سینماسینما، عباس نصراللهی
عباس امینی دو فیلم کوچک و خوب در کارنامهی خود، پیش از ساخت کشتارگاه، دارد. فیلمهای «والدراما» و «هندی و هرمز» که در جغرافیایی خاص از ایران ساخته شدند و تماشایشان میتوانست تجربهای از درک آن جغرافیا و مردمانش باشد. و البته که کوچک و کمادعا بودن این فیلمها به درک بهتر ابعاد استتیکی آنها کمک میکرد. اما امینی در سومین ساختهاش، یعنی «کشتارگاه» قصد کرده تا پا را فراتر از دو فیلم بومی و کوچک قبلی بگذارد و فیلمی خارج از آن جغرافیای خاص و البته با تکیه بر خصلتها و ویژگیهای آدمهای همان جغرافیا، بسازد. فیلمی که بازیگرانش شناخته شده هستند و موضوعش مانند بسیاری از فیلمهای این سالهای سینمای ما موضوعی دربارهی انسانهای سطحپایین جامعه است که تلاش میکنند تا از این سطح فرار کرده و خود را به بالا برسانند و در این راه دچار معضلات و مشکلاتی خواهند شد.
شروع فیلم تا زمانی که اجساد از سردخانهی کشتارگاه خارج میشوند، بسیار خوب و حساب شده است. سه شخصیت اصلی به ما معرفی شده و معضلی که با آن مواجه هستند در زمانی کوتاه نمایان میشود. سرمای قابهای این دقایق و نورپردازی مناسب برای چنین آغازی میتواند نویدبخش ادامهای پرکشش باشد. اما «کشتارگاه» به همین ده دقیقه ابتدایی بسنده میکند و از اینجا به بعد گویی فیلم حرفی برای گفتن ندارد. موضوع کشتهشدن/یخ زدن سه نفر در سردخانهی کشتارگاه به حاشیه میرود، و آنقدر موضوعات و خردهپیرنگهای جدید وارد میشوند که فیلم از درون دچار یک سردرگمی محض خواهد شد. التهاب دقایق ابتدایی با به میان آمدن موضوعات دیگر از بین میرود و فیلم به واقع موفق نمیشود تا به هیچکدام از ابعاد خود به درستی دست پیدا کند و کشمکشی را از درون خود برای بیننده به وجود بیاورد.
حضور امیر(امیرحسین فتحی) به عنوان شخصیت محوری فیلم، باعث میشود تا تمام اتفاقات حول محور او در فیلم مهمتر جلوه کنند و هرچیز دیگری که در اثر است در سایهی این موضوعات قرار بگیرد. اما دقیقا مشکل اصلی فیلم در همین نقطه بروز پیدا میکند. فیلمنامهی اثر نمیتواند روابط و پلهای درستی بین امیر و سایر شخصیتها و اتفاقات برقرار کند و از این رو هر اتفاقی که در فیلم رخ میدهد، مانند یک ضربهی کوچک است که توانایی زدن ضربهی بزرگتر را به مخاطب ندارد. و فیلمی که سر و شکلش کاملا ملتهب به ما معرفی شده، نه موفق میشود این التهاب را به درستی ادامه دهد و نه موفق میشود التهاب ذاتی شخصیتهایش را با توجه به جغرافیا و ویژگیهای زندگیشان نمایان کند. و بینندهای که طبیعتا منتظر است تا شاهد یک اتفاق بزرگ در فیلم باشد، به مسیری میرود که فاصلهاش با رخ دادن اتفاقات بسیار دور و دراز است. برای مثال سفر امیر به جنوب که تنها برای نمایش محیط آنجا و احتمالا ملاقات امیر با یکی از برادران مقتول بوده، و زمان زیادی از فیلم را میگیرد، هیچ اتفاق مهمی را رقم نمیزند و هیچ گره جدیدی را نمیافکند و یا باز نمیکند. زیرا ما از قبل میدانستیم که امیر برای رییسش، آقای متولی(مانی حقیقی) کار خلاف انجام میداده و از قبل میدانستیم که خانوادهی مقتول برای یافتن جسد او به تهران خواهند آمد. پس