سینماسینما، سعید مستغاثی؛
در سکانس اول فیلم «فروشگاه بزرگ» برادران مارکس ساخته چارلز رایزنر در سال ۱۹۴۱ تصاویری از دفتر کاراگاهی به نام «چرخ طیاره» (گروچو مارکس)، می بینیم، دفتری مانند یک آشپزخانه در به داغان قدیمی که در آن دستیار کاراگاه چرخ طیاره به نام وکی (هارپو مارکس) مشغول آماده ساختن صبحانه و متعلقات آن مثل قهوه و تخم مرغ نیمروست، اما با ورود یک مشتری به آنجا ناگهان تبدیل به یک دفتر کارِ تر و تمیز شده و چرخ طیاره و دستیارش یک دفعه مشغول صحبت های جدی و البته جعلی با مقامات قضایی مثل دادستان و همچنین رییس پلیس و … و پاسخ به زنگ های پشت سر هم تلفنی شده، ولی با تلفنی که قطع است! و نامه های جعلی که توسط یک دست مصنوعی به کاراگاه داده می شود!!
حالا در این فضای گروتسک وار، تحلیل و جملات کاراگاه “چرخ طیاره” از همه جالب تر به نظر می رسد که در پاسخ مشتری مزبور که با حرارت خواسته بسیار ساده اش را شرح داده، همواره با تفکری عمیق می گوید:
“قضیه خیلی پیچیده است! … دوباره با جزییات شرح بدهید”!!
واقعا نمی خواستم مجددا پاسخ آقای اثباتی را داده باشم، چرا که برای ایشان، احترام بسیاری قائل هستم اما از آنجایی که خطاب در تیتر مطلب به بنده و همچنین در متن به برخی جملات من بوده، در توضیح جملاتی می نویسم.
جناب اثباتی! به نظر شما این سینمای ما شباهتی به همین دفتر کاراگاه چرخ طیاره ندارد؟! بنده هم ۳۰-۴۰ سال است که با این سینما سر و کله می زنم و در جریان زیر و بم آن هستم و سالها در همان خانه سینما عضو شورای مرکزی و رییس یکی از صنوف (انجمن منتقدان) آن بودم، در مجمع عمومی و مجامع روسای صنوف شرکت داشتم و در همان زمان که برخی می خواستند منتقدان را از خانه سینما بیرون بیندازند، از قضا به عنوان صنف برتر خانه سینما انتخاب شدیم!
در همان برنامه “خط فرضی” هم (که موضوع همه این بحث ها قرار گرفته) عرض کردم و قبل از آن هم بارها و بارها نوشته و گفته ام که اساسا مجوز و پروانه ساخت و نمایش برای آثار هنری چندان موضوعیتی ندارد، منتها در یک فضای استاندارد و حرفه ای، فضایی که کمپانی استاندارد و تهیه کننده حرفه ای در درجه نخست وجود داشته باشد (مانند کشورهای صاحب سینما) که خود آن کمپانی ها و تهیه کنندگان می توانند سینما را به درستی اداره کنند.
ولی وقتی کمپانی و استودیوی سینمایی در این سینما به دفتر دلالی و واسطه گری شبیه شده و تهیه کنندگان ما انواع و اقسام شغل و حرفه را دارند مانند رادیو فروشی و فروشگاه لوازم الکترونیکی و هتل سازی و حتی زمانی گوسفند چرانی (که شغل بسیار شریفی است) و تنها حرفه ای را که نمی شناسند همان تهیه کنندگی سینماست، آن وقت چه از درون این سینما بیرون می آید؟ همان ماجرای کارگاه چرخ طیاره نمی شود؟
من نمی دانم این شوراها از کجا آمده؟ گویی همواره وجود داشته و زمانی از اولین کلمات فیلمنامه تا انتخاب بازیگر و عوامل فنی را کنترل می کرد تا سالن سینمایی که قرار است محصول سینمایی را نمایش دهد و تاریخ آن و قیمت بلیطش و مدت زمان اکرانش و به فیلم ها درجه می دادند و کسی که مثلا درجه ج می گرفت، یکسال از فیلم ساختن محروم می شد که از قضا همین مسعود خان کیمیایی به دلیل ج گرفتن یکی از فیلم هایش، به همین مجازات محکوم گردید!
