تاریخ انتشار:1400/07/07 - 19:24 تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 162049

سینماسینما، مازیار معاونی

در فاصله کوتاهی پس از شروع جنگ هشت ساله با رژیم متجاوز عراق، هنرمندان عرصه نمایش کشور که هنوز در حال سپری کردن دوره التهاب ناشی از وقوع انقلاب و رویدادهای مهم و تعیین کننده پس از آن بودند این فرصت را پیدا کردند که حماسه سازی ها و مجاهدت های رزمندگان را در مدیوم های مختلف نمایشی بازسازی کنند. نگاهی به فهرست آثار نمایشی مربوط به دفاع مقدس در سالهای اولیه دهه شصت که هنوز جنگ سال های ابتدایی خود را سپری می کرد نشان می دهد که مقاومت از میهن با چه سرعتی به هر سه مدیوم نمایشی تئاتر، سینما و تلویزیون راه پیدا کرد. در مدت زمانی کوتاه افزون بر ثبت صدها دقیقه تصویر مستند از میدان نبرد، فیلم های کوتاه تلویزیونی که نوعی آزمون و خطای فیلمسازان کم تجربه تازه به عرصه ورود کرده محسوب می شدند پیشاهنگان این مسیر در عرصه تصویر بودند تا کمی بعدتر که پرده های نقره ای سینماها هم پذیرای اولین نسل از آثار سینمایی دفاع مقدس بودند. 

در مطلب پیش رو نگاهی خواهیم انداخت به خاطره انگیز ترین و به یادماندنی ترین آثار نمایشی دفاع مقدس در هر دو عرصه سینما و تلویزیون و البته ذکر این نکته ضروری است که به دلیل تعداد زیاد این آثار و مجال کم این نوشتار، امکان پرداختن به تمام آثار یاد شده فراهم نیست و سعی شده شماری از بهترین ها و تأثیرگذارترین ها در فهرست گنجانده شوند.

فیلم های حوزه دفاع مقدس

گذرگاه 

شهریار بحرانی، یکی از فیلمسازان شناخته شده سینمای دفاع مقدس که کارش را با گروه تلویزیونی سپاه آغاز کرده است در فیلم به یاد ماندنی «گذرگاه» که سال ۱۳۶۵ خورشیدی به نمایش در آمد تصویری حماسی از چهار رزمنده ایرانی را به نمایش گذاشت که عازم یک عملیات شناسایی پرخطر در عمق خاک دشمن می شوند. هر چند به اقتضای لزوم تزریق شور و هیجان انقلابی به مردم و آماده کردن ذهن عموم برای ادامه دفاع در برابر دشمن تا بن دندان مسلح بعثی، نیروهای عراقی کمی ناکارآمد تر از اندازه های واقعی نمایش داده شده بودند ولی واقیت این است که بحرانی جوان که پس از تجربه فیلم جمع و جورتر «پرچمدار» دومین کارگردانی بلند سینمایی خود را تجربه می کرد در مجموع از عهده به انجام رسانیدن یک فیلم حماسی و اثرگذار برآمد و رشادت و جسارت کاراکتر های دوست داشتنی فیلم (ناصر، احمد، قاسم و محمد) که خسرو ضیایی، عطاالله سلمانیان و اردلان شجاع کاوه (همه از بازیگران برخاسته از حوزه هنری) نقش شان را ایفاء می کردند در حافظه نمایشی مخاطبین آن سالهای سینمای ایران ماندگار شد. 

پرواز در شب 

زنده یاد رسول ملاقلی پور که بی شک یکی از نامداران سینمای دفاع مقدس محسوب می شود پس از مدتی حضور در جبهه ها و ثبت تصاویر مستند و نیز کارگردانی دو اثر نیمه حرفه ای «شاه کوچک» و «نینوا» که هر دو به شیوه شانزده میلی متری ساخته شده بود با فیلم به یاد ماندنی «پرواز در شب» به سینمای حرفه ای راه یافت، فیلمی که همچون فیلم « گذرگاه» در سال ۱۳۶۵ خورشیدی به نمایش در آمد و روایت یک  گردان رزمنده زخمی و تشنه ایرانی به سرگردگی حاج مهدی نریمان (فرج الله سلحشور) را روایت می کرد که در محاصره نیروهای بعثی گیر افتاده بود و سرآخر فرمانده گردان هم ابوالفضل وار برای تهیه آب به صفوف دشمن می زد و مردانه از پای در می آمد. «پرواز در شب» فیلمی خوش ساخت با معیارهای آن روزهای سینمای ایران بود که نام ملاقلی پور فقید را بر سر زبان ها انداخت. بازی خوب مرحوم سلحشور در نقش اصلی که با نقش آفرینی باور پذیر دیگرانی همچون جعفر دهقان و علی یعقوب زاده توأم شده بود در کنار روایت سوزناک درام که در آن سالهای بیم و امید، اثرگذاری بسیاری داشت «پرواز در شب» را در خاطره ها ماندگار کرد. 