ادای دین فیلمساز با این سکانس طولانی به جغرافیای مورد علاقهاش با ثبت قابهایی زیبا، تنها زمان فیلم را گرفته و از تمرکز پیرنگ بر مسیر اصلیاش جلوگیری کرده است. این در حالی است که ملاقات امیر با خانوادهی مقتول در تهران و توافق او برای برای تنبیهشدن رییسش که به کنش اصلی انتهای فیلم ختم میشود به اشتباه، از لحاظ دراماتیک حذف شده و جای خود را به آن ملاقات بیهوده در جنوب داده است. اتفاقی که اگر به درستی رخ میداد و حذف نمیشد، هم ابعاد بیشتری از شخصیت امیر را برای ما نمایان میکرد و هم اتفاق انتهای فیلم را باورپذیرتر مینمود. حال در این بین تمرکز زیاد روی رفت و آمدهای متولی که در عمل هیچ کارکردی در گرهگشایی فیلم ندارند و بازیهای او با دلار و دلالان ظاهرا فقط برای نمایش دغدغهی فیلمساز نسبت به این مساله بوده، بازهم زمان زیادی از فیلم را به خود اختصاص میدهد و بینندهای که تماموقت منتظر است تا لحظهای فیلم را روبه جلو ببیند، ناکام خواهد بود. طوری که در اتفاق انتهای فیلم، ظاهرا زمان روبه جلو نرفته و ما در همان نقطهی ابتدایی اثر ایستادهایم، بیآنکه بدانیم چرا خانوادهی مقتول به پلیس خبر نمیدهند، چرا امیر که خودش کار خلاف میکند، تا این حد از دروغ گفتن پدرش ناراحت است و رابطهی صمیمی بین امیر و اسما(باران کوثری) به ناگاه از کجا شکل گرفته است و این بلبشوی بازار چه دردی را از فیلم و یا شخصیتهایش دوا میکند. و با تمام این ندانستنها باید فیلم را به پایان ببریم. اتفاقی که به نظر میرسد در پی طمع/زیادهخواهی فیلمساز در ساخت فیلمش و جدا شدن از آن سینمای بومی و کوچک رخ داده و تعدد اتفاقات در فیلمنامه که تقریبا هیچکدام نمیتوانند درام را شکل دهند و به درستی به شخصیتها/مخاطبین ضربه وارد کنند تا کشمکش ایجاد شود، و اتلاف وقت زیاد فیلم برای نمایش این اتفاقات کوچک و بیثمر، «کشتارگاه» را تبدیل به فیلمی میکنند که تنها شروع خوبی دارد و به هیچوجه در ادامه موفق نیست. این در حالی است فیلم دچار اشتباهاتی در کارگردانی نیز هست و اوج آنها جایی است که امیر بالای قبری که کندهاند ایستاده و در حال فکر کردن است و کودکی از پشت دیوار سرش را بیرون میآورد و به امیر نگاه میکند. و مشخص است که این صحنه دوباره نیز گرفته نشده و به همان شکل در فیلم قرار گرفته است. اشتباهی که برای یک فیلم سینمایی، غیرقابل پذیرش است.

لینک کوتاه
مطالب مرتبط
- «مرز بیپایان» برگزیده جشنواره تفلیس شد
- جایزه بهترین فیلم و بازیگر جشنواره هند برای «مرز بی پایان»
- نمایش «نگهبان شب» در جشنواره تفلیس
- «مرز بیپایان» از جشنواره رتردام جایزه گرفت
- سینماسینما/ آمار تماشاگران فیلمهای خارجی و ایرانی در فرانسه در سال ۲۰۲۱/ صدرنشینی «اسپایدرمن، راهی به خانه نیست»
- موفقیت سینمای ایران در جشنواره بینالمللی فیلم ولز/ «کشتارگاه» و «شنای پروانه» جایزه گرفتند
- معرفی آثار چهاردهمین جشنواره فیلمهای ایرانی سانفرانسیسکو
- درخشش فیلمهای ایرانی در جشنواره فیلمهای پلیسی فرانسه
- «کشتارگاه» در جشنواره فیلمهای پلیسی/ گفتگوی سینماسینما با عباس امینی/ داستان گوسفندهایی که تبدیل به دلار میشوند!
