سینماسینما، زهرا مشتاق
باران باریده است. صندلیها خیس است و هنوز قطرات جامانده از باران از میان برگهای سبز درختان جاری است. روی یکی از همین صندلیهای آبیرنگ خیس مینشینم. تکیه که میدهم، پشتم تیر میکشد. چهار نوبت دارو دریافت کردهام و پزشک گفته خوبی و نوبت پنجم نیاز نیست. سه روز بعد است و من بدحال شدهام. روی پا نیستم. درمانگاه شلوغ است. اسمم را داد میکشند. همراه میخواهند. میگویم همراه ندارم. میگوید بدون همراه که نمیشود. باید بستری شوی. روی پا نیستی. چه کسی میخواهد کارهایت را انجام دهد. خودم را جمع و جور میکنم و میگویم خوبم. خوب نیستم.
خمیده راه میروم و خودم را میکشانم میان راهروهای بلند. میان آسانسورهای شلوغ. یک روز عادی است. مثل همه روزهای دیگر. صبح دوش گرفتهام. موهایم را سشوار کشیدهام. زنگ زدم که مریم برایم اسنپ بگیرد که نبوده و من حالا درست باید در همان بیمارستانی بستری شوم که چند سال قبل در یکی از اتاقهایش به دیدن محسن سیف آمدم. درست چند روز پیش از مرگش. زنگ میزنم به شهلا زرلکی که با هم برویم ملاقات که میگوید دلش را ندارد او را در چنین روز و حالی ببیند. من دلگندهام. محسن سیف ژولیده است. موهایش بلند و آشفته است. لباس سفیدی تنش است و مدام به موهایش دست میکشد که سر و وضعش را بهتر کند. حرف میزنیم. کمی از من، کمی از او. او چند روز بعد میمیرد و حالا من درست در چند قدمی اویم. راهروها تمام نمیشود. آدرسها اشتباه است. دختر جوانی میخواهد پدرش را ببرد سیتی اسکن. دستم را میگیرد که راهم ببرد. بغض دارم. میتوانم هشت روز تمام گریه کنم. کمکی نمیخواهم. باید روی پای خود بودن را یاد بگیرم. طبقات تمام نمیشود. چقدر این بیمارستان بزرگ است. چرا هر چیزش یک گوشهای است. چرا هیچکس به فکر مریضهای بدون همراه نیست.
«جما نوتی زهی» زنگ میزند. عمل مهرسانا تمام شده. دختر بلوچ بدون شناسنامه. «عبید» یک ماه تمام است دارد دوندگی میکند مهرسانا را بیاوریم تهران. بچه کوچکی با مشکلات خاص که دفعش از راه شکم سوراخشده صورت میگیرد. مژگان لطف میکند مرا وصل میکند به دکتر بدو که رئیس مرکز طبی کودکان است و برایش راجع به شرایط خاص بچههای بدون شناسنامه توضیح میدهم. مسئله چگونگی عمل یک آدم بدون هویت است.
کارها انجام شده. بچههای نازنین مددکاری کمک کردهاند. هزینه عمل بیش از ۱۵ میلیون تومان شده است. خانم بشیری برای خانواده جا و مکان درست کرده و نامه داده برای خیریه محکم که حامی بچههایی با این بیماری است. حالا وسط این راهروهای بیسروته، بابای مهرسانا زنگ زده که باید پول داروها را برایش واریز کنم. عابربانک دی کار نمیکند. پاهایم راه نمیرود. نفسهایم به شماره افتاده است. باید از دفترچه بیمهام فتوکپی بگیرم. مرد سر تا پایم را نگاهی میاندازد و میگوید با این حالت. کو همراهت؟ از این سؤال احمقانه تکراری خستهام. چرا ما آدمها به حریم شخصی هم احترام نمیگذاریم؟ تشکیل پروندهام کامل میشود. انگشتم را به استامپ میزنم و فشار میدهم پای برگههایی که مرگ و زندگیام را به خودم میسپارد.
حالا باید بگردم دنبال بخش کروناییها. حالا من هم یکی از آنها هستم. ورودی بخش، عابربانک هست. پول داروی مهرسانا را واریز میکنم. حالا غصهام خرید تجهیزات پزشکی برای آزمایشگاه نوبندیان است که میدانم چقدر آدم چشمبهراهش هستند.
چند ماه تمام است دارم تلاش میکنم پولش را جور کنم. زیاد است. خیلی زیاد. اتو انالایزر و سل کانتر. نوبندیان شهر کوچک مرزی که تمام آدمهای دشتیاری برای درمان به همین آزمایشگاه میآیند. مهدیس را خدا از آسمان رساند. گفت اتو انالایزر با من. بعد گفت برای سل کانتر هم کمک میدهد. حالا من در بیموقعترین زمان ممکن مریض شدهام و افتادهام روی تخت بیماران عفونی. جسم بیمارم اینجاست و فکرم هزار هزار جا. از سولابست و کلاته بلوچ و ورقلک تا کلمت و توکل و روستاهای سیستان. خدایا آیا الان به نظرت وقت مناسبی برای مریضشدن بود؟ امضا زری.
