تاریخ انتشار:1401/03/26 - 21:23 تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 176605

سینماسینما، احمد میراحسان‌*

سینمای پس از انقلاب اسلامی یک سینما نیست. هم سینمای شریف، متفکرانه، با هنرمندان و نیروهای متخصص کوشا و سالم‌ است. و هم سینمای دنبال پول و دنیا. آثار نجیب و زیبا و خواهان پاکجانی انسان‌های این سینما، آثار اندوهگسار و دردمند و معترض به زشتی ها، آثار خیرخواهانه و دلسوز و فراخواننده به حق ناب، در سینمای ما از یاد نرفتنی‌اند. همچنان که فیلم‌های خودفروش با شهوت نام و ننگ زرپرستی در خدمت زور عیان.

هر چه بود و نبود این سینما در حال افول و مرگ است و الگوهای تکنولوژیک و هنری و ساختاری نویی آن را ادامه خواهد داد. دانش ایرانی/اسلامی در جمهوری اسلامی، باید در صدد پیشرانی جریان نو و در خدمت فساد ستیزی و ریختن سلطه نیروهای کهنه به سطل فراموشی باشد. دفن کردن همکاران استکبار جهانی، در بی اعتنایی و طرد کاری عاقلانه است.. آنان صلاحیت کار قانونی را خود از خویش سلب کرده‌اند. ممانعت از ترویج فساد تکلیف حتمی مردم و حکومت است. سینما تنها یک نمونه است، این تغییر ساختار و نفی غربزدگی رسانه‌ها و پاکسازی مستمر، باید شامل همه رسانه‌ها شود. نه تنها مطبوعات بلکه دانشگاه و تلویزیون و هنرها که رسانه‌های پایه‌ای و مادر نشر حقایق‌اند.
نگاه فاسد دولتی و رانتخواری تاکنون، تصویری فجیع از پاکسازی و تغییر ارائه داده است. سوء استفاده برای بر سر کار آوردن افراد بی‌لیاقت و قدرت‌طلب و جاهل، و کنار نهادن و نومید کردن افراد نخبه و سالم و جوان و کاردان به سود باندهای مافیایی البته ربطی به تغییر عاقلانه و انقلابی ندارد. این دروغ بزرگی است که تغییر انقلابی ضد تخصص است. تغییر انقلابی در همه جا و در سینما و رسانه برای رشد تخصص و علم‌ و آزادی رشد نخبگان‌ و نفی فساد و مناسبات رانتخوارانه و موانع بیشرمانه بر سر راه اصلاح انقلابی است و به کارگیری بهترین نیروها و تکامل تخصص نخبگان آزاده و سالم در جامعه و در رسانه و در سینماست با تغییر فضای منفی به فضای سالم رشد.
*****
من در مقاله کدام تغییر، درباره تغییر جهان و آینده ای که در پیش است و تغییر ایران، ( اکنون و فردایی که از راه می‌رسد )سخن گفتم و گفتگو درباره تغییر رسانه و سینما را به بعد حواله کردم، اکنون آن بعد است.
به یاد آوریم که مسیر تغییر جهان، یکی نیست، دوتاست. تغییری که نظام استکباری، فرعونی، شیطانی سرمایه سالار و مدرن جهانی پیشه کرده تا به استمرار حیات پر از ظلم و ظلمات و سرکشی‌اش ادامه دهد و راهی است دجالی، اغواگر با انبوه تباهی‌های هلاکت بار و نابودگری زمین و به پا کردن کشتارها و جنگ‌ها و قحطی‌ها و پیش بردن نقشه‌های نهان کارانه‌ی قدرت‌های تحت فرماندهی ابلیس و کسانی که استاد شیطان بزرگ‌اند از خاندان سامری روچیلدها و راکفلرها و ادلسون‌ها و… و قدرت‌های گمنام اداره کننده جهان گرفته تا رهبران کشورهای قدرتمند که اذناب همین کانون‌های وحشی قدرت مستکبر سرمایه جهانی‌اند.