- «سال دوم دانشکده من» و «جهان با من برقص» در جشنواره فیلم صوفیه منار/ «بندر بند»، «کشتارگاه» و «دختر آبی» در داکا
- معرفی برگزیدگان جشنواره بوسان/ سه فیلم ایرانی برنده جایزه شدند
- راهیابی «من اینجا هستم» به جشنواره فیلم شانگهای
- یک پیشنهاد لذتبخش/ نگاهی به فیلم «کشتارگاه»
- گفتوگو با کارگردان «کشتارگاه»/ همگی در برابر اتفاقات بیحس شدهایم
- گنجی که دهان روح را تلخ می کند/ نگاهی به «کشتارگاه»
نظر شما
پربازدیدترین ها
- انتقاد صریح کمال تبریزی و علیرضا رییسیان از بهرام رادان
- مرگ ناگهانی و غم انگیز بازیگر خردسال فیلم یه حبه قند
- تاریخچه سریالهای ماه رمضان از ابتدا تاکنون/ در دهه هشتاد ۴۰ سریال روی آنتن رفت
- صحبتهای رئیس هیئت داوران جشنواره برلین/ همه فیلمها سیاسیاند
- از دنیای عجیب، اما نه چندان عجیب سینما/ کارگردانانی که نمیتوانند اجاره خانهشان را بدهند
آخرین ها
- جایزه بزرگ اسکار کسبوکارهای خاورمیانه به همراه اول رسید
- دو تصویر از تاریخ دوبله ایران
- جشن ۱۹ سالگی کانون ادبی زمستان برگزار شد؛ اهدای مدال سال به شهره سلطانی و مهدی یغمایی/ ایرج مهدیان تجلیل شد
- «مسیح پسر مریم» مینی سریال شد
- معرفی نخستین برندگان جشنواره برلین؛ جایزه بزرگ بخش مسابقه نسل به فیلم ایرلندی رسید
- در برنامه «خط فرضی» مطرح شد؛ خستگی از ما به نسل بعد از ما منتقل شده/ در زیر زمین، شهر دیگری وجود دارد
- نگاهی به سریال تاسیان؛روزی روزگاری ایران
- معرفی پلتفرمهای هوشمند سلامت همراه اول بهعنوان اپلیکیشنهای برگزیده
- انتقاد سازندگی از گفتوگوی کمال تبریزی با ایسنا/ داوران بر اساس مصلحت رای دادند نه کیفیت
- وداع با صدای ماندگار دوبله؛ بدرقه منوچهر والیزاده به خانه ابدی/ دوبلوری بدون جایگزین
- لوئیس بونیوئل فیلمساز در تبعید و صدو بیست و پنج سالگی
- فوت یک هنرمند پیشکسوت؛ عبدالرضا فریدزاده درگذشت
- شاهپور هنوز هست
- فیلمی در نوبت عید فطر به اکران اضافه نمیشود/ اسعدیان: پیشنهاد شورای صنفی نمایش برای بلیت، بیشتر از ۱۰۰ هزار تومان بود
- از دنیای عجیب، اما نه چندان عجیب سینما/ کارگردانانی که نمیتوانند اجاره خانهشان را بدهند
- با دستور وزیر ارتباطات، پروژههای ارتباطی همراه اول در روستاهای استان قزوین افتتاح شد
- جشنواره علیه جشنواره
- جایزه تجلی اراده ملی جشنواره فیلم فجر / گزارش تصویری
- گامی دیگر در جهت حذف سینما از سبد خانوادهها/ افزایش قیمت بلیت؛ ضربه مهلک به سینمای ایران
- مدیرعامل بهمن سبز: چه کسی بلیت ۲۲۰ هزار تومانی پیر پسر را میخرد؟!
- انتقاد صریح کمال تبریزی و علیرضا رییسیان از بهرام رادان
- اعطای تندیس «سازمان سبز برتر» به همراه اول
- پنجمین دوره «طرح پژوهانه همراه» با حمایت از دانشجویان نخبه کلید خورد
- نگاهی به سریال «جانسخت»؛ منتظر غافلگیری بمانیم یا نه؟
- کنسرت نمایش «ژن زامبی» از فردا میآید/بلیت ۵ روز اول به پایان رسید
- «نبض» روی میز تدوین
- نسخه ویژه نابینایان «مادیان» با صدای رعنا آزادیور منتشر میشود
- منوچهر والیزاده درگذشت
- ۱۲ نقشی که برنده اسکار شدند اما قرار بود به بازیگران دیگری داده شوند
- آیا باید از اینفلوئنسرها ترسید؟