفاقات یک پیام دارد. آن هم این است که اگر یک کمدی معمولی یا یک درام نازل ساخته بودم با من برخورد بهتری میشد. در ایران هر کسی میتواند یک کمدی نازل بسازد و به نظرم به هوش ویژهای نیاز ندارد. اما در مجموع این پیغام از سینمای ایران به آدمها داده میشود که هر چقدر معمولیتر باشی بیشتر تحویلت میگیرند.
اما من یک جایی خواندم شما گفته بودید «جاودانگی» را ساختید تا بیشتر تحویلتان بگیرند!
فردقادری: من این حرف را درباره فیلم «تناوب» گفته بودم. آن موقع چون بچه شهرستانی ۱۸ سالهای بودم و کسی تحویلم نمیگرفت، سعی کردم تجربه متفاوتی داشته باشم. آن زمان من حتی نمیتوانستم اسم کارگردان فیلمهایی که دوستانم از حفظ بودند را درست تلفظ کنم.
شما که بنا داشتید تجربه متفاوتی در نخستین اثر بلندتان داشته باشید، باید به مسائل اکران هم فکر میکردید. این گلایهها و دفاع از اثر به نظر بیمعنی میآید!
فردقادری: گلایه ندارم. شما درباره چرایی تغییر کارگردانها در سینمای ایران پرسیدید، من هم پاسخ دادم. پشت صحنه فیلم «جاودانگی» به بچهها گفتم فیلم ما به فجر نمیرود و من اصلا علاقهای ندارم به جشنواره فجر بروم. همه عوامل هم شاهد هستند. من در «جاودانگی» گلایهای ندارم اما از فیلمم دفاع میکنم.
خود فیلم به تنهایی نمیتواند از خودش دفاع کند؟
این حرف به نظرم شعار است، فیلم نیاز به تبلیغات دارد. آقای فرهادی خیلی فیلمساز خوبی است اما ببینید فیلم قبلی ایشان، «گذشته» چقدر فروخت و «فروشنده» چقدر توانست بفروشد؟ این تاثیر تبلیغات است. «جاودانگی» فضای کمی در اکران سینمای ایران دارد اما من میگویم همان فضا را هم از این فیلم نگیرید تا در اختیار «فروشنده» و «نفس» قرار دهید! تقسیم این فضای کم ناعادلانه است.
با همه اینها شما در ساخت «جاودانگی» خیلی بلندپرواز بودید و به نظرم بلندپروازی باید معنی داشته باشد.
فردقادری: من جزو آن دسته از آدمهایی هستم که چیزی برای از دست دادن ندارند. خیلیها پیشنهاد دادند نخستین فیلمم یک اثر معمولی باشد اما برایم جالب بود که نخستین فیلمم «جاودانگی» باشد. چون ساخت این فیلم محال بود، میخواستم به این محال برسم. هیچ پلان-سکانسی در دنیا شبیه جاودانگی نیست. این حرف خیلی ادعای بزرگی است اما من آن را میگویم. البته من بیشتر کتاب میخوانم و کمتر فیلم میبینم اما تقریبا همه پلان- سکانسهای ساخته شده را میشناسم.
منبع: اعتماد
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
- /سینما سینما /نوروزبیگی دستمزدهای نجومی در سریال «پدر گواردیولا» را تکذیب کرد
- اکران فیلم «پسر» در گروه هنروتجربه
- ایران جایزه بهترین بازیگر مرد را از جشنواره جهانی مسکو بدست آورد
- سینماسینما/ گزارشی از آن چه طی دو روز گذشته بر فیلم «خرس» ساخته خسرو معصومی رفت
- جدایی شهاب حسینی از پروژه «بدون همه چیز»/ یک جدایی توافقی
- گفتوگو با کارگردان «بیوزنی»/ خوش شانسام که سرنوشتم با هنر گره خورده
- «بیوزنی» به بخش مسابقه جشنواره آتن یونان راه یافت
- خبرهایی از فیلمهایی که در راه جشنوارهاند
- نوروزبیگی : خون شد کیمیایی فیلمنامه درخشانی دارد/اگر رنجکشان نبود این فیلم ساخته نمی شد
- نامه علی رویین تن به جواد نوروز بیگی و کمال تبریزی :مارموز فیلم بسیار بسیار مهمی است
- زمان اکران مارموز مشخص شد
- چهره های حاضر در نخستین دوره جایزه آکادمی سینماسینما-۲ / گزارش تصویری
- تازهترین تصویر بهاره کیانافشار در فیلم «بیوزنی» + عکس
- فیلمبردار «بیوزنی» دچار حادثه شد
- جواد نوروزبیگی در گفتوگو با سینماسینما/ تغییرات در اجرای برجام هیچ تاثیری روی سینما ندارد
نظرات شما
پربازدیدترین ها
- وقتی زن تبدیل به «ناموس» میشود/ نگاهی به فیلم «خورشید آن ماه»
