تاریخ انتشار:۱۳۹۵/۰۷/۱۵ - ۰۷:۰۹ تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 28748

%d9%88%d8%b1%d9%86%d8%b1-%d9%87%d8%b1%d8%aa%d8%b2%d9%88%da%afهمزمان با انتشار فیلم مستند «اینک بنگر، خیال‌اندیشی جهان متصل به هم را»، ورنر هرتزوگ، در برنامه «WTF» در گاراژ معروف مارک مارون با او به مصاحبه نشست.به گزارش سینماسینما، هرتزوگ که اغلب فیلمهای بلند روایی او دربرگیرنده قهرمانانی با رویاهای ناممکن، افرادی که استعدادی خاص در زمینه‌های شناخته‌نشده دارند یا افرادی که در تقابل با طبیعت قرار می‌گیرند، است در این مصاحبه روشنگری، عجیب‌وغریبی و شوخ‌طبعی‌ای را که خودش از پس آن برمی‌آید، به شنونده القا می‌کند.

در فیلم جدیدتان گاهی به نظر می‌رسد روی آسیب‌پذیری انسان، نیاز و میل او که سبب چنین آسیب‌پذیری‌ای می‌شود، تمرکز کرده‌اید. بنابراین وقتی می‌بینید کسی دارد تاریخ را تغییر می‌دهد، فکر می‌کنید چه چیزی باعث به وجود آمدن چنین اقدامی شده است؟ فکر می‌کنید این کار را به خاطر تاریخ کرده است یا…
نه نه. تاریخ همیشه یکی از سوال‌های قوه ادراک بوده است. هر وقت تاریخ می‌خوانیم، هر نوع تاریخی، همیشه پای ادراک در میان است. گرایشی وجود دارد که نویسنده از آن خبر ندارد و باید درباره شرایط و فضای حاکم بر آن دوره بخوانید و باید بحث‌های موجود در این ادوار را بدانید، این‌طوری است که برای‌تان جذاب می‌شود.
چون شما درباره تمام دنیا می‌خوانید، باید ببینید در این دنیا چه اتفاقی افتاده بنابراین باید فضای کلی را بدانید.
هرگز به فضای کلی دسترسی نخواهید داشت؛ این یک توهم است. (می‌خندد) فقط برش‌هایی از آن را می‌توانید داشته باشید.
وقتی تازه‌ترین مستندتان «اینک بنگر…» را می‌دیدم شب خوبی نداشتم. از فیلم لذت بردم اما خوب نخوابیدم. به دلایلی خواب عنکبوت دیدم. نمی‌دانم چرا اما آخر فیلم ترسیده بودم و فکر می‌کردم باید کاری کنم که از خودم دربرابر چیزی محافظت کنم که راه فراری از آن ندارم.
بله، البته که این‌طور است اما چرا اینقدر محکوم به فنا به نظر می‌رسی؟ (می‌خندد) عجیب است. مگر بعضی از شگفتی‌های اینترنت را نشان ندادم؟
بله، یکی از شگفتی‌های آن همین اشتیاق دانشمندان و محققان و حتی تحلیلگران امنیتی است که مدیریت این هیولا را به چالش کشیدند یا نکته جالب – هر چند دوست ندارید آن را ببینید- این است که انسان‌ها با کارشان سرپرستی این هیولا را در دست دارند.
می‌دانید که اینترنت اهریمن خوبی نیست. الکتریسیته هم همین‌طور. کیفیتی فراتر از کیفیت تکنیکی ندارند گرچه وقتی شما را روی صندلی الکتریکی بنشانیم و بخواهیم شما را اعدام کنیم بهتر است چند دقیقه قبل از اعدام عقایدتان را بسنجید.
بنابراین مسیر این نیروی خارق‌العاده در دستان انسان‌هاست.
بله، خب انسان‌ها اهریمن‌های خوبی هستند و اغلب اوقات خیلی احمق هستند و خطرناک می‌شوند. ببخشید دوست دارم یکی از خواب‌هایم را برای‌تان تعریف کنم چون من به ندرت خواب می‌بینم.
