سینماسینما، عدنان شاه طلایی
فیلم «ادینگتون» ساخته آری استر، یکی از جنجالی ترین و در عین حال پرمعناترین آثار سینمایی امسال است با بازی درخشان خواکین فینیکس، در نقش کلانتر جو کراس و پدرو پاسکال در نقش شهردار تد گارسیا. این فیلم توانسته به عنوان یک تریلر سیاسی وسترن سیاه، نمایشی دردناک از تنش های اجتماعی در دوران پاندمی کرونا ارائه دهد. این فیلم که در جشنواره کن به نمایش درآمد، در بخش مسابقه حضور داشت و از همین رو نامزد دریافت نخل طلا بود، فراتر از یک اثر سرگرم کننده، درامی عمیق و چندلایه است که تصویری ملموس، از بحران های روانی و سیاسی را ترسیم می کند. آری استر کارگردان شناخته شده که قبلا با فیلم های «موروثی» و «مید سامر» توانسته بود جایگاهی ویژه در میان منتقدان بیابد، این بار نیز با «ادینگتون» سراغ موضوعی پیچیده از پاندمی رفته است و برخلاف فضای ماورایی فیلم استر در جایی نمادین، اگرچه خیالی، روایت می شود. اما همان رویکرد استر بر ذهنیت و روان شخصیت ها، نمادگرایی و فضاسازی دقیق در «ادینگتون» با مضمون سیاسی اجتماعی معاصر تلفیق شده است.
در بهار سال ۲۰۲۰، زمانی که جهان تازه به چالش های پاندمی کرونا عادت می کند در شهری خیالی به نام ادینگتون در نیومکزیکو، درگیری میان دو مرد با دیدگاه های متفاوت شکل می گیرد. خواکین فینیکس در نقش کلانتر جو کراس، محافظه کار که مخالف قوانین سختگیرانه پروتکل های بهداشتی ست. و پدرو پاسکال در نقش تد گارسیا شهردار لیبرالی که حامی قوانین پیشرفته و کنترل شده دقیق تر است داستان را شکل می دهد. از قرار این دو نفر از مدت ها پیش، بر سر مسائل متفرقه سیاسی و رقابتی و نیز مسائل تبعض نژادی و غیره، با هم خصومت شخصی دارند. این تضاد به و تنش مسائل کلان و سیاست های اداره امور شهر و مردم نیز نفوذ می کند.
با هر پیش آمد تازه دیگری، تنش ها بیشتر می شود. فیلم با دقتی سرد و بدون اغراق، روایت می کند که چگونه اختلاف دیدگاه ها می تواند یک جامعه کم جمعیت کوچک مانند شهر ادینگتون را به سمت فروپاشی روانی و آشوب سوق دهد. مشکلی که این فیلم دارد زمان طولانی و کشدار است. از نیمه دوم فیلم به بعد، حوادث خونین و ناگوار به وخامت منجر می شود. آیا انتخابی هنری یا برعکس ایرادی مربوط به فیلمنامه است؟ یکی از ویژگی هایی که بسیاری از مخاطبان به این فیلم دارند ریتم کند و کشدار زمان روایت است. این مساله را می توان هم به عنوان ضعف و هم انتخابی کاملا آگاهانه و هنری برآورد کرد. فیلمساز در آثار قبلی اش، نشان داد که علاقه خاصی به فضاهای روانکاوانه عمیق و تامل برانگیز دارد. او اجازه می دهد تماشاگر به مرور وارد ذهن و احساسات شخصیت ها شود و حس بحران را درککند. این تاکید بر جزئیات، ممکن است برای برخی کند و آرام پیش برود. این رویکرد با توجه به بحران پاندمی و نزاع سیاسی، اهمیت دارد. فیلم مانند یک بوم نقاشی بزرگ است که هر رنگ و هر ضربه قلم، بیانگر نوعی فشار و اضطراب انسانی است. این سبک آرام در ریتم و پرداخت به قصه فیلم شاید در نگاه نخست برای مخاطبان غیرسخت گیر، سنگین باشد. اما در سیاست ها و فضاهای جشنواره فیلم کن به دلیل جسارت در بیان موضوعات و عمق پرداخت، ارزشمند تلقی شود. در نیمه دوم فیلم صحنه های پراضطراب خشونت آمیز، اوج فروپاشی را نمایش می دهد. این رویکرد نه صرفا شوکه کننده، بلکه به عنوان تجلی نهایی تنش های انباشته در طول فیلم عمل می کند. اما اینگونه پایان بندی ها نیز بعنوان نمادی از انفجار تعارض هاست که باید در جایی خود را نشان دهد و نیز پاسخی به بار روانی که شخصیت ها و جامعه تحمل کرده اند.
آیا بازیگری در اثری چون «ادینگتون» می تواند نمایشگر دو روی قدرت و ضعف باشد؟ خواکین فینیکس و پدرو پاسکال به عنوان دو ستون اصلی قصه، نمایش بی نظیری از دوگانگی و قدرت سیاسی ارائه می دهند. باورتان نمی شود، خواکین فینیکس، کلانتر شهری دورافتاده کم جمعیت، همان ژوکر قبلی مرموز و هراسناک باشد. فینیکس در این فیلم نمایشی متنوع از آرامش و کم حرفی را در پشت نقاب محافظه کارانه اش، ارائه می دهد. طراحی های قدیمی و فرسوده، مکزیکی غرب آمریکای امروز، به دور از ژانر وسترن نشانه هایی از آن را جلوی چشمانمان زنده می کند. تضاد بازیگری حتا نقش الیسا با بازی اما استون همسر کلانتر و دیگران که به درستی در نقش ها جا افتاده اند، حس تقابل ایدئولوژیک و انسانی را منتقل می کند. وکمک می کند تا فیلم از یک مناظره خشک به درامی زنده سیاسی و تاثیرگذار تبدیل شود. با ساختار و بازی های جذاب و جسارت در پرداخت به پاندمی که یکی از بحرانی ترین دوران های معاصر بشری، دقیقا در همین مسیر قرار می گیرد. فیلمی که تماشاگرش را به واکاوی موضوعات مهم دعوت می کند.
