تاریخ انتشار:1399/11/26 - 00:17 تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 150797

سینماسینما، محمدرضا بیاتی*

جشنواره فجر تمام شد اما همنشینی با کرونا هم نتوانست تغییری در حاشیه‌های جشنواره‌ی امسال ایجاد کند؛ یکی از این حاشیه‌های جنجالیِ‌ همیشگی، اعتراض به نامزدهای سیمرغ بلورین است. من امسال هیچ فیلمی در جشنواره ندیدم و این یادداشت صرفاً درباره‌ی هوتن شکیبا نیست؛ بلکه تلاشی است برای پیدا کردنِ جواب این سؤال که چرا کسانی که در شایستگی و برازندگی آن‌ها تردیدی نیست، برخلاف انتظار، نامزدِ بهترین‌ها نمی‌شوند. برای نمونه، در روزهای جشنواره هرکس آخرین اثر ’نرگس آبیار‘(ابلق) را دیده بود‌ با تعجب گفته بود چرا اسم هوتن در میان بهترین بازیگرهای مرد نیست. بنظرم هوتن شکیبا در ’لیسانسه‌ها‘ (سروش صحت) به روشنی نشانه‌های یک بازیگر ژنتیکی را به نمایش گذاشت هرچند ممکن است -برخی- این گستره‌ی بزرگ از توانایی‌های متفاوت و متضاد را از او توقع نمی‌داشتند. بنابراین وقتی آن تعریف‌ها و این واکنش‌ها را می‌دیدم غافلگیر ‌نشدم. درباره‌ی چند بازیگر دیگر و برخی عوامل فیلم‌ها هم نظرات اعتراضی شنیده‌ شد؛ با این تفاوت طبیعی که -مثل همیشه و همه‌جا- حاشیه‌های پیرامون بازیگران و کارگردان‌ها بیشتر به چشم آمد. به نظر می‌آید دست به دامنِ جواب‌های کلیشه‌ای‌شدن، مثل اختلاف سلیقه، برای حل و فهمِ این مسأله کفایت نمی‌کند؛ یا این استدلال که خُرده‌حساب‌های شخصی، گروهی و صنفیِ بعضی از داوران، باعث حق‌کُشی‌هاست؛ و یا سیاست‌های دیکته‌شده‌ی مسئولان جشنواره، داوری منصفانه را غیرممکن می‌کند با این راهبرد ‌که «هر جشنواره‌ای سیاستگذاری خاصِ خود را دارد مثل همه‌ی جشنواره‌های دنیا». 

