من در هیچکدام از تحریریههای روزنامههای اصلاحطلب در دهه هفتاد و نیمه هشتاد بطور ثابت کار نکردهام اما آنچه در فیلم مستند “میدان جوانان سابق” ساخته مینا اکبری روی پرده میآید مرا هم به شدت متاثر کرد چرا که این، بهنوعی روایت غمانگیز دوران ناخوشی است که بر همه ما گذشته. مرثیه تلخی است برای زمانی از دست رفته و سوگوارهای است بر سرگذشت حرفه ما؛ حرفهای که همه ما روزنامهنگاران چه اصلاحطلب و چه اصولگرا و چه هر طیف دیگر را در یک قبیله جمع کردهاست.
مینا اکبری در فیلمش با محور قرار دادن یک عکس، به سرنوشت روزنامهنگارانی میپردازد که در دوران شروع دولت اصلاحات و اوج رواج روزنامهخوانی و روزنامه نگاری، فعالیتشان را شروع کردند و حالا او دارد پیشان میگردد که کجا هستند و چه میکنند.
فیلم به سرعت از این بهانه ساده فراتر میرود و وارد فضای تحلیل سیاسی و اجتماعی یک دوران-یک دوران مهم در تاریخ معاصر- میشود؛ البته تحلیلی سریع، تلگرافی و پرشتاب.
بیتردید امتیاز بزرگ فیلم، تسلط خود کارگردان بر جزئیات موضوعی است که سراغ آن رفته و این تسلط در سطوح مختلف خود را نشان میدهد به ویژه در طرح سوالات و محورها. نکته مهم دیگر اما این است؛ فیلمساز در عین نزدیکی و دوستی با کاراکترهای فیلمش سعی کرده جایگاه جستجوگر و ارتباط روزنامهنگارانه با همکارانش را نیز فراموش نکند.
فیلم تلاش کرده به یک تحلیل و جمع بندی در آسیبشناسی تغییر وضعیت روزنامهنگاری در آن دوران برسد و نقبی هم بزند به شرایط فعلی و همزمان آسیبهای شکست فضای باز سیاسی در نیمه دوم دهه هفتاد را هم بررسی کند.
موفقیت فیلم در یادآوری یک دوران طلایی در روزنامهنگاری و فضای باز سیاسی است و یادآوری آرمانها و آرزوهایی که البته خیلی زود دود شدند و به هوا رفتند.
حفرههای خالی فراوان در صحنه بازسازی عکس میدان جوانان سابق در انتهای فیلم، انگار یادآور حفرههایی است که در جان و روح روزنامهنگاران در دودهه گذشته پدید آمدهاست. همکارانی که دیگر نیستند و روزنامهنگاری را رها کردهاند. شاید هم روزنامهنگاری آنها را رها کرده است.
توقع داشتم فیلم جدا از چند شخصیتی که برای محور قرار گرفتن انتخاب کرده، با توجه به تمرکز کامل فیلم بر آن عکس بخصوص، سرنوشت همه حاضران در عکس را فهرستوار یادآوری کند و البته چند توقع دیگر که فیلم را کاملتر میکرد. اما خب تا همینجا هم ساخت فیلم در این حوزه جای دستمریزاد دارد و نمایش فیلمی با این موضوع جای شکر و سپاس.
گفتم که من در تحریریه هیچکدام از روزنامههایی که در فیلم نام برده میشود نبودهام، اما بخشهایی از فیلم را رسما از پشت پرده اشک به تماشا نشستم. این یعنی فیلم توانسته به جامعیت و فراگیری کافی دست پیدا کند. روزنامهنگاری و هیجانها و فراز و فرودهایش هم مثل خیلی چیزهای دیگر دارد به خاطره و نوستالژی بدل میشود.
روزنامه اعتماد ۲۴ آذر
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
- فیلم کوتاه «شامیر» نامزد بهترین فیلمبرداری جشنواره امریکایی شد
- یادداشت مینا اکبری/ حق انتخاب و قضاوتهای سطحی
- جایزهای فراتر از پناهی و فیلمش
- طبقه فرودست، اخلاق و مسالهی انتخاب
- یک یادداشت در هفت پرده
- آنها که «علت مرگ: نامعلوم» را توقیف کردند باید پاسخگو باشند!