این فیلم در تقاطع ژانر وسترن، درام سیاسی و وحشت روانی انسان، تجربه ای منحصر به فرد و چالش برانگیز برای تماشاگرش، فراهم می آورد و در دوراهی وسترن سیاسی، چکمه های کابوی به پا دارد…
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
- «کج پیله» وقتی زنها از پوست خودشان، خارج میشوند
- «اتاقک گلی»؛ تصویری از مقاومت خاموش در لبه تاریخ
- بررسی سینمایی- روانکاوی فیلم «قلمپرها»/ کلمههای سرکش، جملههای عصیانگر
- «سلاحها»؛ سایه یک تراژدی بر شهر مِی بروک
- «دختری با سوزن»؛ تجربهای روانشناسانه از ترس و تعلیق
- «سوپرمن»؛ سقوط بزرگ ابرقهرمان/ ماجرای یک اسطورهی خسته از سی.جی.آی
- «زن و بچه»؛ سفری در دل تلاطم زندگی یک زن
- «دست ناپیدا»؛ زنی برخاسته از خاک و تصویر با دوربین نه تفنگ
- «زیبا صدایم کن»؛ نجواى مردى از دل باران
- «علت مرگ نامعلوم»؛ سکوت کویر و صدای وجدان ناآرام
- «پیرپسر»؛ فیلمی درباره روان انسان و پیچیدگیهای قدرت و سلطه
- «اسفند»؛ روایت اتحاد و مقاومت در دل جنگ
- «بیسروصدا»؛ زمزمه تلخ زیر لایههای تاریک شهر
- اختصاصی سینماسینما/ «ادینگتون» با فیلمبرداری داریوش خنجی به کن میرود
- برای بهترین بازیگر مرد؛ رقابت خواکین فینیکس و دنزل واشینگتن/ پیشبینیهای اولیه اسکار ۲۰۲۵
پربازدیدترین ها
آخرین ها
- برای رفتن غریبانه شیرین یزدانبخش؛ وصیتی به مثابه گلایه
- «کفایت مذاکرات» و خندههایی که از دل موقعیت میآیند
- «پرهیجان: نبرد برای اوبر»؛ چطور میتوانیم آرزوی شکستِ نجاتبخشمان را داشته باشیم؟
- درباره بازیگران زن مولف سینمای ایران/ ترانه علیدوستی؛ آخرین بازیگر زن مولف
- درباره اهمیت خواندن فیلمنامه اشغال بیضایی پس از جنگ ۱۲ روزه /بیگانه آزادی نمی آورد
- بهرام بیضایی درگذشت
- «موبهمو»؛ خط به خط، نفس به نفس، چهره به چهره
- در بیست و چهارمین دوره جشنواره؛ ۱۴ اثر از سینماگران ایرانی در داکا نمایش داده میشود
- از ۱۰ دیماه؛ «مرد خاموش» به سینماها میآید
- «بامداد خمار»؛ در منزلت فرودستی
- در ستایش سینمای بیچیز؛ همه چیز داشتن در عین بی چیزی
- آیین پایانی یازدهمین دوره انتخاب آثار برتر ادبیات نمایشی / گزارش تصویری
- شیرین یزدانبخش درگذشت
- افسانهای در حبس؛ سرنوشت «چریکه تارا»
- اقتباس بهمثابه ابزار فهم جامعه/ از روایت تراژیک تا روایت عاشقانه
- «دیدار بلوط»؛ بازگشتی به شکوه یک خاطره
- اشغال بهرام بیضایی وزمانه پس از جنگ ۱۲ روزه/به بهانه ۵ دی سالروز تولد بهرام بیضایی
- «سامی»؛ روایتی انسانی از جنگ بیپایان
- سینمای مستقل ایران را به رسمیت بشناسید
- گیشه سینما در دست کمدیها/ دو فیلم جدید اکران شدند
- اعلام بودجه فرهنگ و هنر در سال ۱۴۰۵
- مصوبهای برای حذف وزارت فرهنگ؛ مصوبه «سیاستهای صوت و تصویر فراگیر»؛ تعارض با جمهوریت
- «بابا پیکاسو»؛ در چنبره عواطف، حرمان و جداافتادگی
- «شمعی در باد»؛ جسورانهترین فیلم نیمه اول دهه هشتاد
- مهتاب ثروتی و مرجان اتفاقیان به «خاکستر خیال» پیوستند
- «جزیره آزاد»؛ خداوندگار خودخوانده جزیره آزاد
- جیمز کامرون: از سلطه هوش مصنوعی میگریزم/ «آوارتار۳» و شروع افتخارآمیز اکران
- بازیگر آمریکایی خودکشی کرد
- «قمرتاج»؛ از ثبتِ واقعیت تا سازماندهی روایت
- «یک تصادف ساده»، فیلم مورد علاقه باراک اوباما





