سینماسینما، فرنوش رضائی دُرجی
کهن الگوی پیرنگ انتقام از معروف ترین و محبوب ترین کهن الگو ها در طول تاریخ ادبیات نمایشی و سینما محسوب می شود، از نمایشنامه هایی مثل «مده آ» نوشته اوریپید و «هملت» نوشته شکسپیر گرفته تا فیلم هایی همچون «آرزوی مرگ» محصول ۱۹۷۴ آمریکا و به کارگردانی مایکل وینر و بازی چارلز برانسون و یا فیلم ایتالیایی «اسلحه بزرگ» به کارگردانی دوچیو تساری که یک سال پیش از فیلم وینر یعنی در سال ۱۹۷۳ تولید شد.
البته ناگفته نماند که در همین کشور خودمان هم فیلم مطرح و محبوب «قیصر» به کارگردانی مسعود کیمیایی و بازی بهروز وثوقی پیش از هردو فیلم یاد شده یعنی در سال ۱۹۶۹ میلادی یا ۱۳۴۸ شمسی اکران شد و مخاطبین قابل توجهی را هم به سالن های سینما کشاند.
فیلمی که نه تنها از نظر روایی و فنی فیلم مهمی در تاریخ سینمای ایران محسوب می شود، بلکه به یک اثر تاثیر گذار در فرهنگ عمومی جامعه آن زمان نیز تبدیل شد.
در پیرنگ انتقام فردی که دچار آسیب شده، از آنجا که از مجازات مجرمین نا امید می شود، خود آستین هارا بالا زده و دست به انتقامی خونین می زند.
در فیلم «شب آرام» ( silent Night) محصول سال ۲۰۲۳ جان وو در مقام کارگردان و رابرت آرچر لین در مقام فیلمنامه نویس سعی کرده اند با تکیه بر عناصر روایی کهن الگوی انتقام اثری جذاب و هیجان انگیز تولید کنند، که مخاطب را تا پایان اثر با خود همراه کند؛ البته به زعم من تنها تا حدودی در رسیدن به هدف خود موفق شده اند.
فیلم شروع کوبنده ای دارد که می توان آن را هم از منظر روایی و هم از منظر سبکی مورد بررسی قرار داد.
در آغاز شاهد نمایی هوایی هستیم. دوربین آسمان آبی را با ابرهای سفید در قاب می گیرد، موسیقی آرامی روی صحنه شنیده می شود، سپس دوربین به سمت پایین حرکت می کند و شهر را در قاب می گیرد.
با ورود نمای لانگ شات شهر در قاب دوربین صدای آژیر و صدای اتوموبیل ها هم به ما هجوم می آورند، گویا این ماهیت شهر است که آشوب را با خود به همراه می آورد، سپس بادکنک قرمزی را می بینیم که به سمت دوربین می آید و در پایین، در خیابان مردی در حال دویدن است، سپس بادکنک تمام کادر دوربین را پر می کند و تمامی کادر به رنگ قرمز در می آید.
در همین نما که به صورت نمای بلند نیز گرفته شده است، ما در جایگاه مخاطب در می یابیم که با فیلمی درباره خشونت روبرو هستیم، زیرا رنگ قرمزی که به کادر دوربین هجوم می آورد چنین حسی را به ما منتقل می کند.
سپس صحنه کات می شود به نمای نزدیک چهره خشمگین برایان شخصیت اصلی با بازی یوئل کینامان را که با چهره ای خون الود در حال دویدن است.
جان وو در همین دو صحنه داستان خود را به خوبی شروع می کند. شروعی ملتهب که مخاطب را به درون داستان پرت می کند. داستان در واقع از بعد از وقوع آشفتگی برای قهرمان شروع می شود و سرتاسر اثر در آشفتگی رُخ می دهد، و در ادامه شاهد یک صحنه تعقیب و گریز پر التهاب هستیم که البته هنوز دلیل این تعقیب و گریز را نمی دانیم و این مسئله را بعد ها و از طریق فلاش بک درمی یابیم که در هنگام درگیری دو گروه تبهکار، فرزند خردسال قهرمان در حال بازی در خیابان بوده است و به طور تصادفی مورد اصابت گلوله ای قرار می گیرد که از سلاح یکی از تبهکاران شلیک شده و به قتل می رسد.
فیلمنامه نویس شکل وقوع حادثه را به گونه ای انتخاب می کند که در آن عمدی وجود نداشته و قتل کودک در واقع یک اتفاق ناگوار است که قصدی در آن نبوده است.
این بار دیگر مثل دو فیلم «آرزوی مرگ» و «قیصر» شاهد قتل و تعرض عمدی به عزیزان شخصیت اصلی اثر نیستیم بلکه اتفاقی بودن این واقعه ما را با این مسئله روبه رو می کند که خشونت در این شهر به امری روزمره تبدیل شده است و حتی اگر تبهکاران به صورت مستقیم مزاحمتی برای یک فرد ایجاد نکنند، باز هم نمی توان مطمئن بود که مردم شهر از آسیب آنها در امان خواهند بود.
