عقیل قیومی:
سلام برادر. هر چه گشتم نام نویسنده را بر مطلبت نیافتم تا به نام خطابت کنم. هر چند تردید دارم با چنین ادبیاتی برازنده ی واژه ی برادر باشی. پس خوشبینانه می نگرم و باز میگویم برادر آدم حرف را اگر حق باشد که بی نام نویسنده اش منتشر نمیکند و خود را پنهان نمیسازد. واضح بگویم اینکه چنان نوشته ای به نام همه ی یاران و همسنگرانم زیر چتر حزب الله منتشر شده بر من گران آمد.
من هم گاه گاهی در مطبوعات سینمایی نوشته ام و ترجمه کرده ام. نمیدانم چند ساله ای برادر ولی نوجوانی ام را به یاد می آورم که به اقتضای فضای جنگی و حماسی و شهادت طلبانه ای که بر کشور حاکم بود، به اتفاق دوستانم مدرسه را رها کردیم و با آن سن و سال اندک راهی جبهه ها شدیم. هنوز برخی شبها کابوس آن دَم غروبی را می بینم که گلوله ی قناسه گلوی مجید همسنگرم را نشانه گرفت و فریاد “امدادگر امدادگر” م در فضای فاو پیچید و لحظاتی بعد مجید روی دستانم جان داد. هنوز بعضی وقتها در بزنگاه هایی خون مجید را روی دستانم که زیر سرش گذاشته بودم می بینم و به خودم اجازه نمیدهم به این سادگیها نام شهید و شهادت را بهانه ای کنم برای قلمفرسایی هایی از سر ناآگاهی ها و بی دانشی هایم.
چرا اعتراف میکنم در نخستین سالهای پس از پایان جنگ خبط هایی مرتکب شده ام و حکم هایی صادر کردم و چیزهایی نوشته ام که در همین لحظه هم بابتش نزد خودم شرمنده ام. برادرم احساس کردم با سینما مخالف نیستی و از این نظر شاید فیلمهای محبوب مشترکی هم داشته باشیم. پس امیدوارم به تجربه ی آزاردهنده ی من دچار نشوی و بیست سال بعد که به نوشته ات رجوع میکنی نزد خودت شرمنده نشوی.
برادرم من به عنوان خواننده با خواندن فرازهایی از نوشته ات خود را در محضر خدا یافتم و مو بر بدنم سیخ شد، تو چطور خدا را ندیدی و اینها را نوشتی درباره ی مادری که اکنون عصاره ی معصومیت هستی را در آغوشش می کشد و نه به نام مادر، بلکه حتی می توانستی به نام هنرمندی که با بازی درخشانش هفته های متوالی مهمان خانه های مردم بود و ساکن قلبهای رئوف شده بود، قلم را غلاف کنی و از خدا بترسی که به این راحتی عرق شرم بر پیشانی خواننده ی نوشته ات ننشینَد.
برادرم سینما را دوست داشته باش با آگاهی. فیلم خوب ببین. کتاب خوب بخوان. خوب نگاه کن. یقین دارم دغدغه هایت متعالی تر خواهد شد و نوشته های پرمغز و وزین تری از تو خواهم خواند. البته این بار با نام خودت. نمی دانم شاید دیر شده باشد ولی کاش در نوشته ای دیگر از حزب اللهِ واقعی و مردم نجیب ایران عذرخواهی میکردی. برادرم بیا تا مهربانی را بیاموزیم. من هم همچنان معتقدم مهربانی کودکی تنهاست.
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
- از سپیدهدمی در چهارباغ عباسی اصفهان تا…/ به بهانهی نمایش «اصفهان در بوق کارخانهها» در رویدادِ هفتۀ فیلم اصفهان
- دختری هنرمند در جوانی و روزمرگیهای گریزناپذیرش/ نگاهی به فیلم «حاضر شدن»
- تماشای اعجاز نمای پایانی/ نگاهی به فیلم «منگلهورن»
- مردی دانا، خوش پوش و بلندبالا/ به مناسبت سالگرد درگذشت علی معلم
- مستند «در خود مانده»؛ راویِ رنجهای یک مادر
- دفاع تلویحی جبلی از اظهارات ابوالقاسم طالبی؛ واکنشی به اظهارنظرهای این چند ماه بود
- بیانیه انجمن بازیگران درباره هتک حرمت زنان/ شکایت میکنیم
- پاسخ انتقاد توهین و تهدید نیست!/ واکنش خانه سینما به اظهارات ابوالقاسم طالبی در برنامه «هفت»
- واکنش بدیعی و ضیاییپرور به حرفهای طالبی؛ دیده شدن به هر قیمت/ توهین به نیمی از جمعیت کشور
- دستور وزیر فرهنگ برای پیگیری ویژه ماجرای توهین به هنرمندان موسیقی
- پسرکی شهرآشوب در اصفهان/ نگاهی به فیلم «طلوع جَدی»
- سلام آقای قوکاسیان!
