تاریخ انتشار:۱۳۹۷/۰۹/۳۰ - ۱۵:۰۹ تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 101957

سینماسینما، حسین سلطان‏‌محمدی

در مستند «ده برادر»، بتدریج و گام به گام، با ده برادر یک خانواده رو‏ به رو می شویم، که هفت نفر از آنان، همانند پدرشان، معتاد هستند و البته از معتادان خرده پا به شمار می آیند. هسته اصلی رویداد در این تعداد معتاد کوچک اما به شکل مزمن و البته تبعات سال‌ها اعتیاد آنان بر سایر افراد خانواده و مشخصا یکی از برادرانی است که تا اندازه‏ای به مراقبت از اینها اشتغال دارد.

نخستین نکته ای که با دیدن این اثر به چشم می آید، چگونگی دریافت مواد مخدر و مصرف آنها توسط این افراد است. جامعه ای که به طور دقیق مشخص نبود کدام منطقه کشور است، از برخورد نیروی انتظامی و قوه قضائیه اش با معتادان و جمع کردن آنها داستان دارد اما از نحوه تأمین مواد برای این افراد در این خانواده، طی سالیان سال و احتمالا برای افراد دیگر، تصویر و مجازاتی ندارد. قضیه دسترسی به مواد مخدر به اندازه ای در این منطقه عادی است که راحت از مصرف مواد خانواده، فیلم و عکس یادگاری هم دارند!

به هر شکل، با روایت نه برادر از ده برادر آشنا می شویم؛ چون یکی از ده برادر، شهید شده و تنها از قاب عکسش، باید حدس بزنیم که مدافع حرم بوده یا در بمبگذاری در کربلا به شهادت رسیده و اصلا از نحوه شهادتش، نکته ای بیان نمی شود. از باقی برادران، یکی از این جمع جدا شده و در شهر دیگری با خانواده زندگی می کند و راوی داستان که مجرد مانده، سالم هستند و بقیه، یعنی هفت نفر دیگر آلوده به اعتیاد – البته برادر اول و برادر دیگری، ترک اعتیاد کرده اند-؛ و یکی از این هفت نفر بر اثر سکته مغزی احتمالا در پیامد اعتیاد، درگذشته است.

با عبور از روایت تک به تک این هشت برادر زنده مانده، به تبعاتی که بر اثر اعتیاد بر آنها حادث شده، اعم از برخوردهای جامعه با آنان یا برخورد انتظامی و امثال آن، آشنا می شویم اما این آشنایی در هیچ بعدی، برای بیننده عادی، واجد اثر سلبی نسبت به اعتیاد نیست. یعنی ما با افرادی رویارو شدیم که اصلا در اجتماع محل زندگی شان، تنبیه اخلاقی یا رویگردانی اجتماعی حادی را شاهد نبوده اند – بگذریم که در زبان ادعا دارند برخورد جامعه با آنان بد بوده – و راحت فرزندان دو برادر به درس خواندن اشتغال دارند یا یکی از آنان ازدواج کرده و مشغول کار است و بقیه هم ابایی از بیان مشکلات و وضعیت اعتیادشان در برابر دوربین ندارند بخصوص همسرانشان که با وجود اعتراض و غرولند، همراه شوهران معتاد یا ترک اعتیاد کرده خود اما آسیب دیده، زندگی می کنند و اهالی محل یا آشنایان هم هر زمان لازم بوده، برای اینها ضمانت داده اند و اینها را برای مدتی از زندان به مرخصی آورده اند. به سخن دیگر، این فیلم محکمی برای بیان تبعات اعتیاد بر خانواده و آسیب های اجتماعی آن نیست و بیشتر از جهت تعداد برادران معتاد و البته وجود تناقض هایی چون، مادر زحمتکش و پدر معتاد و همچنین خانواده ای با این تعداد معتاد اما واجد شهیدی از کربلا، به گونه‏‌ای که کوچه محل سکونت – به شهادت تیتراژ انتهایی فیلم – به نام این برادر شهید است و نیز شغل ناگفته برادری که مجرد مانده و مراقب برادران معتاد خود است و می کوشد آنان را از اعتیاد دور نگه دارد، جذابیت و کنجکاوی دارد.

ما در این فیلم فقط با یک روایت مواجهیم بدون کوچکترین اثر ماندگاری که بتوانیم نسبت به اعتیادی که به نظر می رسد از تریاک است اما نامی هم از شیشه برده می شود، موضع‌گیری داشته باشیم و برای همین، تنها به عنصر استثنای موجود در فیلم باید نظر داشت و اینکه این قضیه به طور غیرمستقیم، برای خودشان هم آنقدر جالب است که بدون کمترین احساس شرمساری، بدون شطرنجی شدن چهره‏هایشان، در برابر دوربین مواد می کشند و حرف می زنند و … !

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

نظر شما


آخرین ها