منبع: روزنامه شرق
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
- حتی نام ایران او را به گریه میانداخت/ داور زنده زنده دق کرد
- به بهانه برنامه «جعبه سیاه»؛ کفن و آگهی فوت لیاقت چه کسانی است؟
- چشیدن طعم نابرابری/ نگاهی به فیلم «عامهپسند»
- وقتی زن تبدیل به «ناموس» میشود/ نگاهی به فیلم «خورشید آن ماه»
- اذعان به اشتباهات به تنهایی کافی است؟/ نگاهی به فیلم «جنگل پرتقال»
- لبخندزنان در میان اتاقهای خونآلود/ درباره بهروز افخمی و حضورش در خانه مهرجویی
- تن به حقارت دادن/ درباره هجوم مردم برای دیدار با رونالدو
- گذر از کفتارها/ نگاهی به فیلم «داستان دستانداز»
- زندگی را میشود آسان گرفت/ نگاهی به سریال «مگه تموم عمر چند تا بهاره»
- استحاله جامعه از هم گسیخته/ نگاهی به رویداد «کرگدن خوانی»
- همه مردهاند!/ نگاهی به نمایش «انسان، اسب: پنجاه، پنجاه»
- اینجا ترس، شام و ناهار و صبحانه آدمهاست!/ معرفی کتاب «گالری اجساد»
- دوگانگی شعار و رفتار/ درباره برکناری مدیرکل ارشاد گیلان و حواشی آن
- قدرت زندگی/ نگاهی به فیلم «دوباره عشق»
- روحش بود که از درون به شکل دردناکی شلاق خورده بود/ در یادبود فریماه فرجامی
نظر شما
پربازدیدترین ها
آخرین ها
- ماجرای برخورد کیمیایی با کاپولا و انتقاد کیمیایی از ساخت ادامه پدرخوانده توسط کاپولا
- اختصاصی سینماسینما/ تازهترین فیلم کارگردان افغانی تبار در مسابقهی جشنواره برلین
- اثر کارگردان ایرانی، نماینده آمریکا در برلین/ آثار چند بخش از هفتاد و پنجمین جشنواره برلین اعلام شد
- کپی برداری ترامپ از روی دست مسئولان سینمایی
- دیوید لینچ درگذشت
- درباره “هادی عامل” و برنامه صداوسیما
- با نامزدی در ۳۲ رشته؛ یونیورسال در بفتای ۲۰۲۵ درخشید
- برای دریافت اسکار ۲۰۲۵؛ انجمن نویسندگان نامزدهای بهترین فیلمنامه را معرفی کرد
- حتی نام ایران او را به گریه میانداخت/ داور زنده زنده دق کرد
- به بهانه برنامه «جعبه سیاه»؛ کفن و آگهی فوت لیاقت چه کسانی است؟
- یک روزنامه نگار و طنزنویس درگذشت/ ابراهیم نبوی به زندگی خود پایان داد
- نامزدهای جوایز بفتا اعلام شد
- خالق و کارگردان سریال: فصل سوم «بازی مرکب» پایان دنیای آن نخواهد بود
- صدور پروانه ساخت غیرسینمایی برای ۴ اثر/ اعضای جدید شورای پروانهی فیلمسازی غیرسینمایی معرفی شدند
- معرفی مکانهای میزبان ۳ بخش از جشنواره تئاتر فجر
- آیین قرعهکشی نمایش فیلمهای جشنواره ۴۳ام / گزارش تصویری
- درباره دو فیلم حاضر در جشنواره فجر/ استعدادهای تازه در سینما
- برنامه نمایش آثار جشنواره فیلم فجر ۴۳ در سینمای رسانه مشخص شد
- فیلم جدید اصغر فرهادی در نیویورک ساخته میشود
- چرا «علت مرگ: نامعلوم» از اکران بازداشته شده بود؟/ پرسشهای بیپاسخ
- اعطای تندیس زرین جایزه ملی مدیریت مالی ایران به همراه اول
- ارائه بستههای ویژه همراه اول بهمناسبت روز پدر
- مرگ ۲ چهره برنده اسکار/ فیلیس دالتون و کلود جرمن درگذشتند
- معرفی آثار مستند راهیافته به چهل و سومین جشنواره فیلم فجر
- بدرقه فریدون شهبازیان به خانه ابدی؛ علیزاده:هنرمندان ما ارج و قرب ندارند/ کاش از رنجی که کشید، حرف میزد
- معرفی برگزیدگان نخستین دوره جشنواره تئاتر «خوشه پروین»/ منیژه محامدی تجلیل شد
- فهرست تهیهکنندگان هم عقب افتاد/ تعویق در اعلام نامزدهای اسکار ۲۰۲۵ به دلیل آتشسوزی لسآنجلس
- یک جایزه برای نماینده برزیل در اسکار/ سی و ششمین جشنواره پالم اسپرینگز برندگان خود را شناخت
- نمایش و بررسی «چگونه قبل از مرگ مادربزرگ، میلیونر شویم!» در سینما اندیشه
- «عطر لیموهای سیسیل»؛ از یاد بُردنِ عطر لیموهای سیسیل!