رابرت آرچر لین به عنوان نویسنده شهر و مناسبات تبهکارانه حاکم به شهر را عامل اصلی خشونت و نابودی موجود در فیلم می بیند، و بدین وسیله سعی دارد مخاطب را با شخصیت اصلی خود همراه سازد، چرا که عمل قهرمان دیگر یک عمل فردی محسوب نمی شود، بلکه عملی در راستای نابودی شری عظیم است که می تواند گریبان افراد بی گناه دیگر را هم بگیرد.
نکته دیگر انتخاب قهرمان از میان مردم عادی است، یک پدر عادی بدون هیچ مهارت رزمی و یا توانایی در تیراندازی که میخواهد انتقام خون فرزند خود را بگیرد.
این عادی بودن نیز می تواند حس همدلی بیشتری میان شخصیت اصلی و مخاطب ایجاد کند.
حال شاهد روند آماده سازی قهرمان هستیم او برای اینکه خود را برای یک انتقام خونین از قاتلین فرزند خود آماده سازد، و برای نیل به چنین مقصودی شروع به آموزش فنون مبارزه و تیراندازی می کند.
او آنقدر بر روی هدف خود یعنی گرفتن انتقام فرزند تمرکز می کند که همسر خود را نیز از دست می دهد و همسرش دست به ترک وی می زند. او دیگر هیچ تعلقی در این جهان ندارد و در این مرحله قهرمان باید از پوسته یک فرد عادی خارج شده و دارای شاخصه های قهرمانی شود، قهرمانی تنها که فقط و فقط به انتقام می اندیشد.
نویسنده در این راستا تقریبا خوب عمل کرده و ما در جایگاه مخاطب اثر این پوست اندازی را باور می کنیم.
پس از اینکه قهرمان از ناحیه گلو مورد اصابت گلوله قرار می گیرد، صدای موسیقی مذهبی به گوش می رسد که البته این نکته را می توان تنها عناصر سبکی موجود در فیلم دانست که ما را به یاد عناصر سبکی می اندازد که در دیگر آثار جان وو شاهد آن هستیم، زیرا در این فیلم دیگر خبری از صحنه های اکشن باله وار و استفاده از حرکت اسلوموشن از صحنه های درگیری که در دیگر آثار جان وو مشاهده می شود نخواهد بود و البته همین نکته باعث شده که من به عنوان یکی از علاقه مندان فیلم های جان وو و یکی از دوستداران نوع نگاه وی به سینمای اکشن در پایان فیلم حس مشاهده اثری از جان وو را نداشته باشم؛ چرا که اثر بیشتر شبیه دیگر آثار خشونت بار هالیوود است تا فیلمهای سینماگری که زمانی او را شاعر خشونت می نامیدند، لقبی که پیش از وی سام پکین پای بزرگ آن را بر دوش می کشید.
یکی دیگر از ایراداتی که من می توانم در فیلم به آن اشاره کنم این نکته است که صحنه قتل کودک به گونه ای پرداخت نشده که بتواند شدت این واقعه را به مخاطب منتقل کند، زیرا میزانسن انتخاب شده توسط وو و همچنین بازی بازیگران در انتقال حس ناموفق عمل می کند.
این صحنه را مقایسه کنید با صحنه ای مشابه در فیلم «تغییر چهره» دیگر اثر همین کارگردان که در آن کاستر تروی با بازی نیکلاس کیج به قصد کشتن شون آرچر با بازی جان تراولتا به وی در حالی که در شهربازی سرگرم بازی با کودکش است شلیک می کند و گلوله به اشتباه فرزند آرچر را به قتل می رساند.
این صحنه به قدری خوب پرداخت شده که می تواند مخاطب را کاملا با خود درگیر کند.
یکی از نکات مهم فیلم که برای من قابل توجه است تقریبا بدون دیالوگ بودن فیلم است که نام فیلم نیز از همین مسئله نشئت می گیرد. آرچر لین این مسئله را با طرح این نکته که شخصیت اصلی به دلیل اصابت گلوله به حنجره اش صدای خود را از دست داده است، بدون دیالوگ بودن فیلم خود را از نظر دراماتیک توجیه می کند؛ و ما با اثری روبه رو هستیم که سرتاسر بر اساس عناصر تصویری و بازی شخصیت اصلی بنا شده است.
ناگفته نماد که شخصیت پردازی شخصیت های منفی اثر هم قوت شخصیت پردازی بسیاری دیگر از شخصیت های منفی دیگر آثار جان وو را دارا نیست و این به مثابه یک نکته ضعف در اثر محسوب می شود.
فیلم شب آرام را می توان اثری متوسط دانست که در ژانر حادثه ای و بر طبق کهن الگوی انتقام ساخته شده است. اثری که گرچه نمی توان آن را اثری غیر جذاب و کاملا ناموفق نامید، اما فروش گیشه ۱۰ میلیون دلاری اش نشان از یک شکست تجاری بزرگ برای فیلم دارد.