اینان برای اداره جهان از همه کانون‌های قدرت جهانی که در اختیار دارند، سود می‌برند و برنامه می‌ریزند و اجرا می‌کنند. ارکان قدرت این نیروی متفرعن که پاپ دستش را می‌بوسد و رؤسای امریکا و انگلیس و کل اروپا و کشورهای پیرامونی را تعیین می‌کند و سیاست جهانی را پیش می برد، عبارت است از: سرمایه مالی بین‌المللی، قدرت بانک‌ها و نظام اقتصادی فراصنعتی که همه صنعت و تجارت جهانی را در اختیار دارد و اداره‌ی بازار واحد جهانی را برعهده گرفته و نیز نهادهای بین‌المللی سیاسی و اقتصادی را، دانش جهانی و دانشگاه‌ها و مراکز پژوهش و علم جهان را، های تکنولوژی و نیز فناوری تولید انواع سلاح، و انرژی و منابع آب جهان و دارو و غذا و قدرت فنی نظام ارتش‌های بزرگ غرب و شرق را که علیرغم اختلافات ملی و گاه تضاد منافع، در چنگ پروژه‌های همین قدرت جهانی مدیریت می‌شوند، قدرت سیاسی کشورهای بزرگ مثل امریکا و انگلیس و فرانسه و آلمان و….را در خدمت گرفته و قدرت‌های پیرامونی، رسانه‌ها و فناوری پیشرفته، اینترنت، هوش مصنوعی، لیزر، حسگرهای توسعه یابنده و دانش‌های پنهان نگه داشته شده و فنونی را که در بخش نظامی انباشت شده و همیشه بسی پیشرفته‌تر از فناوری و دانش رایج و عمومی در جهان است. و همه و همه را مدیریت و به ارکان قدرت جهانی‌اش بدل کرده است.
این قدرت فرعونی که جهان را با وانموده‌ها و گیم‌ها و سناریوهای وحشیانه اداره می‌کند، برای سود بیشتر و ممانعت از انقلاب جهانی و عدل موعود، به عهده می‌گیرد که جنگ‌ها، کشتارها و تغییرات لازم برای بقای سیطره شیطانی‌اش را برنامه‌ریزی کند.
آیا این قدرت و مکر به معنای مطلقیت قدرت و فقدان بحران و تضاد است؟ هرگز. اگر قدرت و تدبیر این نیروی فرعونی مطلق بود واهمه‌ای نداشت و نیازمند تغییرات و اغوای تازه به تازه نبود تضادهای ماهوی سرمایه‌داری و ناتوانی ماهوی و فرو پاشنده‌ی ظلم برابر قدرت مطلق الله و احاطه تدبیر آفریدگار و رب العالمین یگانه‌ی هستی، بر ربوبیت وهمی بت متوهم و فرعون و لویاتان فراملی عصر پسامدرن و مدرنیت متٱخر منشٱ سقوط حتمی آن است، و تقدیر متکبر این قدرت را هم همچون همه کفر محارب به دوزخ و نابودی می‌کشاند. در برتری مکر الهی بر مکر و وانموده‌های فرعونی قدرت جهانی ظلم کنونی تردیدی نیست. این جنگ نهایی عصر ظهور عادل موعود جهانی با عصر بی‌ایمانی است. آشکار شدن حکمرانی کامل اسلام و ظهور انوار رخشان وعده الهی است که وصف نظام نورانی‌اش و به قدر رسیدن مستضعفان و تجلی شکوه قدرت دادگری الله در زمین و نجات زمین از ظلم و ظلمات و خشکیدگی و تبعیض و جهل و زشتکاری و گرسنگی و خون‌ریزی و بیماری و فقر و نفس پلید و شیاطین و پرده پوشی حقیقت و کاستی‌ها در روایات اهل عصمت و راستی آمده است. این تغییر و انقلاب جهانی و نابودی تغییر دجالی و دروغ و فریب قدرت ظلمت و ظالم، تقدیر قطعی آینده زمین است و همه تاریخ انبیاء متذکر آن بوده و ظهور عدل جهانی (عج) در دین خاتم را بیان کرده و منتطر آن بوده و در راه آن کوشیده و جان باخته‌اند.