اما نمی دانم چرا در آن زمان ها صدای کسی در نمی آمد؟ به خاطر دارم در یکی از دوره های جشن خانه سینما فیلم “مرد عوضی” محمد رضا هنرمند در رشته های متعددی نامزد دریافت جایزه شده بود ولی چون هنوز پروانه نمایش نگرفته بود، نامش را اعلام نمی کردند و ما در هفته نامه سینما، به جای نام آن علامت سوال گذاشتیم! یا سالی دیگر فیلم “دایره” به عنوان بهترین فیلم جشن خانه سینما، به دلیل همان نداشتن پروانه نمایش، نتوانست در آن مراسم جایزه بگیرد که بعدا در پارکینگ، جایزه را به آن اعطاء نمودند! چراکه معاون وقت سینمایی وقت در آن زمان گفته بود” حتی باید راش های این فیلم را آتش زد”!!
متاسفانه یکی از دلائل این ماجرا، وابسته بودن صنوف و جامعه اصناف ایران یعنی خانه سینما به دولت بوده و هست. یعنی هیچگاه معنی صنف و صنوف از طرف به خصوص متولیان و مدعیان آن درست درک نشد و اغلب با حزب و باند بازی اشتباه گرفته شد. از همین روی هیچگاه خانه سینما نتوانست برای اعضایش کار صنفی انجام دهد و همه فعالیت هایش از یک جشن سالانه و اهدای یک قبر در قطعه هنرمندان فراتر نرفت. (بازهم دستشان درد نکند)
ما تا مدتها در بیمه ای که شامل حالمان کرده بودند، در رده “ماهیگیران دریای جنوب” ارزیابی می شدیم و بایستی هر ۳ ماه به شعبه شمیران سازمان تامین اجتماعی مراجعه کرده و دفترچه های خود را تمدید می نمودیم، چون خانه سینما بدهی هایش را پرداخت نمی کرد! تا از شر آن خلاص شدیم!!
از همان زمانی که مرحوم سیف اله داد در معاونت سینمایی وقت، در دولتی کردن این صنف کوشید و بعد از آن تقریبا در همه دوران مختلف وزارت ارشاد، بیشترین کمک های مالی از سوی و معاونت سینمایی به این جامعه صنفی شد یعنی دقیقا یک نقض غرض آشکار که کارفرمای دولتی پول صنف را بدهد یا به تعبیری آن را بخرد!
به خاطر دارم حتی در دولت اول همان معجزه هزاره سوم که ذکر کردید، رییس هیئت مدیره یا مدیر عامل خانه سینما، در سخنرانی خود، رقم درشتی از کمک های دولتی را ذکر کرد و حتی بعدا گفته شد که اگر معاونت سینمایی پول نمی داد، حتی حقوق کارمندان شان را نمی توانستند پرداخت کنند!
حتی در همان دولت دوم معجزه هزاره سوم که برخی در وزارت ارشاد در صدد تعطیلی خانه سینما بودند و با آن کَل کَل شدیدی داشتند، بله در همان زمان شرکت های وابسته به رییس دفتر ریاست جمهوری آقای رحیم مشایی، بخش عظیمی از هزینه های جشن خانه سینما را پرداخت!
جالب است در همین فیلم “فروشگاه بزرگ” برادران مارکس، ظاهرا چیکو در طرف مقابل گروچو قرار دارد و به اصطلاح جاسوس آنهایی است که می خواهند فروشگاه را تصاحب کنند ولی از طرف دیگر به گروچو و هارپو کمک می کند!!
از همین روی همواره روسا و اهالی و نمایندگان خانه سینما در دولت و وزارت ارشاد و سازمان سینمایی حضور داشتند و برعکس! از همین روی خانه سینما، یک صنف کاملا دولتی است و انکار این مطلب، مشکلی را حل نمی کند. و خود شما همیشه جزیی از این خانه و مدیریت و هیئت مدیره آن بوده اید.
جناب اثباتی! مگر بارها و بارها مدیران و رییسان خانه سینما، دبیر جشنواره دولتی فیلم فجر نشدند؟ مگر در مناصب مختلف دولتی همزمان با مسئولیت خانه سینما قرار نگرفتند؟ مگر چه در دوران قبل و چه در دوران ما دو تن از ۵ نفر اعضای شورای پروانه ساخت، نمایندگان خانه سینما نبودند؟ (یکی از طرف تهیه کنندگان و دیگری از سوی کانون کارگردانان) یعنی در واقع این جامعه صنفی که خود حضرتعالی بارها و بارها در هیئت مدیره اش بودید و حتی زمانی ریاست آن را برعهده داشتید، بله همین خانه سینما در بررسی فیلمنامه ها و به قول شما سانسور آنها دخالت داشته است؟ از این هم خبر نداشتید؟!!
