سینماسینما، لیلا علیپور
فقط برای دقایقی بخشهایی از سریال «بازی مرکب» را دیدم. با چشمان بسته و فقط شنیدن صدای شلیک گلولهها وقتی حتی نمیتوانستم تصویر را ببینم و بعد که جرات دیدن یافتم، دیدم کاری که با جسد میکنند و چشمهای از حدقه درآورده شده جسد که درون مایعی که داخل نایلون است قرار میگیرد، کشتنهای بیهوا و… دیگر سر صحنه قتل همبازیها با بقایای شیشه نوشیدنی، در یک آن حالت تهوع عجیب و گیجی و منگی از این همه خشونت که انگار بعد از گذشت دقایقی جایش را در روح و بدن و ذهنم پیدا کرد و همانجا را فشار داد، در من پدیدار شد. درد عصبی و از آن مهمتر این که نمیدانستم چه اتفاقی برایم رخ داده. شاید به انحا مختلف و در شکلهای گوناگون افراد دیگری هم در مواجهه با سریال «بازی مرکب» از ادامه تماشای آن ناتوان شده باشند. نداشتن توانایی تماشای یک سریال یا فیلم تفاوت اساسی با انتخاب ندیدن یا دیدن دارد. سوال این است چرا توانایی تماشای این حجم از آنچه خشونت میدانیم در وجود من نوعی به عنوان تماشاگر نبود؟
یک استاد یوگا میگوید که هیچ انسانی نمیتواند ادعا کند صلحطلب و بیزار از خشونت است؛ چرا که هر لحظه در تکتک سلولهایش سربازان و مدافعان بدن در برابر ویروس، میکروب و باکتریهای مهاجم قرار میگیرند و آنها را میکشند. بنابراین موجودی که درونش دائم کشتار رخ میدهد نمیتواند بگوید از کشتن بیزار است! برای من هم این گفته عجیب بود هر چند او معتقد است کسانی که به تعادل در عناصر چهار گانه رسیدهاند درونشان عاری از هر جنگی است! تعادلی که به نظر نه تنها آسان به دست نمیآید بلکه اگر به دست آید هم حفظ آن دشوار است.
دبی فورد در کتاب «نیمه تاریک وجود» میگوید که هر انسانی تمام خصایص دیگران که برایش ناخوشایند هستند را درون خود به صورت انکار شده، دارد. اگر از دروغ بیزاریم قطعا خود دروغ گفتهایم و آن را نه تنها فراموش کردهایم که سعی در انکار دروغ گفتن خود داریم؛ با این توضیح که حجم مهم نیست ماهیت مهم است. حتی اگر یک بار هم دروغ گفته باشیم پس زمانی بوده که ما دروغ گفتهایم و به دلایل مختلف ذهن محافظتکننده از ما، پرده انداخته بر این واقعیت اما ناخودآگاه ما میداند که ما هم بله! دروغ گفتهایم. ذهن با هر اتفاق که یادآور خصلت بدی در ماست سعی در فرافکنی آن به دیگران میکند. این چرخه معیوب تمام نمیشود تا وقتی که بپذیریم ما هم دروغ گفتهایم. ما هم حسود بودهایم. ما هم خشن بودهایم.
خشونت در بستر روانشناسی و جامعه شناسی تفاسیر خود را دارد اما تجربه شخصی نگارنده در مواجهه با سریالی چون «بازی مرکب»، نشانم داد چیزی هست. چیزی در ذهن، بدن و روحم که خشونت درون این سریال به آن تلنگر زد؛ چون هیولایی خوابالود بیدار شد. ذهن به کار افتاد که تماشا را ادامه نده و بدن تهوع گرفت و روح سرگشته شد.
