سینماسینما، ابوالفضل نجیب
اگر فهم نظریه مرگ مولف رولان بارت به معنای وانهادن تفسیر متن بر اساس زمینه ها و تجارب شخصی و آزادی عمل مخاطب در تأویل دمکراتیک اثر، و بی نیاز کردن از توضیح مولف باشد، می توان «تاسیان» را فارغ از آنچه در سطح می گذارد، به فهم و تفسیری متفاوت سوق داد.
از این زاویه «تاسیان» علیرغم همه آشفتگی و ضعف در تصویر کردن مناسبات و ضعف شخصیت پردازی و روایت تاریخی و با لحاظ توانمندی های گذشته پاکروان در روایت های تاریخی و عشقی، اما در لایه های نه چندان پنهان میتواند حاصل ایده اولیه قابل اعتنا، اما با پرداخت و روایتی شتابزده و آشفته باشد. این تحلیل و نگاه می تواند مبتنی بر نظریه مرگ مولف و متکی بر تأویل و تحلیل فرامتنی و بینامتنیت باشد، از این زاویه «تاسیان» می تواند به نوعی راه بر نقد گفتمان انقلابی باشد بر بستر یک روایت عاشقانه.
نقد گفتمانی که آدم های درگیر آن در مسیر تحقق خاستگاه های همزمان و همزاد جزمیت و تقدس گرایی شخصیت محوری (امیر) را شیفته وار چون عاشقی کور همه چیز را برای رسیدن به وصال قربانی، و از هر وسیله برای رسیدن به خاستگاه انقلاب استفاده و همه مرزهای عقلانی و اخلاقی را زیر پا می گذارد. امیر از این دیدگاه می تواند در میان شخصیت های انقلابی رادیکال ترین و در عین حال صادقانه ترین و اما ساده انگارانه ترین نمونه از این گفتمان را نمایندگی کند. از این زاویه پروسه ای که امیر از ابتدا تا فرجام تراژیک طی می کند بسیار نزدیک به سرنوشت برخی معادل های فرامتنی و واقعی این نوع گفتمان در تاریخ معاصر ایران است.
برای تحلیل این معنا می توان به دلالت های متنی و ارجاع های فرامتنی استناد کرد. چه در ارتباط با کنش های فردی و چه بطور موازی دیگر شخصیت های به اصطلاح انقلابی چه در شکل و شمایل دکتر رجب زاده و زیر مجموعه تشکیلاتی او باشد، چه امید برادر مذهبی انقلابی امیر. با این تفاوت که نگاه امیر به انقلاب که در عشق به شیرین تبلور پیدا می کند می تواند نمود رادیکال و تمام عیار یک انقلابی به یک هدف مقدس گونه باشد، و لاجرم برای تحقق این هدف در مقایسه با رجب زاده انقلابی محافظه کار نه تنها رنگ و بویی از عقلانیت نبرده که به مرور تا خودویرانگی کامل برای رسیدن به هدف پیش می رود.
نشانه ها و کدهای مرتبط را می شود از همان تیتراژ شروع کرد.
دستمایه قرار دادن نقاشی های ماهی سیاه کوچولو که می توان به نقطه کانونی و ورود به جهان و اتمسفر روایت تعبیر کرد. به یک معنی شخصیت امیر می تواند همان ماهی سیاه کوچولو باشد. اگر دریا در ماهی سیاه نشانه رهایی و آزادی باشد، مسیر پرپیچ و خم ماهی سیاه برای رسیدن به دریا جز از طریق تن دادن تمام و کمال به مصایب رسیدن به هدف ممکن نیست. اگر مسیر طی شده امیر برای رسیدن به شیرین که می توان به نماد آزادی تعبیر کرد، بر این همانی مسیر و هدف ماهی سیاه دلالت داشته باشد، در این صورت تقدیر امیر را می توان به خط بطلانی بر پایان خوش خیالانه و ذهنی ماهی سیاه تعبیر کرد. این شروع و آن پایان در تقابل با هم می تواند اشاره و تاکیدی باشد بر تفاوت ها و مرزهای جهان ذهنی و به عبارتی سوبژه (ماهی سیاه کوچولو) و جهان واقعی ابژه (مسیر امیر).
این تضاد می تواند اشاره و تاکیدی باشد بر جهان ذهنی امیر و همچنین تاثیری که ماهی سیاه کوچولو بر امیر گذاشته. آنچه از عشق امیر به شیرین می فهمیم چیزی در حد و اندازه تاثیر گرفتن از ماهی سیاه کوچولو است. او از طریق طرح روی جلد نقاشی شده کتاب شیرین شیفته او می شود.
