تاریخ انتشار:1404/01/02 - 12:53 تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 207282

سینماسینما، حبیب باوی ساجد

هنر در هر رشته ای، یک چالش است: چالش در برابر خود، در برابر اصجابِ هنر، و در شکلِ آرمانی اش، چالش در برابر دولت ها و حاکمیت هاست. در چنین چالشی است که هنرمند عملأ  خود را در معرضِ چالشی گسترده تر قرار خواهد داد، و این چالش زمانی گسترده تر می شود که هنرمند، کسی، کسانی و جامعه ای را به چالش می‌کشد که اساسا آنان هیچ میانه ای با «نقدِخویشتن» ندارند. از این رو در مواجه شدن باصراحتِ لهجه هنرمند، دچارِ دافعه می شوند. در چنین پروسه ای است که منتقد بیش از همه دافعه برانگیز و حتی منفور قلمداد می شود. اما آن هنرمندی که به نوعی کشف و شهود رسیده باشد‌، و همواره خود را بی نیاز از نقد نمی داند، و نقد را به مثابه هموار شدنِ راهی دشوار می داند، بی شک بی هیچ دافعه ای و بی آن که مطلقأ دچار پیش فرض شود،  نقد را خوب می شنود و خوب تر می خواند و برای ارتقای کارش، خلاقیتِ فردی اش، آن را به کار خواهد برد. چنین هنرمندانی که کارشان را وحی منزل نمی دانند و احتمالِ هرگونه اشتباه درکارشان را می دهند، مدام تیشه به سنگ می زنند. همان سنگی که میکل آنژ در پاسخ به چگونگیِ آفرینشِ مجسمه ی فرشته ای که در واتیکان نصب شده، گفته است: «کاری نکردم جز این که فرشته ای را میان سنگ دیدم، و آن قدر سنگ را تراشیدم تا فرشته آزاد شد.» باری، ما همواره در آغازِ راهِ پرُسنگلاخِ هنر به مثابه چالشی بزرگ هستیم. پس چه باک از هنرمندی که از پیش دانسته است وقتی اثری را به چالش می کشاند، خودِ او نیز به چالش کشیده می شود. اگرچه میانِ به چالش کشیدن او و چیزی که او به چالش می کشاند، تفاوت بسیار است. در چنین فرایندی ست که منتقد کارش دشوارتر خواهد بود، و از ورای دشواریِ خودخواسته منتقد، هنرمند است که کارش را صیقل خواهد داد. مشروط بر این که به راستی هنرمند خواهانِ بهتر شدنِ کارش باشد، و چندان دل درگروی «خوش آمدهای» گاه ناآگاهِ دیگران ندهد، و چالشِ بزرگ این است که: «نقدچیست؟ منتقدکیست؟»

لینک کوتاه

 

آخرین ها