دنیای بیرون و درون هیچ وقت در هیچ زمانی خالی از خشونت نبوده؛ دلیلی هم وجود ندارد مواجهه با خشونت با وجود هشدارهای ذهن، بدن و روح ادامه یابد؛ اما این هیولا میخواهد راهی بیابد که خود را نشان بدهد. حتی وقتی در قامت یک مصرفکننده کالای سرمایهداری (سریال نتفلیکس)، مصرفکنندهای که لحظهای از مصرف باز نمیایستد -چه مصرف ذهن و روان دیگران در شبکههای اجتماعی و چه کالاهای دیگر- این مصرفکننده حالا خشونت مصرف کرده و از آنچه دیده منقلب شده؛ و شاید این هیولا بود که میخواست بیدار شود و بگوید اینقدر قیافه حق به جانب نگیر من درون توام. میخواهد دیده شود. هنر دیدن هیولاها، ظریف و پر از ریزهکاریست. دیدن آنها هر چند ناخوشایند اما لازم است. و از همه اینها مهمتر چون راهکاری که دبی فورد ارائه میدهد پذیرش آنها و دیدن چهره خوبشان است. وقتی عملی خشن انجام دادیم و با این کار جان خود را حفظ کردهایم. قدردان آن باشیم بپذیریم و بدانیم کجا به کارمان آمد.
درون ما قصههای زیادی برایمان دارد. رازهایی از ما دارد. قصه خشونتهایمان، آسیبزدنهایمان به خود و دیگران، دل شکستنهایمان. و امروزه جهان در موقعیتی است که از هر سو به ما در حال یادآوری رازهای عجیبمان است. همانها که حتی در پستوی ذهن هم نداشتیم بلکه در عمیقترین بخشهای وجود ما لانه کرده بودند. جهان امروز دائم در حال تلنگر زدن است به ما. انگار انگشتی بزرگ تِقی به دنیا زده و از ارتعاش آن همان تاریک و خاک گرفتهترین بخشهای وجودمان نیم خیز شدهاند که سر برآورند و بشر چارهای جز شنیدن و دیدن آنها ندارد.
اما یک نکته مهم برای مسئولان، روانشناسان و جامعهشناسان اینکه خشونت هر چقدر هم درون ما باشد و در جنبه فردی ما آن را بپذیریم و این هیولا را تبدیل به موجودی کنیم که هست، وجود دارد و در مواقع خطر جان ما را نجات خواهد داد، نمیتوانیم خشونت کاذب جاری در جامعه را انکار کنیم. متولیان باید این خشونت بیبندوبار را ببینند و بپذیرند و راهکار داشته باشند که البته ادامه این بحث به کلی از حوزه تخصص نگارنده خارج است اما هشدار درباره رواج خشونت و عادی و معمولی شدن آن وظیفه هر انسانی است که دنیا را فقط برای خود نمیخواهد و میخواهد دنیایی زیباتر و انسانیتر برای نسلهای آینده به جا بگذارد.
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
- یک چرخش استراتژیک بزرگ؛ نتفلیکس برای خرید برادران وارنر، وارد مذاکرات انحصاری شد
- اظهار نظر تند جیمز کامرون؛ فیلمهای نتفلیکس نباید به جوایز اسکار راه یابند
- نگاهی به سریال«بازی مرکب»؛ تراژدی انسانها تحت سیستمهای بیرحم
- ۶۰ میلیون تماشاگر در سه روز؛ «بازی مرکب ۳» رکورد تماشای نتفلیکس را شکست
- با حضور اما کورین و اولیویا کولمن؛ یوروس لین «غرور و تعصب» را میسازد
- «روزی روزگاری در هالیوود۲» در نتفلیکس با کارگردانی دیوید فینچر
- نتفلیکس با «صد سال تنهایی» به یک رمان کلاسیک «غیرقابلاقتباس» جان میبخشد
- دارن آرونوفسکی میسازد؛ اقتباس سینمایی از رمان «کوجو»
- نتفلیکس «صد سال تنهایی» را وفادارانه و شیوا اقتباس کرده است