نشانه و تاکیدی بر یک الگوی ذهنی و ترجمه شده از طریق خوانش که راه به شیفتگی چشم بسته برده و در اولین رویارویی با شیرین مفتون زیبایی و فریبندگی او می شود. بقیه کتاب هایی که امیر خوانده می تواند نشانه های عینی تر از گرایش به امر ذهنی انقلاب باشد.
عشق امیر به شیرین کمترین نشانه های عقلانیت و اخلاق مداری را با خود دارد. حکایت از شیفتگی کور به چیزی دارد که از طریق نقاشی یا در واقعیت امر ترجمان یک صورت ذهنی و آرمانی حاصل شده است. آنچه امیر در مسیر رسیدن به آن انجام می دهد حکایت همین شیفتگی ذهنی به چیزی است در دور دست که رسیدن به آن در ابتدای راه غیرممکن به نظر می رسد.
درست مثل رویای رسیدن ماهی سیاه به دریا. از این منظر شیرین برای امیر می تواند معادل دریا برای ماهی سیاه باشد. به نوعی هر دو نماد و نشانه ای از امر و هدف قدسی. آنچه از مسیر پرپیچ و خم و پر مخاطره ماهی سیاه بخاطر می آوریم، امیر در اشکال مختلف در مسیر رسیدن به شیرین تجربه می کند.
مسیری که در آن عقلانیت و اخلاق قربانی می شوند. امیر در گام اول با خدمت در آمدن ساواک خود را قربانی می کند. و به آمریت و عاملیت رفع موانعی تبدیل می شود که به زعم او، مسیر رسیدن به هدفش را تسریع و تسهیل می کند. همین وادادگی و خودویرانگری اخلاقی می تواند نشانه و پیش گویی پیامبرگونه ای باشد بر ادامه راه حل هایی که هر کدام به فاجعه تبدیل می شوند. او در واقع از هر وسیله ای برای رسیدن به شیرین یا همان آرمان ذهنی اش استفاده میکند. هر چند تبعات این گذار اخلاقی در نهایت و فقط در ارتباط با آنچه متوجه شیرین شده یقه او را می گیرد. با این حال خطاب به شیرین و اطرافیان می گوید هیچ چیز نمی تواند مانع رسیدن او به شیرین شود. امیر در مسیر رسیدن به شیرین به هر رذالت و عمل غیر اخلاقی و یا منتهی به نتایج ناخواسته غیر اخلاقی تن می دهد. او ترجیح می دهد عمق کینه و نفرت جوانان شورشی و حتی کدورت و رانده شدگی برادر و والدین خود را به جان بخرد تا به هدفش نزدیک و نزدیک تر شود. این وضعیت را مقایسه کنید با نسل انقلابی و تشکیلاتی خزیده در خانه های تشکیلاتی بریده از جامعه و خانواده و… که به عشق انقلاب و شیفتگی به آن تا آلوده کردن دست خود به خون همرزمان تشکیلاتی به بهانه های مختلف پیش رفتند. بند شدن نفس امیر به شیرین آنگونه که بارها تاکید می کند، بند شدن او به چیزی فراتر از یک عشق مجازی است. این جنس شیفتگی با خوانش کتاب ماهی سیاه کوچولو و ارجاع های جابجا به منابع مارکسیستی مورد تاکید و اشاره قرار می گیرد. آنچه امیر در مسیر رسیدن به شیرین طی می کند و در هر مرحله نشانه ها و دلالت های این همانی با نسل شیفته به گفتمان انقلابی دارد که برای تحقق ان پشت هیچ مانع اخلاقی متوقف نمی شود. مسیری که بسیاری شیفتگان گفتمان انقلابی تجربه کردند.
امیر در نهایت با تکرار و ادامه همین اشتباهات هم شیرین و هم خود را قربانی می کند. شیرین توسط یک شورشی هر چند ناخواسته کشته می شود، این ناخواستگی می تواند تاکید و ارجاعی باشد به سوختن خشک و تر در مسیر رسیدن به هدف.
امیر بعد از درگیری با محسن در حال غرق شدن به چهره شیرین خیره می شود. از گردابی که به دست خود درست کرده و حالا در آن غرق می شود.
تصویر نهایی این سکانس نمای فیکس شده دو نفره نجات و شیرین و در نهایت تصویر فیکس شده مریم، هما، آرش، و حتی خدمتکاران خانه نجات است. در نمای دو نفره اول تمهید در قاب بندی و تصویر نقشه ایرانی که پدر و دختر را تشکیل می دهد، به همان اندازه تصویر و قاب بندی فیکس شده بقایای خانواده نجات می تواند اشاره و تاکیدی باشد بر قربانیان گفتمان انقلابی که در مسیر رسیدن امیر به هدفش همگی قربانی می شوند.