اما درباره تغییر جامعه ایران که پیشقراول ایمان به عهد عادل موعود و مؤمن به این تغییر است گفته آمد که انقلاب اسلامی اصلش انجام تکلیف بوده است و تغییر غایی و تحقق عدل جهانی تکلیف ولی عصر (عج) است. انقلاب اسلامی عالی‌ترین تغییر پیشاظهور و مجاهده‌ی دوران انتظار، پس از غیبت بقیه الله الاعظم در راه ظهور امام زمان (عج) و انجام دادن تکلیف در عصر غیبت بوده است. این تغییر کارش اصلاح امور و رهایی از بیعت با کفر و بردگی طاغوت است و گام اول شکست طاغوت را پشت سر نهاده و اکنون گام دوم، تغییر ساختارها و نفی فساد درونی و برپادداشتن ساختار مستقل، سالم و پاکسازی از سلطه طاغوت و اذناب داخلی و انواع ظلم و تباهی را برعهده گرفته است و این دشوارتر از سرنگونی و جنگ خارجی است.
مشخص است که قدرت شیطانی جهانی همه نیروی اغوا و توطئه و فشار و فسادش را گرد می‌آورد که ملت را به خودزنی و دلسردی و خدمت به فرعون درون و بیرون و قدرت ظلم جهانی وادارد و خودزنی کند و مانع پیشروی شود. سپاه جهل و فساد درون جامعه و حکومت و گرایشات شیطانی ابزار قدرت جایر جهانی در تفرقه و کشاندن مردم به دنباله روی از دجال زمانه است. ینان در برابر تغییر طلبی الهی، تغییر شیطانی و مطابق نقشه قدرت و فرعون سلطه‌گر جهانی را طلب می‌کنند مدرن گرایان، لیبرال‌ها، متحجران، کفار و منافقان بی‌باور جملگی لشکر این نیروی فرعونیت جهانی‌اند و مخالف تغییرات و پاکسازی و مانع سرانجام دادن تکالیف این دوران! سینمای دنباله‌رو شیاطین نقشش همین ترویج بی‌ایمانی است.
*****
جامعه ایران، کانون همه تضادها و کشمکش‌های جهان در عصر غیبت است تضاد دین و کفر، تضاد حق و باطل، تضاد استقلال و بردگی، تضاد آزادی از شیاطین درون و بیرون و پیروی از ابلیس، تضاد فقیر و غنی، استبداد و ضد استبداد، عدالت و ظلم پاکی و فساد وابستگی و رشادت، مدرنیت و سنت الهی، دنیا طلبی و باور به غیب، خود پرستی و دیگر دوستی، شهادت و بندگی ناب الله با بی‌باوری به عبودیت…
از جمله تناقضات، تضادها، کشمکش‌های سیاسی در ایران است. شعار نخست انقلاب اسلامی، استقلال بوده، اما از همان روز اول ریاست اجرایی اداره کشور در کف جریانات دل‌سپرده به وابستگی قرار گرفت تا جایی که جدا از بحران سازی نهضت آزادی و بعد بنی‌صدر، کابینه‌های سازندگی و اصلاحات و دولت بهار و کابینه اعتدال، جملگی اقتصاد نفتی را زنده نگهداشتند و در نتیجه چشم به الطاف امریکا و نومید از قطع وابستگی، عمل کردند و از الگوی ارکستر سمفونیک جهانی به رهبری آمریکا و ساز خدمتگزار و حرف گوش کن ایران در این مجموع و فرمان‌پذیری از حضرات در دیباچه برنامه چهارم و دوران اصلاحات به سود سرسپردگی بر نظم قدرت جهانی سخنان باور نکردنی سر دادند.
