تاریخ انتشار:۱۳۹۶/۰۲/۱۲ - ۱۶:۱۴ تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 53712

حسین سلطان محمدیسینماسینما؛ حسین سلطان‏‌محمدی/ عضو انجمن منتقدان و نویسندگان سینمایی ایران:

مقطع زمانی انتخابات در ایران، در سال‏های اخیر، برای همه اقشار پرشور و پرهیجان و انباشته از شوق‏‌ها و نگرانی‏‌ها شده است. تغییر تدریجی نگرش‏‌ها موجب شده تا حضور در فرایند تعیین سرنوشت سیاسی برای دوره‏‌ای مشخص، بسیار پررنگ‌‏تر از سابق شده و جرأت ابراز نظر و اقدام برای به کرسی نشاندن نگرش انتخابی، بیشتر از پیش، رخ بنمایاند. اما این موضوع در جامعه هنری، همگام با سایر اقشار جلوه ندارد و تنها، با جسارت، می‏‌توان گفت که فقط سینماگران با نام و نشان و هویت آشکار و مستقیم و نه مستعار و پوشیده، در این میدان حضور دارند و در محصولاتشان، اعم از سینمایی و تلویزیونی، به سیاست نظر ویژه‌‏ای دارند. در ایران، به رغم، ابلاغ و تهدید و درخواست‏‌های آشکار و پنهان سال‏‌های بسیاری از عمر چهل ساله اخیر تاریخ معاصرمان، که خواستار عدم ورود هنرمندان عرصه تصویر متحرک به حوزه جهت‌گیری به نفع نام و جریان خاصی در سینما بودند، باز دیده‏‌ایم که در هر دوره‏‌ای، بخصوص چند دوره اخیر انتخاباتی، این هنرمندان پررنگ‏‌تر از گذشته حضور داشته‏‌اند. اینکه چرا سینما، هنر سیاست و سیاست‏ورزی شده است و در آثار تصویری‏‌اش، به این جنبه از زندگی متوجه می‏‌شود، به علت شاخصه‏‌هایی است که این هنر را از سایر هنرها متمایز می‏‌کند.

سینما، برای بهای بلیت یا قیمت محصولات نمایش خانگی‏‌اش همیشه زیر ذره‏ بین است  و با افزایش بهای بلیت سالن‏ هایش، چنان در معرض دید قرار می‏‌گیرد گویا جزو ملاک‏‌های تعیین‏ کننده تورم کلان کشور است؛ افزایش قیمتی که در اندازه ناچیز هزار یا دو هزار تومان است که امروزه، به عنوان پول خرد قلمداد می‏‌شود. اما ندیده‏‌ایم که مثلا بهای آثار تئاتری یا بلیت کنسرت‏‌ها، محل مناقشه شود؛ در حالی که بهای آنها بسیار بالاتر از سینماست. از همین نقطه ورودی می‏توان به ویژگی بعدی سینما رسید و آن، تمایز تکثیر آثار تصویری با سایر عرصه‏‌های هنری است.

محصول سینمایی به مخاطب در سالن‏‌های همزمان بسیاری و در جغرافیای متنوع قابل تکثیر و نمایش است؛ اما برای سالن تئاتر و موسیقی، برای مثال، چنین امکانی نیست. برای آثار سینمایی رقم تماشاگر از مثلا رقم هزاران آغاز و تا میلیون در اکران نخست، شمارش داریم اما برای کنسرت و تئاتر چنین نبوده و نخواهد بود. بنابراین ویژگی تأثیر همزمان بر تعداد قابل توجهی از مردم در سالن سینما و سپس، تکثیر همین آثار برای شبکه نمایش خانگی که عمدتا همراه با خانواده دیده می‏‌شود و در مرحله سوم، نمایش همان آثار در شبکه‏‌های گوناگون تلویزیونی سراسری و استانی و حتی در شبکه‏ های ماهواره‏‌ای، تمایز آشکار و قدرت بسیار هنر تصویر متحرک را نشان می‏‌دهد. اما ما ندیده‏‌ایم که تئاتر بدین گونه و کنسرت موسیقی نیز ایضا، چنین مدلی از توزیع را تجربه کرده باشند و از پخش بعضی آثار موسیقایی در ماهواره، نمی‏‌توان به عنوان شاخصه‏‌ای کامل در این زمینه نام برد. از همین تمایز دوم، می‏‌توان به شاخصه سوم رسید و آن، محتوای آثار تصویری است.

