تاریخ انتشار:1396/05/06 - 16:15 تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 61499

شوکراناز زمانی که برادران لومیر فیلم ورود قطار به ایستگاه را در سالن تاریک سینما روی پرده نشان دادند و تماشاگران از ترس اینکه زیر قطار له نشوند از سالن سینما فرار کردند، تا همین چند روز پیش که خبری مبنی بر هجوم مردم به سینما برای استخدام با توجه به پوستر فیلم «کارگر ساده نیازمندیم» آورده بودند بیش از یک قرن می‌گذرد. اما سینما کماکان می‌تواند معجزه کند و خیلی‌ها دوست دارند که دروغ شیرین سینما را به راستی تلخ جامعه ترجیح بدهند و با رویای سینما زندگی کنند.

سینماسینما، علی نعیمی: هر چند روز گذشته مدیر سینما بهمن زنجان خبر هجوم کارگران بیکار به سینما برای استخدام را تکذیب کرد و آن را شیطنت رسانه‌ای دانست اما می‌توان به بهانه این اتفاق مروری گذرا داشت به اتفاق‌های بامزه هنگام نمایش فیلم‌ها در سینما و حواشی‌ای که در زمان اکران توانست به فروش یک فیلم کمک کند.

سینما کارخانه رویا‌سازی است. تعبیر این رویاها گاه به صورت واقعی و گاه به صورت وارونه موجب می‌شود عاشقانه پرده نقره‌ای در دام اتفاق‌های کاذب گرفتار شوند. حتمن از همان ابتدا شنیده و خوانده‌اید که بعد از نمایش سری فیلم‌های سوپرمن و بتمن چند کودک از اقصی‌نقاط دنیا به قصد یک پرواز دلچسب به بالای پشت بام خانه رفتند و هیچ‌گاه نتوانستند به آرزوی خود برسند. سینمای ایران نیز از این حواشی دور نیست و به فراخور نمایش آثار داستان‌ها و اتفاق‌های جالبی حول آن رخ داده است. این اتفاق‌ها گاه از سوی مخاطبین به وجود می‌آمده یا از طرف صاحبان آثار به نحوی شکل می‌گرفته است.

در میانه دهه هشتاد و در زمانی که سینمای ایران درگیر قاچاق محصولات فرهنگی خود بود و تمامی آثار سینمایی پیش از آنکه رنگ پرده را ببینند در بساط دستفروشان به فروش می‌رفتند، فیلم سینمایی «نقاب» ساخته کاظم راست‌گفتار در سینماها اکران شد. سینمای ایران به دلیل هجوم قاچاق به بدنه نحیف خود دیگر جانی در بدن نداشت و با هر اشاره‌ای می‌توانست به احتضار برود. سازندگان فیلم سینمایی «نقاب» در یکی از اکران‌های خود در اریکه ایرانیان با لباس مشکی و پوستری با روبان‌های سیاه حاضر شدند و مخاطبان را به صرف خرما و حلوا دعوت کردند. این حرکت نمادین را از این جهت انجام دادند که تنها پس از گذشت پنج روز از آغاز نمایش فیلم، نسخه قاچاق آن با قیمت هزار تومان به فروش می‌رفت و به طور کامل امکان بهره‌مندی اقتصادی حاصل از فروش بلیت از فیلم گرفته شده بود. سازندگان فیلم «نقاب» با شعار مجلس ختم برای سینمای ایران این حرکت را انجام دادند.

در سال‌های ابتدایی دهه هشتاد مهدی کرم‌پور با ساخت دومین اثر سینمایی خود یعنی فیلم سینمایی «چه کسی امیر را کشت؟» که از چهره‌های مطرحی همچون خسرو شکیبایی، آتیلا پسیانی، مهناز افشار، الناز شاکردوست، علی مصفا، امین حیایی و محمدرضا شریفی‌نیا بهره می‌برد به نمایش درآمد. پیش‌بینی‌ها برای فروش فیلم در زمان اکران خود این بود که می‌تواند مخاطبین زیادی را جلب خود کند. اما در حقیقت نه تنها این اتفاق نیفتاد که در چند سانس فیلم مردم به اعتراض به فرم فیلم که بازیگران رو به دوربین صحبت می‌کنند اعتراض کرده و از صاحب سینما خواستار عودت دادن پول بلیت شده بودند. این اعتراض‌ها حتی به جایی رسید که در یکی از سینماهای تهران درگیری ایجاد شد و شیشه‌های سینما شکسته شد.