انقلاب اسلامی و هر دو امام انقلاب تا امروز، خواهان استقلال و شکوفایی کشاورزی و صنعت و تولید و تغییر ساختار جامعه طاغوت زده بوده‌اند، اما کابینه‌ها اکثرا در راه نابودی کشاورزی و دامپروری و تولیدکنندگان مردمی و دانش بومی کوشیدند. نیروهای صادق مومن درون حکومت به جان زدند تا در قلمرو نظامی با فرماندهی باکری‌ها و کاظمی‌ها و زین‌الدین‌ها و ستاری‌ها و قاسم سلیمانی‌ها و دانشمندان گوناگون و شهریاری‌ها و روشن‌ها و فخری‌ها و تولیدگران مبتکر و….با سیطره شیطان بستیزند و کشتی و هواپیما و پهپاد و توربین و ماهواره و دارو و واکسن و… بسازند، اما قدرت جهانی و اذناب لیبرالش در همه جا و همه مسائل از مسئله فلسطین و لبنان و سوریه و یمن و … گرفته تا دانش هسته‌ای تا تولید گندم و فناوری‌های «های تک» و تولید صنعتی تا موضوع موشک و اینترنت و هوش مصنوعی مانع تراشیدند و همراهان داخلی فرعون‌، مروج گلوبالیسم فرهنگی و اقتصادی و قراردادهای مداخله‌گرانه بین‌المللی و حاکمیت و سلطه نهادهای بین‌المللی زورگو و… شدند و کنار دشمن اسلام و ایران و سلطه‌گران قرار گرفتند و نه از تغییر الهی انقلاب اسلامی و راه امام، بلکه تغییرات مدرن و دفاع جانانه لیبرالیستی کردند و با در دست داشتن قدرت دولت مقابل اهداف امام خمینی (ره) و امام خامنه‌ای مقاومت کردند تا مقاومت اسلامی را به شکست بکشانند. سینمای غربگرا در این میان نقش انگیزش عاطفی ملت به سود اهداف سلطه غرب را پیشه کرد.
*****
سینمای جهان و ایران و جشنواره‌های جهانی و داخلی یکی از مهمترین کانون های پیشگامان مقابله با تغییر انقلابی بوده‌اند. در پی شکست کفر و سلطه جهانی در عرصه جنگ نظامی و کشتار و تروریسم و تجزیه طلبی و شورشگری و جنگ داخلی و تحریم اقتصادی و جنگ علمی و فلج تکنولوژیک و… تلاش کردند با جنگ رسانه‌ای و جنگ سینمایی جبران مافات کنند و پایه‌های فرهنگ و هویت ملی و قدرت روحی. و وحدت و ایستادگی برابر بردگی را با نفوذ روحی و ذهنی و فکری و هنری و سینمایی، جبران کنند و کل ملتی را که با گزینش اسلام رهایی بخش، انقلاب کرد و نظامی اسلامی تٱسیس کرد به خودزنی و شورش علیه استقلال و آزادی و پیشرفت و دین و انقلاب و شرف و معصومیت و… بکشانند.
*****
در این میان داستان صد ساله سینما در ایران و تقدیر و تغییرات سینما در انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی ماجرای عجیب درس آموزی است.
۱- سینما در مقام پیش‌قراول مدرنیته و غربگرایی در ایران ظهور کرد و در دوران پهلوی سینمای خارجی و داخلی در ابعاد سینمای همگانی و عامه‌پسند و سینمای روشنفکری و نخبه گرا، همین نقش را پیش بردند و پیش‌قراول انتشار فساد و فحشا و نیست انگاری و بی ایمانی و تغییر سبک دینی به سبک غربی و ضد اسلامی و ضد ملی شدند.