محصولات تصویری متحرک در کلیه گروه‏‌های کوتاه و بلند یا داستانی و مستند و حتی انیمیشن، واجد محتوای مورد بحث و جهت‏ یابی و ارزیابی هستند. اما در تئاتر این نکته ردیابی نشده و برای موسیقی که اصلا چنین شاخصه‏ ای بیان نمی‏ شود. در تئاتر و موسیقی بیشتر هنرمند و ظاهر تماشاگرش محل بحث است تا محتوای اثر و در سینما برعکس است. آثار سینمایی با توزیع گسترده و همزمانش و حتی پخش تلویزیونی، امکان توسعه اندیشه را دارد و بدین جهت است که همیشه محتوای آثار از جهت تأثیر بر رفتار و روابط سیاسی و فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی و نقد و بازنمایی آنها، محل بحث و مناقشه و مباحثه است. با آثار تصویر متحرک، حتی می‏توان اندیشه سیاسی را پیشاپیش بیان کرد و تبیین نمود برای اقدام در وقت مناسب. مثال‏ های آشکاری از این جنبه از سینمای جهان می‏ توان آورد که برای نمونه، تولید و نمایش گسترده جهانی آثاری چون «روز استقلال (The Independent Day)»، سال‏ها پیش از وقوع حادثه از پیش طراحی شده ۱۱ سپتامبر، برای آماده‏‌سازی اذهان نسبت به وقوع رویدادی مشابه در آینده‏‌ای نه‏ چندان دور، قابل اشاره است. فیلمی که در آن، سفاینی از ماورای جو آمدند و با سایه افکندن بر شهری مدرن در آمریکا و حمله به ساختمان‏‌های بلندمرتبه، جهان مدرن را در وحشت بردند، سفینه‏ ای که با نقطه‏ ای در منطقه خلیج فارس مرتبط بود و در نهایت، با اتحاد همه جهان به فرماندهی رئیس جمهور امریکا، این مهاجمان سرکوب شدند. رویدادی که تقریبا بیشتر ابعادش در داستان ۱۱ سپتامبر رونمایی و اجرا شد. در جامعه خودمان نیز، تازه‏ ترین نظریه‏ سازی و بیان یک اندیشه برای توسعه بیشتر آن در افکار و تصمیم‏ سازی در آینده نزدیک را شاید بتوان از مجموعه تلویزیونی «علی‏‌البدل» مثال آورد که در پلانی از آن، نقل به مضمون، گفته شد که «چه جالب، در روستای شما، هم خان هست و هم شورا» و این تعبیر یعنی کاشتن بذر تفکر به اینکه یا نظام ریاستی یا نظام پارلمانی، و هم‌زمان نمی‏‌توان این دو را با هم داشت. مانند ترکیه که در رفراندم اخیر، به نظام ریاستی رسید. حتی در جشنواره فجر ۹۵، شاهد مثال جالب‏تری هم بودیم و آن، پرسش از قبل آماده شده برای فیلم «ماجرای نیمروز» بود که علت شباهت تصویر نقش جواد عزتی به سعید امامی را جویا شده بودند؛ در حالی که خیلی ازقدیمی‏‌های عرصه رسانه کمتر در حافظه داشتند که سعید امامی چه قیافه‏‌ای داشت و بیان این پرسش، یادآور خیلی مباحث شد و کنجکاومان کرد که چه نظریه جدیدی در حال پردازش است. اما در آثار تئاتری و موسیقایی، چنین نظریه‏‌سازی و نظریه‏‌پردازی وجود ندارد و در آنها بیشتر از هنرمند و ظاهر تماشاگرانش گفته می‏‌شود. برای آثار سینمایی می‏‌توان کتاب‏‌ها نوشت و انواع تحلیل‏‌های نظری را بیان کرد. در سینما می‏‌توان سیاست را بعینه ردیابی و تشریح کرد. بر همین مبناست که در سیر تدریجی فعالیت اجتماعی و سیاسی در دوره چهل ساله اخیر، از نگاه منفی به سینما به اینجا رسیده‏‌ایم که در مراسم اعتکاف اخیر، به همت ساختار جشنواره عمار، برای معتکفان در بعضی مساجد، فیلم‏های جشنواره عمار به نمایش درآمد و این تحول کمی نیست که با همت و استمرار همه فعالان عرصه سینما بر منش تصویرسازی و تصویرپردازی، حاصل آمده است.

سینماگران ما که همیشه آثارشان در جهت تحکیم و تثبیت جامعه و بهبود نگاه‏‌ها برای سلامت زیستن بوده و بتدریج ساعات عمده شبکه‏‌های ماهواره‏‌ای را که برای تقابل با وضعیت فعلی حاکم بر ایران فعال شده بودند، با آثار خود مسخر کرده‏‌اند؛ طبیعی است پیشگام‏‌ترین هنرمندان برای حضور در عرصه انتخابات و اعلام دیدگاه باشند و برای همین است که در عین اعلام تبلیغاتی رسمی از جانب خانه موسیقی یا خانه تئاتر که در انتخابات پیش رو، نظر سلبی یا ایجابی به نفع هیچ نامزدی ندارند؛ سینماگران با نام‏ه‌ای مشخص در صحنه هستند؛ از جناب رضوی گرفته تا نام‏ه‌ایی چون طائرپور یا توکلی یا داودی یا انتظامی یا پرستویی یا میری و امثال آنها که به صورت مشخص نام‏‌هایشان در خبرها دیده شده یا تصویرشان مشاهده شده است. سینماگر، به ذات فعالیتش باید در صحنه باشد و اعلام موضع کند. سینماگر که همیشه در آثارش در حال اعلام موضع نسبت به جامعه و جریانات و روندهای فعالیتی مردم است، به اعتبار توان تماشاگرپسندش، باید به میدان آید و نسبت به نگرش‏‌های اعلام شده در انتخابات پیش رو، فعال باشد. وقتی همه اقشار اعم از اقتصاددان و عالم دینی و ورزشکار و دانشگاهی و …، در حال تبلیغ به نفع فرد موردنظر هستند، سینماگر هم حق اعلام نظر دارد. دیگر گذشت دوره‏‌ای که ابلاغ وزارت‌خانه‏‌ای می‌‏آمد و سینماگران را از ورود به  دسته‏‌بندی‏‌های سیاسی برحذر می‏‌داشتند. سینماگران به اعتبار میزان افزایش تماشاگران محصولاتشان در سالن‏‌ها، شبکه خانگی، شبکه‏‌های تلویزیونی سراسری یا استانی و ماهواره‏‌ای، باید سرمایه اجتماعی‏‌شان را برای حمایت از نگاه سیاسی به میدان بیاورند. این تجربه آشکار جهان است و در اینجا نیز، قابل اجرا.

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

نظر شما


آخرین ها