همین حال حاضر نگاهی به شورای عالی سینما یعنی بالاترین رکن سینمایی در این مملکت بیندازید، یعنی همان هایی که برای این سینما تعیین تکلیف می کنند و اساس شوراهای مختلف را رقم می زنند. واقعا چه کسانی در این شورا نیستند؟ صنوف؟ خانه سینما ؟ مدیریت و اعضای هیئت مدیره اش؟ کدام نیستند؟
حالا امثال بنده به قول شما بی اطلاع و معمولی و بی سواد بودیم، دیگر نمایندگان خانه سینما در نهادهای فوق دولتی و یا در شورای پروانه ساخت که از سوی دو تا از صنوف کلیدی جامعه اصناف سینمایی ایران ماموریت می یافتند، حتما علامه دهر و فرهیخته و دانشمند بوده و هستند! یعنی شما در جریان این نمایندگان به قول خودتان سانسور هم نبودید؟!!
نمی خواهم حرف های تکراری بزنم، تلاشم این است که صحبت هایی باشد به کار این سینما بیاید. آیا خود شما از اینکه سینمایتان به فرمایش خودتان زیر “سلطۀ بیسوادان و سودجویان و مبتذلپردازان” درآمده، شاکی نیستید؟! چگونه می توان از زیر این سلطه خلاص شد؟ اگر به بازار محول کنید که حاصل همین است! خانه سینما و دولت هم یک کاسه هستند؟! پس این شعارهای آزاد اندیشی و من نبودم و کی بود؟ و … چیست؟
با شما موافقم که اشکال در ساختار فرهنگی و هنری و سینمایی ماست. اما برای اصلاح آن و رسیدن به همان سینمای واقعی که سره از ناسره جدا شود و دیگر نیازی به این شوراها نباشد، لازم است:
اولا کمپانی های استاندارد فیلمسازی تشکیل شود و تهیه کنندگان واقعا سینمایی به میدان بیایند که سینما را بفهمند و شغلشان سینما باشد. (بنده حقیر و گروهی از دوستان حدود ۲۰ سال پیش جنبشی به نام “سینمای سوم” راه انداختیم که در آن کمپانی های استاندارد و تهیه کننده باسواد و کارآمد محوریت داشت و حتی برای تئوریزه کردن آن جنبش، در صفحات مجلاتی که می نوشتیم، صفحه هایی به نام سینمای استاندارد منتشر کردیم و به نظرخواهی از صاحبان اندیشه و قلم پرداختیم.)
دوم، تشکیل صنوف واقعی که از دولت و دولتیان جدا باشند و هیچ وجه اشتراکی با آنها نداشته باشند.
سوم، برپایی یک آکادمی سینمایی از متخصصان و متفکران و صاحب نظران که متولی سینما و جشنواره های سینمای باشند و از دولت ها هم جدا.
به نظرم به این صورت می توان فضای سینمای کشور را تا حدودی به مقوله سینما و هنر نزدیک ساخت، مانند کشورهای صاحب سینما.
انشاالله که این گفت و گوها بدون توهین و تحقیر یکدیگر ادامه یابد تا شاید فرجی برای این سینما حاصل گردد.
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
- پاسخ دوبارهی امیر اثباتی به جواب سعید مستغاثی؛ گفتوگو ادامه دارد
- پاسخ سعید مستغاثی به یادداشت علی زرنگار؛ حکایت پوری فِش فِشو و نگهبانی از دایی جان ناپلئون
- علی زرنگار کارگردان «علت مرگ: نامعلوم»: آقای مستغاثی در حدود تخصصتان سخن بگویید
- پاسخ متقابل سعید مستغاثی به امیر اثباتی؛ اما به تخممرغهایش نیاز دارم!
- واکنش امیر اثباتی به حرفهای سعید مستغاثی/ سینمای ایران گرفتار و قربانیِ همین شوراهاست
- واکنش کارگردان فیلم عزیز به اظهارات سعید مستغاثی در برنامه خط فرضی
- اختصاصی سینماسینما/ نامه امیر اثباتی به کمال تبریزی؛ کنجکاوم بدانم قرار است در شورای پروانه نمایش چه گلی به سر سینما بزنید
- امروز، روز ملی سینما نیست!
- در گفتوگوی کیوان کثیریان، امیر اثباتی و عباس عبدی مطرح شد: سینماگران حق دارند به صورت فردی برای یک نامزد تبلیغ کنند |
- آراپیک باغداساریان و نگاه خیره اولیس در سینماتک خانه هنرمندان ایران
- در سومین نشست «بازیابی» مطرح شد؛ نسبت سینماگران و قدرت؛ از فردین تا حاتمیکیا
- با حضور امیر اثباتی، وحید جلیلوند و سعید عقیقی؛ مداخلهی هنرمند سینما در صورتبندی امروز و فردا بررسی میشود
- قبل از تصویب منتشر کنید!/ درباره آییننامههای شوراهای پروانه ساخت و پروانه نمایش
- به بهانه ۳۰ سالگی؛ فیلم سینمایی «نرگس» بررسی میشود
- سعید مستغاثی، عضو شوراهای پروانه ساخت و نمایش: ترکیب «سینمای ایران» دو دروغ بزرگ است نه سینماست، نه ایرانی!