این فرجام همچنان آرمان ماهی سیاه را تداعی می کند. با این تفاوت که در جهان ذهنی ماهی سیاه به دریا و رهایی می رسد، در جهان واقعی اما امیر در استخر کوچک خانه نجات غرق می شود. امیر بر خلاف جهان ذهنی ماهی سیاه حتی شنا کردن بلد نیست. پارادوکسی بین دو جهان متفاوت که می تواند اشاره و تاکیدی باشد بر فقدان عقلانیت امیر که نماینده ابژه و واقعی گفتمان انقلابی که نه درک عقلانی از پیچیدگی های گفتمان انقلابی دارد و نه آمادگی برای مواجهه با آن.
امیر در جایی به اینکه شنا بلد نیست اشاره می کند. این اشاره که فقط در قالب یک دیالوگ سرسری و جدی نگرفته شده مطرح می شود، در نهایت به کلیدی ترین و در واقع به پایان دراماتیک و مرگ امیر منجر می شود. در تحلیل فرامتنی ناآشنایی امیر به شنا، می تواند از ناآگاهی امیر به ورود معرکه ای باشد که علیرغم قربانی کردن همه چیز برای رسیدن به آن، اما خود در آن غرق می شود. در تحلیل فرامتن شیرین می تواند دلالت و نمادی از ارمانی باشد که امیر و نسل او برای رسیدن به آن از همه مرزهای اخلاقی گذر کردند.
در سکانس پایانی محسن فرصت طلب و جوان ساده و خام شورشی و انقلابی از معرکه فرار می کنند. محسن شنا کردن در هر جهت آب را بلد است. چه در خدمت نجات که نماد بورژوازی ملی است، چه آدم لفت و لیسی که به اعتماد نجات خیانت می کند. و چه در هیبت لیدری کارگران معترض تا جایی که بسیار تندتر و هیجانی تر و کاربلدتر از نفوذی های شورشی هم شعار می دهد و تحریک می کند و کارخانه را آتش می زند و به خانه نجات حمله می کند و…. در نهایت با فرار از معرکه خود را برای شنا در موقعیت جدید آماده می کند. محسن اصرار به در بردن قاتل ناخواسته شیرین از معرکه دارد. اشاره ای به هوشمندی و فرصت طلبی ضدانقلابی محسن تا قاتل شیرین برای او شاهدی باشد برای ادامه فرصت طلبی های او.
از این زاویه اما نگاه پراگماتیستی و شبه محافظه کارانه رجب زاده به انقلاب هم از جهاتی قابل تامل است. هم از حیث قربانی کردن جوانان زیر مجموعه تشکیلاتی خود، هم به دام انداختن دوباره هوشنگ و هم از جنبه شخصی به کشتن دادن شوهر حوری بخاطر تعلقات عاطفی نسبت به او، و در نهایت فرار کردن از محاصره ساواک. او وجهی دیگر از گفتمان انقلابی را نمایندگی می کند که همزمان برای تحقق انقلاب و رسیدن به تعلقه شخصی و آرمان انقلاب با عقلانیت پراگماتیستی عمل می کند و اما به ضرورت مرزهای اخلاقی را زیر پا می گذارد. در مقایسه با امیر که درک صادقانه تر و ساده انگارانه تری از این گفتمان دارد. در یکی از سکانس ها امیر به نادر می گوید شما از مارکسیسم چیزی نمی فهمید. اشاره ای کنایه آمیز به استراتژی محافظه کارانه حزب توده.
جانمایی لو رفتن جاسوسی سرهنگ مقربی و به صورت گذرا می تواند اشاره ای باشد به استفاده همه سازوکارهای ممکن برای انقلاب، در مقایسه با کنایه ها و اشاره های رجب زاده به حذف های درون تشکیلاتی و بطور موازی تن دادن امیر به مجاز کردن خود به استفاده از هر وسیله ای که بتواند او را به شیرین برساند، حتی تن دادن به عضویت در ساواک.
از این منظر امید (برادر امیر) هم به همان نسبت وجهی دیگر از این گفتمان را با آتش زدن خانه پدر سعید نمایندگی می کند. او بخشی از نیروهای محافظه کار مذهبی را نمایندگی می کند که به ضرورت دست به رفتارهای رادیکال اما با انگیزه های شخصی می زند.
«تاسیان» از این منظر، فقط یک تحلیل و تفسیر به رای با اتکا به کدها و نشانه های درون متن است. نه در تایید و رد آنچه نگارنده برداشت و تفسیر کرده است.