البته برخی هم معتقدند اصل ماجرا به ایرانی‌بازیِ ما بر می‌گردد. مشکل، فرهنگی است و ما همیشه معترض و طلبکار هستیم و اگر بازی به سود ما تمام نشود قواعد بازی را نمی‌پذیریم و زیر میز می‌زنیم. برخی هم می‌گویند وقتی یک احساسِ بی‌عدالتی کلی، حاکم باشد حتی کسی که حقی از او پایمال نشده ابوعطا می‌خواند. بله، بعضی نابجا معترض‌اند و می‌توان با درصدی از احتمال گفت در هر انتخاب ناعادلانه‌ای شاید یکی از این دلایل، عامل اصلی باشد یا برآیند همه‌ی آن‌ها  باعث یک تصمیم نابرازنده شود. در مورد فشارهای دولتی هم، جز در موارد خاص مثل افشاگری فرامرز قریبیان، در اغلب اوقات داوران با قاطعیت می‌گویند ابداً تحت فشار مدیران جشنواره نبوده‌اند. بنظر هم نمی‌آید که-در بیشتر موارد- راست نمی‌گویند. هرچند اعتقاد مدیران  دولتی به اِعمال سیاست‌گذاری‌، سوءظن ِ دخالت ایدئولوژیک در نتایج آراء را تقویت می‌کند و یادآورِ سنتی کهنه است.  نگاهی به سینمای دهه‌ی شصت نشان می‌دهد که در  آن دوران بیشتر به نقش جایزه می‌دادند تا بازیگر. به این معنی که اگر شخصیتی در یک فیلم چنان پردازش می‌شد که در راستای ترویج ارزش‌های انقلابی تلقی می‌شد مورد توجه قرار می‌گرفت فارغ از آن‌که بازیگرِ آن نقش -با معیارهای حرفه‌ای- از پس ِ خلق آن شخصیت برآمده بود یا نه؛ و یا در دهه‌ی هفتاد که  گفتمان مدرنیته سربرآورد و موجِ آن تمام جامعه‌ را زیر و رو کرد گفتمان رسمی مأموریت خود را دفاع از سنت تعریف می‌کرد بنابراین روی خوش به ’هدیه تهرانی‘ که شمایل زنی مدرن بود نشان نمی‌داد؛ و موارد متعدد و مختلف دیگر. سال‌ها گذشته است و این رویکرد -نسبت به دهه‌ی شصت- با فراز و نشیبی طبیعی هرسال کمرنگ‌تر شده اما از بین نرفته است. از استثنائات که بگذریم، رویکرد ایدئولوژیک جشنواره‌ی فجر، از این منظر، یک تفاوت مهم با  جشنواره‌های معتبر جهان دارد و آن این است که در آن‌جا معمولاً دخالت‌های فرا‌-هنری، برخاسته و متأثر از گفتمان غالب ِ عمومی و تاریخی است و یا بعبارتی هژمونیک است. هژمونی فرهنگی، درست باشد یا نادرست یک پدیده‌ی درون‌زاد است درحالی که در جشنواره‌ی فجر -حتی خیرخواهانه و صادقانه- ما همواره با تلاشی بی‌پایان و بیهوده برای مهندسی فرهنگی روبرو بوده‌ایم که پدیده‌ی برون‌زاد و آمرانه است. 

اما علاوه بر دلایلی که کوتاه به آن‌ها اشاره شد، یک دلیل دیگر هم هست که می‌تواند به تصمیم‌گیری نادرست و صدور رأی نامنصفانه در هیأت‌های داوری منجر شود؛ پدیده‌ای که در روان‌شناسی اجتماعی به آن اثر انتظار  expectancy effect می‌گویند. اثر انتظار وقتی در پژوهش‌ها اتفاق می‌افتد که آزمودنی‌های داوطلب، بجای واکنش واقعی و خودانگیخته به آزمایش، سعی می‌کنند به نحوی جواب بدهند که فرضیه‌ی آزمایش درست بنظر برسد و آزمایشگر را خوشحال یا راضی کنند! روشن است که این اتفاق در هیچ پژوهشی نمی‌تواند عامدانه باشد. گاهی آزمایشگر بر آزمودنی‌ها چنان نفوذ و تأثیری دارد که آن‌ها را به سمت مسیر پیش‌بینی‌شده می‌بَرَد. گاهی آزمودنی‌ها بدلیل نگرانی یا اضطراب، رفتاری را در پیش می‌گیرند که فرضیه‌ی آزمایش را تأیید کند. گاهی هم آن‌ها -خودآگاه یا ناخودآگاه- سعی می‌کنند رفتار یک آزمودنی خوب را از خود نشان دهند و به نتیجه‌ی مورد انتظار برسند. چنین گرایشی در افراد همواره به معنای ضعف شخصیت یا صفات منفی در آن‌ها نیست بلکه گاهی  تمایل به همراهی با گروه، یا رفتار جامعه‌دوستانه (Prosocial)، منشأ این رفتار است. 

بنظرم یکی از دلایل داوری‌های نامنصفانه در ساختاری که مهندس فرهنگی را امری ضروری و مطلوب تلقی می‌کند، ’اثر انتظار‘ است، چرا که داورها تحت فشار نامرئیِ داورِ خوب‌بودن با احتمال بیشتری دچار خطا می‌شوند. خودآگاهیِ داورها به این آسیب‌پذیری، در هر جشنواره‌ای، می‌تواند تا حد زیادی این اثر را خنثی کند و داوری‌ها برآمده از ارزیابی حقیقی و خودانگیخته‌ی داورها باشد.

*فیلمنامه‌نویس و فیلمساز

لینک کوتاه

نظر شما


آخرین ها