- آموختههایی از پشت صحنه «صد سال تنهایی»/ آیا مارکز از نتیجه اقتباس راضی میشد؟
- غولی که دنیای سرگرمی را میبلعد/ آیا درآمد نتفلیکس در سال جدید بیشتر از ۴۰ میلیارد دلار میشود؟
- خالق و کارگردان سریال: فصل سوم «بازی مرکب» پایان دنیای آن نخواهد بود
- بررسی سریالهای پربیننده ۲۰۲۴/ سریال در عصبانیترین حالت ممکن
- غوغای فصل جدید یک سریال؛ «بازی مرکب» روی دست «چهارشنبه»
- بر اساس اعلام سامانه نمایش آنلاین نتفلیکس؛ کمک ۵۲ میلیون دلاری «صد سال تنهایی» به کلمبیا
نظر شما
پربازدیدترین ها
- آیا رونالدو وارد دنیای «سریع و خشمگین» میشود؟/ دیزل: ما برای او نقشی نوشتیم
- مقایسه فیلمنامه «کوچک جنگلی» تقوایی با سریال افخمی/ از پژوهشِ روایتمحور تا روایتِ موردپسند صداوسیما
- «مثل یک بهمن»؛ روایت خنیاگری که صدای یک قوم اصیل شد
- تاریخچه سریالهای ماه رمضان از ابتدا تاکنون/ در دهه هشتاد ۴۰ سریال روی آنتن رفت
- داستان پرسر و صدای «بیسر و صدا»
آخرین ها
- «زیر درخت لور»؛ تصویری از انزوا و شکاف عاطفی
- «جستوجو در تنگنا»؛ انگار این همه چیزی باشد که از شهر و دیوارهایش به میراث بردهایم
- حمید طالقانی درگذشت
- فیلمـکنسرت «برندگان اسکار موسیقی» روی صحنه میرود
- معرفی برگزیدگان نوزدهمین جشنواره بینالمللی «سینماحقیقت»
- آکادمی داوری اعلام کرد؛ فهرست نامزدهای اولیه جوایز اسکار ۲۰۲۶/ نامزدی فیلمسازان ایرانی در دو بخش
- با رای منتقدان مجله IndieWire؛ آخرین ساخته جعفر پناهی در میان بهترینهای ۲۰۲۵
- شورای بازبینی فیلمهای سینمایی موافقت کرد؛ صدور پروانه نمایش برای پنج فیلم سینمایی
- نقش و جایگاه چهرهپردازی در سینمای ایران
- «پیکار با پیکر»؛ پیکری در پیکار
- «غریزه»؛ عشق پرشور نوجوانی، عبور از ممنوعهها
- رابطه ظرف و مظروف
- «محکوم»؛ آغازی برای پایان
- میراثِ کودکی
- بازیگر «پاریس تگزاس» در فیلم تازه نادر ساعیور
- اکران نسخه مرمت شده یکی از فیلمهای مهم داریوش مهرجویی
- این فیلم انعکاس واقعیتهای زندگی آدمهاست/ لیلا حاتمی: حواس کسی به «قاتل و وحشی» نیست
- «ارس، رود خروشان» روایت فاتحان شهرهای رفته بر باد است
- اکران و نقد نمایندهی کانادا در اسکار در سینما اندیشه
- نگاهی به مستند «زیر درخت لور»؛ بیانیهای هنری درباره شکلی از رنج جمعی
- «پیکار با پیکر»؛ وقتی که سخن هرودوت بهانه فیلم میشود
- آیا رونالدو وارد دنیای «سریع و خشمگین» میشود؟/ دیزل: ما برای او نقشی نوشتیم
- یک جایزه و دو تقدیر برای فیلمسازان ایرانی در جشنواره الیمپیای یونان
- سینما ایران در آتش سوخت
- ۲۶ هزار پاترهد دست دوستی دادند/ پیش به سوی فیلم-کنسرت «بازی تاج و تخت
- مقایسه فیلمنامه «کوچک جنگلی» تقوایی با سریال افخمی/ از پژوهشِ روایتمحور تا روایتِ موردپسند صداوسیما
- «سگ سیاه»؛ بازمانده در شهر مردگان
- پیوند نوستالژی و نقد اجتماعی در «سینما شهر قصه»
- سیویکمین دوره جوایز سینمایی لومیر فرانسه؛ نامزدی ۲ سینماگر ایرانی/ «بیگانه» نامزد ۶ جایزه شد
- فوت بازیگر شناختهشده نقشهای منفی در سینمای آمریکا





