تاریخ انتشار:1401/07/06 - 12:54 تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 181650

سینماسینما، محمد حقیقت، پاریس

امروزه بندرت فیلمی را پیدا می کنید که در طول نمایش آن با تماشاگران انبوهی که شدیدا تحت تاثیر قرار گرفته‌اند، همراه نشوید و نتوانید جلو احساسات خود را گرفته و اشک نریزید!

در طول نمایش «سنت عمر»، مثل بسیاری از تماشاگران لحظاتی برایم پیش آمد که به گریه افتادم اما برای خودداری، سعی کردم به پرده نگاه نکرده به تماشاگران نگاه کنم! چهره متاثر تماشاگران سالن بزرگ جشنواره ونیز واقعا دیدنی بود.

ماجرا چه بود؟

کارگردان فیلم، خانم آلیس دیوپ که چند فیلم خوب مستند در کارنامه‌اش دارد، برای ساخت نخستین فیلم داستانی بلند خود، بسیار تحت تاثیر یک ماجرای واقعی قرار گرفته بود که مربوط به یک مادر مهاجر سنگالی است که نوزاد ۱۵ ماهه خودرا بدلیل دشواری اقتصادی و همچنین بی کسی و بی پناهی، در منطقه ای در فرانسه به دریا می برد و شبانه آنرا به موج دریا می سپارد. فردای آنروز این مادر را دستگیر می کنند و پس از مدت کمی که در زندان می گذراند، دادگاه او را به خاطر قتل فرزندش محکوم می‌کند.

کارگردان برای ساخت این اثر، با الهام از این واقعه تکان دهنده سناریو خود را با دو تن از همکارانش، حول شخصیت راما، استاد ادبیات و رمان نویس که آفریقائی تبار است و در پاریس تدریس می کند، پرورش می دهد. وی راهی منطقه سنت عمر می‌شود تا در محاکمه خانم لورنس کولی (مادر آن فرزند) شرکت کرده، سپس تلاش دارد او را ببیند و در مورد این پرونده بنویسد.

لورانس کولی یک دانشجو و مهاجر سنگالی بوده است که مدتی پیش نزد یک مرد مسن فرانسوی از طبقه مرفه کار می کرده، وی روزی از او باردار می‌شود، اما آن مرد، ماجرا ی داشتن این فرزند را از خانواده خود سخت پنهان می کند و مستخدمه مجبور به ترک آن جا شده و در انزوا زندگی می‌کند.

بعد از رها کردن نوزاد در دریا و کشف جسد توسط ماهیگیران، لورانس کولی متهم به قتل دختر ۱۵ ماهه خود می شود. ماجرای واقعی در ۲۰ نوامبر ۲۰۱۳ رخ داده بود. ماهیگیران در ابتدا تصور کرده بودند که کودک در اثر غرق شدن قایق پناهندگان آفریقائی مرده ولی چندان طول نمی کشد که اصل ماجرا برملا می شود.

در سکانس افتتاحیه فیلم در شبی تیره که از دور صدای دریا به گوش می‌رسد، زنی نوزادی در بغل دارد و به سوی ساخل دریا به پیش می رود، اما تماشاگر از روبرو او را نمی بیند. وی ناامیدانه به سوی دریا پیش می‌رود… در سکانس بعدی در پاریس راما، معلم ادبیات و رمان نویسی که کلاس درسش تمام شده به خانه بر می‌گردد، تماشاگر با اوضاع خانوادگی او و فرهنگ آفریقائی آنها آشنا می شود. راما با شنیدن ماجرای قتل آن نوزاد که قرار است مادرش را دادگاهی کنند، پاریس را بسوی سنت عمر ترک می کند. هتلی همان نزدیکی محل دادگاه می گیرد که بتواند از نزدیک هر روزه ماجرا را دنبال کرده و درضمن خود را به متهم نزدیک کند، اما شب ها خوابش نمی‌برد …

فیلم از دید یک رمان نویس روایت می شود که بین تماشاگران دادگاه نشسته و با دقت صحنه محاکمه را دنبال می کند. رفته رفته داستان پیچیده و تو در تو و گاه مبهم و تاریک احساس مادر بودن از یک سو، و رابطه اش با مرد مسنی که برایش کار می کرده، از سوی دیگر واشکافی می‌شود. وظیفه مادری، با احساس (با مسئولیت و در لحظاتی بی مسئولیتی) گره می خورد که در فضای تنگنایی که در آن قرار گرفته، موقعیت سردرگمی را برای وجدانش بوجود آورده است. هرچه ماجرا بیشتربه پیش می رود مردم حاضر در دادگاه بیشتر درگیرعواطف متهم می شوند. اوج موضوع هنگامی رخ می‌دهد که مربوط به صحنه ای است که خانم وکیل مدافع سفید پوست از خانم متهم سیاهپوستی که باعث مرگ فرزندش شده، با انرژی بسیار و کاملا حق بجانب از او دفاع می کند. صحنه دادگاه که وکیل به دفاع از زنان بطور کل، می پردازد، بدون اغراق منقلب کننده و میخکوب کننده است که هیچ تماشاگری را بی تاثیر نخواهد گذاشت. این فیلم بنوعی وام گرفته از اسطوره مدئا – فرزند کشی یونان باستان است.

نوع دفاع وکیل مدافع از این مادر در دادگاه و افشای نکات پیچیده روان انسان، که از محدوده منطق جاری و خارج از فهم و درک اغلب مردم فراتر می رود، سرانجام رئیس و قضات را مجاب می کند و مادر را تبرئه می‌کنند!

اگرچه اغلب صحنه ها با میزانسن های ثابت پرداخته شده و شخصیت اصلی( متهم) سعی در مجاب کردن دادگاه ندارد، اما قدرت کلام و آرایش ساده و بی آلایش صحنه پردازی ها همچون فیلمی مستند کار شده که تماشاگر داخل سالن سینما با تماشاگر حاظر در دادگاه یکی می شوند و به نفع محکوم به تبرئه شدن او رای می دهند.

آیا نمایش عمومی این فیلم می تواند وضعیت تصمیم گیری قضات را در برخی از دادگاه ها عوض کند و نگاه جدیدی در نگارش قانون ها را شاهد باشیم، نا به شیوه ای نوین به مسائل نگاه کنند؟ باید دید!

کارگردان: آلیس دیوپ

آلیس دیوپ متولد ۱۹۷۹ در فرانسه از پدر ومادری سنگالی در حومه پاریس بدنیا آمد. ابتدا به تحصیل تاریخ پرداخت و بعد رشته جامعه شناسی تصویری را دنبال کرد. در دانشگاه پاریس سوربن به تحصیلات ادامه داد و نخستین فیلم کوتاه مستند خود  «به سمت مهربانی» را در سال ۲۰۱۷ ساخت که جایزه سزار دریافت کرد. و همان موقع جایزه اش را به قربانیان خشونت از سوی پلیس تقدیم کرد. فیلم بعدی اش «ما» که یک مستند بلند بود همچون اثر قبلی اثری متعهدانه است و نظر ها را بیشتر جلب کرد و در جشنواره برلین ۲۰۲۱ جایزه بهترین فیلم در بخش جنبی را بدست آورد. فیلم سنت عمر نهمین فیلم اوست که بعنوان اولین فیلم بلند داستانی اش شناخته می‌شود.

کارگردان فیلم :  آلیس دیوپ درهنگام دریافت جایزه بزرگ وِیژه هیئت داوران – شیر نقره جشنواره ونیز ۲۰۲۲

 

برچسب‌ها: ,

لینک کوتاه

 

آخرین ها