سینماسینما، عزیزالله حاجی مشهدی
نمایش “خمره “، نوشته: لوئیجی پیراندللو، به کارگردانی، مجید زارع زاده
“مجید زارع زاده” با پیشینه ی بیش ازدو دهه بازیگری و کارگردانی نمایش هایی چون: “پزشک نازنین” اثر ” نیل سایمون”،”حق با شماست” نوشته ی “پیراندللو” و “کلّه پوک ها” نوشته ی “نیل سایمون” این بار به سراغ نمایش “خمره” یکی دیگر از نمایشنامه ها ی معروفِ “لوئیجی پیراندللو ایتالیایی” (Luigi Pirandello)نمایشنامه نویس و رمان نویس بلند آوازه ی سده ی بیستم ایتالیا و برنده ی جایزه ی نوبل ادبیات در سال ۱۹۳۴ رفته است تا با استفاده از شور و اشتیاق و آموخته های هنرجویان مدرسه ی نمایش، آنان را با چالش نخستین حضور در صحنه ی اجرای این نمایش که برای نخستین بار به روی صحنه رفته است ، رو به رو کند.
اگرچه استفاده از بازیگران تازه کار برای اجرای چنین کارهایی نوعی دل به دریا زدن به حساب می آید، با این همه، زارع زاده در جایگاه یک نمایشنامه پرداز و کارگردان تئاتر با پشتوانه ی کارگردانی و بازی در چندین نمایش ، از نیروهای تازه کار و به ظاهر کم تجربه، به خوبی بهره برده و به مدد تمرین زیاد با هنرجویان و آزمون و خطاهایی که در جریان تمرین های پیش از اجرا داشته اند، روز به روز بازیگران کم تجربه را به فراگیری فوت و فن ها و شیوه های درست بازی بر روی صحنه و ویژگی های خاص یک نمایش زنده ،نزدیک و نزدیک تر می کند تا بی هراس از اجرای نقش در برابر تماشاگران در سالن نمایش، نخستین گام هایشان را در مسیر هنر بازیگری – با امید به کسب تجربه های ارزنده – سنجیده و درست بردارند.
پیراندللو نمایش خمره را در سال ۱۹۰۶ به نگارش درآورده و حدود یک دهه بعد، در سال ۱۹۱۷ همین نمایش را در یک پرده به صحنه برده است. نگاه طنز آلود پیراندللو در خلق موقعیت های سرشار از تناقض و تضاد ، از بُعد معنا شناسی ، خواننده ی نمایش یا بیننده ی نمایش های های اورا که به صحنه می رود، به راستی به شگفتی وا می دارد و پیراندللو با خلق همین موقعیت های سرشار از تضاد و تناقض، به خوبی می تواند حتی در اوج واقع نمایی یک صحنه ی تلخ و در معنا، تراژیک، تماشاگر نمایش خود را به خنده وا دارد که بی تردید برای مخاطبان حرفه یی و آشنا با هنر تئاتر، تامل برانگیز بوده و آن ها را به تفکّر وا می دارد.
در روایت خطی و بی پیچ وتاب داستان خمره، شاید بتوان به درونمایه و مضمون آشنایی دست یافت که حاصل رویارویی رعایا (کارگران ساده و زحمتکش باغ های زیتون اربابی) و” دُن لولو”ست. ( یک نمونه از ارباب هایی که تنها هنرشان زور گویی و ابراز خشم در برابر کارگران و رعایاست!) با توجه به ریشه های تاریخی تقابل دیرینه ی ارباب و رعیتی، خشم و پرخاشگری همیشگی اربابان در برابر رعایا ،توجیه پذیر می شود. خشم بی دلیلی که نا خواسته میان “نیروی کار” و “کارفرما” شکافی عمیق ایجاد می کند و با توجه به بسیاری از شواهد تاریخی، رعایا را به بی اعتمادی در برابر اربابان و کارفرمایان وا می دارد. شاید به همین دلیل است که کارگران ساده ی باغ های زیتون دُن لولو زیر سایه ی ترس و بی اعتمادی همیشگی خود، چاره یی جز فرمانبرداری و حرف شنوی از ارباب خشن و بدزبان خود ندارند. نویسنده ی نمایشنامه ، در داستان به ظاهر ساده ی خود، به کالبد شکافی شخصیت ارباب می پردازد و با نقد رفتارهای غیر انسانی و برخورد های تحقیر آمیزاو در رویارویی با کارگران زحمتکش ، از وی تصویری ارایه می دهد که گویی بویی از انسانیت ومهرورزی نبرده است. اگر در این مسیر، نوعی اغراق و بزرگ نمایی در زشت انگاری رفتارهای تند و غیر انسانی دُن لولو دیده می شود، تنها به این خاطر است که شکاف و فاصله ی عاطفی میان روحیات دو طبقه ی اجتماعی “فرادست ” و “فردو ست ” جامعه که به شکل ارباب ( کارفرما) و رعیت( کارگر) در این نمایش تجلّی یافته است، هرچه روشن تر به نمایش گذاشته شود. زیان دیدنِ دُن لولو ، به دلیلِ ترک برداشتن خمره ی بزرگ سفالینی که برای نگهداری روغن زیتون یکساله خریداری شده است، بر اثر اتفاقی ناخواسته و نامعلوم، مثل آتش زدن به همه ی اندوخته ها و دارایی های دُن لولو ست. ترک برداشتن خمره ، ریشه در حرص و طمع و حس برتری جویی، قدرت طلبی و سلطه جویی ارباب دُن لولو دارد. شرایط محتومی که نتیجه ی مستقیم بی اعتمادی ارباب به رعیت ها و ترسِ کارگران از خشم و بدزبانی اوست. به بیانی دیگر، آسیب هایی که به دارایی ها و جسم و جان دُن لولو وارد می شود، نه از سوی کارگران، بلکه به دست خود ارباب دُن لولو انجام می شود. درواقع، نوعی تیشه به ریشه ی خود زدن به حساب می آید. واکنش کارگران، در برابر آن همه زورگویی و خشم و به ویژه ” توهّم توطئه” ی ارباب، گریزگاهی برای یافتن کوچک ترین فرصتِ استراحت و تن آسایی و حتی تفریح و خوش گذرانی است که از سوی تماشاگر چنین نمایشی، بسیار منطقی و پذیرفتنی به نظر می رسد. تلاش دُن لولو برای ترمیم و بند زنی خمره ی ترک خورده، کمک خواستن از وکیل با تجربه یی که بتواند در مسیر دادخواهی او، به مدد او بشتابد و درماندگی و استیصال وکیل از کمک به او وبسنده کردن به دادنِ نسخه یی از کتاب حقوقی به دُن لولو،برای خلاص شدن از دست مزاحمت های او، همه و همه ، ارباب را به بُن بستی می کشاند که چاره یی جز پذیرش شکست و از دست دادن سرمایه ( خمره) ندارد. حتی، چاره اندیشی های “زی دیما لیکازی” ( با بازی مجید زارع زاده) یعنی استاد باتجربه و چیره دست بند زنی با آن چسب مخصوص معجزه آسایی که در کیسه ی خود دارد نیز، راه به جایی نمی بَرَد و گیر کردن استاد زی دیما در خمره – به عنوان نوعی نقطه ی اوج در داستان نمایش خمره،- که بعد از چسب زدن و محکم شدن ، دهانه ی آن تنگ تر از آن است که تلاش کارگرها برای بیرون کشیدن استاد از داخل خمره ، به ویژه به دلیل قوز و برجستگی پشتش، فایده یی در بر داشته باشد، درماندگی ارباب به اوج خود می رسد ، به همین روی، درنهایت، با توجه به حمله ها و رفتارهای خشن و بد زبانی ها و ضربه های خود دُن لولو به دهانه ی خمره ی سفالین ، خمره شکسته می شود و استاد بند زنی نجات پیدا می کند و با شکسته شدن خمره،یعنی با از بین رفتن دارایی ارباب ، تنها چیزی که عاید کارگران و صد البته تماشاگران چنین نمایشی می شود، کمی سرگرمی و خندیدن و رها شدن از رنج همیشگی کارکردن و عرق ریختن است! در نمایش خمره ، اگر از برخی اتفاق های کاملا تصادفی ، مثل شعله ور نشدن چوب کبریت برای روشن کردن چپق استاد زی دیما که با خونسردی تمام درون خمره نشسته است،بگذریم، با اجرای قابل قبولی روبه می شویم که به دلیل نخستین تجربه ی بازیگران نمایش، می توان برخی از کمداشت ها را در بازی ها و تعامل و بده و بستان های حسّی بازیگران با یکدیگر را نا دیده گرفت . با این همه در صحنه پردازی وطراحی نمایش برای اجرا، هنوز هم می توان به شکل ها و طرح های متنوع تری نیز فکر کرد. برای نمونه، به جای طراحی فضای کاملا ساده یی که شاهد بودیم ، در پس زمینه ی صحنه ، به کمک رنگ و نور و با استفاده از پرده ی نقاشی شده، باغ زیتونی پُر درخت را به تماشا گذاشت. یا مثلا، جایی که قاطر چی، در حالی که افسار قاطرش را می کشد، وارد صحنه می شود، تنها با استفاده از صدای شیهه ی اسب یا قاطر، به فضاسازی واقعی تری دست یافت. البته نباید از یاد بُرد که اجرای این نمایش در سالن بسیار کوچک “استاد جمیله شیخی” در “تالار محراب” نیز ، چه بسا مانع بزرگی برای اندیشیدن به چنین تمهیداتی برای اجرای گرم و گیراتر بوده است. با این همه، استفاده ی بسیار سهل انگارانه از موسیقی و صدا ، به ویژه پخش نه چندان مناسب آن در صحنه را می توان یکی از ضعف های جدی این اجرا به حساب آورد.
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
- «آنها مرا دوست داشتند»؛ گوشهنشینانِ فراموش شده!