مهاجر 

یکی از تحسین شده ترین آثار سینمایی دفاع مقدس را ابراهیم حاتمی کیا در اولین سال پس از اتمام جنگ یعنی سال ۱۳۶۸ کارگردانی کرد. «مهاجر»، نامی که برای هواپیمای بدون سرنشین مختص شناسایی نیروهای عراقی به کار گرفته شده بود و دو رزمنده شجاع و تیزهوش ایرانی عملیات ارسال آن به پشت خطوط دشمن و انجام شناسایی را بر عهده داشتند. در این فیلم علاوه بر بازیگران اصلی فیلم که زنده یاد ابراهیم اصغر زاده و اصغر نقی زاده در میان آنها شناخته شده تر از بقیه هستند خود هواپیمای شناسایی هم در واقع یک کاراکتر محسوب می شد که در پیشبرد درام نقش موثری داشت. نخستین ساخته بلند حاتمی کیا مورد تحسین و تمجیدهای بسیاری قرار گرفت و علاوه بر جوایز بسیار، جایزه بهترین فیلم در هشتمین دوره جشنواره فیلم فجر را هم از آن خود کرد. 

حمله به اچ ۳  

شهریار بحرانی، ۹ سال پس از تجربه موفق «گذرگاه» ساخت فیلم دیگری در عرصه دفاع مقدس را در دست گرفت. فیلمی که این بار خلبانان شجاع و ماهر نیروی هوایی ارتش، قهرمانان آن بودند و یکی از خارق العاده ترین عملیات های هوایی دهه های اخیر را روایت می کرد. عملیاتی دقیق و حساب شده که در تاریخ پنجم فروردین ماه سال شصت خورشیدی یعنی شش ماه و اندی پس از آغاز جنگ در عمق ۱۰۰۰ کیلومتری داخل خاک عراق یعنی پایگاه اچ ۳ عراق انجام شد و منجر به از بین رفتن و خسارت دیدن ۴۸ هواپیمای عراقی و در نهایت اُفت شدید توان رزمی دشمن در نبردهای هوایی شد. شهریار بحرانی که با کمک سید ناصر هاشمی فیلمنامه کار را به رشته تحریر در آورده بود از جمعی از بازیگران شناخته شده دفاع مقدس که برخی از آنها هم از حوزه هنری برخاسته بودند برای ایفای نقش های اصلی کار دعوت کرد، جعفر دهقان، حسن عباسی، حسین یاری و محمد کاسبی از جمله بازیگران اصلی فیلم بودند که در مهر ماه سال ۷۴ در سینماهای کشور به نمایش در آمد. «حمله به اچ ۳» از این نظر که بُعد کمتر پرداخته شده سینمای دفاع مقدس یعنی نبردهای هوایی با دشمن را به تصویر می کشید فیلمی ارزشمند بود ولی از منظر کیفی به اعتقاد بسیاری از صاحب نظران می توانست بهتر از اینها در بیاید، البته در ارزیابی فیلم نباید از این نکته غافل بود که کارگردان از آنجایی که بازسازی یک عملیات واقعی را در دستور کار خود قرار داده بود مانور کمتری برای دراماتیزه کردن موضوع داشت و در قضاوت درباره کلیت کار توجه به این نکته هم حائز اهمیت است.  

تنگه ابوقریب

فیلمی که بار دیگر ثابت کرد یک کارگردان خوب و بادانش حتی اگر فیلمساز صرف حوزه دفاع مقدس هم محسوب نشود می تواند اثری قابل تأمل و قابل دفاع در این عرصه بسازد. «تنگه ابوقریب» ساخته تحسین برانگیر بهرام توکلی یکی از بهترین فیلم های تاریخ دفاع مقدس و به قطع یقین بهترین فیلم این عرصه در دهه نود خورشیدی بود، فیلمی که روایت واقعی مقاومت دلیرانه گردان عمار یاسر در تنگه استراتژیک ابوقریب منطقه دهلران را به زیبایی به تصویر می کشید و ضرباهنگ سنجیده و به تصویر کشیده شدن دشوار آن از منظر سینمایی یکی از نقاط عطف فیلمسازی در سینمای جنگی ایران است. 

اما  به جز فیلم هایی که ذکرشان رفت آثار بسیار دیگری هم ظرف دوره زمانی چهل ساله گذشته در سینمای دفاع مقدس ساخته شده اند از آثار باکیفیت تر و ماندگارتری همچون عقابها (ساموئل خاچیکیان/ ۱۳۶۴)، بلمی به سوی ساحل (رسول ملاقلی پور/ ۱۳۶۶)، کانی مانگا (۱۳۶۷)، سفر به چزابه (رسول ملاقلی پور/ ۱۳۷۵) و سرزمین خورشید (احمد رضادرویش/ ۱۳۷۵)  تا آثار متوسطی نظیر دیار عاشقان (حسن کار بخش/ ۱۳۶۲)،  پایگاه جهنمی (اکبر صادقی/ ۱۳۶۳)، دکل (عبدالحسن برزیده/ ۱۳۶۴) ، کمین گاه (کار گروهی/ ۱۳۶۶) و… که پرداختن به تمام آنها در این مقال نمی گنجد، البته در این میان آثاری هم ساخته شده اند که اگرچه در فضای میدان جنگ و نبرد روایت نمی شوند ولی بنا به دستمایه شان در مجموع متعلق به سینمای دفاع مقدس محسوب می شوند آثاری همچون بوی پیراهن یوسف و برج مینو (هر دوساخته ابراهیم حاتمی کیا) کیمیا (احمد رضا درویش /۱۳۷۳)، ساخته های محمد علی باشه آهنگر (فرزند خاک، ملکه، بیداری رویاها و سرو زیر آب) و بسیاری دیگر. 

مجموعه‌های تلویزیونی

سیمرغ (۱۳۷۵) 

در این سریال تلویزیونی، دلاوری های نیروهای هوانیروز ارتش و دو شهید نامدار این نیرو یعنی شهیدان علی اکبر شیرودی و احمد کشوری به تصویر کشیده شده بود، قهرمانانی که کمتر در عرصه آثار نمایشی به آنها پرداخته شده بود. در این سریال که کارگردانی آن را حسین قاسمی جامی بر عهده داشت محمد جوزانی و سید جواد هاشمی به ترتیت نقش شهیدان علی اکبر شیرودی و احمد کشوری را ایفاء می کردند. مجموعه به رغم ضرباهنگ کند خود که تا اندازه ای مورد انتقاد قرار گرفت ولی در مجموع  در ایحاد تصویری ملموس از فضای نبرد بالگردهای هوانیروز با نیوری زمینی ارتش متجاوز بعث موفق بود.

سفر به چزابه (۱۳۷۶) 

نسخه تلویزیونی فیلمی به همین نام که به شکل هفتگی در پاییز سال ۷۶ روی آنتن رفت و با توجه به فرصت بیشتری که در اختیار آثار تلویزیون قرار دارد در مجموع نسبت به نسخه سینمایی اثر کامل تری بود. «سفر به چزابه» ماجرای گذشتن یک فیلمساز و دوست آهنگسازش (با بازی مسعود کرامتی و فرهاد اصلانی) را روایت می کرد که در جریان ساخت یک فیلم دفاع مقدسی، با گذر از یک خاکریز وارد تونل زمان شده و با بازگشت به یک دهه قبل به میدان واقعی جنگ رزمندگان با ارتش بعث عراق پرتاب می شوند. مجموعه ای دیدنی با فانتزی های تأثیرگذار و در آمده که گوشه چشمی هم به فرامتن و کج‌روی‌های اجتماعی پس از اتمام جنگ داشت. 

لیلی با من است (۱۳۷۶) 

باز هم یک نسخه تلویزیونی از یک فیلم موفق سینمایی. که کمال تبریزی کارگردانی آن را بر عهده داشت. شوخی با جنگ و ساخت فیلم کمدی در عرصه سینمای دفاع مقدس تا پیش از آن به نوعی تابو محسوب می شد ولی تبریزی با ظرافت و مهارت و در عین حفظ ارزش های این مقوله به آن ورود کرد و موفق هم شد. فیلمی شکل گرفته بر مبنای کمدی موقعیت که پرویز پرستویی یکی از بهترین نقش آفرینی های دوران بازیگری خود را در آن تجربه کرد. حکایت یک کارمند ترسو که تنها برای بهره گرفتن از امتیاز دریافت وام به دلیل حضور در جبهه راهی مناظق جنگی شده و بدون آنکه بخواهد گام به گام تا خط مقدم نبرد با دشمن جلو می‌رود. 

