تاریخ انتشار:1395/03/02 - 16:00 تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 16397

مجسمه اسکار محمد تقی زادهاسکار امسال در مقایسه با اسکار سالهای گذشته جشن متفاوت و حیرت انگیزی بود تا آنجا که  با پیش بینی خیلی از کارشناسان و مخاطبان حداقل در بخش جوایز اصلی فرق داشت و خیلی ها را از این داوری و انتخاب ها شوکه کرد. مهمترین فیلم های امسال از نظر فروش و توجه مردمی و جوایز جشن های مهم سال مانند جشن انجمن منتقدان – گلدن گلاب که بخت های اصلی اسکار بودند عبارت بودند از: مدمکس ساخته جورج میلر – ازگور برگشته ساخته ایناریتو و بعد تر کمبود بزرگ از ادام مک کی  و کانون توجه از تام مک کارتی. از میان قضاوت اسکار خیلی متفاوت بود : برخلاف تصور جایزه های فنی اسکار بین فیلم های سینمایی و پر مخاطب مدمکس و از گور برگشته به ترتیب با شش و سه اسکار تقسیم شد و جایزه های اصلی بهترین فیلم و بهترین فیلمنامه به فیلم های سیاسی و بومی کمبود بزرگ و کانون توجه اختصاص یافت . البته اعضای اکادمی نتوانستند از بازی متفاوت و سخت دی کاپریو و کارگردانی پروسواس و تکنیکی ایناریتو در از گور برگشته بگذرند و جایزه بهترین بازیگر و بهترین کارگردان را به فیلم ایناریتو اعطا کردند.

اکنون با مقدمه بالا به مقایسه دو فیلم کانون توجه یا افشاگر و همچنین فیلم کمبود بزرگ که متاسفانه خیلی غلط ترجمه شده میپردازیم 🙁 short  یک اصطلاح مالی است که معنای مشخصی دارد: افرادى که در بازار بورس و اوراق بهادار، اوراق قرضه را بدون خریدن میفروشند و بعد به امید ارزان شدن آن اوراق میمانند -به نوعى سر ارزان شدن شرط میبندند- درواقع مشغول short selling هستند که در اصطلاح فارسى به “فروش استقراضى” یا “فروش رهنى” ترجمه میشود.)

  کانون توجه /افشاگر
Spotlight
کمبود بزرگ/ فروش رهنی بزرگ

The big short

شروع اکران در امریکا ۶نوامبر ۱۱ دسامبر
کارگردان تام مک کارتی آدام مک کی
بازیگران مارک رافالو

مایکل کیتون

رشل مک آدامز

لیو شریبر

جان اسلتری

کریستین بیل

رایان گاسلینگ

براد پیت

استیو کارل

ماریسا تومی

زمان فیلم ۱۲۹دقیقه ۱۳۰ دقیقه
جوایزاسکار بهترین فیلمنامه اورجینال

بهترین فیلم

بهترین فیلمنامه اقتباسی

 

نامزدهای اسکار بهترین فیلمنامه اورجینال

بهترین فیلم

بهترین کارگردانی

بهترین بازیگر نقش اول مرد

بهترین بازیگر نقش اول زن

بهترین تدوین

بهترین فیلمنامه اقتباسی

بهترین کارگردانی

بهترین بازیگر نقش اول مرد

بهترین تدوین

بودجه ۲۰ میلیون دلار ۲۸ میلیون دلار
فروش(باکس آفیس) ۷۲ میلیون دلار ۱۲۷ میلیون دلار
ژانر کمدی

درام

بیوگرافیک

 

تاریخی

درام

بیوگرافیک

 