به زعم من دلیل اصلی این شکست را می توان تغییر سبک بصری فیلم دانست، چرا که نمی تواند علاقمندان سینمای جان وو و دوستداران سبک بصری وی را راضی نگه داشته و لذت دیدن اثری دیگر از این کارگردان هنگ کنگی را به آنها ببخشد.
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
- «نیش»؛ هیولایی در میان ما
- «محبوس»؛ بازی مرگبار
- نگاهی به فیلم «ربات وحشی»/ آوای وحش
- «بالرین»؛ جهانی سراسر خشونت
- نگاهی به فیلم «گناهکاران»/ رقص خون آشامها
- نگاهی به فیلم «خواهر خوانده زشت»/ میل مبهم زیبایی
- نگاهی به فیلم «کندو»/ جهانی بدون ترحم
- فیلم «قاتل»؛ تولدی دوباره
- مهمان ویژه رشیدپور در «شب آرام» کیست؟
- رضا رشیدپور به تلویزیون بازمیگردد
پربازدیدترین ها
- فوت خواننده پیشکسوت موسیقی نواحی گیلان/ ناصر مسعودی درگذشت
- نگاهی به فیلم «بیسر و صدا»؛ ایده خلاقانه، مسیر اشتباه
- حقایقی درباره بازمانده ساخته سیف الله داد/ماجرای توقیف فیلم بازمانده به دلیل حجاب!
- بیانیه انجمن بازیگران سینما در واکنش به وقایع اخیر و هتک حرمت هنرمندان/ پژمان بازغی استعفا داد
- تاریخچه سریالهای ماه رمضان از ابتدا تاکنون/ در دهه هشتاد ۴۰ سریال روی آنتن رفت
آخرین ها
- ماجرایِ ظریفِ وزارت خارجهی سوئیس
- فیلم-کنسرت «هری پاتر»و «ارباب حلقهها» به آخرین اجرای پاییزی رسیدند
- پوستر «باد زرد – ونگوگ» رونمایی شد
- مولف بودن در آینه مکتب نقد عمیقگرا
- نگاهی به فیلم سینمایی «سامی»؛ دوربین به مثابه سمفونی برای سفری طولانی
- معرفی برندگان هیئت ملی نقد آمریکا ۲۰۲۵/ «یک تصادف ساده»؛ بهترین فیلم بینالمللی/ «نبردی پس از دیگری» ۵ جایزه گرفت
- ۱۵ اثری که برای فهرست اولیه اسکار فیلم بینالمللی شانس بالاتری دارند
- تأملی بر حضور نوری بیلگه جیلان در جشنواره جهانی فیلم فجر؛ داور غایب
- بیانیه کانون کارگردانان سینما درباره بازداشت سینماگران در مهمانی خصوصی
- واکنش رضا کیانیان به گزارش تاریخ سه هزار ساله زیر چرخ لودرها
- اعلام مستندهای دو بخش از نوزدهمین جشنواره «سینماحقیقت»
- واکنش کانون کارگردانان سینمای ایران به حکم جعفر پناهی
- شروودِ تالار وحدت؛ جایی که ماهان حیدری قهرمانان آینده را پیدا میکند
- تورج اصلانی داور جشنواره ترکیهای شد
- سروش صحت و علی مصفا «بیآتشی» را روایت کردند
- سام درخشانی هم استعفا داد
- نمایش موزیکال «رابین هود» / گزارش تصویری
- حلقه منتقدان فیلم نیویورک منتخبان ۲۰۲۵ خود را اعلام کرد/ «نبردی پس از دیگری»، بهترین فیلم شد؛ پناهی، بهترین کارگردان
- جشنواره جهانی فیلم فجر۴۳؛ در ایستگاه پایانی «درس آموختهها» بهترین فیلم شد/ جایزه ویژه داوران به کارگردان ژاپنی رسید
- «خرگوش سیاه، خرگوش سفید» به چین میرود
- گاتهام ۳ جایزه به «یک تصادف ساده» داد/ «نبردی پس از دیگری» بهترین فیلم جوایز مستقل نیویورک شد
- بیانیه انجمن بازیگران سینما در واکنش به وقایع اخیر و هتک حرمت هنرمندان/ پژمان بازغی استعفا داد
- مصائب افزایش سن ، از جولیا رابرتز تا نیکول کیدمن
- تام استاپارد؛ نویسندهای که جهان را از نو صحنهپردازی کرد
- نگاهی به فیلم «پارتنوپه»؛ زیبایی از دست رفته
- توقیف سکوی پخش «بازمانده» پس از انتشار ویدیوی بدون مجوز
- «سمفونی باران» کلید خورد
- «ناتوردشت» به باکو میرود
- از جدال اندیشه تا لبخند روی ردکارپت
- گفت وگو با کارگردان مستند «مُک» به بهانه حضور آن در جشنواره سینما حقیقت