شوکران

«شوکران» ساخته تحسین‌برانگیز بهروز افخمی شاید جزو نخستین آثار سینمایی باشد که در زمان اکران خود موجب شد قشر مشخصی از جامعه با شکایت و اعتراض خود روند اکران فیلم را دچار اختلالاتی کنند. سال ۷۷  در فیلم شوکران( بهروز افخمی) بازی هدیه تهرانی در نقش پرستار  کار را به جایی رساند که  پرستاران در اقدامی بی سابقه، جلوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تحصن کردند و چند شب را در میدان بهارستان به صبح رساندند. پوشش تلویزیونی و روزنامه ای این قضیه، آتش التهاب را تندتر کرد. هرچند که این آخرین اعتراض پرستاران نبود ولی در آن ماجرا نهایتا با ریش سفیدی و برگزاری یک جلسه مشترک در حوزه هنری، قضیه فیصله پیدا کرد. شوکران نشان داد که اعتراض و شکایت رسانه ای، فروش هر فیلمی را تکان می دهد.

وقتی فیلم موج مرده که بسیاری به آن دل بسته بودند امکان نمایش در جشنواره را نیافت، ابراهیم حاتمی کیا تصمیم گرفت در جلسه مطبوعاتی درباره فیلمش و مسائل حاشیه‌ای آن به صحبت بنشیند. ساعتی که قرار بود فیلم حاتمی کیا را بر پرده تماشا کنیم خود او را روی سن میبینیم که می‌خواهد در دل کند. جلسه که بسیار تلخ از آب در می‌آید. در این جلسه رجبی معمار (رییس هیات مدیره روایت فتح) به دفاع از عملکرد روایت فتح می‌کند. حاتمی کیا در حرکتی جالب و غیرمنتظره کیسه‌ای از نگاتیوهای فیلم که سانسور شده بود و از فیلم قیچی شده بود را روی میز مطبوعاتی می‌ریزد و خبرنگاران از این اتفاق حیرت زده می‌شوند.

آژانس شیشه‌ای

حاتمی‌کیا در همین نشست خبری می‌گوید: آنها به من گفتند که قسمتهایی از فیلم احتیاج به سانسور دارد و ما حدود ۱۰ قسمت را کم کردیم اما باز هم گفتند که باید حذف شود که البته هیچ کدام از این قسمتها نه چیزی را به داستان اضافه میکرد و نه کم میکرد،فقط با قطع و وصل شدن میان فیلم چشم بیننده را آزار میداد.بالاخره ۱۰ مورد به ۱۸ مورد حذف صحنه رسید.من باز هم قبول کردم و ۱۴۰ دقیقه تبدیل شد به ۱۱۰ دقیقه! با ان همه آنها دیشب به من گفتند که باید اسم روایت فتح هم از تیراژ حذف شود.وبلا خره دیشب ساعت ۱۲ شب به من اطلاع دادند باز که باید فیلم را دوباره ببینند و اظهار نظر کنند.به هر حال انگار که باید این مراسم له کردن ما اجرا میشد.

تجربه های متعددی در سینما و تلویزیون در مورد اعتراض نیروی انتظامی وجود دارد. یکی از این اعتراضات مربوط به فیلم آژانس شیشه ای ساخته حاتمی کیا بود. تا جایی که از این فیلم شکایت شد اما یک ماه بعد این شکایت پس گرفته شد و حتی فرمانده وقت نیروی انتظامی از فیلم تقدیر کرد. بعد از این ماجراها نیروی انتظامی با تشکیل موسسه هنری جداگانه ای هم خودش وارد عرصه فیلمسازی شد و به این ترتیب، در برهه های مختلف، جلوی برخی شکایت ها و اعتراض ها را از سرمنشأ آن گرفت. نیروی انتظامی در این فیلم مدعی بود : «مامور دست و پا چلفتی نیروی انتظامی در همان آغاز فیلم، هم تفنگش را به راحتی از دست می داد و هم به شکل بدی روی زمین می خورد.»

سینما و تلویزیون از این دست اتفاقات در خود کم ندیده است. از گریه‌های بلند معتادان بهبود یافته هنگام تماشای فیلم «ابد و یک روز» تا سوزاندن کارت نظام صنفی کارگردان «گشت ۲» در اعتراض به قاچاق فیلمش و حتی خودکشی کودک خردسال پس از تماشای سریال «پنج کیلومتر تا بهشت» که همگی جزو حواشی تلخ و شیرین سینما است این باور را درون ما تقویت می‌کند که همانقدر که سینما می‌تواند ما را با واقعیت روبرو کند گاهی نیز می‌تواند رویاهای شیرینی را پیش روی ما بگذارد.

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

نظر شما


آخرین ها