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
- به بهانه مرگ درمندرا بازیگر فیلم «شعله»؛ شعلهای که هرگز خاموش نشد
- متفاوتترین بدمن تاریخ سینمای ایران
- مطالبهگری، میراث تقوایی برای هنرمندان
- آرامش تقوایی در حضور دیگران
- «شغال» ایرانیزه «فاطماگل»
- مقایسه غلام باستانی در «پیرپسر» با هری لایم در «مرد سوم»
- «زعفرانیه ۱۴ تیر»؛ روایتی ساده از چالشهای اخلاقی
- سریال «محکوم»؛ آشناییزدایی از کلیشهها
- «پیرپسر» و جذابیتهای پنهان
- به بهانه درگذشت کبری امین سعیدی (شهرزاد)/ سیمای واقعی زنی در دور دست
- نگاهی به نقدهای «تاسیان»/ نمایش یک دوران آرام، لزوما رویا فروشی نیست
- «تاسیان» و پایانی بیقهرمان
- تاسیان میشود بیتو
- در سالگرد تولد مسعود کیمیایی/ ادای دین به سینماگر آرمانگرا
- در فقدان نگاه زنانه؛ دو مجموعه، دو فیلمساز زن ایرانی
پربازدیدترین ها
- فوت خواننده پیشکسوت موسیقی نواحی گیلان/ ناصر مسعودی درگذشت
- نگاهی به فیلم «بیسر و صدا»؛ ایده خلاقانه، مسیر اشتباه
- حقایقی درباره بازمانده ساخته سیف الله داد/ماجرای توقیف فیلم بازمانده به دلیل حجاب!
- بیانیه انجمن بازیگران سینما در واکنش به وقایع اخیر و هتک حرمت هنرمندان/ پژمان بازغی استعفا داد
- «رابین هود»؛ افسانهی شیرین مرد شریف قانون شکن!
آخرین ها
- معرفی برندگان هیئت ملی نقد آمریکا ۲۰۲۵/ «یک تصادف ساده»؛ بهترین فیلم بینالمللی/ «نبردی پس از دیگری» ۵ جایزه گرفت
- ۱۵ اثری که برای فهرست اولیه اسکار فیلم بینالمللی شانس بالاتری دارند
- تأملی بر حضور نوری بیلگه جیلان در جشنواره جهانی فیلم فجر؛ داور غایب
- بیانیه کانون کارگردانان سینما درباره بازداشت سینماگران در مهمانی خصوصی
- واکنش رضا کیانیان به گزارش تاریخ سه هزار ساله زیر چرخ لودرها
- اعلام مستندهای دو بخش از نوزدهمین جشنواره «سینماحقیقت»
- واکنش کانون کارگردانان سینمای ایران به حکم جعفر پناهی
- شروودِ تالار وحدت؛ جایی که ماهان حیدری قهرمانان آینده را پیدا میکند
- تورج اصلانی داور جشنواره ترکیهای شد
- سروش صحت و علی مصفا «بیآتشی» را روایت کردند
- سام درخشانی هم استعفا داد
- نمایش موزیکال «رابین هود» / گزارش تصویری
- حلقه منتقدان فیلم نیویورک منتخبان ۲۰۲۵ خود را اعلام کرد/ «نبردی پس از دیگری»، بهترین فیلم شد؛ پناهی، بهترین کارگردان
- جشنواره جهانی فیلم فجر۴۳؛ در ایستگاه پایانی «درس آموختهها» بهترین فیلم شد/ جایزه ویژه داوران به کارگردان ژاپنی رسید
- «خرگوش سیاه، خرگوش سفید» به چین میرود
- گاتهام ۳ جایزه به «یک تصادف ساده» داد/ «نبردی پس از دیگری» بهترین فیلم جوایز مستقل نیویورک شد
- بیانیه انجمن بازیگران سینما در واکنش به وقایع اخیر و هتک حرمت هنرمندان/ پژمان بازغی استعفا داد
- مصائب افزایش سن ، از جولیا رابرتز تا نیکول کیدمن
- تام استاپارد؛ نویسندهای که جهان را از نو صحنهپردازی کرد
- نگاهی به فیلم «پارتنوپه»؛ زیبایی از دست رفته
- توقیف سکوی پخش «بازمانده» پس از انتشار ویدیوی بدون مجوز
- «سمفونی باران» کلید خورد
- «ناتوردشت» به باکو میرود
- از جدال اندیشه تا لبخند روی ردکارپت
- گفت وگو با کارگردان مستند «مُک» به بهانه حضور آن در جشنواره سینما حقیقت
- «زوتوپیا ۲» رکورددار فروش جهانی سینما شد
- صدای بخش خصوصی را بشنوید؛ هوای آلوده با تعطیلی تئاتر تمیز میشود؟
- «رها» بهترین فیلم اول جشنواره گوا شد
- سنگرم اندازه همان کافه ام بود
- نگاهی به تازهترین قسمت برنامه «اکنون»؛ سیر و سلوک بازیگری