رقص پرواز (۱۳۸۷) 

این سریال  که نام احمد مراد پور به عنوان کارگردان بر پیشانی آن دیده می شد ماجرای رویارویی یک جراح نامدار به نام دکتر یاوری را روایت می کرد که به شکلی ناخواسته در شرایط جنگی اهواز زیر بمباران دشمن قرار می گیرد پزشکی بدخلق و عصبی که از محیط آرام محل کارش در آمریکا به وسط جنگ وآژیرهای مداوم قرمز پرتاب شده و با  همه کس و همه چیز بدخلقی های خنده داری می کرد. مهدی هاشمی که تقریباً بازی بد از او سراغ نداریم ایفاگر این نقش بود و شهاب حسینی، زنده یاد سیروس گرجستانی و لاله اسکندری دیگر نقش های مهم کار را بازی می کردند. 

شوق پرواز (۱۳۹۰) 

سریال «شوق پرواز« زندگی شهید عباس بابایی، سرلشگر خلبان اهل قزوین را روایت می کرد. خلبانی ماهر و ورزیده از یک خانواده سنتی در شهری مذهبی که به عنوان فرمانده عملیات نیروی هوایی ارتش سهم بسیار مهمی را در تقابل های هوایی با ارتش عراق بر عهده داشت. روایت این سریال در دو بازه زمانی حال و گذشته اتفاق می افتاد و از روزنه یک زن خبرنگار (ستاره اسکندری) و نامزدش (کورروش تهامی) زندگی شهید بابایی از دوران کودکی تا پیوستنش به ارتش، فعالیت های انقلابی و در نهایت حضور برجسته اش در جنک تحمیلی روایت می شد. شهاب حسینی بازیگر نقش اصلی کار بود و شهرام حقیقت دوست، الهام حمیدی، عبدالرضا اکبری و…. دیگر نقش های کار را بازی می کردند. سریال از منظر نمایش تقابل های هوایی جنگنده های ایرانی با هواپیماهای متجاوز عراقی قابل قبول بود. 

کیمیا (۱۳۹۴) 

طولانی ترین مجموعه تاریخ سریال سازی تلویزیون را جواد افشار برای شبکه دوم سیما کارگردانی کرد. مجموعه ای که مثل  سریال «خاک سرخ» یک اثر دفاع مقدسی صِرف به شمار نمی آمد ولی به واسطه وقوع بسیاری از رخدادها در شهر خرمشهر از سال پنجاه و هفت یعنی ماه های نزدیک به انقلاب تا وقوع انقلاب و آغاز جنگ و تصرف شهر توسط بعثی ها اتصالات بسیاری با مقوله دفاع مقدس داشت. کیمیا (با بازی مهراوه شریفی نیا) نقش محوری این سریال بود دختر یک درجه دار ژاندارمری که سری پر شور داشت و از همان زمان مدرسه تا جریان اشغال شهر به دست نیروهای عراقی و پس از آن فراتر از یک دختر ساده دبیرستانی در جریانات انقلابی و مقاومت در برابر دشمن نقش آفرینی می کرد.  و آزیتا حاجیان، حسن پور شیرازی، رضا کیانیان، مهدی سلطانی، مهدی پاکدل، پوریا پورسرخ، عاطفه رضوی، سید مهرداد ضیایی، امیر حسین آرمان و حمید رضا هدایتی سایر بازیگران این مجموعه بودند. 

به جز موارد نامبرده، در طول چهار دهه گذشته آثار متعدد دیگری هم روی آنتن تلویزین رفتند که اگر هم مستقیماً در میدان نبرد روایت نمی شدند ولی از مقوله دفاع مقدس تأثیرات بسیاری گرفته بودند، آثاری همچون «گل پامچال/ ۱۳۷۱» ساخته محمد علی طالبی، «نبردی دیگر/ ۱۳۷۶» به کارگردانی عبداله باکیده، « بازگشت پرستوها/ ۱۳۷۸» ساخته ابوالقاسم طالبی (که هر دو به مقوله اسارت رزمندگان ایرانی می پرداختند)، «بهترین تابستان من/ ۱۳۷۶» ساخته علی بهادر که با نگاهی مفرح حضور یک نوجوان ( با بازی علی صادقی) در جبهه های جنگ را به تصویر می کشید و… که ذکر همه آنها در این مجال نمی گنجد و البته جنگی به وسعت دو جبهه درگیر که در زمانی معادل هشت سال به طول انجامیده حماسه بزرگی است که مطمئناً مضامین دراماتیک بسیار دیگری را هم در بطن خود دارد. 

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

نظر شما


آخرین ها