پربازدیدترین ها
- با امضای بیانیهای؛ ۱۵۷ نفر از فعالان هنری خواستار آزادی نوید میهندوست شدند
- پاسخ متقابل سعید مستغاثی به امیر اثباتی؛ اما به تخممرغهایش نیاز دارم!
- رونمایی از پوستر «زال و رودابه» در آستانه جشنواره فیلم فجر
- «ماهی سیاه کوچولو» نه سفارشی است نه سیاسی/ حاشیهنگاری بر سال ۱۳۶۰
- چهره تلخ عشق یک سویه/ نگاهی به فیلم «در دنیای تو ساعت چند است؟»
آخرین ها
- هنرمندان فعال در تئاتر خیابانی جوانانی دغدغهمند هستند
- ۹۰ نفر دیگر از فعالان هنری خواستار آزادی نوید میهندوست شدند
- سعید مستغاثی دوباره به امیر اثباتی جواب داد؛ حکایت دفتر کارگاه چرخ طیاره و دستیارش
- نشست خبری جشنواره فیلم فجر / گزارش تصویری
- پاسخ دوبارهی امیر اثباتی به جواب سعید مستغاثی؛ گفتوگو ادامه دارد
- پاسخ سعید مستغاثی به یادداشت علی زرنگار؛ حکایت پوری فِش فِشو و نگهبانی از دایی جان ناپلئون
- چهل و سومین جشنواره فیلم فجر؛ بزرگداشت بابک، والیزاده و الوند در افتتاحیه جشنواره
- در نشست خبری جشنواره فیلم فجر مطرح شد؛ جشنواره نباید محل تنبیه کسی قرار گیرد/ سیمرغ اقتباسی باز میگردد؟
- علی زرنگار کارگردان «علت مرگ: نامعلوم»: آقای مستغاثی در حدود تخصصتان سخن بگویید
- رئیس سازمان سینمایی مطرح کرد: پیشنهاد تغییر تاریخ جشنواره جهانی فجر/ ضرورت بازنگری در آییننامههای صدور مجوز
- چهل و سومین جشنواره فیلم فجر؛ داوران مسابقه سینمای ایران معرفی شدند
- «علت مرگ: نامعلوم»؛ این هفت نفر و دنیایشان
- رونمایی رسمی از سامانه مدیریت هوشمند حملونقل همراه اول در نمایشگاه خودرو تهران
- پاسخ متقابل سعید مستغاثی به امیر اثباتی؛ اما به تخممرغهایش نیاز دارم!
- فیلم جدیدی به جشنواره اضافه نمیشود/ خروج فیلم نیکی کریمی از جشنواره فجر
- آغاز طرح ویژه فروش سیمکارت جوانان همراه اول با شمارههای جذاب
- با امضای بیانیهای؛ ۱۵۷ نفر از فعالان هنری خواستار آزادی نوید میهندوست شدند
- رونمایی همراه اول از بستههای ویژه عید مبعث به همراه هدایای دیجیتال
- واکنش امیر اثباتی به حرفهای سعید مستغاثی/ سینمای ایران گرفتار و قربانیِ همین شوراهاست
- زندهباد سینما/ مروری بر کارنامه مصطفی کیایی
- امضای تفاهمنامه همکاری بین همراه اول و بانک شهر
- رونمایی از پوستر «زال و رودابه» در آستانه جشنواره فیلم فجر
- به کارگردانی دیوید آیر؛ برد پیت، بازیگر و تهیه کننده یک اکشن ماجراجویی میشود
- «چیزهای کوچک اینچنینی» بررسی میشود
- انتشار اثر عکاس ایرانی در کتاب فرانسوی
- چهل و سومین جشنواره فیلم فجر؛ اعلام نامزدهای مسابقه تبلیغات سینمای ایران
- نشست خبری جشنواره موسیقی فجر / گزارش تصویری
- واکنش کارگردان فیلم عزیز به اظهارات سعید مستغاثی در برنامه خط فرضی
- اعضای شورای سینمای ایران معرفی شدند
- نگاهی به انیمیشن کوتاه «در سایه سرو»/ پیرمرد و دریا