دو فیلم بیگ شورت و اسپات لایت همانطور که در جدول مقایسه ای بالا دیده میشود از فیلمهای مهم و بولد شده مراسم اسکار بودند که جوایز اصلی را درو کردند و هر کدام در پنج و شش رشته اصلی کاندید شدند در حالیکه اکثر جوایز فنی مثل صدا- تدوین – گریم و راحی صحنه و لباس به مدمکس رسید. اما دو فیلم از جهات زیادی شبیه هم هستند این تشابه هم به راحتی و با مشاهده جدول فوق قابل رویت است هم مقداری نیاز به توضیح بیشتر دارد که در ادامه به آن میپردازیم . ولی آنچه به راحتی قابل رویت است موارد ی چون بودجه تقریبا برابر دو فیلم است و یا اینکه هردو فیلم قهرمان اصلی به آن معنایی که در همه فیلم های امریکایی مشاهده کرده بودیم دیده نمیشوند و هر دو از مجموعه ای بازیگران مکل یا ساپورتینگ اکتور بهره بردند که اکثرا هم مرد هستند فقط در فیلم اسپات لایت یک بازیگر مکمل زن هم وجو دارد که به اندازه بقیه اطلاع دهنده و جلو برنده داستان است. حتی مدت زمان هردو فیلم حدود ۱۳۰ دقیقه هست و هردو فیلم تکیه زیادی به بیان مستندگویی و بیوگرافیک بودن دارند که این هم نکته جالب و قابل تاملی در سینمای نوظهور امریکا و جریان فیلم های مستقل این صنعت بزرگ فیلم سازی دنیاست. نکته دیگر مورد اشاره که نباید ازآن بگذریم توجه ویژه آکادمی به فیلمنامه هردو فیلم است که یکی جایزه فیلمنامه اورجینال یا غیر اقتباسی را برده است و دیگری جایزه بهترین فیلمنامه اقتباسی از کتاب غیرداستانی مایکل لوئیس درباره بحران مالی جهانی سال ۲۰۰۸ .

اما دلیل اصلی توجه به دو فیلم که شائبه سیاسی بودن اسکار یا دست داشتن جریان خاصی پشت این فیلم ها را تقویت میکند محتوای دو فیلم و نزدیک بودن انتخابات ایالت متحده در سال ۲۰۱۶ میلادی است. هردو فیلم به شدت دیالوگ محور است و تماشاگر را  با انبوه اطلاعات مواجهه میکند : اسپات لایت قصه تکراری ولی تکان دهنده و پر سروصدای تجاوز جنسی کشیشان به کودکان در کلیساست و کمبود بزرگ داستان بحران اقتصادی در ایالت متحده است که حقیقتا درک آن برای یک تماشاگر غیربومی و ناآشنا به اقتصاد بخصوص اقتصاد امریکا و بورس خیلی مشکل و تاحد زیادی مبهم است هرچند فیلمساز اصلا کمدی ساز ما با تکنیک های خاص خودش و استفاده از سوپراستارهای هالیوودی و مدل ها و کمدی کردن برخی سکانس ها  و روبه دوربین حرف زدن کاراکترهایش سعی کرده خیلی ساده و ملموس داستان بحران اقتصادی امریکا و مشکل مسکن و خرید و فروش دلالان را مطرح کند ولی موفق به این مهم نشده که موضوع مهم و پیچسده اقتصاد و بحران امریکا را به داستانی دقیق و مفهموم برای تماشاگر غیربومی و غیر اقتصادی تبدیل کند. و در کل هردو فیلم تلاش دارند با انتقاد از سیستم امریکا (که بارها این کلمه همه در طول فیلم شسنیده میشود ) سوپاپ اطمینانی برای جذب مردم باشد و به امریکاییان داخل کشور و مردم حارج از آن بیش از پیش ثابت کند که تا چه میزان آزادی بین و دموکراسی در این کشور جریان دارد و حتی مهمترین مسایل اقتصادی و فرهنگی امرکا به چالش کشیده شده و در پرده سینما به مردم نشان داده میشود درحالیکه تماشاگر فهیم و باهوش فیلم این نیرنگ امریکایی را خیلی زود میفهمد و به قول معروف دم به تله نمیدهد و خود را داخل این تله امریکایی و جمایت معنادار آکادمی اسکار نمیکند و میداند که این نیز بگذرد و نماش انتخاباتی اسکار یا ایالت متحده دیر یا زود برهمهگان آشکار میگردد.

 

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

نظر شما


آخرین ها