- نگاهی کوتاه به نمایشِ «سگِ نگهبان و درختی در باغ»؛ بازجویی یک جنایتِ خیالی!
- خوابِ شیرینِ درختِ سیب های سرخ!/ نگاهی به فیلم «شور عاشقی»
- از یاد رفتگان کوچه رندان!/ نگاهی گذرا به کارنامه درخشان ناصر تقوایی
- نگاهِ تازه و نوجوییهای امیدبخش/ نگاهی به نمایش «بیانیهی کمیسیون صندلی»
- نمایش و بررسی «شبح کژدم» در موزه سینما
- شورِ زندگی و جادوی سینما/ نگاهی به کتاب «ریو براوو»
- ما درون خمره گیر افتادهایم/ نگاهی به آخرین اجرای اثر برجسته لوییجی پیراندللو در ایران
- کالبد شکافی کارنامهی سینمایی بهرام بیضایی/ نگاهی به کتاب «موزاییک استعارهها»
- هنرِ زنده ماندن در آرزوی آزادی!/ نگاهی به نمایش «ماراساد شاه لیر را شکار میکند»
- از «پلّکان» تا «شب، روی سنگفرشِ خیس»، در هفت پرده!/ نگاهی به نمایش «پرده در پرده»
- آرزوهای بر باد رفتهی عدالتجویی!/ نگاهی به نمایش «شب، روی سنگفرش خیس»
- کارنامهی درخشانِ یک پژوهشگرِ دلشیفتهی سینما/ نگاهی به کتاب «افسون پردهی نقرهیی»
- در فاصلهی خُنَک شدنِ یک استکان چای داغ!/ نگاهی به فیلم «وقتی خروس خواند»
- نمایشِ فروپاشی اشرافیّتِ پوشالی/ نگاهی به نمایش «باغ آلبالو»
پربازدیدترین ها
آخرین ها
- بازگشت جنابخان به تلویزیون همراه با محسن کیایی
- «در آغوش درخت» بهترین فیلم بلند سینمای جهان جشنواره هندی شد
- نکوداشت خسرو خسروشاهی در جشنواره فیلم رشد
- «شهر خاموش» و «شناور» در شبکه نمایش خانگی
- به پاس یک عمر دستاورد سینمایی؛ خرس طلایی افتخاری برلین به تیلدا سوئینتون اهدا میشود
- کنسرت نمایش ایرج، زهره، منوچهر / گزارش تصویری
- حقایقی درباره محمد نوری به بهانه سالروز تولد او/ مردی که از شکست هراس نداشت
- ذلت ماندن یا لذت رفتن و رستن!
- جدول فروش سینمای ایران در آخرین روز پاییز/ پنج فیلمی که از ابتدای امسال بیش از ۱۰۰ میلیارد فروختند
- نمایش «دِویل» تمدید شد/ آغاز اجرای نمایش «تشنگان» از ۴ دی
- شایعه فروش آثار تجسمی مربوط به فروغ فرخزاد و سهراب سپهری/ سریال و فیلم مستند سهراب و فروغ به زودی کلید میخورد
- نامزدی یک فیلم کوتاه ایرانی-آمریکایی در جوایز آکادنی فیلم سوئد
- نشست خبری بزرگداشت فروغ فرخزاد / گزارش تصویری
- درباره سه مستند سینماحقیقت/ از جسارت نمایش عریان اعتیاد تا عشق به سینما در اتاق آپارات
- به خاطر نقش برجسته در صنعت سینما؛ کریستوفر نولان و همسرش، شوالیه و بانوی فرمانده شدند
- چرا «لیلی» سریال «داییجان ناپلئون» زشت بود؟/ پاسخ ناصر تقوایی را بخوانید
- «تیآرتی» ترکیه آغاز به کار کرد؛ صداوسیما هنوز در فکر سانسور است
- سیمرغ مردمی به جشنواره فیلم فجر بازگشت
- بستههای ویژه شب یلدای همراه اول با هدیه دیجیتال معرفی شد
- آنونس رسمی عاشقانه «عزیز» رونمایی شد
- با نظرسنجی از ۱۷۷ منتقد فیلم؛ نشریه ایندی وایر برترینهای سال ۲۰۲۴ سینما را معرفی کرد
- احمد رسولزاده و «بنهور» در بیست و هفتمین قسمت «صداهای ابریشمی»
- درباره «بی همه چیز»؛ درامی پیچیده با شخصیتهایی چندلایه
- نشست «شاهد عینی» / گزارش تصویری
- نگاهی به فیلم «هفتاد سی»/ در بستر واقعیت
- موقعیت فیلمهای ایران و سینماگران فراملی در فرانسه
- قهوه دمنکشیده/چرا سریال مهران مدیری نتوانست انتظارات را برآورده سازد؟
- سرقتهای سریالی ۳زن به سبک «تسویه حساب»
- با اعلام آکادمی داوری؛ نامزدهای اولیه اسکار معرفی شدند/ یک انیمیشن ایرانی در میان آثار
- انیمیشنی درباره لیونل مسی؛ پخش «مسی و غولها» از تلویزیون دیزنی