- چند کلمه دربارهی فساد و فحشا و ابتذال و «کیک محبوب من»
- به بهانه تغییر رییس سازمان سینمایی/ باید مدیران را پاسخگو کنیم
- جشنواره اسپانیایی به «دوربین فرانسوی» جایزه طلایی داد
- «شامیر» به سیبری میرود
- بررسی مشکلات فیلمنامهنویسی درگفتوگوی کیوان کثیریان با شادمهر راستین و مهران کاشانی/ سانسور مشکل اساسی سینمای ایران
- سینمای مستقل و آینده سینمای ایران بررسی شد؛ سینمای مستقل آزادی، سلطه ناپذیری، عشق و ارزش زن را بازتاب میدهد
- ضرورت توجه به سینما مستقل در ایران بررسی میشود
- یادداشت کیوان کثیریان؛ کلی آیهی یأس و یک آرزو/ درباره انتخاب وزیر ارشاد دولت چهاردهم
- صدداستان ۳؛ انتشار ۳ داستان کوتاه با صدای طوفان مهردادیان
نظر شما
پربازدیدترین ها
- آیا رونالدو وارد دنیای «سریع و خشمگین» میشود؟/ دیزل: ما برای او نقشی نوشتیم
- نقش و جایگاه چهرهپردازی در سینمای ایران
- داستان پرسر و صدای «بیسر و صدا»
- مقایسه فیلمنامه «کوچک جنگلی» تقوایی با سریال افخمی/ از پژوهشِ روایتمحور تا روایتِ موردپسند صداوسیما
- تاریخچه سریالهای ماه رمضان از ابتدا تاکنون/ در دهه هشتاد ۴۰ سریال روی آنتن رفت
آخرین ها
- «قمرتاج»؛ از ثبتِ واقعیت تا سازماندهی روایت
- «یک تصادف ساده»، فیلم مورد علاقه باراک اوباما
- مدیران تلویزیون به جای اینکه نقدها را بپذیرند به انتقاد از منتقدان می پردازند
- آخرین قاب یک کارگردان در «سینماحقیقت۱۹»/ احسان صدیقی درگذشت
- «شهر خاموش»؛ طلسم فاوست بر فراز شهر
- واکنش روزنامه هفت صبح به مصاحبه اخیر مهران مدیری : از برج عاج خود پایین نیامد
- استوری سحر دولتشاهی از پشت صحنه «هزار و یک شب»
- از «بادکنک سفید» تا «طعم گیلاس» در نیویورک
- پرویز شهبازی و سینمای مولف
- معرفی برگزیدگان بیست و چهارمین جشن حافظ؛ «پیر پسر» چهار جایزه گرفت/ سه جایزه برای «تاسیان»
- نقش هوش مصنوعی در باز طراحی کسب و کارها در ۲۰۲۶
- نمایش مناسبات داخل زندانها در سریالهای نمایش خانگی چگونه است؟
- «کفایت مذاکرات»؛ شوخیهای نخنما
- چهلوسومین جشنواره جهانی فیلم فجر؛ آزمونی جدی و نگاهی رو به آینده
- نمایش «بانو»ی داریوش مهرجویی در بنیاد حریری
- مستند «جستجو در تنگنا»؛ چیزی که شور زندگی خلق میکند
- «افسانه فیل»؛ سوار فیلی بزرگ و سفید، که انگار همهی راه را بلد بود
- سینمای ما چه سرسبز بود!/به بهانه نمایش نسخه بازسازی شده سارا مهرجویی در موزه سینما
- «کج پیله» وقتی زنها از پوست خودشان، خارج میشوند
- «راه دیگهای نیست»؛ خشونت مرهم زخم
- تحلیلی بر افت ژانر وحشت با تمرکز بر چهارگانه «احضار»/ این فیلم، ترسناک نیست
- «فریاد زیر آب» و موجی که فروکش نکرد
- پیشبینیهای جدید نشریه واریتی برای اسکار ۲۰۲۶
- «سرِ انقلاب»؛ خنده در اتاق بازجویی، نمایش فروپاشی قدرت
- جزئیاتی درباره فیلم جدید ایناریتو/ «دیگر» با بازی تام کروز یک سال دیگر اکران میشود
- نمایش تمام موزیکال «رابین هود»
- «الکترون» نامزد بهترین فیلم جشنواره انگلیسی شد
- تحلیل روانکاوانه فیلم «دوستداشتنی»؛ این رابطه دوست داشتنی نیست
- نمایش «برادران کارامازوف»؛ وفادار به روح اثر نه کالبد
- درباره کامران فانی و ترجمهای ناب/ مرغ دریاییِ فانی