- خاطرات بد خوش آمدید/ در ستایش ژان پیر ملویل به بهانه زادروزش
- ما، زاون و آن روزهای زیبا
- خرده روایتهایی پیش از مرگ محتوم/ نگاهی به مستندهای «مهین داستان نانوشته» و «تنگراه»
نظرات شما
پربازدیدترین ها
- با موافقت شورای پروانه فیلمسازی؛ ۶ فیلمنامه پروانه ساخت سینمایی گرفتند
- درباره یک خبر بی نهایت وحشتناک و غم انگیز
- یادداشتی بر فلسفه دوستی بر پایه «چشمانت را ببند»/ در جستوجوی دوست
- پس از جنجال حرفهای مدیر جشنواره کمرایمیج؛ استیو مک کوئین رفت/ کیت بلانشت ماند
- با احکامی جداگانه از سوی رائد فریدزاده؛ حسینی و شفیعی معاون شدند/ ایلبیگی به موسسه سینماشهر رفت
آخرین ها
- «کارون – اهواز» در مراکش
- رونمایی از پوستر انیمیشن «شنگول و منگول» در آستانه اکران
- درباره «اتاق بغلی» اثر پدرو آلمودووار/ مرز باریک دوستی و مرگ زیر جهانی از زندگی و رنگ
- استادان و کارگاههای «سینماحقیقت۱۸» را بشناسید
- بر مبنای آمار سمفا؛ روند صعودی فروش سینماها در هفته گذشته نزولی شد
- محمد شکیبانیا رئیس سیزدهمین جشن مستقل سینمای مستند شد
- گفتوگو با محمد مقدم درباره سینمای مستند/ فیلم مستند، جهانی است ساختگی؟
- با احکامی جداگانه از سوی رائد فریدزاده؛ حسینی و شفیعی معاون شدند/ ایلبیگی به موسسه سینماشهر رفت
- کارگردان «سه جلد»: اقتصاد سینمای ایران را چند سکانس رقص میگرداند
- نمایش دو مستند از ناصر تقوایی در موزه سینما
- ترجمه اختصاصی سینماسینما/ کونان اوبراین، میزبان اسکار ۹۷ام خواهد بود
- «کارمند جماعت» رونمایی میشود
- یادداشتی بر فلسفه دوستی بر پایه «چشمانت را ببند»/ در جستوجوی دوست
- دنزل واشینگتن از دنیای بازیگری خداحافظی میکند
- تاد هینز رئیس هیئت داوران جشنواره فیلم برلین شد
- پس از جنجال حرفهای مدیر جشنواره کمرایمیج؛ استیو مک کوئین رفت/ کیت بلانشت ماند
- ابوالفضل جلیلی مطرح کرد؛ حضور در کلاس بازیگری عامل موفقیت نیست
- نمایش بلندترین سکانس پلان سینمای مستند ایران در آمریکا
- کدام سینما واقعی تر است ؟
- پیدا شدن جسد یک بازیگر در خانهاش
- دیدار اصغر فرهادی با علاقهمندان فیلمهایش در استانبول
- فیلمی که اطلاعاتش مخفی نگه داشته شده؛ لوپیتا نیونگو به فیلم کریستوفر نولان پیوست
- «کتابخانه نیمهشب» روی صحنه میرود
- سه نمایش برای مستند «۹۹-۱۹» در یک هفته
- با موافقت شورای پروانه فیلمسازی؛ ۶ فیلمنامه پروانه ساخت سینمایی گرفتند
- درباره فیلم جدید رابرت زمکیس/ «اینجا»؛ یک قرن را طی می کند، اما بدون حرکت دوربین
- سوینا منتشر میکند؛ نسخه ویژه نابینایان «مورد عجیب بنجامین باتن» با صدای مهدی پاکدل
- «پینگو» بعد از ۱۸ سال بازمیگردد
- جوایز اصلی فستیوال فیلم هانوی به «بی سر و صدا» رسید
- درباره یک خبر بی نهایت وحشتناک و غم انگیز
شما که خدا را دیده ای، چرا برین وقاحتهای اهالی سینما چشم فرو بسته ای؟!
شما که نهی از منکر بلدی، چرا خاموش نشستی؟!
اینجاها که میشه همتون خداشناس و خدابین میشید.
ازتون متنفرم
بهترین مطلبی بود که درباره این قضیه خوندم. واقعا آفرین بر صاحب این قلم.