۲- انقلاب اسلامی ظهور طنین اذان زندگی توحید و تزکیه از فساد کفر بود. آتش زدن سینماها نشان خشم مردم علیه فساد سینما بود. امام انقلاب را هدایت کرد که تاکید کرد اسلام با سینما مخالف نیست با نشر کفر و فحشا و جهل و جنگ سینما با خدا و دین و اخلاق و عدل و عقل و علم و پاکی مخالف است.
۳-سینمای ایران، تحت تٱثیر نور انقلاب اسلامی راه تازه‌ای در پیش گرفت اما شیطان سینما بیکار ننشست و کوشید با نقاب و فریب و نفاق درون سبنمای انقلاب با اسلام بستیزد. و در برابر سینمای سالم سموم ماهوی سینمای آمریکایی را در رگان سینمای جمهوری اسلامی جاری سازد.
سینمای دفاع مقدس در دهه شصت و حتی هفتاد پیش‌قراول هنر و همراه شعر برای شیطان زدایی کوشید و تصویر انقلاب اسلامی را ترویج کرد. مهاجر و دیده‌بان و روایت فتح فراموش نشدنی‌اند. حتی سینمای رویکرد‌گرا نظیر خانه دوست کجاست و… کوشید با طرد فحشای سینمای گذشته تصویر سالمی از زندگی ارائه دهد. دریغا که غلبه نگرش لیبرال و از آن مهمتر بلبشوی بعدی روز به روز بیشتر سینما را ابزار توسعه و نفوذ فساد، ابتذال کرد.
نیروهای فنی سالم سینمای بزرگ ایران و هنرمندان سالم سینمای شریف، منفعل شدند و یا به ابزار جریان فاسد اخلاقی و فکری بدل شدند. بی‌توجهی به تفقه در سینما و شناخت موضوع و ارائه راه حل معقول و مشروع فقیهانه و ربانی، به هرج و مرج و نفوذ دشمن و بلعیده شدن نیروها دامن زد و عدم تغییر بنیادین ساختار و عدم طرد فساد و ضربه‌های کوچک جریان شیطانی را قوی‌تر و قوی‌تر کرد. این همه کادر فنی سالم به جای آن که خدمتگزار سینمای شریف، سالم، پیشران انقلاب و اسلام ناب باشند، هدر شدند. و سینمای جمهوری اسلامی هر روز ببشتر در تحت سلطه فساد قرار گرفت و اقلیت سالم، سینمای پاک با مشکل روبرو‌ شدند. و سینمای فاسد و اهل خودفروشی و ابزار دشمنان ایران و استقلال و آزادی ایران و اسلام ، با گستاخی توسعه یافتند و حمایت شدید جشنواره‌های غرب، آنان را به نشر کفر و فساد و ضدیت با اسلام و انقلاب و نشر وانموده و کذب و …تحریص کردند و پایگاه کفر و ضد انقلاب و شیطان بزرگ و مسجد ضرار شدند. حوزه و فقیهان و مجتهدان باید از این شانه خالی گردن از بار تفقه دست بشویند و به معضلات و مسایل این سینما پاسخ گویند. تغییر این سینما و استفاده از نیروهای سالم آن ضروری است. و نباید این سرمایه عظیم تباه شود. دشمن می‌خواهد نیروهای سینمای ایران یا در خدمت جنگ سینما با اسلام و مردم و انقلاب اسلامی و پیشرفت ایران و در خدمت بردگی شیطانی و غربزدگی و سلطه بر ما باشند یا نابود شوند و به کار ایران نیایند. باید این نقشه را خنثی کرد. تغییر ساختار سنجیده نیروی سینما و رسانه را در خدمت اسلام و انقلاب اسلامی شکوفا می‌کند. این انقلاب دوم‌ را به عنوان تنها راه نجات سینما جدی بگیریم. سبنما به شکل سنتی در حال افول و مرگ است. خود را برای زندگی تازه سینمایی نو‌ آماده کنیم!

*مستندساز و منتقد سینما

برچسب‌ها:

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

نظر شما


آخرین ها