- چهره تلخ عشق یک سویه/ نگاهی به فیلم «در دنیای تو ساعت چند است؟»
- اختصاص سینماسینما/ سه فیلم ایرانی در جشنواره فیلمهای برتر سال ۲۰۲۴ مجله تله راما
- گفتوگو با محمد مقدم درباره سینمای مستند/ فیلم مستند، جهانی است ساختگی؟
- تاریخچه سریالهای ماه رمضان از ابتدا تاکنون/ در دهه هشتاد ۴۰ سریال روی آنتن رفت
آخرین ها
- چهاردهمین حضور بینالمللی «آخرین حرکت»؛ فیلم شهاب حسینی در بخش اصلی فستیوال بزرگ سالرنو ایتالیا
- انتخاب هیات رییسه جدید انجمن تهیهکنندگان مستقل سینما
- رقابت ۲۸۵ فیلم در ۳ بخش انیمیشن، مستند و بینالمللی اسکار نود و هفتم
- حضورهای بین المللی فیلم کوتاه تامینا
- گلدن گلوب اعلام کرد؛ وایولا دیویس جایزه سیسیل بی دمیل ۲۰۲۵ را میگیرد
- درباره «قهوه پدری»؛ قهوه بیمزه پدری
- «کارون – اهواز» در راه مصر
- اختتامیه جشنواره «دیدار» ۱۷ دی برگزار خواهد شد
- اختصاص سینماسینما/ سه فیلم ایرانی در جشنواره فیلمهای برتر سال ۲۰۲۴ مجله تله راما
- ترجمه اختصاصی سینماسینما/ «مجمع کاردینالها»؛ موفقیت غیرمنتظره در گیشه و جذب مخاطبان مسنتر
- مدیر شبکه نسیم توضیح داد؛ مهران مدیری، جنابخان، فرزاد حسنی و چند برنامه دیگر
- تاکید بر سمزدایی از سینما و جشنواره فجر/ علیرضا شجاع نوری: ادغام جشنوارهی ملی و جهانی فجر سیاسیکاری بود
- ترجمه اختصاصی سینماسینما/ جادوی «شرور»؛ داستانی از دوستی، تفاوتها و مبارزه با تبعیض
- برای پخش در سال ۲۰۲۵؛ پسر شاهرخ خان برای نتفلیکس سریال میسازد
- ترجمه اختصاصی سینماسینما/ «گلادیاتور ۲»؛ بازگشتی باشکوه به کُلُسیوم و سنت حماسههای سینمایی
- اعلام نامزدهای چهلمین دوره جوایز انجمن بینالمللی مستند/ محصول مشترک ایران و انگلیس در شاخه بهترین مستند کوتاه
- اصغر افضلی و انیمیشن «رابینهود» در تازهترین قسمت «صداهای ابریشمی»
- جایزه جشنواره آمریکایی به پگاه آهنگرانی رسید
- چهل و سومین جشنواره فیلم فجر؛ از فرصت ثبت نام فیلمها تا داوری عوامل بخش نگاه نو
- نمایش بچه / گزارش تصویری
- اهمیت «باغ کیانوش» در سینمای کمدی زدهی این روزها
- برای بازی در فیلم «ماریا»؛ نخل صحرای پالم اسپرینگز به آنجلینا جولی اهدا میشود
- اکران فیلم علی زرنگار از اواخر آذر؛ «علت مرگ: نامعلوم» رفع توقیف شد
- مانور آمادگی همراه اول برای رویارویی با بحران؛ تمرینی برای پایداری ارتباطات
- بررسی هزینه و درآمد تولیدات ۳ سال اخیر؛ حساب کتاب فارابی جور است؟
- در اولین روزهای اکران بینالمللی؛ «گلادیاتور۲»، ۸۷ میلیون دلار فروخت
- اعضای شورای سیاستگذاری جشنواره فیلم فجر معرفی شدند
- نامزدی ۲ جایزه آمریکایی برای «دوربین فرانسوی»
- «شهر خاموش» بهترین فیلم جشنواره نوستالژیا شد
- فروغ قجابگلی بهترین بازیگر جشنواره ریچموند شد
متاسفانه این گفتگو پر از اشتباهه(خوش بینانه البته اشتباه).
اول اینکه ما بچه های فیلم کوتاه به روشنی به خاطر داریم درجلسه نقدوبررسی فیلم تناوب درجشنواره فیلم کوتاه تهران اقای قادری می گفتند می خواستند از محدوده دایره که سال قبل ترش به نمایش درامده بود وکلی هم جایزه گرفته بود فیلم بهتری بسازند وحالا می گویند اصولا فیلم نمی دیده اند!!! ما بچه های فیلم کوتاه خوب به خاطرداریم که ان زمان از تاثیر مکری وفیلم های پلان سکانسش برسینمای اقای فرد قادری مدت ها حرف زده می شد وحالا باور کنیم ایشان حتی سرکنجکاوی هم فیلم های مکری را ندیده اند!!!خانوم نعمتی اگر ماهی وگربه پلان سکانس نیست پس چیست؟؟؟؟ مشکل فرد قادری این است که تاثیرنگرفتن از مکری رافضیلت می داند ومشکلش با فجر وهنروتجربه ومجله فیلم وهمه وهمه را از این منظر می بیند.