کی این خواب را دیدید؟
مدت‌ها پیش. اما شاید سالی یک بار خواب ببینم. در خواب داشتم در خیابانی در مکزیک می‌دویدم و یک موجودی که خدا می‌داند چی بود دنبالم می‌کرد. بعد در تقاطعی به الاغی که بار داشت خوردم و نقش زمین شدم. کشیشی من را بلند کرد و تکانم داد و با فریاد پرسید: «به نیروهای شیطانی اعتقاد داری؟ …» همان‌طور که گیج و منگ بودم، گفتم: « … فقط به حماقت اعتقاد دارم.»
شبیه به یک فیلم کوتاه است… چه زمانی تفکر خلاقانه را شروع کردید تا حرفه کارگردانی یا زندگی‌ هنری را پیش بگیرید؟
همان زمان که دینم را به کاتولیک تغییر دادم پیاده سفر کردن را آغاز کردم. همان زمان می‌دانستم می‌خواهم شاعر یا فیلمساز شوم. چهارده ساله بودم و فکر می‌کنم در مدت زمان کوتاهی این فکر در ذهنم شکل گرفت و فکر می‌کنم تا به امروز با آن زندگی می‌کنم.
وقتی مستند و بعضی از فیلم‌های بلندتان را می‌دیدم، متوجه شدم آنها چالش‌برانگیزند چون انسانی و جالبند اما گاهی آشکارا فضایی تیره هم دارند و گاهی هم آسیب‌پذیری در آن هست که بیننده را اذیت می‌کند. در فیلم‌های‌تان به کشف این موضوع که ما انسان‌ها آسیب‌پذیریم و گاهی کنترل زندگی از دست ما خارج می‌شود و انسان شکننده است، پرداخته‌اید.
بله و در عین حال کاری که نبوغ انسان می‌کند دستاوردی عظیم است و البته خطراتی هم در پی دارد. زمانی که دو کامپیوتر با یکدیگر «صحبت می‌کنند» انقلابی بزرگ صورت گرفت که حتی از کشف آتش برای انسان‌های اولیه یا کشف الکتریسیته هم بزرگ‌تر است. حتی از صنعت چاپ کتاب و از کشف قاره امریکا هم باعظمت‌تر است.
در دهه گذشته فیلم‌های مستند زیادی ساختید در این سال‌ها فیلم‌های بلند هم ساختید. برای ساخت کدام یک شور و اشتیاق داشتید، برای هر کدام رویکردی متفاوت داشتید یا آنها را به یک نگاه می‌دیدید؟
نه کمی رویکردم متفاوت بود گرچه فیلم‌ها همه‌چیز من هستند. حالا که این سوال را مطرح کردید بهتر است پاسخی آماری به شما بدهم. در حال حاضر چهار فیلم تمام شده دارم که همگی‌شان آماده اکران عمومی هستند. نوزدهم آگوست «اینک بنگر… » اکران می‌شود و اوایل سپتامبر «به سوی دوزخ» تازه‌ترین مستندم درباره وولکانو در جشنواره تلورید. فیلم بلند «نمک و آتش» و فیلم بلند دیگری هم به نام «ملکه صحرا» آماده اکران است که سال گذشته در جشنواره‌های مختلف نمایش داده شد. دو فیلم مستند و دو فیلم بلند روایی آماده اکران دارم. پروژه‌های بعدی من همگی فیلم‌های بلند هستند اما آمار و ارقام مهم نیست.
نه فقط می‌خواستم بدانم با توجه به رویکرد و چیزی که از اثر خود می‌خواهید به دست می‌آورید، آیا فیلمنامه‌های فیلم‌های بلند را خودتان می‌نویسید؟
فیلمنامه‌های فیلم‌های بلند را همیشه خودم می‌نویسم و به ندرت استثناهایی هم وجود دارد.

منبع: اعتماد

لینک کوتاه

نظر شما


آخرین ها